منازل الآخرة: سرنوشت انسان هنگام مرگ و بعد از آن
منازل الآخرة: سرنوشت انسان هنگام مرگ و بعد از آن | |
---|---|
پدیدآوران | قمی، عباس (نویسنده) فاطمی، ولی (محقق) |
ناشر | مرکز فرهنگی شهيد مدرس |
مکان نشر | اصفهان - ایران |
سال نشر | 1387 ش |
چاپ | 9 |
شابک | 964-91568-8-7 |
موضوع | مرگ معاد |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 222 /ق8م8 1387 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
منازل الآخرة، تألیف شيخ عباس قمى (1319 - 1254ق) و به زبان فارسى است. اين كتاب، مشتمل بر بيان سرنوشت انسان در هنگام مرگ و بعد از آن مىباشد.
ساختار
كتاب، مشتمل بر يك مقدمه، نه فصل، يك خاتمه، شش قصه و پنج مثل مىباشد.
مؤلف، در بيان مطالب از آيات كريمه، روايات شريفه، اشعار و حكايات استفاده نموده است. آيات و روايات را بهطور كامل بيان كرده و توضيح مىدهد.
گزارش محتوا
در اين كتاب بيان منازل و جايگاههايى است كه يك انسان از لحظه مرگ طى مىكند تا به منزل خود كه بهشت يا جهنم است برسد. در حقيقت مىتوان گفت كتاب، سفرنامهاى است از يك سفر اخروى با توجه به آيات و روايات كه مؤلف اين سفر را شرح و توضيح مىدهد.
مؤلف، اسم هر منزل را عقبه ناميده است كه به معناى گردنه و پرتگاه وحشتناك است.
در ابتداى كتاب، مقدمهاى است از آقاى ولى فاطمى كه از زبان مؤلف شرح زندگى او را بيان مىكند و در پايان به معرفى آثار وى مىپردازد. در اين راستا، پيرامون دو اثر باارزش مؤلف؛ يعنى «مفاتيح الجنان» و «سفينة البحار» مطالبى را شرح مىدهد.
متن كتاب در چند بخش تأليف گرديده است. بخش اول كتاب، نه منزل از سفر آخرت را بيان مىنمايد.
اولين منزلى كه مؤلف ذكر مىكند مرگ است كه اينگونه آغاز مىنمايد:
«و اين عقبهاى است بسيار دشوار كه شدائد و سختىها از هر طرف به محتضر رو مىكند؛ از طرفى شدّت مرض و درد و بسته شدن زبان و رفتن قوا از اندام، از طرف ديگر گريستن اهل و عيال و وداع آنها با او و غم يتيمى و بىكس شدن بچّههاى خود، از طرف ديگر غم جدا شدن از مال و منزل و املاك و اندوختهها و چيزهاى نفيس خود كه عمر عزيز خود را صرف آنها كرده و بهوسيله زياد آنها را تحصيل نموده، بلكه بسا شده كه بسيارى از آنها مال مردم بوده و به ظلم و غصب آنها را مالك شده و آنگه چقدر حقوق بر اموال او تعلّق گرفته و نداده، حال ملتفت خرابىهاى كار خود شده كه كار گذشته و راه اصلاح آنها بسته شده...».[۱]
در مورد سفر قبر بيان مىدارد كه: «اين منزل، عقبات بسيار سخت و جاهاى دشوار و هولناك دارد و ما در اينجا به چند عقبه از آن اشاره مىكنيم: عقبه اوّل، وحشت قبر است. در كتاب «من لايحضره الفقيه» است كه: چون ميّت را به نزديك قبر آورند بهناگاه او را داخل قبر نكنند؛ بهدرستى كه براى قبر هولهاى بزرگ است و پناه برد حامل آن به خداوند از هول مطلع و بگذارد ميّت را نزديك قبر و اندكى صبر كند تا استعداد دخول را بگيرد، پس اندكى او را پيشتر برد و اندكى صبر كند، آنگاه او را به كنار قبر برد.
مجلسى اوّل در شرح آن فرمود: هرچند روح از بدن مفارقت كرده است و روح حيوانى مرده است، امّا نفس ناطقه زنده است و تعلّق او از بدن بالكليّه زايل نشده است و خوف ضغطه قبر و سؤال منكر و نكير و رومان، فتّان قبور و عذاب برزخ هست، تا آنكه از جهت ديگران عبرت است كه تفكّر كنند چنين واقعهاى در پيش دارند».[۲]
در فصل بعدى از منازل برزخ سخن مىگويد و چنين خاطرنشان مىكند كه: «از لبّ اللباب قطب راوندى نقل شده كه: در خبر است كه مردگان مىآيند در هر شب جمعه از ماه رمضان، پس فرياد مىكنند هريك از ايشان به آواز گريان كه: اى اهل من! اى فرزندان من! اى خويشان من! مهربانى كنيد به ما به چيزى، خدا رحمت كند شما را، ما را به خاطر بياوريد، فراموش نكنيد ما را، رحم كنيد بر ما و بر غربت ما، پس بهدرستى كه ما مانديم در زندان تنگى و اندوه و زارى و غمى [طولانى] و سختى، پس رحم كنيد بر ما و بخل نكنيد به دعا و صدقه براى ما؛ شايد خدا رحم كند ما را پيش از آنكه شما مانند ما شويد. اى دريغ كه ما توانا بوديم مانند شما، اى بندگان خدا بشنويد سخن ما را و فراموش نكنيد ما را؛ بهدرستى كه اين زيادىهاى معاش كه در دست شماست در دست ما بود، ما خرج نكرديم آنها را در راه خدا و منع كرديم حق را، پس گرديد آنها وبال براى ما و منفعت براى ديگران. مهربانى كنيد به ما به يك درهم يا قرص نانى يا پارهاى از چيزى».[۳]
در ادامه اين فصل، 5 حكايت از دارالسلام مرحوم نورى، ملا ابوالحسن مازندرانى، حاج ملا على، خليل تهرانى و حكايتى از اربعينيات مرحوم قاضى سعيد قمى نقل مىنمايد.
در فصل بعد، از عرصات قيامت سخن به ميان آورده است: «كه هولش عظيم، بلكه از هر هول، اعظم و فزعش فزع اكبر است و حقّ تعالى در وصف آن فرموده: ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَة «سنگين و گران و عظيم است قيامت از حيث شدائد و هولهاى آن، در آسمانها و زمين؛ يعنى بر اهل آنها از ملائكه و جنّ و انس، نيايد شما را مگر ناگهان».
قطب راوندى از حضرت صادق(ع) روايت كرده كه: حضرت عيسى(ع) از جبرئيل پرسيد: كى قيامت برپا خواهد شد؟ جبرئيل چون اسم قيامت شنيد، لرزه گرفت او را بهحدّى كه افتاد و غش كرد، پس چون به حال آمد گفت: يا روح اللّه! نيست مسئول به امر قيامت اعلم از سائل، پس آيه شريفه را كه ذكر شد، خواند».[۴]
در فصول بعدى به مواقفى چون موقف حساب، موقفى كه نامهى اعمال را به دست آدمى مىدهند و موقف صراط سخن به ميان مىآورد.
و آخرين منزلى كه مؤلف بيان مىكند صراط است: «يكى از جاهاى هولناك آخرت صراط است و آن جسرى است كه بر روى جهنم مىكشند و تا كسى از آن نگذرد، داخل بهشت نمىشود و در روايات وارد شده است كه از مو باريكتر و از شمشير برندهتر و از آتش گرمتر است و...».[۵]
پس از بيان منازل، خاتمهاى ذكر مىگردد. در خاتمه چند خبر از سختى عذاب جهنم آورده و شرح داده مىشود.
در بخش پايانى كتاب، مؤلف در ذيل عنوان «در ذكر قصص خائفان»، شش داستان را از روايات نقل مىنمايد و در ذيل عنوان «در ذكر چند مثلى كه موجب تنبه مؤمنان است»، به ذكر پنج مثل همراه با اشعار زيبا مىپردازد.
وضعيت كتاب
كتاب، فاقد فهرست مطالب و موضوعات است. توضيحات و منابع در پاورقىها بيان شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.