المعاد الجسماني

المعاد الجسماني، شاکر عطیه ساعدی، كتابى است كه دربارۀ روحانى يا جسمانى بودن حشر و نشر در معاد صحبت مى‌كند.

المعاد الجسماني
المعاد الجسماني
پدیدآورانساعدی، شاکر عطیه (نویسنده)
ناشرالمرکز العالمي للدراسات الاسلامية
مکان نشرقم - ایران
سال نشر1383 ش یا 1426 ق
چاپ1
شابک964-7741-72-3
موضوعمعاد - جنبه‌های قرآنی
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏222‎‏/‎‏1‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏م‎‏6
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

معاد جسمانى يكى از مسائل بسيار مهم در اديان به‌ويژه دين اسلام مى‌باشد. خيلى از رموز و اسرار آن حل نشده است و جاى فهم و مطالعه بيشترى دارد.اين مسئله به حدّى مورد اختلاف و نظر است كه دربارۀ آن فيلسوفان و متكلمان بزرگ همچون ابن سينا و أبوحامد الغزالى، باهم اختلاف مبنايى دارند تا جایی كه به حدّ تكفير يكديگر پرداخته‌اند، مى‌توان گفت: تنها کسی كه به اين مسئله خوب پرداخته و مباحث عقلى را باآيات و روايات در اين زمينه تطبيق داده است صدر المتألهين شيرازى است.اگر اين حكيم الهى در اين زمينه صحبت نمی‌كردند اكثر حقائق و معارف در خزينۀ آيات و روايات باقى مى‌ماند.

انگيزۀ تأليف

مؤلف محترم چون ديده است در باب معاد جسمانى، نظرات مختلف و پراكنده و حتى متناقضى وجود دارد، براى جلوگيرى از پراكندگى افكار عمومى در اين زمينه، و همچنين اهميت ويژه اين بحث در اعتقاد و سرنوشت آدمى، به تأليف اين كتاب پرداخته و آن را به زبان عربى نوشته است. زيرا كه خود مؤلف نيز عرب‌زبان مى‌باشند، وى در اين كتاب پس از ذكر اقوال دانشمندان در زمينه روحانى يا جسمانى بودن معاد به قول حقيقى كه موردنظر ايشان بوده است و از صدر المتألهين نقل كرده مى‌پردازد و به شبهاتى كه در اين زمينه مطرح مى‌باشد جواب داده‌اند و با تمسك به قول اميرالمؤمنين كه مى‌فرمايند«انّ اول‌الدين معرفته» که اين گفتار بحث از مبتدا است و با تمسك به آيه«انا لله و انا اليه راجعون»كه بحث از منتهى است، اين ابتدا و انتهاء را در مصاب واحد تصور كرده و براى اين بحث كه جسمانى بودن معاد است اهميت داده است تا جائيكه اين اهميت رااز كلام صدر المتألهين چنين برآورده است آنجا كه صدر المتألهين مى‌گويد«بدان همانا كه معاد ركن عظيمى در اسلام است، و اصل بزرگى در حكمت مى‌باشد و آن از أغمض مسائل از جهت دقت و اعظم آنها از جهت شرف و رتبه است، از حكماء بزرگ متقدم قليلى هستند كه به اين مسئله هدايت شده‌اند و كم هستند بزرگانى از فضلاء اسلام كه به اين مطلب اشاره کرده‌اند» و در جائى ديگر فرموده‌اند«چطور مى‌توان طريق يافت به سمت همچون مطلوبی كه يكى از دو عمود اعتقاد است و آندو علم مبتداء و معاد مى‌باشند.»

از اهميت اين موضوع مى‌توان گفت كه ثلث قرآن از مباحث معاد و قيامت سخن گفته است.

ساختار و گزارش محتوا

مؤلف كتاب المعاد الجسمانى، اين كتاب را در سه باب نوشته است، باب اول كه «في الأمور العامة» مى‌باشد از تعريف لغوى و اصطلاحى معاد در طول تاريخ، همچنين حقيقة نفس انسانى كه عده‌اى قائل به جسمانى بودن آن كرده‌اند و اقوال بعضى از مفسرين در اين زمينه و نيز متكلمين و فلاسفه را ذكر كرده است.

در باب اول اين كتاب به اختلافی كه در خصائص عالم دنيا از عالم آخرت دارد نيز پرداخته است.

در پيرو اين مباحث به يك سرى از اصول موضوعه مثل تجرد نفس انسانى و اينكه با فاسد شدن بدن، نفس فاسد نمى‌شود و ديگر اينكه براى انسان يك جسم طبيعى و يك جسم مثالى و روح مجرد وجود دارد و در اصل موضوعه دیگری به بيان و توضيح حركت جوهرى پرداخته است.در پایان تمهيدات فرق بين بحث كلامى و بحث فلسفى از حيث هدف، و طريقه و اسلوب، و همچنين وظيفه، را بيان نموده.

امّا در پایان باب، معاد جسمانى را از منظر قرآن كريم بيان نموده، كه در اين قسمت از ضرورت معاد به همراه سه دليل حكمت و عدل الهى و حركت، طرح كرده است و از امكان ذاتى معاد جسمانى و وقوعى نيز گفته است.

در باب دوم اين كتاب معاد جسمانى را از منظر متكلمان مورد بحث و نظر قرار داده است، از بين متكلمان نظر ابو حامد غزالى و خواجه نصير‌الدين طوسى را مورد نقد و بررسى قرار داده است، ابتدا اساليب غزالى را مطرح كرده سپس در آن مناقشه نموده، همچنين ادله ابطال تناسخ را مطرح نموده قول غزالى به تناسخ در عالم آخرت را بيان نموده.

ايشان روش علمى خواجه نصير‌الدين را نيز مطرح نموده و نظر او را در امكان معاد اخروى و اعادۀ معدوم و جواز اعادۀ آن و در آخر شبهات معاد جسمانى را از منظر خواجه بحث كرده است.

در باب سوم اين كتاب نظر فلاسفه‌اى چون ابن سينا و صدر المتألهين شيرازى را مطرح نموده است.مؤلف محترم چون با منش و روش ملا صدرا موافق بوده در اين كتاب به طرح و نظر و پردازش مبانى و افكار ملا صدرا بيشتر پرداخته و با نگاه حركت جوهرى و تطبيق آن با آيات و روايات معاد جسمانى را بيان و به شبهات درآن اشاره نموده.

نسخه‌شناسى

اين كتاب با مقدمه‌اى از ناشر سپس فهرست تفصيلى اين كتاب و بعد از آن مقدمه‌اى چند صفحه‌اى از شاكر الساعدى شروع به نوشتن ابواب اين كتاب و طرح مباحث نموده.در آخر كتاب نيز منابع كتاب را به دو دسته منابع عربى و فارسی تقسيم و ذكر كرده است.

وابسته‌ها