تفسير الجيلاني
تفسير الجيلاني | |
---|---|
پدیدآوران | گیلانی، عبدالقادر (نويسنده) جيلاني، محمد فاضل (محقق) |
ناشر | مرکز الجيلانیللبحوث العلمية |
مکان نشر | ترکيه - استانبول |
سال نشر | مجلد1: 2009م , 1430ق,
مجلد2: 2009م , 1430ق, مجلد3: 2009م , 1430ق, مجلد4: 2009م , 1430ق, مجلد5: 2009م , 1430ق, مجلد6: 2009م , 1430ق, |
شابک | 978-605-605-19-7-5 |
موضوع | تفاسير اهل سنت - قرن 6ق. تفاسير عرفاني |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 6 |
کد کنگره | BP 94/5 /ج9ت7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تفسير الجيلاني، تألیف سید عبدالقادر گیلانی (متوفی 561ق)، از جمله تفاسیر صوفیانه قرن ششم به زبان عربی است. کتاب در شش مجلد با تحقیق محمد فاضل گیلانی حسنی منتشر شده است.
ساختار
محقق کتاب در ابتدای اثر با ذکر مقدمهای به شرح حال و آثار نویسنده و نیز شرح حال خود پرداخته است. پس از آن به معرفی نسخ تفسیر و اهمیت آن اشاره کرده است. متن تفسیر به شیوه رایج سوره به سوره، بهترتیب ذیل در شش جلد ارائه شده است:
- فاتحه تا مائده؛
- انعام تا ابراهیم؛
- حجر تا نور؛
- فرقان تا یس؛
- صافات تا واقعه؛
- حدید تا ناس.
کتاب با قصیده عربی اسماء الحسنی پایان یافته است.
گزارش محتوا
کتاب با ذکر شرح حال عبدالقادر گیلانی آغاز شده است. در ابتدا سلسله نسب پدری و مادری او ذکر شده است؛ نسب او از پدر بهواسطه امام حسن مجتبی(ع) و نسب مادری او نیز بهواسطه امام زینالعابدین و امام حسین(ع) به امام علی(ع) میرسد[۱].
پس از آن اسامی شیوخ و کسانی که عبدالقادر از آنها استماع حدیث کرده، ذکر شده است. همچنین به اسامی آثارش اشاره شده است[۲].
محقق سپس به ذکر شرح حال خود پرداخته است. او در بخشی از این شرح حال به تحقیقاتش در زمینه کتب شیخ عبدالقادر گیلانی در سال 1977 در مدینه و دیگر شهرها تا سال 2020م، اشاره کرده است و پس از آن نیز تا زمان انتشار کتاب تمامی اوقاتش را به بحث و تحقیق درباره کتب شیخ عبدالقادر اختصاص داده است. او تصریح کرده که از پنجاه کتابخانه رسمی و دهها کتابخانه در بیش از بیست کشور دیدن کرده است و برخی از این کشورها را بیش از بیست بار دیده است. تا اینکه به 17 کتاب و شش رساله و همچنین تفسیر حاضر دست یافته است[۳]. در ادامه به شش نسخه خطی از کتاب اشاره کرده است[۴].
محقق کتاب معتقد است که آثار شیخ عبدالقادر از این جهت نزد اهل علم و محققین اهمیت دارد که حاوی تصوف حقیقی پاکیزه پیرو کتاب و سنت است. شیخ در تصوفش هیچگاه از شیوه کتاب و سنت خارج نشد؛ لذا جمهور علما هرگاه به گفتار او استشهاد میکنند بر صلاح و سلامت روش او اجماع دارند[۵].
محقق همچنین اشاره کرده که شیخ عبدالقادر گیلانی بهشدت از عقیده وحدت وجود و این نوع فلسفه برائت و بیزاری میجوید و آنچه در این تفسیر پیرامون وحدت وجود و مانند آن آمده، بر شیخ پوشیده مانده است. همچنانکه شیخ از غیر خودش نقل نمیکند جز در موارد نادری که از علی(ع) و ابن عباس و برخی روایت کرده است[۶].
در آیات الاحکام، حکم فقهی مختصری ذکر میکند و گاه به قرائات توجه میدهد. اما در بین قرائات قرآنی ملتزم به قرائت حفص نیست و گاه به بیش از یک قرائت تفسیر میکند بدون اینکه نامی از صاحب قرائت ببرد[۷].
محقق در انتهای مقدمه به ترجمه این اثر به زبان ترکی، اردو، انگلیسی و آلمانی و تصمیم به ترجمه آن به دیگر زبانهای زنده دنیا اشاره کرده است[۸].
علاّمه طباطبایی در مقدّمه تفسیر خود، ضمن انتقاد از شیوههای تفسیری گروههای مختلف مفسّران - که در عین کوتاهی، بسیار جامع و آموزنده است - نظری نیز به تفاسیر صوفیّه انداخته و آنان را به دلیل اقدام کردن به تأویلهای ذوقی و شاعرانه بیبنیاد و غیر منطقی و بیاعتنایی به ظواهر آیات، مورد انتقاد قرار داده و درعینحال اعتراف کرده است که: «طبق روایات معصومین، برای قرآن ظاهری و باطنی و برای باطن آن هم باطنی (تا هفت یا هفتاد مرتبه) وجود دارد»، ولی نباید فراموش شود که ایشان ظاهر و باطن، هر دو را، معتبر میدانستند و همان طور که به تأویل آن اهمیّت میدادند، ظاهر آن را هم مستلزم توجّه کامل میدانستند. شیوه معمول در تفاسیر عرفانی، بدینگونه است که در آنها آیات و کلمات قرآنی، از طریق تداعیها و پیوندهای دور و خیالی با روحیّات و عواطف و عوالم معنوی مفسّر، به مجال مناسبی برای ظهور دلآگاهیها و دلمشغولیهای صوفیانه و پندارها و خیالپردازیهای شاعرانه وی تبدیل میشوند؛ بدین معنی که مفسّرِ صوفیمشرب، به مجرّد ملاحظه کلمه یا تعبیر و حتّی حرفی مرتبط با علایق و احوال قلبی خود، ظاهر کلمات و مدلول واقعی آیه را به فراموشی میسپارد و از تخیّلات و ذهنیّات خود، به بهانه کمترین ارتباطی با صورت یا معنی کلمات و عبارات قرآنی، بهعنوان تفسیر یا تأویل آیه داد سخن میدهد؛ اگرچه بیارتباط با ظاهر کلام و حتّی مخالف آن باشد. همین امر سبب میشود که برداشتها و نکات عرفانی در تفسیرهای صوفیانه، بسیار غلیظ، برجسته و مبالغهآمیز به نظر آیند و این تفاسیر بیش از آنکه به کتابی در تفسیر قرآن شباهت داشته باشند، بهصورت آثار تعلیمی و ترویجی عرفانی درآیند. طبیعی است که در اینگونه تفاسیر، توجّه و اهتمام مفسّر غالباً ً به آیات، عبارات و کلماتی معطوف میشود که از ظرفیّت و قابلیّت لازم برای تأویل به معانی مطلوب و دلخواه وی برخوردار باشند و زمینه کافی را برای تداعیهای دور و دراز و ایجاد پیوندهای ظریف و باریکبین ظاهر الفاظ و معانی باطنی مورد ادّعای مفسّر فراهم آورند. تمایل به آیات و کلماتی اینگونه که بتواند محمل ذوقآزماییهای شاعرانه و هنرنماییهای زبانی و بلندپروازیهای صوفیانه باشد، عرصه تفاسیر صوفیانه را برای بسیاری از آیات از جمله آیات احکام، که در دلالت بر مدلول یا مدلولهای خود صریح و غیر قابل تأویلند، تنگ میکند و حقِّ تفسیر این قبیل آیات، در این نوع تفاسیر ادا نمیشود[۹].
عبدالقادر در تفسیرو أقام الصلوة (بقره: 177) که به معنای برپاداشتن نماز است، چنین مینویسد: یعنی دوام میل و توجه به جمیع اعضا و جوارح بهسوی خدای تعالی در همه اوقات، بهویژه در اوقاتی که در آن توجه واجب است[۱۰].
یا در تفسیر آیه 67 سوره نساء که در آن اجر مجاهدین در راه خدا تعبیر به «اجر عظیم» شده را با تفاسیر عرفانی و ذوقی به فوز به مرتبه کشف و شهود تفسیر کرده است[۱۱]. یا در آیه 69 همین سوره «نبیین» و «صدیقین» را کسانی میداند که به مقام کشف و شهود و مشاهده رسیدهاند[۱۲].
در خاتمه سوره شعراء نیز توصیه به انقطا از مصاحبت با مردم و عزلتگزینی در کوه و بیشهها میکند: بر توست ای سالک مراقب اعتدال احوال و اخلاق و اعمال و جمیع شئون و احوال متعلق به دو عالم دنیا و آخرت، که ذوق و وجدان خود را در همه احوال بازگردانی و حق تفکر و اندیشه را در آن بهجای آوری تا به مبدأ و منشأ آن دست یابی؛ سپس در صدور آن تفکر کنی که به مقتضای اعتدال و قسط الهی صادر شده است یا مطابق با هوای نفسانی که از جنود نفس اماره برخاسته از اغوا و وسوسه شیطان است؟ اگر آن را به مقتضای قسط الهی و عدل طبیعی بیابی، پس خوشا به حالت و اگر آن را به مقتضای هوای نفس بیابی، بر تو لازم است که آن را درمان کنی و با ریاضاتی که ریشه آرزوها را میکند، به اصلاح و اعتدالش بپردازی... و از صحبت با مردم بپرهیزی و در بین کوهها و بیشهها عزلت گزینی و...[۱۳]. توصیه به عزلت و خلوتگزینی در خاتمه سوره مزمل نیز توصیه شده است[۱۴].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب هر جلد در انتهای آن ذکر شده است. در انتهای فهرست جلد ششم نام قصیده خمریه ذکر شده، اما در متن کتاب اثری از آن نیست.
فهرست آیات قرآنی و پس از آن فهرست احادیث نبوی هر جلد بهتفکیک در انتهای جلد ششم کتاب ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه (ترجمه عبدالقادر گیلانی)، ج1، ص20-19
- ↑ ر.ک: همان، ص22-21
- ↑ ر.ک: همان، ص24-23
- ↑ ر.ک: همان، ص26-25
- ↑ ر.ک: همان، ص27
- ↑ ر.ک: همان، ص30
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: مشتاقمهر، رحمان، ص101-100
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ج1، ص153
- ↑ ر.ک: همان، ص410
- ↑ ر.ک: همان، ص411
- ↑ ر.ک: همان، ج4، ص107-106
- ↑ ر.ک: همان، ج6، ص212
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- مشتاقمهر، رحمان، «جنبه عرفانی تفسیر المیزان»، پایگاه مجلات تخصصی نور، علامه، دوره اول، پاییز 1380، شماره 1، صفحه 99 تا 112.
وابستهها
روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن
الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل
تفسیر جوامع الجامع (محقق، جامعه مدرسین)
الكشف و البيان المعروف تفسير الثعلبي
منهج الصادقين في إلزام المخالفين
المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز
البلاغة القرآنية في تفسير الزمخشري و اثرها في الدراسات البلاغية
المنتخب من تفسير القرآن و النكت المستخرجة من كتاب التبيان
تفسير جوامع الجامع (مصحح، گرجي)