واژهنامه فارسی؛ بخش چهارم معیار جمالی
واژه نامه فارسی؛ بخش چهارم معیار جمالی | |
---|---|
پدیدآوران | شمس فخری اصفهانی (نويسنده) کیا، صادق (ويراستار) |
عنوانهای دیگر | معیار جمالی و مفتاح ابواسحاقی. برگزیده |
ناشر | دانشگاه تهران |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1337ش |
چاپ | 1 |
موضوع | فارسی - واژهنامهها - شعر فارسی - قرن 8ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
واژهنامه فارسی بخش چهارم معیار جمالی شمسالدين بن فخرالدين سعيد فخرى اصفهانى معروف به شمس فخرى از شاعران و نويسندگان مشهور قرن هشتم هجرى است.[۱] در فرهنگ لغت و واژهنامه فارسی است و توسط صادق کیا تصحیح شده است.
نوشتار حاضر بخشی از کتاب «معیار جمالی و مفتاح ابواسحاقی» است که در چهار فن عروض، قوافی، بدایع الصنایع و لغت فرس است . نویسنده یاد شده آن را به نام جمالالدین ابو اسحاق پسر محمود شاه اینجو پادشاه فارس نوشته و نگارش آن در سال 744 یا 745ق تمام کرده است. تمام اشعار و شواهد این کتاب از آن نویسنده است مگر چند بیت که به ضروت ذکر شدهاند. [۲]
معروفیت بخش چهارم معیار جمالی(واژهنامه) بیش از سه بخش دیگر کتاب است به گونهای که برخی از دست نویسها فقط مشتمل بر این بخش هستند و حتی در برخی از دستنویسها عنوان معیار جمالی به این بخش از کتاب داده شده است و تا کنون فقط این بخش چاپ شده است. [۳]
واژهنامه معیار جمالی از آثار ارزشمند ادبیات فارسی و سومین واژه نامه فارسی و از مصادر مهم لغتنامهها و فرهنگهای کهن و معروف دیگر مانند فرهنگ جهانگیری، مجمع الفرس سروری، برهان قاطع وفرهنگ رشیدی و.... است. [۴]
نویسنده در واژهنامه خود روش اسدی طوسی در کتاب«لغت فرس» را پیروی کرده و فقط حرف آخر واژگان را در نظر گرفته است. او هر حرف را یک باب کرده است و بابها را به ردیف الفبای کنونی فارسی آورده بدون اینکه به حروف دیگر واژه کاری داشته باشد. [۵]
ساختار واژهنامه در بیست و یک باب تنظیم شده است و برای برخی از حروف (پ، ث، ح، ض، ط، ظ، ع، ق) بابی در نظر گرفته نشده است. واژههایی که با حروف "ک" و "گ" یا "ج" و "چ" ختم شدهاند در یک باب قرار داده شده اما این روش را نسبت به حروفی مانند "د" و " ذ" یا حروف "ز" و "ژ" انجام نداده و برای هریک باب جداگانهای آورده است. [۶] نویسنده نخست به ذکر واژه و یا دستهای از واژگان پرداخته و پس از توضیح معانی آنها، اشعاری به عنوان شاهد تحت عنوان مثال، امثلة با امثلة فی مدحه، آورده است.
وی در هر باب واژهها را به گونهای دسته بندی کرده است تا بتواند هر دسته را در قافیه هر قطعه یا قصیده بیاورد. ولی گاهی ناگزیر شده است که یک واژه را به تنهایی ذکر کند. این گونه دسته بندی نظم و شکل تازه و ویژهای به واژهنامه او داده است. [۷]
فهرست الفبایی واژههای فارسی و عربی، فهرست نامهای خاص: اشخاص، خاندان و اقوام، نامهای خداوند فرشتگان، دیوان و ادیان، ستارگان، صورتهای آسمانی، جانوران درختان و .... در پایان کتاب درج شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن.
- صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران. تهران. فردوس. 1378. چاپ هشتم.