الصّراح من الصّحاح؛ فرهنگ واژگان تازی به فارسی

    از ویکی‌نور
    الصّراح من الصّحاح
    الصّراح من الصّحاح؛ فرهنگ واژگان تازی به فارسی
    پدیدآورانقرشی، جمال (نویسنده) حیدریان، محمدحسین (محقق)
    ناشرانجمن آثار و مفاخر فرهنگی
    مکان نشرتهران
    سال نشر1397
    شابک9ـ269ـ528ـ964ـ978
    کد کنگره

    الصّراح من الصّحاح؛ فرهنگ واژگان تازی به فارسی تألیف محمد بن عمر بن خالد مشهور به جمال قرشی، دانشمند ترکستانی، این کتاب فرهنگ واژگان عربی و فارسی، ترجمه و مختصر کتاب صحاح‌اللغه ابونصر اسماعیل بن جوهری است و در ۶۸۱ق در کاشغر تألیف یافته است. قرشی در این اثر انتقاداتی نیز به مؤلف صحاح‌اللغه وارد کرده است. محمدحسین حیدریان در سال ۱۳۹۷ش، این کتاب را تصحیح و با ترجمه بخش های عربی آن منتشر کرد.

    گزارش کتاب

    فرهنگ‌نويسي که در قاموس انديشة اسلامي، کاري بسيار ارزنده و به شدت مورد نياز بود، مورد توجّه و اقبال حاکمان و دانشمندان مسلمان قرار گرفت؛ اما فرهنگ‌نويسان بزرگي چون ازهري هروي با نگارش تهذيب اللغه، ابن‌دريد با تأليف جمهره‌اللغه، ابوعلي قالي با نگارش البارع في‌اللغه، ابراهيم اسحاق فارابي (دايي جوهري) با تأليف ديوان الادب، صاحب بن عباد طالقاني با تأليف المحيط و ابن فارس با نگارش والمجمل و مقاييس اللغه در کنار جوهري همه ايراني هستند و بنابراين نقش ايرانيان در ارتقاء و تعالي زبان عربي بي‌همتاست. ابن‌خلدون اين بي‌همتايي را در مقدمه مشهور کتاب العبر خود چنين شرح مي‌دهد: «پس علوم هم از آيين‌هاي شهرياران به شمار مي‌رفت و عرب از آنها و بازار رايج آنها دور بود و در آن عهد مردم شهري عبارت از عجمان (ايرانيان) يا کساني مشابه و نظاير آنان بودند از قبيل موالي و اهالي شهرهاي بزرگي که در آن روزگار در تمدن و کيفيات آن مانند: صنايع و پيشه‌ها از ايرانيان تبعيت مي‌کردند چه ايرانيان به علت تمدن راسخي که از آغاز تشکيل دولت فارس داشته‌اند بر اين امور استوارتر و تواناتر بودند، چنانکه صاحب صناعت نحو سيبويه و پس از او فارسي و به دنبال آنان زجاج بود و همه آنان از لحاظ نژاد ايراني به شمار مي‌رفتند، ليکن تربيت آنان در محيط زبان عربي بود و آنان زبان را در مهد تربيت آميزش با عرب آموختند و آن را به صورت قوانين و فني درآوردند که آيندگان از آن بهره‌مند شوند. همچنين بيشتر دانندگان حديث که آنها را براي اهل اسلام حفظ کرده بودند ايراني بودند يا از لحاظ زبان و مهد تربيت، ايراني به شمار مي‌رفتند [زيرا فنون در عراق و نواحي نزديک آن توسعه يافته بود] و همه عالمان اصول فقه چنانکه مي‌داني و هم کليه علماي علم کلام و همچنين بيشتر مفسران ايراني بودند و به جز ايرانيان کسي به حفظ و تدوين علم قيام نکرد و از اين رو مصداق گفتار پيامبر(ص) پديد آمد که فرمود: «اگر دانش بر گردن آسمان درآويزد قومي از مردم فارس بدان نائل مي‌آيند و آن را به دست مي‌آورند».

    کتاب صراح اللغه يا الصُراح من الصحاح ابوالفضل اثر محمد بن ‌عمر بن خالد مشهور به جمال قَرشي،‎ ‎دانشمند ترکستاني متولد 628ق در شهر الماليغ (الما آتاي کنوني) و متوفاي دهه اول قرن هشتم بين سال‌هاي 705 تا 710ق است.

    صراح در لغت به معناي وجه و بخش خالص هر چيز و در اين‌جا به معناي وجه خالص، پاک، غير مشوب و پاکيزه لغات است. اين کتاب در اصل ترجمه فارسی کتاب «الصحاح» جوهري است که عنوان کامل آن الصحاح (تاج ‌اللغه و صحاح العربيه) است. صحاح توسط اسماعيل بن حماد جوهري فارابي تأليف و به ابومنصور عبدالرحيم بن محمد بيشکي تقديم شد. جوهري که همچون فارابيِ بزرگ، کنيه ابونصر دارد و متولد فاراب است، در سال 340ق به دنيا آمد و در عراق نزد ابوسعيد سيرافي و ابوعلي فارسي تعليم يافت و سپس براي ايجاد ارتباط با عرب اصيل و خالص (به تعبير خود او در مقدمه صحاح) به ميان قبايل «ربيعه و مضر» رفت. اين سفر، وي را با عمق و ريشه لغات عربي در فرهنگ بومي و اصيل عرب آشنا نمود و شايد جمال قَرشي که کتاب صحاح او را به الصراح من الصحاح يا صراح اللغه برگرداند، در انتخاب اين عنوان متأثر از مقدمه جوهري در صحاح بود که عربي اصيل و خالص را در قبايل عرب جستجو کرد و نه صرفاً در فرهنگنامه‌ها و کتب لغت. (شايد هم غيرمشوب دانستن الصُراحِ خود در قياس با الصحاح!)‏.

    ادامة حيات جوهري در دامغان و نيشابور است تا سال 386 ق (393 هم گفته‌اند) که به مرگي عجيب در مسجد جامع قديم نيشابور از دنيا رفت. کتاب صحاح، کتاب المقدمه (در نحو) و کتاب العروض (که به آن عروض الورقه نيز مي‌گويند) از آثار اوست.

    جمال قرشی دانشمند و دولتمرد ترکستانی در سدۀ هفتم در 628 در مجاورت المالیغ (شهر آلماآتای کنونی) به دنیا آمد. پدرش حافظ قرآن و از اهالی بلاساغون بود و تبار مادرش به مردم مرو می‌رسید. تاریخ درگذشت او دانسته نیست؛ اما چون ملحقات در نخستین سال‌های جلوس چپر، فرزند قیدو خان (خان جغتای)، یعنی پس از سال 702 به پایان رسیده، احتمالاً از این تاریخ به بعد عمر چندانی نکرده است. آثار او عبارتند از: الصراح من الصحاح و ملحقات الصراح.

    قرشي که کتاب خود را چنين آغاز مي‌کند: «بسم الله الرحمن الرحيم قال الفقير الي مولاه الغني به عمن سواه الواثق بالمتعالي عن الولد و الوالد ابوالفضل محمد بن عمر بن خالد المدعو بجمال القرشي‎ ‎‏ جمّل الله احواله و حصّل آماله،‏‎ ‎‏ احمدالله و هوالمحمود بکل الغات...» در مقدمه، توضيحات جالبي ارائه کرده که در تنويرِ قصد و غايت او از نگارش اين اثر بسي روشنگر است. وي در اين مقدمه آورده است: زماني در پي به دست آوردن صحاح جوهري بوده تا آن را بخرد يا براي خود کتابت کند تا آنکه، در خزانه کتب مدرسه صاحبيه برهانيه مسعوديه در کاشغر به نسخه تصحيح شده قابل اعتمادي از صحاح در چهار مجلّد قطور دست يافته و پس از استخاره، به تلخيص آن به طريق ايجاز نه انتخاب پرداخته است.

    قرشي با استناد به شرحي که در معرفي نسخه خطي صراح‌اللغه در سازمان اسناد و کتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران آمده، از اطاله و اطناب پرهيز کرده، آيات و احاديث و امثال را آورده، اما از آوردن شواهد شعري به جز اندکي ابيات ضروري، صرف نظر کرده و مفردات را به منظور استفاده جوانان و طبقه متوسط علمي، به فارسي ترجمه کرده است. ‏مؤلف دیباچۀ کتاب را به عربی نوشته، از ترجمۀ شواهد خودداری کرده، از آیات، احادیث، اشعار و امثال فقط به آوردن شاهد بسنده کرده، در برابر هر کلمۀ عربی یک واژۀ فارسی آورده، وزن و باب و دیگر مشخصات از قبیل مفرد، جمع و مصدر بودن کلمه را با نشانه‌ها و شماره‌هایی که در جوار آن معلوم کرده و در ترتیب واژه‌ها، با پیروی از صحاح، حرف آخر کلمه را بخش بزرگ باب و حرف نخست را بخش کوچک فصل قرار داده است. در این کتاب نزدیک به چهل هزار واژه آمده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها