جلاء العينين في محاكمة الاحمدين؛ احمد بن عبد الحليم بن تيمية، احمد بن محمد بن حجر الهيتمي
جلاء العینین فی محاکمه الاحمدین: احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه، احمد بن محمد بن حجر الهیتمی | |
---|---|
پدیدآوران | مدنی، علی السید صبح (مقدمهنويس) آلوسی، نعمان بن محمود (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه، احمد بن محمد بن حجر الهیتمی |
ناشر | دار المدني |
مکان نشر | جده - عربستان |
چاپ | 1 |
موضوع | ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، 661 - 728ق. - نقد و تفسیر
ابن حجر هیتمی، احمد بن محمد، 909 - 974ق. - نقد و تفسیر فقیهان حنبلی فقیهان شافعی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 201/65 /الف2الف2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
جلاء العينين في محاكمة الأحمدين: أحمد بن عبدالحليم بن تيميه، أحمد بن محمد بن حجر الهيتمي، در سال 1298ق، توسط يكى از فقهاى اهل عراق، به نام سيد نعمان خيرالدين آلوسى بغدادى در حمايت و دفاع از عقايد عالم سرشناس حنبلى، تقىالدين بن تيميه (متوفى 728ق) تأليف شده است. نویسنده در اين اثر، آراء «احمد بن عبدالحليم بن تيميه» و «احمد بن محمد بن حجر هيتمى (متوفى 974ق)» را مورد نقد و بررسى قرار داده است. على السيد صبح المدنى بر اين كتاب مقدمه زده است.
ساختار
كتاب، مشتمل بر مقدمه مؤلف و فصول و ابواب متعددى است. نویسنده، كتاب را با ذكر شرح حال تعدادى از علماى حنبلى و شاگردان ابن تيميه آغاز كرده و سپس به شرح و بررسى آراى ابن تيميه پرداخته است.
گزارش محتوا
كتاب با مقدمه ناشر و مقدمه السيد صبح المدنى در معرفى كتاب و موضوع آن آغاز شده است.
آلوسى در ديباچه اثر خود، انگيزه نگارش آن را مطالعه انتقادات هيتمى درباره ابن تيميه و پاسخ بدانها عنوان كرده است.[۱]وى در ابتداى كتاب چكيدهاى از انتقادات هيتمى به ابن تيميه را درج كرده و در مقام پاسخگويى به او، زندگىنامه مادحانه و تمجيدآميزى از ابن تيميه را با استناد به منابع گوناگونى چون ذهبى، ابن كثير، سيوطى، ابن حجر عسقلانى و ابن الوردى نگاشته است. در ادامه، او با همان نگاه تكريمآميز و محترمانه، جملاتى را درباره زندگى و شرح حال علمايى چون تقىالدين و تاجالدين سبکی و ابن جماعه آورده است؛ ايشان علمايى هستند كه هيتمى از آنان بهعنوان منتقدان آراى ابن تيميه نام برده، سخنان تند خويش را به آراى آنها مستند ساخته است، سپس آلوسى نهايت احترام و تواضع را نسبت به مقام علمى و جايگاه ابن حجر هيتمى ابراز مىدارد[۲]
آلوسى براى توضيح بهتر افكار ابن تيميه، سلسله شاگردان او را برشمرده، علماى مشهور اين سلسله و آثار شاخصشان را نام برده است. نكته بسيار شايان توجه اينكه: آلوسى در عين نام بردن از افرادى چون على القارى الهروى، ابراهیم الكورانى، محمدبن على الشوكانى، على السويدى، ابوالثناء آلوسى، ولىاللّه دهلوى و صديق حسنخان هندى، هيچ نامى از «محمد بن عبدالوهاب» نمىبرد. اين عمل آلوسى با توجه به شهرت همهگير ابن عبدالوهاب و نهضت سعودى - وهابى او در زمان نگارش كتاب، عملى از روى قصد و نيتى خاص به نظر مىرسد. در توضيح بايد گفت: همزمان با اهميت يافتن حركت سعودى - وهابى از جنبه سياسى در سالهاى پايانى قرن نوزدهم، آلوسى بهشدت از همراهى با عقايد وهابيان پرهيز كرد. دليل اين امتناع او در رسالهاش بهخوبى پيداست؛ چراكه او ابن عبدالوهاب را شاگرد ابن تيميه ندانسته است. البته باتوجه به فضاى سياسى آن زمان، او هيچگاه اين عقيده خود را علناً بيان نكرد.
اولين اشكال هيتمى به ابن تيميه، نگاه خاص او درباره تكريم و احترام به صحابه پيامبر بود كه آلوسى در پى پاسخ به آن برآمده است. او مىگويد ابن تيميه هم مانند تمام فقهاى بزرگ اهل سنت، احترام خاصى براى صحابه پيامبر قائل بود و آنها را بر تابعين و نسلهاى پسينى مسلمين ترجيح مىداد، اما اعتقادى به معصوميت و خطاناپذيرى ايشان نداشت[۳]
آلوسى سپس با اشاره به اينكه شاذلى پيروان خويش را مجاز كرده بود كه با شفاعت جستن از نام او، به درگاه خداوند دعا كنند (كه در فقه اهل سنت عملى غير قابل قبول است)، توضيح بسيار كامل و زيركانهاى از دريافتهاى گوناگون نظريه وحدت وجود ابن عربى ارائه كرده است. با وجود اين، آلوسى اعتراف مىكند خود را منتقد افكار ابن عربى نمىداند؛ چراكه از هراس گمراهى از صراط مستقيم و شريعت، هيچگاه آثار او را مطالعه نكرده است. آلوسى با پذيرش پيچيدگى و دشوارى تفسير آراى متصوفهاى مانند ابن عربى از طريق شريعت، مىكوشد خواننده اثر خويش را قانع سازد كه هركس در اعلان رسمى آراى خويش در ميان مسلمين، بايد مراقب كجفهمىهاى احتمالى آن نيز باشد و در نهايت بايد گفت: نمىتوان مقولات متصوفه را با ابزار فقه به دو بخش قابل قبول و غير آن تقسيم كرد؛ چه، اين كار امكانپذير نخواهد بود. آلوسى با اين استدلال مىكوشد از آراى ابن تيميه دفاع كند[۴]
با وجود اين، آلوسى روش متفاوتى در دفاع از ابن تيميه اتخاذ كرد. او بهجاى دفاع از آراى ابن تيميه در رد تصوف، به سراغ ديگر مخالفان تصوف در طول تاريخ رفت و از طريق انتساب نابجاى آراى آنها به ابن تيميه، تلاش كرد وى را از اتهامات مبرا سازد. وى در ادامه توجيه رديهنگاران بر تصوف، مخالفت ابن تيميه با فلسفه، عرفان و تصوف را متأثر از مواضع غزالى درباره تكفير فلاسفه دانسته است.
بخش اعظم كتاب جلاءالعينين، به پاسخ اشكالات و شبهات فقهى و كلامى هيتمى بر آراى ابن تيميه اختصاص يافته است. او در جواب اين انتقاد هيتمى، كه ابن تيميه با صدور احكام و آراى فقهى خاص، اتفاق آراى جامعه اسلامى را خدشهدار كرده و باعث نفاق در ميان آنان شده است، به سراغ دو مفهوم اجتهاد و تقليد در فقه اسلامى رفته است. او پس از اثبات اهميت و لزوم اجتهاد در امور فقهى، كوشيده است آراى خاص ابن تيميه را مانند فتاواى ديگر فقها و يا حتى برخى صحابه پيامبر كه نظراتشان با هم متفاوت بود، امرى طبيعى و يكى از مصاديق اجتهاد برشمرد. او در جاى ديگرى، ضمن تأكيد بر التزام و پايبندى به مكتب فقهى حنفى، موافقت خود را با آراى ابن تيميه در باب اجتهاد مطرح مىكند[۵]
بخش مهم ديگر كتاب، به پاسخ شبهاتى كه به نظريات خاص ابن تيميه درباره صفات خداوند و پيامبر وارد شده، اختصاص پيدا كرده است. بحث صفات الهى و جايگاه پيامبر در الهيات و انديشه اسلامى، سابقهاى به اندازه تاريخ اسلام دارد و همين موضوع، منشأ اختلافات و تنوع عقايد بسيارى شده است. نوع سوگيرى ابن تيميه كه بعدها با نام انديشه سلفى از ديگران متمايز شد، از همان ابتدا بهشدت مورد هجمه و انتقاد شديد علماى اشعرى و نيز متصوفه قرار گرفت. انتقادات هيتمى نيز در حقيقت گزارشى برآمده از مجادلات كلامى - فقهى علماى قرن چهاردهم اسلام در اين باب است. آلوسى در پاسخ اين شبهات، دست به ارائه تاريخچه نسبتاً مطوّلى از مجادلات كلامى ميان مسلمانان مىزند و براى مثال به مجادلاتى كه ميان اهل سنت و معتزله، يا ابن حنبل و مخالفانش روى داد، اشاراتى مىكند. او در اين باره به ديدگاههاى ابن حنبل، ابن تيميه و ديگر سلفيان پيرو آنها در باب عدم مخلوق بودن قرآن اشاره كرده، شبهات را پاسخ مىگويد[۶]
آلوسى تا اين نقطه از كتابش، هيچ اشارهاى به نظرهاى مهم و مناقشهبرانگيز ابن تيميه درباره عصمت پيامبران و شفاعت ايشان و تكليف زائران قبر ايشان نكرده است؛ درحالىكه اين سه موضوع، اصلىترين موضوعات رديه هيتمى بر ابن تيميه را شامل مىشوند. آلوسى درباره معصوميت پيامبر، آن را يكى از مهمترين مسائل مورد مناقشه در طول تاريخ فكر و فرهنگ اسلامى مىداند. آلوسى در اين باره از ارائه نظر صريح خود پرهيز كرده، در ضمن بهجاى پاسخ به شبهات و اشكالات اساسى هيتمى به ابن تيميه كه معتقد به عدم معصوميت پيامبر(ص) در زندگى عادىاش بود، به ارائه گزارشى از آراى متفكران بزرگ و متكلمان سرشناسى چون غزالى، اسفراينى، عامدى، تفتازانى و ديگران پرداخته است كه مجادلات و مباحثات بر سر عصمت پيامبر را بههيچوجه مستحق اتهامات قضايى و جزايى ندانستهاند؛ بدين ترتيب آلوسى نه تنها در اين زمينه مهم از ارائه پاسخى در دفاع از ابن تيميه طفره رفته، بلكه ضمن پذيرش اين اتهام عليه ابن تيميه، با استناد به اقوال فقهاى مورد اشاره، بر آن است كه شايسته نيست معتقدان و قائلان به عدم عصمت پيامبر را محاكمه و زندانى نمود[۷]
اما درباره توسل و شفاعتطلبى از پيامبر، بحثهاى بيشتر و مفصلترى شكل گرفته است. آلوسى در اين ميان باز هم كاملاً از آراى ابن تيميه دفاع نكرده است. ابن تيميه با توسل به پيامبر براى دخالت در امر الهى مخالف بود. اين در حالى است كه ابن تيميه به منبع اصلى اين مسئله و استنادات آن كه از احاديث برآمده، توجه چندانى نكرده است. آلوسى در تبيين بهتر مسئله، عقايد مخالفان و موافقان توسل را شرح داده است، اما اصلىترين منبع او در اين زمينه كتاب العقد الثمين نوشته شيخ على السويدى، استاد سلفى پدرش بوده است. سويدى نيز مانند هر سلفى ديگرى به آياتى از قرآن اشاره مىكند كه در آنها خداوند تنها مرجع درخواست و استغاثه دانسته شده و شریک جستن در توحيد الهى، نوعى شرك محسوب مىشود. او سپس با ارجاع به كتاب «الاقتداء الصراط المستقيم» ابن تيميه، مرگ پيامبر را حتمىدانسته، آنان كه مرگ او را خروج از حالت مادى و حلول در قالب غير مادى مىدانند، گمراه و نادان برشمرده است.[۸]
آلوسى بهخوبى از اهميت و حساسيت سخن گفتن از پيامبر(ص) و زندگى او باخبر بود و به همين دليل، بحث مختصر خويش را در اين باب، با موضعى مصالحهآميز به اتمام رسانده است.[۹]
آخرين شبهه مربوط به پيامبر(ص)، بحث زيارت قبر ايشان است. برداشت ابن تيميه از اين حديث، منع مسلمانان از اجراى مراسم و تشريفات مذهبى، از جمله زيارت است و تنها در اين ميان سه مسجد مستثنا شدهاند؛ با اين استدلال كه زيارت آنها در بطن انجام فريضه واجب حج نهفته است.[۱۰]
آلوسى در پايان مجدداً به ابن تيميه و هيتمى به دليل ارزش و جايگاه علمى و فقهى آنها احترام گذارده، تأكيد كرده است قصد از نگارش اين رساله، رد ديدگاههاى شخصى و پيروزى بر آراى ديگرى نيست و تنها مقصود، ارائه توضيح بيشتر و تبيين بهتر مسائل است.[۱۱]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در انتهاى كتاب آمده است.
پانويس
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- بشير موسى نافع، «نعمان آلوسى و كتاب جلاء العينين في محاكمة أحمدين»، ترجمه رفيعى، محمدحسين، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: آينه پژوهش، آذر و دى 1389، شماره 125، ص72 تا 91.