ابن کمونه، سعد بن منصور
ابن كَمّونه، سعد بن منصور بن حسن بن هبةالله بن كَمّونه، (متوفای 683ق)، فيلسوف و چشمپزشک بوده است.
نام | ابن کمونه، سعد بن منصور |
---|---|
نامهای دیگر | ابن کونه الاسرائیلی
ابن کمونه، عزالدوله سعد بن منصور ابن کمونه الاسرائیلی ابن کمونه بغدادی، عزالدوله سعد بن منصور |
نام پدر | منصور |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 683 ق یا 1284م |
اساتید | |
برخی آثار | تنقيح الأبحاث للملل الثلاث
شرح التلويحات اللوحية و العرشية أسئلة نجمالدين الكاتبي عن كتاب المعالم لفخرالدين الرازي مع تعاليق عزالدولة ابن كمونة |
کد مؤلف | AUTHORCODE00773AUTHORCODE |
ولادت
از تاريخ و محل تولد او اطلاعى در دست نيست و حتى ابن فُوَطى، معاصر وى نيز كه شرح احوال او را نوشته، در این باره سكوت كرده است. اگرچه برخى از نویسندگان، نياى او هبةالله بن كمونه اسرائيلى را از فيلسوفان يهودى معاصر ابن سينا و ابوريحان بيرونى و ابوالخير خمار شمردهاند، ولى در منابع كهن بدين معنى اشاره نشده است. بااينهمه خود وى در کتاب البلدان در ذيل شهر قزوین، از ابوالقاسم بن هبةالله كمونى بهعنوان نياى خود نام برده است.
شهرت ابن کمونه
شهرت ابن كمونه در میان فيلسوفان مسلمان، بيشتر به سبب شبهاتى است كه به او نسبت دادهاند و همین معنى سبب شده كه آثار فلسفى او مورد توجه واقع نشود. چه، ابن فوطى بهعنوان قديمترين نویسندهاى كه درباره او سخن رانده، وى را مردى اديب، فيلسوف، منطقى و رياضىدان دانسته است كه طالبان علم به او روى مىآوردند. وى چندان شهرت داشته است كه ابن فوطى از او درخواست مىكند، چيزى برایش بنویسد كه زينتبخش کتابش باشد و ابن كمونه ابياتى برای او مىفرستد. ابن كمونه با دانشمندان و فيلسوفان معاصر خود مكاتبه داشته و رسالهاى حاوى پرسشهاى او از خواجه نصيرالدين طوسى و پاسخهاى خواجه بر جاى مانده است. وى همچنين با نجمالدين دبيران كاتبى و شمسالدين محمد جوینى رابطه داشته و کتاب «اللمعة الجوینية» را چنانكه خود در مقدمه آن اشاره كرده، به نام شمسالدين نوشته است. از این معنى مىتوان دريافت كه وى بهرغم آنكه از ديدگاه برخى از فيلسوفان و متشرعان، مطرود بوده، دانشمندان معاصرش به وى به ديده اعتنا مىنگريستند. اگرچه فيلسوفان بعدى كمتر به اقوالش استناد كردهاند، ولى صدرالدين شيرازى در مسئله تصور و تصديق از او آرايى نقل كرده است.
مذهب ابن کمونه
درباره اعتقادات مذهبى ابن كمونه، اختلاف بسيار هست. درحالىكه بسيارى او را يهودى دانستهاند، بعضى به استناد مقدمه پارهاى از آثارش كه حاوى درود بر پيامبر(ص) و خاندان نبوت است، وى را مسلمان و حتى برخى ديگر شيعه شمردهاند؛ اگرچه برخى نيز او را «شيطان الحكماء» لقب دادهاند. بههرحال از مفاد برخى از آثار او و اظهار نظرهاى ابن فوطى برمىآيد كه ابن كمونه اعتقادى به اديان نداشته و تصنيف و انتشار کتاب «تنقيح الأبحاث» سبب شد كه مردم بغداد بر او بشورند و با اجتماع در مدرسه مستنصريه خواستار مجازات او شوند. در پى این شورش، شحنه بغداد تصمیم به سوزاندن ابن كمونه گرفت، ولى طرفدارانش او را در صندوقى گذاشته، پنهانى به حلّه فرستادند و چندى بعد در همان جا درگذشت.
آثار
نزدیک به 30 کتاب و رساله از ابن كمونه در کتابخانههاى جهان موجود است كه برخى از مهمترين آنها بدين قرارند:
- الأبحاث عن الملل الثلاث يا تنقيح الأبحاث؛
- ملتقط تلخيص المحصل (كه منتخبى است از اثر خواجه نصيرالدين طوسى كه به خط ابن كمونه نوشته شده و تاريخ کتابت آن 670ق، است)؛
- الملتقط من کتاب زبدة النقض و لباب الكشف (در شرح اشارات ابن سينا و نقض و ايراد بر او كه اصل آن از نجمالدين احمد بن ابوبكر بن محمد نخجوانى است و ابن كمونه آن را خلاصه كرده است)؛
- التنقيحات في شرح التلویحات (كه شرحى است بر تلویحات شهابالدين سهروردى)؛
- الجديد في الحكمة؛
- الكاشف (كه همان رساله فلسفى اوست و به نظر مىرسد کتابى كه در الذريعه (آقابزرگ، 305/16) با عنوان فلسفه ابن كمونه آمده، همین اثر باشد)؛
- اللمعة الجوینية[۱].