ابن عطاء‌الله اسکندری، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (added Category:عارفان using HotCat)
     
    (۴۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۶: خط ۶:
    |-
    |-
    |نام‌های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    | data-type="authorOtherNames" | اب‍ن‌ ع‍طاء ال‍ل‍ه‌، اب‍و ال‍ف‍ض‍ل‌ ت‍اج ‌ال‍دی‍ن‌ اح‍م‍د ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د
    | data-type="authorOtherNames" | اب‍ن ع‍طاء ال‍ل‍ه‌، اب‍وال‍ف‍ض‍ل ت‍اج ‌ال‍دی‍ن اح‍م‍د ب‍ن م‍ح‍م‍د


    اب‍ن‌ ع‍طاء ال‍ل‍ه‌ الاس‍ک‍ن‍دری‌، اح‍م‍د ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د
    اب‍ن ع‍طاء ال‍ل‍ه الاس‍ک‍ن‍دری‌، اح‍م‍د ب‍ن م‍ح‍م‍د


    اس‍ک‍ن‍دری‌، اح‍م‍د ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د
    اس‍ک‍ن‍دری‌، اح‍م‍د ب‍ن م‍ح‍م‍د
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    | data-type="authorfatherName" |
    | data-type="authorfatherName" |محمد
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    خط ۱۹: خط ۱۹:
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    | data-type="authorBirthPlace" |
    | data-type="authorBirthPlace" |اسكندريه
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    | data-type="authorDeathDate" |709 هـ.ق
    | data-type="authorDeathDate" |709ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    | data-type="authorTeachers" |
    | data-type="authorTeachers" |ناصر‌الدين بن مُنَيَّر
     
    ابرقوهى
     
    دمیاطى
     
    مازونى
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    | data-type="authorWritings" |
    | data-type="authorWritings" |[[تاج العروس الحاوي لتهذيب النفوس]]
     
    [[اللطائف الإلهية في شرح مختارات من الحكم العطائية]]
     
    [[غيث المواهب العلية في شرح الحكم العطائية]]
    |- class="articleCode"
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    |کد مؤلف
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE4763AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE04763AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>


    '''ابوالعباس (ابوالفضل) تاج‌الدين احمد بن محمد بن عبدالكريم اسكندرى جذامى''' (متوفای 709 / 1309م)، ملقب به شيخ كبير، عارف، شاعر، نحوى، محدث، مفسر و فقيه مالكى و از مشايخ بزرگ طريقت شاذليه است. نياكان او از مهاجران بنى جذام بودند كه در اسكندريه سكنى گزيده بودند.


    '''ابن عطاء اللّه، ابوالعباس (ابوالفضل) تاج‌الدين احمد بن محمد بن عبدالكريم اسكندرى جذامى'''، ملقب به شيخ كبير، عارف، شاعر، نحوى، محدث، مفسر و فقيه مالكى و از مشايخ بزرگ طريقت شاذليه است. نياكان او از مهاجران بنى جذام بودند كه در اسكندريه سكنى گزيده بودند.
    ==ولادت==
     
    == تولد ==
    ابن عطاء الله در اسكندريه زاده شد. تاريخ ولادتش معلوم نيست، اما به يارى برخى شواهد و قرائن مى‌تواند تولد او حدود 650ق باشد.
    ابن عطاء الله در اسكندريه زاده شد. تاريخ ولادتش معلوم نيست، اما به يارى برخى شواهد و قرائن مى‌تواند تولد او حدود 650ق باشد.


    == تحصیلات ==
    ==تحصیلات==
    تاج‌الدين، با وجود آنكه از خردسالى به تحصيل علوم مختلف اشتغال داشته، به گفته خود آشنايى درستى با تعاليم شاذليه نداشته و با ايشان در ابتدا به مخالفت مى‌پرداخته است.
    تاج‌الدين، با وجود آنكه از خردسالى به تحصيل علوم مختلف اشتغال داشته، به گفته خود آشنايى درستى با تعاليم شاذليه نداشته و با ايشان در ابتدا به مخالفت مى‌پرداخته است.


    شهرت اين خاندان در اسكندريه به سبب فقهاى مالكى آن بوده است و نه به سبب مشايخ شاذلى. اگرچه از وقايع زندگى او پيش از آشنايى با مرسى اطلاع دقيقى در دست نيست، اما منابع به‌طور كلى به تحصيلات وى در تفسير، فقه، اصول، حديث، لغت، نحو، بيان، كلام و علوم ديگر رايج در آن عصر اشاره كرده‌اند. فقه را احتمالاً نزد ناصر‌الدين بن مُنَيَّر كه فقيهى نامدار بود، فراگرفت، حديث را نزد ابرقوهى و دمياطى آموخت، نحو را نزد مازونى و اصول فقه، كلام و فلسفه را ظاهراً نزد شمس‌الدين اصفهانى آموخت و در لطائف، شمس‌الدين را ستوده و او را «شيخنا» خوانده است.
    شهرت این خاندان در اسكندريه به سبب فقهاى مالكى آن بوده است و نه به سبب مشايخ شاذلى. اگرچه از وقايع زندگى او پيش از آشنايى با مرسى اطلاع دقيقى در دست نيست، اما منابع به‌طور كلى به تحصيلات وى در تفسير، فقه، اصول، حديث، لغت، نحو، بيان، كلام و علوم ديگر رايج در آن عصر اشاره كرده‌اند. فقه را احتمالاً نزد ناصر‌الدين بن مُنَيَّر كه فقيهى نامدار بود، فراگرفت، حديث را نزد ابرقوهى و دمیاطى آموخت، نحو را نزد مازونى و اصول فقه، كلام و فلسفه را ظاهراً نزد شمس‌الدين اصفهانى آموخت و در لطائف، شمس‌الدين را ستوده و او را «شيخنا» خوانده است.
     
    بدين‌سان ابن عطاء الله در اوان جوانى فقيهى معروف شد و در همين هنگام بود كه با صوفيان، خاصه اصحاب ابوالعباس مرسى، به مجادله مى‌پرداخت و امورى را به ايشان نسبت مى‌داد كه به زعم وى با ظاهر شرع ناسازگار بود. وى معتقد بود كه «ليس الاّ اهل العلم الظاهر»، اما او خود در دوره‌هاى بعد مى‌گويد كه مخالفتش با مرسى پايه و اساس استوارى نداشته و از همين روى بر آن شده است كه براى درك حقيقت، خود به مجلس مرسى رود و از نزديك سخنان او را بشنود. مرسى در آن مجلس از «انفاسى» كه شارع بدانها امر كرده؛ يعنى اسلام، ايمان و احسان سخن مى‌گفت و آنها را همان شريعت، حقيقت و تحقق مى‌دانست. ابن عطاء الله كه سخت تحت تأثير اين مجلس قرار گرفت، در بازگشت به خلوت پناه برد. پس بر آن شد كه ديگر بار به نزد مرسى رود و اين بار حالات و احساسات قلبى خويش را آشكارا بيان كند. نخستين تعليمات مرسى به او در واقع همان اصول اوليه طريقه شاذليه بود. چندى بعد ابن عطاء الله از اسكندريه به قاهره رفت. سبب اين جلاى وطن بر ما پوشيده است و روشن نيست كه در اين سفر همراه مرسى بوده است يا نه، اما احتمالاً درگذشت مرسى در قاهره بوده است. [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانى]] پس از مرسى از ياقوت عرشى به‌عنوان استاد ابن عطاء الله ياد كرده است.
     
    ابن عطاء الله در قاهره به تدريس علوم دينى و تعليم تصوف همت گماشت. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] از ذوق، بيان دلنشين و آشنايى وى با كلام صوفيه و آثار گذشتگان سخن به ميان آورده است. به گفته صعيدى در «تعطير الانفاس» كسانى كه به مجلس ابن عطاء الله مى‌رفتند، گفته‌هاى او را مى‌نوشتند و وى در آن مجالس علم ظاهر و باطن مى‌آموخت. برخى از بزرگ‌ترين علماى آن عصر نيز در مجالس درس او حاضر مى‌شدند كه تقى‌الدين سبكى، پدر تاج‌الدين سبكى، از جمله ايشان است. احتمالاً به همين سبب تاج‌الدين در طبقات الشافعية خود ابن عطاء الله را شافعى‌مذهب خوانده، گرچه مالكى بودن وى را نيز محتمل دانسته است. از شاگردان ديگر او بايد داوود بن باخلا را نام برد كه خليفه او در طريقت نيز بوده است. وى در کتابى به نام «اللطيفة المرضية بشرح حزب الشاذلية»، ضمن بيان عقايد خود از استادش، ابن عطاء الله نيز سخن گفته است.


    ابن عطاء الله نه تنها از طريق وعظ به تبليغ اعتقادات صوفيه مى‌پرداخت كه از جهات ديگر نيز در اين راه اهتمام داشت. دفاع وى از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در برابر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] از اين نوع است. با اينكه او خود به پاره‌اى از سخنان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] خرده مى‌گرفت، دفاع از او را در برابر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] دفاع از تصوف در برابر اهل ظاهر مى‌دانست، زيرا [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] نه تنها به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، بلكه به همه صوفيه، از جمله ابوالحسن شاذلى، تاخته بود. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] در شرح احوال ابوالحسن شاذلى کتابى را در رد گفته‌هاى شاذلى به [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] نسبت داده است. به گفته ابن آلوسى، [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] در خلال تصانيف خويش به برخى از عبارات شاذلى خرده گرفته است. در چنين احوال ابن عطاء الله بر آن شد كه از [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] شكايت كند. جماعتى عظيم از صوفيان نيز با وى همراه شدند. اين گروه كه شمارشان به 500 تن مى‌رسيد، در نيمه اول شوال 707 بر در دارالاماره سلطان اجتماع كردند و از [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] به سبب اهانت به مشايخشان، خصوصاً [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، شكايت كردند.
    بدين‌سان ابن عطاء الله در اوان جوانى فقيهى معروف شد و در همین هنگام بود كه با صوفيان، خاصه اصحاب ابوالعباس مرسى، به مجادله مى‌پرداخت و امورى را به ايشان نسبت مى‌داد كه به زعم وى با ظاهر شرع ناسازگار بود. وى معتقد بود كه «ليس الاّ اهل العلم الظاهر»، اما او خود در دوره‌هاى بعد مى‌گوید كه مخالفتش با مرسى پايه و اساس استوارى نداشته و از همین روى بر آن شده است كه برای درك حقيقت، خود به مجلس مرسى رود و از نزدیک سخنان او را بشنود. مرسى در آن مجلس از «انفاسى» كه شارع بدانها امر كرده؛ يعنى اسلام، ايمان و احسان سخن مى‌گفت و آنها را همان شريعت، حقيقت و تحقق مى‌دانست. ابن عطاء الله كه سخت تحت تأثير این مجلس قرار گرفت، در بازگشت به خلوت پناه برد. پس بر آن شد كه ديگر بار به نزد مرسى رود و این بار حالات و احساسات قلبى خویش را آشكارا بيان كند. نخستين تعليمات مرسى به او در واقع همان اصول اولیه طريقه شاذليه بود. چندى بعد ابن عطاء الله از اسكندريه به قاهره رفت. سبب این جلاى وطن بر ما پوشيده است و روشن نيست كه در این سفر همراه مرسى بوده است يا نه، اما احتمالاً درگذشت مرسى در قاهره بوده است. [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانى]] پس از مرسى از ياقوت عرشى به‌عنوان استاد ابن عطاء الله ياد كرده است.


    آوازه بلند ابن عطاء الله در قاهره سبب اشتياق ملك منصور به ديدار او شد. ابن عطاء الله كه امر به معروف و نهى از منكر را در مورد سلاطين از جمله كارهاى بايسته صوفيه مى‌دانست، اين ديدار را به مجلس وعظ بدل كرد و در آن به نصيحت و ارشاد ملك منصور پرداخت.
    ابن عطاء الله در قاهره به تدريس علوم دينى و تعليم تصوف همت گماشت. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] از ذوق، بيان دلنشين و آشنايى وى با كلام صوفيه و آثار گذشتگان سخن به میان آورده است. به گفته صعيدى در «تعطير الانفاس» كسانى كه به مجلس ابن عطاء الله مى‌رفتند، گفته‌هاى او را مى‌نوشتند و وى در آن مجالس علم ظاهر و باطن مى‌آموخت. برخى از بزرگ‌ترين علماى آن عصر نيز در مجالس درس او حاضر مى‌شدند كه تقى‌الدين سبکی، پدر تاج‌الدين سبکی، از جمله ايشان است. احتمالاً به همین سبب تاج‌الدين در طبقات الشافعية خود ابن عطاء الله را شافعى‌مذهب خوانده، گرچه مالكى بودن وى را نيز محتمل دانسته است. از شاگردان ديگر او بايد داوود بن باخلا را نام برد كه خليفه او در طريقت نيز بوده است. وى در کتابى به نام «اللطيفة المرضية بشرح حزب الشاذلية»، ضمن بيان عقايد خود از استادش، ابن عطاء الله نيز سخن گفته است.


    == وفات ==
    ابن عطاء الله نه تنها از طريق وعظ به تبليغ اعتقادات صوفيه مى‌پرداخت كه از جهات ديگر نيز در این راه اهتمام داشت. دفاع وى از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در برابر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] از این نوع است. با اينكه او خود به پاره‌اى از سخنان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] خرده مى‌گرفت، دفاع از او را در برابر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] دفاع از تصوف در برابر اهل ظاهر مى‌دانست، زيرا [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] نه تنها به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، بلكه به همه صوفيه، از جمله [[شاذلی، ابوالحسن|ابوالحسن شاذلى]]، تاخته بود. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] در شرح احوال [[شاذلی، ابوالحسن|ابوالحسن شاذلى]] کتابى را در رد گفته‌هاى شاذلى به [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] نسبت داده است. به گفته ابن آلوسى، [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] در خلال تصانيف خویش به برخى از عبارات شاذلى خرده گرفته است. در چنين احوال ابن عطاء الله بر آن شد كه از [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] شكايت كند. جماعتى عظيم از صوفيان نيز با وى همراه شدند. این گروه كه شمارشان به 500 تن مى‌رسيد، در نيمه اول شوال 707 بر در دارالاماره سلطان اجتماع كردند و از [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] به سبب اهانت به مشايخشان، خصوصاً [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، شكايت كردند.
    به روايت اغلب منابع، مرگ وى در 709ق روى داده است. در اين ميان تنها [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانى]] 707ق را تاريخ درگذشت او دانسته است. جنازه ابن عطاء الله را پس از تشييع در مدرسه منصوريه قاهره و در زاويه‌اى كه عبادت‌گاه او بود، به خاك سپردند و مقبره‌اش كه هم‌اكنون نيز برپاست زيارت‌گاه مردم است. در پيرامون مزار او بسيارى از بزرگان فقه، حديث و كسانى چون ابن دقيق العيد به خاك سپرده شده‌اند.


    == آثار ==
    آوازه بلند ابن عطاء الله در قاهره سبب اشتياق ملك منصور به ديدار او شد. ابن عطاء الله كه امر به معروف و نهى از منكر را در مورد سلاطين از جمله كارهاى بايسته صوفيه مى‌دانست، این ديدار را به مجلس وعظ بدل كرد و در آن به نصيحت و ارشاد ملك منصور پرداخت.


    ==وفات==
    به روايت اغلب منابع، مرگ وى در 709ق روى داده است. در این میان تنها [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانى]] 707ق را تاريخ درگذشت او دانسته است. جنازه ابن عطاء الله را پس از تشييع در مدرسه منصوريه قاهره و در زاویه‌اى كه عبادت‌گاه او بود، به خاک سپردند و مقبره‌اش كه هم‌اكنون نيز برپاست زيارت‌گاه مردم است. در پيرامون مزار او بسيارى از بزرگان فقه، حديث و كسانى چون ابن دقيق العيد به خاک سپرده شده‌اند.


    ==آثار==
    آثار عمده‌اى كه از او به طبع رسيده، اينهاست:
    آثار عمده‌اى كه از او به طبع رسيده، اينهاست:


    1. الحكم العطائية (حكم ابن عطاء الله السكندرى) كه مهم‌ترين اثر اوست؛
    # الحكم العطائية (حكم ابن عطاء الله السكندرى) كه مهم‌ترين اثر اوست؛
    # المناجاة العطائية (مناجات عرفانى ابن عطاء الله است كه با توجه به مشابهت شيوه نگارش آن با نثر حكم احتمال مى‌رود كه در زمان تأليف حكم يا در همان حدود نوشته شده باشد)؛
    # الوصية الى الاخوان بالاسكندرية؛
    # التنویر في اسقاط التدبير (اين تأليف یک‌سره به بحث درباره فلسفه اسقاط اراده و تدبير انسان در برابر اراده خداوند اختصاص يافته است)؛
    # لطائف المنن في مناقب الشيخ ابى‌العباس المرسى و شيخه الشاذلى ابى‌الحسن؛
    # تاج العروس الحاوى لتهذيب النفوس (مجموعه‌اى است از مواعظ و اندرزهاى ابن عطاء الله به مريدان در رعايت آداب شرعى در سلوك)؛
    # القصد المجرد في معرفة الاسم المفرد (رساله‌اى است فلسفى - كلامى كه در آن درباره ذات، صفات، اسماء و افعال خداوند به شيوه اشاعره سخن رفته است)؛
    # مفتاح الفلاح و مصباح الارواح (مجموعه‌اى است درباره آداب عملى سلوك و در بيان ذكر و خلوت و انواع، آداب و اوقات آن)؛
    # عنوان التوفيق في آداب الطريق (شرح قصيده شيخ ابومدين غوث تلمسانى است در آداب صحبت).


    2. المناجاة العطائية (مناجات عرفانى ابن عطاء الله است كه با توجه به مشابهت شيوه نگارش آن با نثر حكم احتمال مى‌رود كه در زمان تأليف حكم يا در همان حدود نوشته شده باشد)؛
    افزون بر اشعار پراكنده ابن عطاء الله كه در تذكره‌ها و طبقات نقل شده است، دو قصيده نيز از وى بر جاى مانده كه یکى مشتمل بر 62 بيت، به ضمیمه لطائف و ديگرى در 22 بيت، به ضمیمه تنویر به چاپ رسيده است.


    3. الوصية الى الاخوان بالاسكندرية؛
    === آثار خطى ===


    4. التنوير في اسقاط التدبير (اين تأليف يك‌سره به بحث درباره فلسفه اسقاط اراده و تدبير انسان در برابر اراده خداوند اختصاص يافته است
    # رساله درباره آيه كريمه''' «وَ اِذا جاءَك الَّذين يُؤمِنون بَآياتِنا فَقُل سَلام...»''' كه رساله‌اى است مختصر در باب معانى و مراتب ايمان و ذات و صفات الهى؛
    # رسالة في القواعد‌الدينية؛
    # مواعظ؛
    # حزب النجاة؛
    # رسالة في التصوف (رسالة التصوف
    # تنبيه في طريق القوم؛
    # رسالة في السلوك؛
    # حزب النور و تمام السرور؛
    # دعاء؛
    # تحفة الخلان في شرح نصيحة الاخوان.


    5. لطائف المنن في مناقب الشيخ ابى‌العباس المرسى و شيخه الشاذلى ابى‌الحسن؛
    === آثار يافت‌نشده: ===


    6. تاج العروس الحاوى لتهذيب النفوس (مجموعه‌اى است از مواعظ و اندرزهاى ابن عطاء الله به مريدان در رعايت آداب شرعى در سلوك)؛
    #المرقى الى القدس الابقى؛
    #مختصر تهذيب المدونة للبرادعى در فقه؛
    #اصول مقدمات الوصول<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2375 حفیظی، مینا، ج 4، ص307]</ref>.  


    7. القصد المجرد في معرفة الاسم المفرد (رساله‌اى است فلسفى - كلامى كه در آن درباره ذات، صفات، اسماء و افعال خداوند به شيوه اشاعره سخن رفته است)؛
    ==پانویس==
    <references />


    8. مفتاح الفلاح و مصباح الارواح (مجموعه‌اى است درباره آداب عملى سلوك و در بيان ذكر و خلوت و انواع، آداب و اوقات آن)؛
    ==منابع مقاله==


    9. عنوان التوفيق في آداب الطريق (شرح قصيده شيخ ابومدين غوث تلمسانى است در آداب صحبت).
    [https://www.cgie.org.ir/fa/article/223654/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D8%A1%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87 حفیظی، مینا، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377]


    افزون بر اشعار پراكنده ابن عطاء الله كه در تذكره‌ها و طبقات نقل شده است، دو قصيده نيز از وى بر جاى مانده كه يكى مشتمل بر 62 بيت، به ضميمه لطائف و ديگرى در 22 بيت، به ضميمه تنوير به چاپ رسيده است.
    {{تصوف و عرفان}}


    آثار خطى
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    1. رساله درباره آيه كريمه ''' «وَ اِذا جاءَك الَّذين يُؤمِنون بَآياتِنا فَقُل سَلام...» ''' كه رساله‌اى است مختصر در باب معانى و مراتب ايمان و ذات و صفات الهى؛
    [[لطائف المنن]]


    2. رسالة في القواعد‌الدينية؛
    [[تاج العروس الحاوي لتهذيب النفوس]]


    3. مواعظ؛
    [[اللطائف الإلهية في شرح مختارات من الحكم العطائية]]


    4. حزب النجاة؛
    [[التنوير في إسقاط التدبير]]
     
    5. رسالة في التصوف (رسالة التصوف)؛
     
    6. تنبيه في طريق القوم؛
     
    7. رسالة في السلوك؛
     
    8. حزب النور و تمام السرور؛
     
    9. دعاء؛
     
    10. تحفة الخلان في شرح نصيحة الاخوان.
     
    آثار يافت‌نشده:
     
    1. المرقى الى القدس الابقى؛
     
    2. مختصر تهذيب المدونة للبرادعى در فقه؛
     
    3. اصول مقدمات الوصول<ref>حفیظی، مینا، ج 4، ص307</ref>.
    ==پانویس==
    <references />
    == منابع مقاله ==
     
    حفیظی، مینا، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377
     
     
    == وابسته‌ها ==
    {{وابسته‌ها}}


    [[عنوان التوفیق فی آداب الطریق]]  
    [[غيث المواهب العلية في شرح الحكم العطائية]]


    [[تاج العروس الحاوي لتهذیب النفوس]]  
    [[عنوان التوفیق في آداب الطریق]]  


    [[الواضح المنهاج فی نظم ما للتاج]]  
    [[الواضح المنهاج فی نظم ما للتاج]]  


    [[الله (القصد المجرد فی معرفه الاسم المفرد)]]  
    [[الله (القصد المجرد فی معرفه الاسم المفرد)]]  
    [[کشف الغطاء عن حکم ابن عطاء]]


    [[ترتیب السلوک و یلیها رسالة في أدب العلم و یلیهما بیان فضل خیار الناس و الکشف عن مکر الوسواس]]  
    [[ترتیب السلوک و یلیها رسالة في أدب العلم و یلیهما بیان فضل خیار الناس و الکشف عن مکر الوسواس]]  
    خط ۱۳۴: خط ۱۳۵:


    [[رسالة فی ادب العلم (ترتیب السلوک)]]  
    [[رسالة فی ادب العلم (ترتیب السلوک)]]  
    [[تاج العروس الحاوی لتهذیب النفوس]]


    [[مفتاح الفلاح و مصباح الأرواح في ذکر الله الکريم الفتاح]]  
    [[مفتاح الفلاح و مصباح الأرواح في ذکر الله الکريم الفتاح]]  
    [[التنوير في إسقاط التدبير]]


    [[هتک الأستار في علم الأسرار]]  
    [[هتک الأستار في علم الأسرار]]  
    خط ۱۴۶: خط ۱۴۳:


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:عارفان]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۵۵

    ابن عطاء ‎الله اسکندری، احمد بن محمد
    نام ابن عطاء ‎الله اسکندری، احمد بن محمد
    نام‌های دیگر اب‍ن ع‍طاء ال‍ل‍ه‌، اب‍وال‍ف‍ض‍ل ت‍اج ‌ال‍دی‍ن اح‍م‍د ب‍ن م‍ح‍م‍د

    اب‍ن ع‍طاء ال‍ل‍ه الاس‍ک‍ن‍دری‌، اح‍م‍د ب‍ن م‍ح‍م‍د

    اس‍ک‍ن‍دری‌، اح‍م‍د ب‍ن م‍ح‍م‍د

    نام پدر محمد
    متولد
    محل تولد اسكندريه
    رحلت 709ق
    اساتید ناصر‌الدين بن مُنَيَّر

    ابرقوهى

    دمیاطى

    مازونى

    برخی آثار تاج العروس الحاوي لتهذيب النفوس

    اللطائف الإلهية في شرح مختارات من الحكم العطائية

    غيث المواهب العلية في شرح الحكم العطائية

    کد مؤلف AUTHORCODE04763AUTHORCODE

    ابوالعباس (ابوالفضل) تاج‌الدين احمد بن محمد بن عبدالكريم اسكندرى جذامى (متوفای 709 / 1309م)، ملقب به شيخ كبير، عارف، شاعر، نحوى، محدث، مفسر و فقيه مالكى و از مشايخ بزرگ طريقت شاذليه است. نياكان او از مهاجران بنى جذام بودند كه در اسكندريه سكنى گزيده بودند.

    ولادت

    ابن عطاء الله در اسكندريه زاده شد. تاريخ ولادتش معلوم نيست، اما به يارى برخى شواهد و قرائن مى‌تواند تولد او حدود 650ق باشد.

    تحصیلات

    تاج‌الدين، با وجود آنكه از خردسالى به تحصيل علوم مختلف اشتغال داشته، به گفته خود آشنايى درستى با تعاليم شاذليه نداشته و با ايشان در ابتدا به مخالفت مى‌پرداخته است.

    شهرت این خاندان در اسكندريه به سبب فقهاى مالكى آن بوده است و نه به سبب مشايخ شاذلى. اگرچه از وقايع زندگى او پيش از آشنايى با مرسى اطلاع دقيقى در دست نيست، اما منابع به‌طور كلى به تحصيلات وى در تفسير، فقه، اصول، حديث، لغت، نحو، بيان، كلام و علوم ديگر رايج در آن عصر اشاره كرده‌اند. فقه را احتمالاً نزد ناصر‌الدين بن مُنَيَّر كه فقيهى نامدار بود، فراگرفت، حديث را نزد ابرقوهى و دمیاطى آموخت، نحو را نزد مازونى و اصول فقه، كلام و فلسفه را ظاهراً نزد شمس‌الدين اصفهانى آموخت و در لطائف، شمس‌الدين را ستوده و او را «شيخنا» خوانده است.

    بدين‌سان ابن عطاء الله در اوان جوانى فقيهى معروف شد و در همین هنگام بود كه با صوفيان، خاصه اصحاب ابوالعباس مرسى، به مجادله مى‌پرداخت و امورى را به ايشان نسبت مى‌داد كه به زعم وى با ظاهر شرع ناسازگار بود. وى معتقد بود كه «ليس الاّ اهل العلم الظاهر»، اما او خود در دوره‌هاى بعد مى‌گوید كه مخالفتش با مرسى پايه و اساس استوارى نداشته و از همین روى بر آن شده است كه برای درك حقيقت، خود به مجلس مرسى رود و از نزدیک سخنان او را بشنود. مرسى در آن مجلس از «انفاسى» كه شارع بدانها امر كرده؛ يعنى اسلام، ايمان و احسان سخن مى‌گفت و آنها را همان شريعت، حقيقت و تحقق مى‌دانست. ابن عطاء الله كه سخت تحت تأثير این مجلس قرار گرفت، در بازگشت به خلوت پناه برد. پس بر آن شد كه ديگر بار به نزد مرسى رود و این بار حالات و احساسات قلبى خویش را آشكارا بيان كند. نخستين تعليمات مرسى به او در واقع همان اصول اولیه طريقه شاذليه بود. چندى بعد ابن عطاء الله از اسكندريه به قاهره رفت. سبب این جلاى وطن بر ما پوشيده است و روشن نيست كه در این سفر همراه مرسى بوده است يا نه، اما احتمالاً درگذشت مرسى در قاهره بوده است. شعرانى پس از مرسى از ياقوت عرشى به‌عنوان استاد ابن عطاء الله ياد كرده است.

    ابن عطاء الله در قاهره به تدريس علوم دينى و تعليم تصوف همت گماشت. صفدى از ذوق، بيان دلنشين و آشنايى وى با كلام صوفيه و آثار گذشتگان سخن به میان آورده است. به گفته صعيدى در «تعطير الانفاس» كسانى كه به مجلس ابن عطاء الله مى‌رفتند، گفته‌هاى او را مى‌نوشتند و وى در آن مجالس علم ظاهر و باطن مى‌آموخت. برخى از بزرگ‌ترين علماى آن عصر نيز در مجالس درس او حاضر مى‌شدند كه تقى‌الدين سبکی، پدر تاج‌الدين سبکی، از جمله ايشان است. احتمالاً به همین سبب تاج‌الدين در طبقات الشافعية خود ابن عطاء الله را شافعى‌مذهب خوانده، گرچه مالكى بودن وى را نيز محتمل دانسته است. از شاگردان ديگر او بايد داوود بن باخلا را نام برد كه خليفه او در طريقت نيز بوده است. وى در کتابى به نام «اللطيفة المرضية بشرح حزب الشاذلية»، ضمن بيان عقايد خود از استادش، ابن عطاء الله نيز سخن گفته است.

    ابن عطاء الله نه تنها از طريق وعظ به تبليغ اعتقادات صوفيه مى‌پرداخت كه از جهات ديگر نيز در این راه اهتمام داشت. دفاع وى از ابن عربى در برابر ابن تيمیه از این نوع است. با اينكه او خود به پاره‌اى از سخنان ابن عربى خرده مى‌گرفت، دفاع از او را در برابر ابن تيمیه دفاع از تصوف در برابر اهل ظاهر مى‌دانست، زيرا ابن تيمیه نه تنها به ابن عربى، بلكه به همه صوفيه، از جمله ابوالحسن شاذلى، تاخته بود. صفدى در شرح احوال ابوالحسن شاذلى کتابى را در رد گفته‌هاى شاذلى به ابن تيمیه نسبت داده است. به گفته ابن آلوسى، ابن تيمیه در خلال تصانيف خویش به برخى از عبارات شاذلى خرده گرفته است. در چنين احوال ابن عطاء الله بر آن شد كه از ابن تيمیه شكايت كند. جماعتى عظيم از صوفيان نيز با وى همراه شدند. این گروه كه شمارشان به 500 تن مى‌رسيد، در نيمه اول شوال 707 بر در دارالاماره سلطان اجتماع كردند و از ابن تيمیه به سبب اهانت به مشايخشان، خصوصاً ابن عربى، شكايت كردند.

    آوازه بلند ابن عطاء الله در قاهره سبب اشتياق ملك منصور به ديدار او شد. ابن عطاء الله كه امر به معروف و نهى از منكر را در مورد سلاطين از جمله كارهاى بايسته صوفيه مى‌دانست، این ديدار را به مجلس وعظ بدل كرد و در آن به نصيحت و ارشاد ملك منصور پرداخت.

    وفات

    به روايت اغلب منابع، مرگ وى در 709ق روى داده است. در این میان تنها شعرانى 707ق را تاريخ درگذشت او دانسته است. جنازه ابن عطاء الله را پس از تشييع در مدرسه منصوريه قاهره و در زاویه‌اى كه عبادت‌گاه او بود، به خاک سپردند و مقبره‌اش كه هم‌اكنون نيز برپاست زيارت‌گاه مردم است. در پيرامون مزار او بسيارى از بزرگان فقه، حديث و كسانى چون ابن دقيق العيد به خاک سپرده شده‌اند.

    آثار

    آثار عمده‌اى كه از او به طبع رسيده، اينهاست:

    1. الحكم العطائية (حكم ابن عطاء الله السكندرى) كه مهم‌ترين اثر اوست؛
    2. المناجاة العطائية (مناجات عرفانى ابن عطاء الله است كه با توجه به مشابهت شيوه نگارش آن با نثر حكم احتمال مى‌رود كه در زمان تأليف حكم يا در همان حدود نوشته شده باشد)؛
    3. الوصية الى الاخوان بالاسكندرية؛
    4. التنویر في اسقاط التدبير (اين تأليف یک‌سره به بحث درباره فلسفه اسقاط اراده و تدبير انسان در برابر اراده خداوند اختصاص يافته است)؛
    5. لطائف المنن في مناقب الشيخ ابى‌العباس المرسى و شيخه الشاذلى ابى‌الحسن؛
    6. تاج العروس الحاوى لتهذيب النفوس (مجموعه‌اى است از مواعظ و اندرزهاى ابن عطاء الله به مريدان در رعايت آداب شرعى در سلوك)؛
    7. القصد المجرد في معرفة الاسم المفرد (رساله‌اى است فلسفى - كلامى كه در آن درباره ذات، صفات، اسماء و افعال خداوند به شيوه اشاعره سخن رفته است)؛
    8. مفتاح الفلاح و مصباح الارواح (مجموعه‌اى است درباره آداب عملى سلوك و در بيان ذكر و خلوت و انواع، آداب و اوقات آن)؛
    9. عنوان التوفيق في آداب الطريق (شرح قصيده شيخ ابومدين غوث تلمسانى است در آداب صحبت).

    افزون بر اشعار پراكنده ابن عطاء الله كه در تذكره‌ها و طبقات نقل شده است، دو قصيده نيز از وى بر جاى مانده كه یکى مشتمل بر 62 بيت، به ضمیمه لطائف و ديگرى در 22 بيت، به ضمیمه تنویر به چاپ رسيده است.

    آثار خطى

    1. رساله درباره آيه كريمه «وَ اِذا جاءَك الَّذين يُؤمِنون بَآياتِنا فَقُل سَلام...» كه رساله‌اى است مختصر در باب معانى و مراتب ايمان و ذات و صفات الهى؛
    2. رسالة في القواعد‌الدينية؛
    3. مواعظ؛
    4. حزب النجاة؛
    5. رسالة في التصوف (رسالة التصوف)؛
    6. تنبيه في طريق القوم؛
    7. رسالة في السلوك؛
    8. حزب النور و تمام السرور؛
    9. دعاء؛
    10. تحفة الخلان في شرح نصيحة الاخوان.

    آثار يافت‌نشده:

    1. المرقى الى القدس الابقى؛
    2. مختصر تهذيب المدونة للبرادعى در فقه؛
    3. اصول مقدمات الوصول[۱].

    پانویس

    منابع مقاله

    حفیظی، مینا، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377

    وابسته‌ها