انحطاط و سقوط امپراطوری روم
انحطاط و سقوط امپراطوری روم | |
---|---|
پدیدآوران | نمازی، فرنگیس (شادمان) (مترجم)
لو، دیوید موریس (تلخيص) گیبون، ادوارد (نویسنده) |
ناشر | شرکت انتشارات علمی و فرهنگی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1381 ش |
چاپ | 3 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
انحطاط و سقوط امپراطورى روم، نوشته ادوارد گيبون، ترجمه فرنگيس شادمان (نمازى) اين كتاب درباره مهمترين رويداد تاريخى اروپا و شرق نزدیکريال يعنى پيدايى امپراطورى روم و چگونگى سقوط آن است كه نخستين جلدش در 1776 ميلادى منتشر شد و گستردگى دانش و نبوغ نویسنده، اثر او را در دو سده گذشته به منبعى ارزشمند و نيكو در اينباره بدل كرد. گيبون پس از بيست سال كار شبانهروزى كتابش را به پايان رساند و به اندازه مورخان بزرگى؛ مانند هيوم و رابرت سون آوازه يافت و به راستى بايد دسترنج او را تنها نمونه تاريخى دانست كه به انگليسى و با سبک ادبى نوشته شده و به گفته مادام نِكِر، ميان جهان قديم و جديد پُل زده است. او خود مىگويد در پانزدهم اكتبر 1764 هنگامى كه ميان ويرانههاى كاپى تول نشسته و در درياى انديشه غرق بوده و راهبان پابرهنه در معبدژوپيتر دعاى شامگاهى مىخواندهاند، انديشه نوشتن اين كتاب به خاطرش راه يافته است.
ساختار
اين اثر شش جلدى به همت دى. ام. لو و به انگيزه اينكه خوانندگان بيشترى بدان بپردازند، در سه جلد چكيده شده است. بزرگترين ناقدان هم روزگار گيبون، اثر او را نمونه كمال هنر در نويسندگى و تاريخنگارى دانستهاند. اكنون نيز پس از گذشت دو قرن، منتقدان كتاب وى را ارج مىنهند و مهم مىشمرند. هنر گيبون در آراستگى نثر و ظرافت طبع و نيش طنز و نيروى داستانسرايى اوست؛ چنانكه خواننده كتابش از خواندن روىدادهاى روزگاران گذشته و شرح حال شخصيتهاى تاريخى در آن، تأثير مىپذيرد و كسانى را از امپراطوران بزرگ، نمونه جوانمردى و پرهيزكارى و فضيلت مىپندارد.
افزون بر اين، گستردگى دانش وى درباره انحطاط و سقوط امپراطورى روم، كتاب او را به اثرى نسخناپذير بدل ساخته است؛ چنانكه نشانى دقت و كوشش و مطالعه بسيار او را در آراستگى نثر كتابش و تناسب اجزاى آن مىتوان ديد. البته او بهرغم ديگر مورخان از حشونويسى (مترادفنويسى) در افعال باك نداشت. براى نمونه، مىگفت: «گراسيان پدر خود را دوست مىداشت و محترم مىشمرد» يا «نصيحت نمىپذيرد و نفس گرم من در آهن سردش نمىگيرد» و مقصودش از اين كار، فراهم آوردن زمينهاى براى درنگ بيشتر خواننده در محتواى كتاب بود. به گفته ام.لو، گيبون چنان مىنوشت كه گويى خود از سناتورهاى با فرهنگ روم در روزگار بهروزىاش بود؛ يعنى سناتور با فرهنگ رومى درباره انحطاط و سقوط امپراطورى، همچون گيبون مىانديشيد. فصلهاى چكيده بر پايه نظم كتاب اصلى سامان يافتهاند و تنها بخشى از پايان فصل سوم با عنوان «ديباچه» در آغاز آمده است.
گزارش محتوا
نویسنده گزارش روىدادهاى دنياى قديم (476 - 180 م) را در سه فصل گنجانده و زمينه آنها را روشن ساخته و به بازگويى جغرافياى كتاب خود پرداخته است. اين فصلها پس از حذف بخشهایى از آنها در چكيده كتاب هست؛ زيرا مقصود نویسنده بدون خواندن اين سه فصل امكانپذير نيست. بخش دوم كتاب، سرگذشت هزار سال را در بردارد و اگرچه كم اطلاعى او را درباره تاريخ بيزانس به شرح بازگفتهاند، اين بخش از درخشندهترين و بهترين نمونههاى نويسندگى وى است. او روىدادهاى فرعى داستان خود را كه به سقوط قسطنطنيه مىانجامد، به گونهاى آراسته و كم مانند سامان داده كه مبحث اصلىاش در چكيده آمده، اما بخشى از مباحث فرعى آن حذف شده است. براى نمونه، موضوع ظهور و انتشار دين اسلام در كتاب ديده مىشود؛ اما شرح گسترش فتوحات عربان و تمدن و فرهنگ اسلامى تا مرزهاى پايانى اروپاى غربى (اسپانيا) كه در آن روزگار در چارچوب امپراطورى نبود، در آن نيست. همچنين پارهاى از شرح پيشرفت ملتهاى جديد امپراطورى مقدس از آن حذف و بخشهاى ديگرش كوتاهتر شده و به جاى آنها، لشكركشىهاى اقوام بيگانه به ايتاليا و غارت چند باره روم پس از سقوط امپراطورى مغرب، شرح و بسط يافته است. شهر شاهنشاهى روم هرگز اعتبار پايتختى خود را نزد نویسنده از دست نداد و مشكلات آن هرگز از انديشه وى محو نشد؛ زيرا او روم را «مخلّد» مىدانست و وحدت ذات آن امپراطورى را درك مىكرد و چنين خصلتى در همه نويسندگان پس از او نيست. حتى هنگامى كه شهرهاى امپراطورى ميان دولتهاى شرقى و غربى تقسيم شد، دو امپراطورى پديد نيامد و آن وحدت پايدار ماند و بهرغم اينكه زبان لاتين در قسطنطنيه ناتوان شد و مُرد، يونانيان خود را به درستى رومى و زبانشان را «روميايى» مىدانستند. از اينرو، زبان يونانى را تا كنون نيز در محاوره به همين نام مىخوانند. هنگامى كه سلطان محمد ثانى به قسطنطنيه رفت (1403 م)، نه تنها اين شهر ساقط شد، كه امپراطورى روم (27 پيش از ميلاد تا آن روز) سرانجام از ميان رفت؛ اما تاريخ گيبون با سقوط اين امپراطورى به پايان نمىرسد.
او داستان را در قالب «خاتمه» با شرح وضع روم در سدههاى ميانه و قرن شانزدهم پى مىگيرد. تفاوت وضع عمومى اين شهر در آن زمان با روزگارى كه گيبون بدانجا سفر كرد، بسيار اندك مىنمود. فصلهاى پانزدهم و شانزدهم اين اثر كه بازگوينده داستان ظهور مسيحيت و گسترش آنند، در چكيده آمدهاند. بسيارى از خوانندگان كتاب تنها با اين فصلها آشنايى دارند و از اينرو، بخشهاى بزرگى از آنها كه به دگرگونى باورهاى دينى و دستگاه روحانى مىپردازند، در چكيده گنجانده شدهاند. شرح لشكركشىهاى مردمان كمفرهنگ و تاريخ وضع داخلى امپراطورى شرقى، از پيشرفت مذهب آريوسى و باورهایى مانند تثليث و كالبدپذيرى روح خدا، بر كنار نخواهد ماند.
نویسنده دوران امپراطورى آنتونينى) Antonines(را بهراستى «روزگار زرين» روم مىپنداشت و اوضاع اقتصادى آن روزها كه بر پايه پژوهشهاى بعدى، تنها ظاهرى نيكو و خوش داشت، فرض او را سست نمىكند. از اينرو، وى داستان سير نزولى امپراطرى را دست كم تا سقوط آن در مغرب، بدون هيچ تناقضى دنبال مىكند.
دريغ خوردن او بر مرگ آزادى، از سر عادت است و مانع نوشتن وى درباره نوآورىهاى سياسى و كارهاى ديوانى نمىشود. او لشكركشىهاى اقوام كمفرهنگ شمالى را جز موجهایى از سيل پيوسته ويرانگرى نمىديد؛ اما از ديدگاه ديگرى مىتوان انگيزه مهاجمان را پيوست به «مُلك جميل» آن تمدن باستانى گمان زد. افزون بر اين، آنان با خود ابزارهاى فراوانى مىآوردند كه زندگى اروپاييان را دلپذير مىساخت؛ چيزهایى كه دنياى يونان و روم هرگز آنها را كشف نكرده و نشناخته بودند.
وضعيت كتاب
مترجم كتاب در رعايت امانت كوشيده و براى راهنمايى خوانندگان توضيحاتى در پانوشتهاى كتاب آورده و بر پايه متن آن يا ديگر منابع معتبر، يادداشتهایى به پايانش افزوده و همچنين تلاش كرده است كه نام افراد را به شيوهاى بىنياز از الفباى لاتين بنويسد؛ اما به هر روى هر نامى دست كم يك بار با حروف لاتين در پايين صفحه جاى گرفته است.
نشانه «...» در متن چكيده، بر حذف عبارتى كوتاه و كمابيش بىاهميت از متن اصلى دلالت مىكند؛ اما چنانچه عبارت بلند و مهمى از آن حذف شده باشد، چكيدهاى از آن به حروف ايتاليك (كژ) آمده و به دليل حذف پارههاى گوناگون كتاب، حفظ عنوانهاى اصلى امكانپذير نبوده و از اينرو، عنوانهاى ديگرى جايگزين آنها شده است. البته بسيارى از عنوانهاى چكيده با عنوانهاى متن اصلى برابرند. نص كتاب دستنخورده مانده و تغييرها تنها درباره عنوانهاى بيرون از متن صورت پذيرفته و سبک تهجى او نيز بر پايه شيوههاى نو (كنونى) تغيير يافته است.
جز دى. ام. لو، كسان ديگرى به تلخيص اين كتاب يا تدوين چكيدههایى از آن دست زندهاند كه شمارى از آنها دست كم به اندازه اين چكيده، حواشى را نياوردهاند.پارههاى يونانى و لاتين كه ثقيل و ديرياب مىنموده، در چكيده حذف شده و جز منابع معتبر كه مرجع گيبون بوده و از چاپهاى منسوخ يا كتابهاى دستنيافتنى نقل شدهاند، ديگر يادداشتها بر پايه متن اصلى در آن جاى گرفته است.
نمايه كسان و امپراطوران روم بر پايه تاريخ پادشاهى آنان در پايان جلد سوم و نقشههایى از روم باستان و جغرافياى امپراطورى آن در جاهایى از كتاب ديده مىشود.
منابع مقاله
- مقدمه مترجم كتاب.
- مقدمه ملخص كتاب.
- متن كتاب.