۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىدهد' به 'میدهد') |
جز (جایگزینی متن - 'اینباره' به 'اینباره') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
===انگیزه نگارش=== | ===انگیزه نگارش=== | ||
پس از انتشار جلد دهم دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، نویسنده ضمن مشاهده مدخل «اولجایتو» و مطالعه مطالب مربوط به مذهب وى، چنین احساس نموده که در حق این سلطان شیعهمذهب، ستم شده و سخن ناصواب برخى از منابع سنى متعصب براى تحریف و تخریب علائق شیعى امامى وى، مبناى قضاوت قرار گرفته است. وی پس از دقت بیشتر به این نتیجه رسیده است که مؤلف، به منابع متعدد کهن مراجعه نکرده و به متون و تحقیقاتى که در | پس از انتشار جلد دهم دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، نویسنده ضمن مشاهده مدخل «اولجایتو» و مطالعه مطالب مربوط به مذهب وى، چنین احساس نموده که در حق این سلطان شیعهمذهب، ستم شده و سخن ناصواب برخى از منابع سنى متعصب براى تحریف و تخریب علائق شیعى امامى وى، مبناى قضاوت قرار گرفته است. وی پس از دقت بیشتر به این نتیجه رسیده است که مؤلف، به منابع متعدد کهن مراجعه نکرده و به متون و تحقیقاتى که در اینباره نشر شده، توجهى نفرمودهاند. به همین دلیل، ضمن کوشش براى روشنتر شدن بهتر این مطلب، دست به نگارش اثر حاضر زده است<ref>ر.ک: پاورقی، ص7</ref> | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
نویسنده به این نکته اشاره دارد که مورخان عصر نخست صفوى، به این حقیقت که مسیر شیعه شدن ایرانیان بهطور گسترده و در حد سیاسى، از زمان سلطان محمد خدابنده ایلخان مغول بوده، واقف بودهاند و معمولا در یاد از شاه اسماعیل صفوى و تلاش وى براى نشر تشیع، از خدابنده هم یاد کردهاند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص8</ref> | نویسنده به این نکته اشاره دارد که مورخان عصر نخست صفوى، به این حقیقت که مسیر شیعه شدن ایرانیان بهطور گسترده و در حد سیاسى، از زمان سلطان محمد خدابنده ایلخان مغول بوده، واقف بودهاند و معمولا در یاد از شاه اسماعیل صفوى و تلاش وى براى نشر تشیع، از خدابنده هم یاد کردهاند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص8</ref> | ||
به باور نویسنده، آگاهىهاى فراوانى درباره علل گرایش خدابنده به مذهب تشیع در دست است که در منابع معاصر وى و پس از آن آمده و به اندازه کافى مىتواند چگونگى این تحول مذهبى را در وى و در بخشى از جامعه ایرانى آن روزگار نشان دهد. بدین منظور نویسنده مرورى بر آنچه که مورخان کهن | به باور نویسنده، آگاهىهاى فراوانى درباره علل گرایش خدابنده به مذهب تشیع در دست است که در منابع معاصر وى و پس از آن آمده و به اندازه کافى مىتواند چگونگى این تحول مذهبى را در وى و در بخشى از جامعه ایرانى آن روزگار نشان دهد. بدین منظور نویسنده مرورى بر آنچه که مورخان کهن دراینباره آوردهاند، نموده است<ref>ر.ک: همان، ص9</ref> | ||
اولین گزارش مذکور در کتاب که یکى از نخستین گزارشهاى تاریخى درباره علل گرایش سلطان محمد به مذهب تشیع میباشد، گزارشى است که تاریخنویس رسمى الجایتو، «ابوالقاسم عبدالله بن محمد قاسانى» در | اولین گزارش مذکور در کتاب که یکى از نخستین گزارشهاى تاریخى درباره علل گرایش سلطان محمد به مذهب تشیع میباشد، گزارشى است که تاریخنویس رسمى الجایتو، «ابوالقاسم عبدالله بن محمد قاسانى» در اینباره نوشته است. به نظر نویسنده، تصویرى که وى درباره اختلافات حنفى و شافعى در حضور الجایتو به دست داده، بهنوعى در تمایل وی به مذهب تشیع مؤثر واقع شده است<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
قاسانى، گزارش خود را بهگونهاى آورده است که نشان میدهد، شاه از شدت درگیرى دو فرقه حنفى و شافعى سخت رنجیده است. وى شاهد آن بوده است که اصحاب هریک از این دو فرقه بر ضد یکدیگر رأى داده و همدیگر را محکوم میکنند. عصبانیت اولجایتو از این اختلافات به حدى رسید که اظهار داشت: «این چه کارى بود که ما کردیم و یاساق و ییسون چنگیزخان بگذاشتیم و به دین کهنه عرب درآمدیم که به هفتادواند قسم موسوم است و اختیار همه این دو مذهب به این فضیحت و رسوایى که در یکى با دختر نکاح و در دیگر با مادر و خواهر زنا جایز است»<ref>همان، 10-9</ref> | قاسانى، گزارش خود را بهگونهاى آورده است که نشان میدهد، شاه از شدت درگیرى دو فرقه حنفى و شافعى سخت رنجیده است. وى شاهد آن بوده است که اصحاب هریک از این دو فرقه بر ضد یکدیگر رأى داده و همدیگر را محکوم میکنند. عصبانیت اولجایتو از این اختلافات به حدى رسید که اظهار داشت: «این چه کارى بود که ما کردیم و یاساق و ییسون چنگیزخان بگذاشتیم و به دین کهنه عرب درآمدیم که به هفتادواند قسم موسوم است و اختیار همه این دو مذهب به این فضیحت و رسوایى که در یکى با دختر نکاح و در دیگر با مادر و خواهر زنا جایز است»<ref>همان، 10-9</ref> |
ویرایش