۱۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ژندهپیل، احمد' به 'ژندهپیل، احمد بن ابوالحسن') |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==نامهای دیگر کتاب== | ==نامهای دیگر کتاب== | ||
این تفسیر، با عنوان و نام خود مفسر، یعنی «تفسیر | این تفسیر، با عنوان و نام خود مفسر، یعنی «تفسیر سورآبادی» مشهور است، ولیکن [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]]، در وجه تسمیه تفسیر خویش میگوید: «نام نهاده آمد این تفسیر را، تفسیر التفاسیر»<ref>ر.ک: بیگلری، مجتبی؛ جوانمرد، بیژن؛ سلیمانی، بدری، ص114</ref>. | ||
==اهمیت کتاب== | ==اهمیت کتاب== | ||
اهمیت این تفسیر بیش از هر چیزی، از جنبه گویش و لهجه مفسر است؛ زیرا: «نثر این کتاب، از جمله نثرهای پارسی و پر از اصطلاحات و لغات و ترجمه تحتاللفظی عبارات و ترکیب قرآن به زبان پارسی دری | اهمیت این تفسیر بیش از هر چیزی، از جنبه گویش و لهجه مفسر است؛ زیرا: «نثر این کتاب، از جمله نثرهای پارسی و پر از اصطلاحات و لغات و ترجمه تحتاللفظی عبارات و ترکیب قرآن به زبان پارسی دری است»<ref>ر.ک: همان، ص113</ref>. | ||
[[ژندهپیل، احمد بن ابوالحسن|احمد جام نامقی]]، مشهور به [[ژندهپیل، احمد بن ابوالحسن|ژندهپیل]] (متوفی 536)، در «[[مفتاح النجاة]]، از تفسیر سورآبادی نام برده است. همچنین این تفسیر از منابع حبیش تفلیسی در تألیف کتاب وجوه قرآن بوده | [[ژندهپیل، احمد بن ابوالحسن|احمد جام نامقی]]، مشهور به [[ژندهپیل، احمد بن ابوالحسن|ژندهپیل]] (متوفی 536)، در «[[مفتاح النجاة]]، از تفسیر سورآبادی نام برده است. همچنین این تفسیر از منابع حبیش تفلیسی در تألیف کتاب وجوه قرآن بوده است»<ref>ر.ک: معینی، محسن، ج7، ص689</ref>. | ||
==تاریخ تألیف== | ==تاریخ تألیف== | ||
[[صفا، ذبیحالله|ذبیحالله صفا]]، میگوید: «[[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]]، تفسیر خود را در حدود سال ٤٨٠ق، تصنیف کرده است. بهاینترتیب، این تفسیر در اواسط سال هفتاد، از قرن چهارم هجری به بعد، به رشته تحریر درآمده | [[صفا، ذبیحالله|ذبیحالله صفا]]، میگوید: «[[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]]، تفسیر خود را در حدود سال ٤٨٠ق، تصنیف کرده است. بهاینترتیب، این تفسیر در اواسط سال هفتاد، از قرن چهارم هجری به بعد، به رشته تحریر درآمده است»<ref>ر.ک: بیگلری، مجتبی؛ جوانمرد، بیژن؛ سلیمانی، بدری، ص117</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
[[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]] در تفسیر خویش، روشهای مختلفی همچون قرآن به قرآن، اجتهادی، مراجعه به منابع اهل کتاب و... را به کار گرفته است؛ اما از میان این روشها، روش روایی، مهمترین روش تفسیری وی است<ref>ر.ک: بیگلری، مجتبی؛ جوانمرد، بیژن؛ سلیمانی، بدری، ص131</ref>. وی از روش اجتهادی نیز بهره برده است؛ چراکه یکی از مناهج مهم او، طرح شبهه و سؤال، پیرامون آیات و پاسخگویی به آنها است؛ این منهج تفسیری، سراسر تفسیر وی را در بر گرفته و در تشریح تمامی آیات، از آن بهره برده است<ref>ر.ک: همان، ص132</ref>. | [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]] در تفسیر خویش، روشهای مختلفی همچون قرآن به قرآن، اجتهادی، مراجعه به منابع اهل کتاب و... را به کار گرفته است؛ اما از میان این روشها، روش روایی، مهمترین روش تفسیری وی است<ref>ر.ک: بیگلری، مجتبی؛ جوانمرد، بیژن؛ سلیمانی، بدری، ص131</ref>. وی از روش اجتهادی نیز بهره برده است؛ چراکه یکی از مناهج مهم او، طرح شبهه و سؤال، پیرامون آیات و پاسخگویی به آنها است؛ این منهج تفسیری، سراسر تفسیر وی را در بر گرفته و در تشریح تمامی آیات، از آن بهره برده است<ref>ر.ک: همان، ص132</ref>. | ||
شایان ذکر است که مفسر، در ذیل بسیاری از آیات، به طرح اندیشه و عقاید فرقه خویش مبادرت نموده و هرگاه آیه را معاضد رأی خویش دریافته، عقیده خود را بر آیه تحمیل و در ورطه تفسیر به رأی فرو میرود؛ بنابراین یکی از مهمترین مناهجی که [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]] از آن بهکرات بهره جسته، تفسیر به رأی است. از دیگر مناهج وی که بهشدت مورد مذمت برخی | شایان ذکر است که مفسر، در ذیل بسیاری از آیات، به طرح اندیشه و عقاید فرقه خویش مبادرت نموده و هرگاه آیه را معاضد رأی خویش دریافته، عقیده خود را بر آیه تحمیل و در ورطه تفسیر به رأی فرو میرود؛ بنابراین یکی از مهمترین مناهجی که [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]] از آن بهکرات بهره جسته، تفسیر به رأی است. از دیگر مناهج وی که بهشدت مورد مذمت برخی محققان واقع شده، استناد بیبدیل وی به منابع اهل کتاب است<ref>ر.ک: همان، ص114</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
| خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
#: [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]] در تفسیر برخی از آیات، از قرآن کریم استمداد گرفته است؛ چنانکه در تفسیر آیه 29 سوره نساء:'''لا تقتلوا أنفسكم إن الله كان بكم رحيما''' (یکدیگر را نکشید که البته، خدا بسیار به شما مهربان است)، مینویسد: «معناه خویشتن را در هلاکت میفکنید؛ چنانکه جای دیگر گفت:'''و لا تلقوا بأيديكم إلی التهلكة''' (بقره: ١٩٥)؛ خود را به مهلکه (خطر بیچارگی) نیفکنید<ref>ر.ک: بیگلری، مجتبی؛ جوانمرد، بیژن؛ سلیمانی، بدری، ص117- 118</ref>. | #: [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]] در تفسیر برخی از آیات، از قرآن کریم استمداد گرفته است؛ چنانکه در تفسیر آیه 29 سوره نساء:'''لا تقتلوا أنفسكم إن الله كان بكم رحيما''' (یکدیگر را نکشید که البته، خدا بسیار به شما مهربان است)، مینویسد: «معناه خویشتن را در هلاکت میفکنید؛ چنانکه جای دیگر گفت:'''و لا تلقوا بأيديكم إلی التهلكة''' (بقره: ١٩٥)؛ خود را به مهلکه (خطر بیچارگی) نیفکنید<ref>ر.ک: بیگلری، مجتبی؛ جوانمرد، بیژن؛ سلیمانی، بدری، ص117- 118</ref>. | ||
# تفسیر قرآن به روایت: | # تفسیر قرآن به روایت: | ||
#: [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]]، در تفسیر برخی آیات، به قول پیامبر(ص) استناد کرده است؛ برای مثال در تفسیر آیه 231 سوره بقره:'''ما أنزل عليكم من الكتاب و الحكمة''' نعمت بزرگ کتاب آسمانی و حکمت الهی را بر شما فرو فرستاد، میگوید: «حکمت، سنتهای رسول است؛ چنانکه رسول(ع) گفت: أوتيت القرآن و مثله | #: [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]]، در تفسیر برخی آیات، به قول پیامبر(ص) استناد کرده است؛ برای مثال در تفسیر آیه 231 سوره بقره:'''ما أنزل عليكم من الكتاب و الحكمة''' نعمت بزرگ کتاب آسمانی و حکمت الهی را بر شما فرو فرستاد، میگوید: «حکمت، سنتهای رسول است؛ چنانکه رسول(ع) گفت: أوتيت القرآن و مثله معه»<ref>ر.ک: همان، ص120</ref>. | ||
# مراجعه به اسرائیلیات: | # مراجعه به اسرائیلیات: | ||
#: [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]] بهشدت به منابع اهل کتاب، استناد مینماید؛ برای مثال میگوید: «کعب الاحبار گوید: بر کنار عرش خدای ماری است، هفتصد هزار ساله راه بالای او، سرش از یک دانه مروارید سپید... پس اگر روا باشد که ما کیفیت عرش بندانیم و کیفیت قنادیل عرش و کیفیت بروج عرش و کیفیت حیه عرش و کیفیت قوایم عرش و کیفیت عظمت و کیفیت رفعت عرش و کیفیت حمله عرش این همه بندانیم، چه عجب اگر کیفیت استوی علی العرش بندانیم و ما يعلم تأويله إلا الله<ref>ر.ک: همان، ص124</ref>. | #: [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]] بهشدت به منابع اهل کتاب، استناد مینماید؛ برای مثال میگوید: «کعب الاحبار گوید: بر کنار عرش خدای ماری است، هفتصد هزار ساله راه بالای او، سرش از یک دانه مروارید سپید... پس اگر روا باشد که ما کیفیت عرش بندانیم و کیفیت قنادیل عرش و کیفیت بروج عرش و کیفیت حیه عرش و کیفیت قوایم عرش و کیفیت عظمت و کیفیت رفعت عرش و کیفیت حمله عرش این همه بندانیم، چه عجب اگر کیفیت استوی علی العرش بندانیم و ما يعلم تأويله إلا الله<ref>ر.ک: همان، ص124</ref>. | ||
| خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
# روش اجتهادی: | # روش اجتهادی: | ||
#: وی از روشهای طرح شبهه و سؤال<ref>ر.ک: همان، ص125</ref>، رفع تناقض ظاهری میان آیات<ref>ر.ک: همان، ص126</ref> و تفسیر به رأی<ref>ر.ک: همان، ص128</ref>، در تفسیر خود، استفاده کرده است. | #: وی از روشهای طرح شبهه و سؤال<ref>ر.ک: همان، ص125</ref>، رفع تناقض ظاهری میان آیات<ref>ر.ک: همان، ص126</ref> و تفسیر به رأی<ref>ر.ک: همان، ص128</ref>، در تفسیر خود، استفاده کرده است. | ||
# رد اقوال سایر | # رد اقوال سایر مفسران و استناد به قول شخصی: | ||
#: [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]]، گاهی دیدگاه | #: [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]]، گاهی دیدگاه مفسران را با عبارت گفتهاند، نقل و سپس آن را رد و بر نظریه و اجتهاد شخصی تکیه نموده است<ref>ر.ک: همان، ص131</ref>. | ||
در پایان، میتوان چنین گفت که نثر فارسی تفسیر سورآبادی و ترجمه او از قرآن، از نمونههای فصیح و عالی نثر فارسی و پر از لغات و اصطلاحات فارسی دری است که [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]] برای عبارات و ترکیبات قرآنی برگزیده است<ref>ر.ک: معینی، محسن، ص689</ref>. | در پایان، میتوان چنین گفت که نثر فارسی تفسیر سورآبادی و ترجمه او از قرآن، از نمونههای فصیح و عالی نثر فارسی و پر از لغات و اصطلاحات فارسی دری است که [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]] برای عبارات و ترکیبات قرآنی برگزیده است<ref>ر.ک: معینی، محسن، ص689</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
بخشهایی از تفسیر سورآبادی در 1345ش، به همت [[خانلری، پرویز|پرویز ناتل خانلری]] و در 1353ش، به همت مجتبی مینوی، بهصورت چاپ عکسی از نسخه خطی، منتشر شده است. همچنین ترجمه و قصههای قرآن از روی نسخه موقوفه تربت شیخ جام، مبتنی بر تفسیر ابوبکر عتیق نیشابوری، به اهتمام [[مهدوی، یحیی|یحیی مهدوی]] و مهدی بیانی در 1338ش، به چاپ رسیده است. قصههای این اثر، با عنوان قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر ابوبکر عتیق نیشابوری، مشهور به [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]] به کوشش [[مهدوی، یحیی|یحیی مهدوی]] برای نخستین بار در 1347ش، چاپ شده است. قسمت تفسیر سوره یوسف این تفسیر را [[خانلری، پرویز|پرویز ناتل خانلری]]با عنوان یوسف و زلیخا بارها در تهران منتشر کرده است. محمد جاوید صباغیان، در 1368ش، مجموع قصههای این تفسیر را با عنوان فرهنگ ترجمه و قصههای قرآن مبتنی بر تفسیر ابوبکر عتیق نیشابوری به چاپ رسانده است. ویرایشی جدید از قصههای این تفسیر را نیز جعفر مدرس صادقی با نام تفسیر عتیق نیشابوری در 1380ش، منتشر کرده است. تفسیر سورآبادی، بهصورت کامل به همت [[سعيدي سيرجاني، علي اکبر|علیاکبر سعیدی سیرجانی]] تصحیح و در 1381ش، منتشر شده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | بخشهایی از تفسیر سورآبادی در 1345ش، به همت [[خانلری، پرویز|پرویز ناتل خانلری]] و در 1353ش، به همت مجتبی مینوی، بهصورت چاپ عکسی از نسخه خطی، منتشر شده است. همچنین ترجمه و قصههای قرآن از روی نسخه موقوفه تربت شیخ جام، مبتنی بر تفسیر ابوبکر عتیق نیشابوری، به اهتمام [[مهدوی، یحیی|یحیی مهدوی]] و مهدی بیانی در 1338ش، به چاپ رسیده است. قصههای این اثر، با عنوان قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر ابوبکر عتیق نیشابوری، مشهور به [[سورآبادی، عتیق بن محمد|سورآبادی]] به کوشش [[مهدوی، یحیی|یحیی مهدوی]] برای نخستین بار در 1347ش، چاپ شده است. قسمت تفسیر سوره یوسف این تفسیر را [[خانلری، پرویز|پرویز ناتل خانلری]]با عنوان یوسف و زلیخا بارها در تهران منتشر کرده است. محمد جاوید صباغیان، در 1368ش، مجموع قصههای این تفسیر را با عنوان فرهنگ ترجمه و قصههای قرآن مبتنی بر تفسیر ابوبکر عتیق نیشابوری به چاپ رسانده است. ویرایشی جدید از قصههای این تفسیر را نیز جعفر مدرس صادقی با نام تفسیر عتیق نیشابوری در 1380ش، منتشر کرده است. تفسیر سورآبادی، بهصورت کامل به همت [[سعيدي سيرجاني، علي اکبر|علیاکبر سعیدی سیرجانی]] تصحیح و در 1381ش، منتشر شده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
متاسفانه این چاپ بدلیل اینکه پس از وفات مصحح منتشر شده است بازبینی نشده و پر از اغلاط است به ویژه جلد پنجم آن که اختصاص به تصحیحات داشته، بیشتر آدرسها ناهماهنگ است. | |||
ازاینرو تصحیح مجدد آن ضروری است. | |||
فهرست مطالب هر جلد در ابتدای همان جلد و فهرست کل مجموعه، در ابتدای جلد اول آمده است. جلد پنجم نیز به بیان اختلاف نسخ، اختصاص یافته است. | فهرست مطالب هر جلد در ابتدای همان جلد و فهرست کل مجموعه، در ابتدای جلد اول آمده است. جلد پنجم نیز به بیان اختلاف نسخ، اختصاص یافته است. | ||
ویرایش