گیبون، ادوارد
نام | گیبون، ادوارد |
---|---|
نامهای دیگر | جیبون، ادوارد |
نام پدر | ادوارد |
متولد | ۸ مه ۱۷۳۷م |
محل تولد | پوتنى استان سورى |
رحلت | 16 ژانویه 1794م |
اساتید | |
برخی آثار | انحطاط و سقوط امپراطوری روم |
کد مؤلف | AUTHORCODE02389AUTHORCODE |
ادوارد گیبون (1737-1794م)، نویسنده، تاریخنگار انگلیسی و عضو پارلمان انگلستان، مهمترین اثر او انحطاط و سقوط امپراطوری روم
ولادت
در ۸ مه ۱۷۳۷م در شهر پوتنى استان سورى(Surrey) زاده شد. روزگار کودکىاش در زندگى او بسیار تأثیر گذارد؛ زیرا در سده هجدهم، خانواده او را از نُجبا مىشمردند. پدرش نیز که ادوارد نام داشت، نماینده مجلس بهشمار مىرفت و از تربیت و آموزشهاى اشرافى برخوردار و بر پایه آیینهاى نجیبان بار آمده بود.
تحصیلات
ادواردِ پسر، از کودکى به مطالعه عشق مىورزید و به گفته خودش به جاى فرفره بازى، با سلسله پادشاهان آشور و مصر وَر مىرفت. او در چهارده سالگى در کتابى درباره دورههاى پایانى امپراطورى روم غرق شده و هنوز به پانزده سالگى نرسیده بود که به دانشگاه آکسفورد رفت، اما خود دوران چهارده ماهه تحصیلش را در آنجا از ناسودمندترین دورههاى زندگىاش مىشمرد. او از راهنمایى در مطالعه کردن برخوردار نبود و از اینروى به خواندن کتابهاى بسوئه و پارسنز، از ژزوئتىهاى عالىمقام دوره الیزابت روى آورد و سرانجام در شانزده سالگى به فرقه کاتولیک درآمد.
او به دلیل آشنایىاش با فرانسه، به زندگانى اجتماعى و معنوى لوزان روى کرد و گاهى به پیروى از کارهاى ولتر یا مکاتبه با دانشمندان سوئیس مىپرداخت. به گفته خودش از آغاز جوانى در اندیشه مورخ شدن بود و همواره در این باره فکر مىکرد که تاریخ چه کشورى را بنویسد، اما پیش از گزینش تاریخچهاى از سرگذشتهاى بىشمار فراروى، رسالهاى محققانه در ادبیات به فرانسه نوشت و از اینروى درهاى آشنایىاش با بزرگان فرانسه باز شد.
وى چند سالى در ایتالیا زندگى کرد و سالها پس از این دوران، در اندیشه نوشتن تاریخ «انحطاط و سقوط شهر روم» افتاد، اما از این اندیشه برگذشت و سرانجام تاریخ امپراطورى روم را نوشت.
او در 1770م (35 سالگى) به نویسندگى سرگرم بود که پدرش درگذشت و از اینرو، زمانى را به ساماندهى کارهاى او و نقل و انتقال اموال وى صرف کرد و دوباره به کار اصلىاش بازگشت و در 1776 نخستین جلد انحطاط و سقوط امپراطورى روم را به سرانجام رساند. او در این دوره نه تنها بر مواد تاریخ چیره شد که در نویسندگى شیوهاى ویژه پیشنهاد و خود همان را برگزید. این کتاب به گفته خود او به هر خانهاى راه یافت و زمینه را براى آوازهمندى او فراهم آورد. کسانى مانند هیوم این را براى نوشتن چنین کتابى ستودند، اما به هر روى انتقادها و طعنهاى کشیشان و مؤمنان خود موضوع دیگرى بود. جلد دوم و سوم این اثر در پنج سال سامان یافت.
او در دوران زندگىاش پیشآمد ناگوارى ندید و اندکى سختىهاى زندگىاش در برابر آسودگىهاى آن ناچیز است.
برخى از افراد نسل پس از گیبون، سبک وى را خشک و بىروح دانستند و بر او خرده گرفتند که تنها صنعتگرى، صحنهسازى و قدرتنمایى کرده است، اما نویسندگان پیرو سبک قدیم از ستایشگران او به شمار مىرفتند. او پس از نوشتن این اثر بزرگ، به ساماندهى شرح حال خود روى آورد و پس از مرگش، دوست او شیفیلد سیاهههاى او را گرد آورد و اکنون دسترنج او به زندگىنامه گیبون معروف است.
وفات
وی سرانجام در شانزدهم ژانویه 1794م بر اثر بیمارى به یادگار مانده از دوران جنگ هفت ساله (56 - 1763م) در اروپا، امریکاى شمالى و هندوستان، در 56 سالگى درگذشت.
آثار
انحطاط و سقوط امپراطوری روم