المنطلقات الفكرية عند الإمام الفخر الرازي

    از ویکی‌نور
    المنطلقات الفكرية عند الإمام الفخر الرازي
    المنطلقات الفكرية عند الإمام الفخر الرازي
    پدیدآورانع‍ري‍ب‍ي‌، م‍ح‍م‍د ي‍اس‍ي‍ن‌ (نویسنده)
    ناشردار الفکر
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشر1992م
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏/ع4م8 / 201/45 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المنطلقات الفكرية عند الإمام الفخر الرازي، اثر دکتر محمد عریبی، کتابی است یک جلدی به زبان عربی با موضوع فلسفه، کلام، کتاب‌شناسی و شخصیت‌ها. نویسنده در کتاب حاضر، سعی کرده است با تحلیل بارزترین مؤلفات و آغازگاه‌های فکری فخر رازی از نقش وی در اندیشه اسلامی، پرده بردارد. وی همچنین در یکی از فصل‌های کتاب، فهرست کاملی از آثار فخر رازی را ارائه کرده است.

    عریبی همچنین به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه فخر رازی میان شیوه‌های کلامی و فلسفی در یک طریقه واحد جمع کرد؛ به‌گونه‌ای که تفکیک آن دو در اندیشه وی بسیار دشوار است. این کتاب در 1992م، توسط دارالفکر بیروت به چاپ رسیده است.

    ساختار

    کتاب، حاوی مقدمه مؤلف و دو رکن در بیان مطالب و یک خاتمه است. رکن اول آن شامل چهار فصل و رکن دومش دارای سه فصل می‌باشد. منابع کتاب در دو بخش مجزای آثار فخر رازی و منابع عام دیگر، در انتهای کتاب، پیش از فهرست مطالب، آمده است.

    گزارش محتوا

    نویسنده در مقدمه می‌نویسد: اهمیت فخر رازی به‌عنوان یکی از اعلام اسلامی که در تخریج و تطویر فکر اسلامی، در قرن ششم مشارکت کرده، بر اهل علم پوشیده نیست، اما به نظر می‌رسد، اثربخشی فکری او آن‌گونه که مناسب شأنش است در تاریخ فلسفه اسلامی در نظر گرفته نشده است؛ آثار کمی درباره وی نوشته شده و جا دارد که محققان شرقی و غربی، بیشتر به وی بپردازند. البته ممکن است کمیِ عنایت مستشرقین به مؤلفات فخر رازی را به ضعف اثرگذاری او در اندیشه غربی برگردانیم؛ زیرا شیوه مستشرقان ابتدایی بر این بود که نقطه اتصال فکر فلسفی و دینی اسلامی با رشد فلسفه غربی و لاهوت مسیحی را دریابند[۱].

    در میان اندیشمندان مسلمان، می‌توان از بوعلی و ابن رشد به‌عنوان کسانی که تأثیر زیادی در اندیشه غربی دارند و غربیان هم به آنان و آرای ایشان پرداخته‌اند، نام برد. آنان در پیشبرد و تکامل منطق و فلسفه ارسطویی سهم بسزایی دارند تا جایی که در دورانی که فلسفه در اروپا دچار رکود شده بود، نظریات ارسطو از طریق تفسیرهای بوعلی و ابن رشد وارد اروپا شد.

    در مقابلِ منطق ارسطویی سه موضع اتخاذ شده است: موضع اول از آن مشائیان است که منطق ارسطویی را به‌لحاظ شکل و محتوا پذیرفته‌اند و اضافاتی نیز بر آن داشته‌اند. موضع دوم، نفی و رفض کلی به‌لحاظ شکلی و مضمونی نسبت به منطق ارسطو است که نفی بُعد متافیزیکی منطق ارسطویی به این نظریه منتج می‌شود. نتیجه این موضع، جایگزین کردن منطقی مستقل از منطق ارسطو بود که اصولیون از فقها و متکلمین تا قرن پنجم هجری بر این موضع بودند. سومین موضع، نفی منطق ارسطویی به‌لحاظ ماده و پذیرش آن از جانب صورت آن بود که متأخرین از قرن پنجم به بعد، این نظریه را پذیرفتند. اولین کسی که این نظریه را اتخاذ کرد، غزالی بود و فخر رازی در قرن ششم، از وی تبعیت کرد[۲].

    شیوه فکری ارسطویی، بر تبیانِ مباشر استوار است ولی قوام اندیشه اسلامی بر خبر می‌باشد. این دو شیوه به‌مرور در اندیشه اسلامی درهم آمیخت و تا قرن ششم هجری ادامه یافت و شاهد اندیشمندانی مانند ابن رشد (متوفی 595ق) در مغرب عالم اسلامی و فخر رازی در مشرق آن، هستیم. ابن رشد سعی در آزاد کردن فلسفه از نظریات فلاسفه اسلامی، به‌خصوص فارابی و ابن سینا داشت. در همین زمان، فخر رازی در پی استفاده از روش خبری فلاسفه اسلامی در بنای یک علم عقدی بود که مرتکز بر عقل باشد و از فاعل به فعل، برگردد. وی در این راستا از «برهان إنّ» و «برهان لِمّ» بهره جست که در اولی می‌توان از مخلوق به خالق پی برد، ولی در دومی، از خالق به مخلوق می‌رسیم و پُرواضح است که برهان دومی، اشرف و والاتر از اولی است. ما می‌توانیم به‌وضوح تمام، در نوشته‌های فخر رازی میل وی به ترکیز شیوه خبریت را که واجب الوجود را برهان بر کل قرار می‌دهد و چیزی جز او را برهان بر وی نمی‌داند، ببینیم. برهان قرار دادن خدا بر کل تنها با نظر عقلی میسر است، نه با اخبار نبوی، زیرا معرفت خدا سابق بر وجود انبیا(ع) است[۳].

    باوجود محافظت فخر رازی بر مذهب سلف صالح، وی در استفاده از آنچه از مسلمات فلاسفه و اصول کلامی به وجه عام و اصول اشعری به وجه خاص، مناسب می‌دید، تردید نکرد. او فلسفه و کلام را مکمل یکدیگر می‌دید؛ در شیوه وی مسائل کلام و فلسفه تا حدی هم‌پوشانی دارند که نمی‌توان این علم را از آن یکی متمایز کرد[۴].

    نویسنده در کتاب حاضر، سعی کرده است با تحلیل بارزترین مؤلفات و آغازگاه‌های فکری فخر رازی، از نقش وی در اندیشه اسلامی، پرده بردارد. وی در دو رکن که هرکدام فصل‌هایی دارد، به بیان محتوای مطالبش پرداخته است.

    محمد عریبی در رکن اول درباره سیره فکری فخر رازی صحبت کرده است. او در فصل اول این رکن، به تناقضات سیاسی دوران وی (قرن ششم هجری) و مسیر زندگی و سفرهای علمی و مؤلفات فخر رازی، پرداخته است. همچنین در فصل دوم به شناسایی مشکل برجسته بارز وی در مؤلفات اصلی‌اش پرداخته است. فصل سوم، حاوی بررسی تحلیلی مهم‌ترین مؤلفات فخر رازی، یعنی «المباحث المشرقية» و «المحصل» و «مفاتيح الغیب» است. این بررسی به دلیل توضیح یافتن شیوه جدید او در تألیف است. چهارمین فصل از رکن اول نیز دربردارنده جدولی کامل از مؤلفات او است.

    عریبی، در رکن دوم کتاب، به بحث از مقدمات و محورهای فکری فخر رازی می‌پردازد. او در فصل اول این رکن، مفهوم یقین در نظر فخر رازی را روشن می‌نماید. در فصل دوم، موضع وی در ارتباط با نظر و علم، بیان می‌شود. سومین فصل رکن دوم کتاب، حاوی سعی نویسنده در کشف از نظرگاه فخر رازی درباره کلام و فلسفه در روشنای مفهومی است که از یقین دارد[۵].

    وضعیت کتاب

    فهارس فنی شامل مصادر و مراجع و فهرست مطالب، در انتهای اثر ذکر شده است. پاورقی‌های کتاب، علاوه بر ذکر ارجاعات، گاه حاوی مطالب مفیدی در شرح عبارات متن است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه کتاب، ص3
    2. ر.ک: همان، ص4-5
    3. ر.ک: همان، ص5-6
    4. ر.ک: همان، ص6-7
    5. ر.ک: همان، ص7

    منابع مقاله

    مقدمه کتاب.

    وابسته‌ها