تعالیم مولوی

    از ویکی‌نور
    تعالیم مولوی
    تعالیم مولوی
    پدیدآورانهنری وینفیلد، ادوارد (نویسنده) دولتشاهی، اسماعیل (مترجم)
    ناشرجامی
    مکان نشرتهران
    سال نشر1403
    شابک9ـ195ـ176ـ600ـ978
    موضوعمولوی، جلال‌الدین‌محمدبن‌محمد، ‮‭۶۷۲-۶۰۴‬ق.- اقتباسها
    کد کنگره
    PK ۶۴۸۰/ی۹۱و۹‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تعالیم مولوی تألیف ادوارد هنری وینفیلد، ترجمه دکتر اسماعیل دولتشاهی، وینفیلد در این کتاب حکایت‌های مثنوی را مرتب و منظم کرده و به صورتی منطقی و علمی عرضه داشته است؛ حکایت‌هایی را که درون قصه‌های دیگر بوده است، بیرون آورده و در جای خود ذکر کرده و بدین ترتیب مبتدیان را از سردرگمی و تعقیب موضوع از لابلای حکایت‌های مختلف رها کرده است.

    ساختار

    کتاب در شش دفتر تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    آغاز بدیع و بی‌مانند مثنوی با تمثیل نی که یادکردی عاشقانه از خدا به صورتی لطیف و شاعرانه است، چنان سرشار از معنا و ذوق و حال است که به نظر زنده‌یاد زرین‌کوب «نی‌نامه... خود هستۀ اصلی مضمون تمام شش دفتر مثنوی را دربر دارد... و تمام این شش دفتر... تفسیر گونه‌ای بر همان ابیات است... و در واقع تطویل همین نی‌نامه است و با رشته‌ای نامرئی تمام دفاتر شش‌گانه با همین نی‌نامه پیوند پیدا می‌کند».

    مولوی شعر و قافیه را در ادای مقصود خویش ناتوان می‌بیند و حرف را در بیان مفاهیم و معانی عمیقی که در ضمیر دارد، مانند «خار دیوار رزان» مانع مقصود می‌انگارد و به منزلۀ بلوری ناشفاف. با این همه تخیل بسیار شاعرانه و عوالم بی‌کران اندیشه‌اش به زبان آفرینشگر او چنان نیرویی می‌بخشد که می‌تواند در بیان تأثیر عشق، جسم خاک را بر افلاک ببرد و کوه را در رقص آورد و چالاک تصویر کند. به این سبب است که «حرف و صوت و گفت را برهم می‌زند» تا بتواند آنچه را در جهان پهناور اندیشه و در درون خویش دارد، به دیگران القا کند و این کاری است بزرگ.

    اگر واژگان و زبان و طرز تعبیر مولوی با همۀ شاعران متفاوت است، بدان سبب است که عالم اندیشه و احساس تخیل وی نیز به رنگی دیگر است. با این همه او نیز چون نی که آوایش موقوف بر دمیدن نای‌زن است، از عشق و معشوق الهام می‌گیرد و تا سرچشمۀ فیض او نجوشد، طبع وی نیز جوشش و پویشی نمی‌تواند داشت و سخنی از او نمی‌توان شنید.

    نیکلسون مستشرق معروف که مثنوی را تصحیح و ترجمه کرده است، دربارۀ وینفیلد نویسندۀ این کتاب می‌نویسد: «همۀ دوستداران مثنوی مرهون زحمات وینفیلدند. وی نخستین کسی بود که با ترجمۀ منتخباتی از شش دفتر آن به نثر، محتویات آن را تجزیه و تحلیل کرد و جنبۀ غنی آن را نشان داد. معلومات وسیع او دربارۀ تصوف مشرق‌زمین که از یادداشت‌های او بر طبع و ترجمۀ "گلشن راز" پیداست، ترجمۀ مثنوی او را به صورت راه‌های تحسین‌انگیزی در پیچ‌وخم‌های این اثر درمی‌آورد و به طور کلی ترجمۀ او درخود شایستگی والایی است که از آن برخوردار است».

    این کتاب، پژوهشی جامع پیرامونِ حکمت و اندرز و فلسفۀ مولانا جلال‌الدین رومی، عارف بزرگ فارسی است. این کتاب فلسفۀ عرفانی مولوی و آموزه‌های اساسی وی از جمله عشق، وحدت وجود و جستجوی معنای زندگی را شرح و توضیح داده است.

    وینفیلد در این کتاب حکایت‌های مثنوی را مرتب و منظم کرده و به صورتی منطقی و علمی عرضه داشته است؛ حکایت‌هایی را که درون قصه‌های دیگر بوده است، بیرون آورده و در جای خود ذکر کرده و بدین ترتیب مبتدیان را از سردرگمی و تعقیب موضوع از لابلای حکایت‌های مختلف رها کرده و همچنین نتایجی را که مولوی از حکایات گرفته، خاطرنشان کرده است.

    او می‌گوید: «هدف من این بوده است که راه‌های عمده‌ای از میان جنگل انبوه مثنوی بگشایم و زیبایی‌های آن را تا اندازه‌ای در دسترس همگان قرار دهم».[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها