بدعت چیست؟
بدعت چیست؟ | |
---|---|
پدیدآوران | رضوانی، علیاصغر (نویسنده) |
ناشر | مشعر |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1390ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-540-299-8 |
موضوع | بدعت و بدعت گذاران وهابيه - دفاعيهها و رديهها |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 207/6 /ر55 ب4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
بدعت چیست؟، اثر علیاصغر رضوانی، کتابی است پیرامون بدعت و بررسی دیدگاه وهابیان در اینباره که به زبان فارسی و در دوران معاصر نوشته شده است.
ساختار
کتاب با دیباچه و پیشگفتار مؤلف آغاز و مطالب در پنج عنوان کلی، تنظیم شده است.
نویسنده در ابتدا، به بدعت از منظر وهابیان نگریسته و سپس به تعریف لغوی و اصطلاحی سنت و بدعت پرداخته و پس از بحث پیرامون فتاوای وهابیان درباره بدعت، برخی از ادله آنان را بررسی نموده است.
گزارش محتوا
در دیباچه، به این نکته اشاره گردیده است که تاریخ اندیشه اسلامى همراه فراز و فرودها و آکنده از تحول و دگرگونىها و تنوع برداشتها و نظریهها بوده و در این تاریخ پرتحول، فرقهها و مذاهب گوناگون و با انگیزهها و مبانى مختلفى ظهور نموده و برخى از آنان پس از چندى به فراموشى سپرده شدهاند و برخى نیز با سیر تحول همچنان در جوامع اسلامى نقشآفرینند، اما در این میان، فرقه وهابیت، از سیر و سری دیگرى برخوردار بوده است؛ زیرا این فرقه باآنکه از اندیشه استوارى در میان صاحبنظران اسلامى برخوردار نیست، اما بر آن است تا اندیشههاى نااستوار و متحجرانه خویش را به سایر مسلمانان تحمیل نموده و خود را تنها میداندار اندیشه و تفکر اسلامى بقبولاند.[۱]
در پیشگفتار، به بیان این امر پرداخته شده است که با مراجعه به فتاواى وهابیان، پى مىبریم که بسیارى از اعمالى که در بین مسلمانان سنت است، نزد آنان بهعنوان بدعت مطرح مىشود و این امر، یا به دلیل تحجر و تنگنظرى آنان در دین و فهم شریعت بوده و یا اینکه در پشت قضیه، اغراض سیاسى خاصى وجود دارد.[۲]
در نخستین عنوان، به بررسی بدعت از منظر وهابیان و ادله آنان بر حرمت آن، پرداخته شده است. نویسنده بر این نکته تأکید دارد که وهابیان از آن جهت که فکر متحجرانه و بسیطی دارند، درصدد برآمدهاند تا مفهوم «بدعت» را توسعه داده و آن را شامل هر امرى که حادث شده و در زمان پیامبر(ص) نبوده است نیز بنمایند و این کار را تحت عنوان حرص بر محافظت شریعت انجام مىدهند؛ درحالىکه نمىدانند با این عملکرد خود، دین را از سهل و آسان بودن خارج کرده و مردم را در مشکلات بسیارى قرار مىدهند. آنان گمان مىکنند که براى هر امر شرعى باید نصى خاص از جانب شارع رسیده باشد، وگرنه داخل در مفهوم «بدعت» مىشود. آنان گمان مىکنند که شریعت اسلامى عقیم بوده و دربردارنده ضوابط عمومى و قوانین کلى نیست تا بتواند پاسخگوى مصادیق حادث بوده و با شرایط زمان و مکان منطبق باشد.[۳]
وی در ادامه، به انتقاد از ابن تیمه بهعنوان رأس این مکتب و تفکر پرداخته و او را شخصى معرفی کرده است که با این دیدگاه تنگنظرانه، تخم تفرقه و اختلاف را در بین مسلمین نشاند و از این طریق مسلمانان موحد را به انواع تهمتها متهم ساخت. بااینکه خودش قائل است به اینکه عادت بشر مربوط به عرف و طبیعت آنان است، ولذا اصل در آن حلیت وعدم منع است.[۴]
وهابیان بر حرمت بدعت، به ادله مختلف نقلى و عقلى تمسک کردهاند که مهمترین آنها عبارت است از:
- حدیث بخارى از پیامبر(ص) که فرمود: «مَنْ أحدَثَ فِي أَمْرِنَا هَذا مَا لَيسَ مِنهُ فَهُوَ رَدٌّ»؛ «هرکس در این امر ما چیزى احداث کند که از آن نیست، پس آن مردود است».
- در روایتى دیگر مسلم از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود: «مَنْ عَمِلَ عَمَلاً لَيسَ عَلَيهِ أَمْرُنا فَهُوَ رَدٌّ»؛ «هرکس عملى را انجام دهد که امر ما بر آن نیست پس آن مردود است».
- از پیامبر(ص) نقل کردهاند که فرمود: «عَلَيكم بِسُنَّتِي وَ سُنَّة الخُلَفَاءِ الرّاشِدِينَ المَهْدِيينَ مِنْ بَعْدِي، تَمَسَّكوا بِها وَ عَضُّوا عَلَيها بِالنّواجِذِ وَ إِياكمْ وَ مُحَدّثاتِ الأُمُورِ؛ فَإنَّ كلَّ مُحَدَّثَة بِدعَة وَ كلُّ بِدْعَة ضَلالَة»؛ «بر شما باد به سنت من و سنت خلفاى راشدین هدایتشده بعد از من، به آن سنت تمسک کرده و محکم آن را نگه دارید و بپرهیزید از امورى که حادث مىشود؛ زیرا هر امر حادثى بدعت بوده و هر بدعتى ضلالت است» و.[۵]
نویسنده در پاسخ به این ادله، پاسخهایی اجمالی عنوان نموده که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره نمود: اولاً: تمام امت اسلامى به کبراى کلى که همان حرمت بدعتگذارى در دین است اعتقاد دارند، ولى سخن در این است که آیا این مصادیق و اعمال که وهابیان مىگویند، از موارد بدعت محرم به حساب مىآید یا به دلیل بدفهمى مفتیان وهابى است. ثانیا: در مورد بدعت، قصد و نیت انتساب به شارع نهفته است، ولذا اگر کسى یکى از این موارد مورد ادعاى وهابیان را بدون انتساب به شارع انجام دهد، هرگز داخل در مفهوم بدعت نخواهد بود. ثانیا: برخى از این مصادیق در روایات آمده است و از آنجا که این روایات مخالف با پیشفرضها و اعتقادات نادرست وهابیان است، لذا به آنها بىتوجهى کردهاند.[۶]
در دومین عنوان، به تعریف سنت در لغت و اصطلاح روایات پرداخته شده است. سنت در لغت، به معنای روش و سیره بوده و در احادیث معصومین(ع)، به دو معنا به کار رفته است:
- آنچه را پیامبر(ص) (علاوه بر قرآن) از جانب خداوند آورده است تا بیانگر راه و روش زندگى بهتر باشد؛ به اعتقاد نویسنده سنت در این کاربرد، معناى گستردهاى دارد و همه احکام دین، اعم از احکام تکلیفى و وضعى را شامل مىشود.
- به معناى مستحب و مندوب.[۷]
در سومین عنوان، بدعت از لحاظ لغوی و اصطلاحی، تعریف شده است. این واژه در لغت، به معنای کار نو و بیسابقه است و معمولا به کار بیسابقهای گفته میشود که بیانگر نوعی حسن و کمال در فاعل باشد، اما در اصطلاح، فقها و محدثان، بدعت را بهگونههای مختلف تعریف کردهاند که به نمونههایی از آن اشاره شده است، از جمله:
- ابن رجب حنبلی میگوید: «البدعة ما أحدث ممّا لا أصل له في الشريعة يدلّ عليه، أمّا ما كان له أصل من الشرع يدلّ عليه فليس ببدعة شرعاً و إن كان بدعة لغة»؛ «بدعت، امر نوظهورى است که براى آن در شریعت، دلیلى نباشد که بر آن دلالت کند و اگر دلیلى در شرع وجود داشته باشد، شرعاً بدعت نیست؛ اگرچه در لغت آن را بدعت نامند».
- ابن حجر عسقلانى مىگوید: «البدعة ما أحدث و ليس له أصل في الشرع و ما كان له أصل يدلّ عليه الشرع فليس ببدعة»؛ «بدعت امر حادثى است که براى او دلیلى در شریعت نباشد و اگر دلیلى بر آن در شرع باشد، بدعت نیست».
- سید مرتضى مىگوید: «البدعة زيادة في الدين أو نقصان منه من إسناد إلىالدين»؛ «بدعت عبارت است از زیاد کردن یا کم کردن از دین، با انتساب آن به دین».[۸]
با مراجعه به کتابهاى فتوایى مفتیان وهابى پى به مصادیقى از بدعت مىبریم که تعجّب انسان را برمىانگیزاند. بدین منظور در عنوان چهارم، به گوشههایی از فتاوی وهابیان که در مصادیق بدعت صادر شده، اشاره گردیده است که از جمله آنها عبارتند از اینکه: شیخ عبدالعزیز بن باز مىگوید: «التوسل بجاه فلان أو ببرکة فلان أو بحقّ فلان بدعة و ليست من الشرك، فإذا قال: أللهمّ إنّي أسألك بجاه أنبيائك أو بجاه وليك فلان أو بعبدك فلان أو بحقّ فلان أو ببرکة فلان فذلك لا يجوز و هو من البدع و من وسائل الشرك؛ لأنّه لم يرد عن النبي(ص) و لا عن الصحابة فيكون بدعة...»؛ «توسّل به جاه فلان یا به برکت فلان یا به حق فلان شخص بدعت است، ولى شرک نیست. پس اگر شخصى بگوید: بارخدایا! به جاه انبیایت یا به جاه فلان ولیت یا به فلان بندهات یا به حق فلان یا به برکت فلان از تو مىخواهم، این نوع درخواست جایز نیست و از جمله بدعتها و از وسایل شرک است؛ زیرا این نوع درخواست نه از پیامبر(ص) رسیده و نه از صحابه؛ لذا بدعت است».[۹]
در آخرین عنوان، به نقد ادله وهابیان پرداخته شده است که از جمله آن عبارت است از اینکه شریعت اسلامى برخلاف شرایع دیگر، از آنجا که خاتم شرایع آسمانى است، لذا مشتمل بر قواعد و قوانینى شمولگراست که مىتواند تا روز قیامت پاسخگوى همه نیازهاى بشر در تمام زمینهها و در هر عصر و زمان باشد و در حقیقت اساس این عمومیت و شمولیت آن است که شریعت اسلامى، شریعتى است فطرى که با فطرت انسان سازگارى تمام داشته و پاسخگوى حاجات بشر است؛ شریعتى که تعیینکننده مصالح و مفاسد واقعى انسانها است.[۱۰]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدا و کتابنامه منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است.
در پاورقیها به ذکر منابع پرداخته شده است.[۱۱]
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.
وابستهها
التحفة المدنية في العقيدة السلفية
المسائل و الرسائل المروية عن الإمام أحمد بن حنبل في العقيدة
لوامع الأنوار البهية و سواطع الأسرار الأثرية
تخریب و بازسازی بقیع به روایت اسناد
تاریخ حرم ائمه بقیع و آثار دیگر در مدینه منوره
محبوبیت ائمه بقیع علیهمالسلام نزد اهل سنت
الوهابية بين المباني الفكرية و النتايج العملية
شناخت سلفیه معنا شناسی تاریخچه پیدایش و تحولات آن
الأجوبة النجفية في الرد علی الفتاوی الوهابية
الوهابية بين المباني الفكرية و النتايج العملية
معجم المؤلفات الإسلامية في الرد علی الفرقة الوهابية
الأجوبة النجفية في الرد علی الفتاوی الوهابية
مباحث في عقائد أهل السنة المسمی المهند علی المفند
وهابیت از دیدگاه مذاهب اهل سنت