ثلاث رسائل: العدالة، التوبة، قاعدة لاضرر: تفاوت میان نسخهها
(اضافه کردن مطلب در مورد کتاب) برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
'''ثلاث رسائل'''، همان گونه كه از نامش پيداست، مشتمل بر سه رساله از [[طباطبایی قمی، سید تقی|آیتالله سيّد تقى طباطبايى قمى]] به قلم [[حاجیانی دشتی، عباس|عباس حاجیانی دشتی]] است. در حدود سال 1403ق تأليف گرديده است. اين رسائل، به زبان عربى بوده و راجع به مبحث عدالت، توبه و قاعده لا ضرر مىباشد. | '''ثلاث رسائل'''، همان گونه كه از نامش پيداست، مشتمل بر سه رساله از [[طباطبایی قمی، سید تقی|آیتالله سيّد تقى طباطبايى قمى]] به قلم [[حاجیانی دشتی، عباس|عباس حاجیانی دشتی]] است. در حدود سال 1403ق تأليف گرديده است. اين رسائل، به زبان عربى بوده و راجع به مبحث عدالت، توبه و قاعده لا ضرر مىباشد. | ||
این کتاب دارای تقریظ و | این کتاب دارای تقریظ و تشویقنامهای از طرف مرحوم [[طباطبایی قمی، سید تقی|آیتالله سید تقی طباطبایی قمی]] برای مؤلف کتاب مرحوم [[حاجیانی دشتی، عباس|شیخ عباس حاجیانی]] میباشد که در آن تشویقنامه مؤلف با عنوان علاّمه مورد تقدیر واقع شده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
مقام دوّم بحث، مربوط به كاشف از عدالت است كه پنج مؤلفه دارد: اول، قطع وجدانى از هر طريق كه حاصل شود؛ دوّم، شهادت دو نفر عادل؛ سوّم، شهادت يك نفر عادل؛ چهارم، وثوق و اطمينان و پنجم، حسن ظاهر. امّا اين كه چه دلايلى بر اين امور خمسه وجود دارد، در ذيل هر يك بيان شده است؛ براى مثال در مورد حسن ظاهر يكى از ادّله، تسالم اصحاب بيان شده كه مؤلف تسالم را به منزلهى دليلى شرعى نمىداند و مىفرمايد: نهايت تسالم اجماع است كه خود مشكلات خاص خودش را دارد. | مقام دوّم بحث، مربوط به كاشف از عدالت است كه پنج مؤلفه دارد: اول، قطع وجدانى از هر طريق كه حاصل شود؛ دوّم، شهادت دو نفر عادل؛ سوّم، شهادت يك نفر عادل؛ چهارم، وثوق و اطمينان و پنجم، حسن ظاهر. امّا اين كه چه دلايلى بر اين امور خمسه وجود دارد، در ذيل هر يك بيان شده است؛ براى مثال در مورد حسن ظاهر يكى از ادّله، تسالم اصحاب بيان شده كه مؤلف تسالم را به منزلهى دليلى شرعى نمىداند و مىفرمايد: نهايت تسالم اجماع است كه خود مشكلات خاص خودش را دارد. | ||
رسالهى توبه: دوّمين رسالهى كتاب در مورد توبه مىباشد. اوّلين جهت رساله در وجوب و عدم وجوب توبه است. مؤلف از قول اصحاب نقل مىكند كه گفتهاند توبه واجب مىباشد. ادّله وجوب توبه عبارتند از: آيه 8 سورهى تحريم كه مىفرمايد:'''يا ايها الذين امنوا توبوا إلى الله توبة نصوحاً عسى ربّكم أن يكفر عنكم سيئاتكم'''، آيهى 31 سورهى نور كه مىفرمايد:'''و توبوا الى الله جميعاً ايها المؤمنون لعلكم تفلحون'''، روايتهاى متعدد از جمله روايت معاوية بن وهب كه مىگويد: «سمعت ابا عبدالله(ع) یقول: اذا تاب العبدتوبة نصوحاً اجله الله فستر عليه فى الدنيا و الآخرة قلت و كيف يستر عليه؟ قال: ينسى ملكيه ما كتبا عليه من الذنوب... فيلقى الله حين يلقاه و ليس شىء يشهد عليه بشىءٍ من الذنوب»، اجماعى كه از علامه در تجريد، مجلسى(ره) در شرح اصول كافى و... نقل شده است، دليل عقلى كه به سه صورت تقرير شده است: 1- وجود ضرر محتمل در عدم توبه. 2- پشيمانى از انجام فعل قبيح و ترك كار حرام از مواردى است كه عقل آن را تحسين مىكند. 3- عقل به وجوب كسب سعادت حكم مىكند و رسيدن به سعادت بدون توبه از گناهان، ممكن نمىباشد. | رسالهى توبه: دوّمين رسالهى كتاب در مورد توبه مىباشد. اوّلين جهت رساله در وجوب و عدم وجوب توبه است. مؤلف از قول اصحاب نقل مىكند كه گفتهاند توبه واجب مىباشد. ادّله وجوب توبه عبارتند از: آيه 8 سورهى تحريم كه مىفرمايد: '''يا ايها الذين امنوا توبوا إلى الله توبة نصوحاً عسى ربّكم أن يكفر عنكم سيئاتكم'''، آيهى 31 سورهى نور كه مىفرمايد: '''و توبوا الى الله جميعاً ايها المؤمنون لعلكم تفلحون'''، روايتهاى متعدد از جمله روايت معاوية بن وهب كه مىگويد: «سمعت ابا عبدالله(ع) یقول: اذا تاب العبدتوبة نصوحاً اجله الله فستر عليه فى الدنيا و الآخرة قلت و كيف يستر عليه؟ قال: ينسى ملكيه ما كتبا عليه من الذنوب... فيلقى الله حين يلقاه و ليس شىء يشهد عليه بشىءٍ من الذنوب»، اجماعى كه از علامه در تجريد، مجلسى(ره) در شرح اصول كافى و... نقل شده است، دليل عقلى كه به سه صورت تقرير شده است: 1- وجود ضرر محتمل در عدم توبه. 2- پشيمانى از انجام فعل قبيح و ترك كار حرام از مواردى است كه عقل آن را تحسين مىكند. 3- عقل به وجوب كسب سعادت حكم مىكند و رسيدن به سعادت بدون توبه از گناهان، ممكن نمىباشد. | ||
حقيقت توبه با چه چيزى محقق مىشود، اعتبار و عدم اعتبار استغفار زبانى در توبه، ارزش تلفظ صغيه استغفار بدون پشيمانى قلبى، نياز و عدم نياز به تصميم به عدم تكرار گناه مورد استغفار، فوريّت و عدم فوريّت توبه بنا بر وجوبش، اختصاص داشتن وجوب توبه به كباير يا اعميتش از كبيره و صغيره و... ديگر مسائلى هستند كه در اين رساله مورد بررسى واقع گرديدهاند. | حقيقت توبه با چه چيزى محقق مىشود، اعتبار و عدم اعتبار استغفار زبانى در توبه، ارزش تلفظ صغيه استغفار بدون پشيمانى قلبى، نياز و عدم نياز به تصميم به عدم تكرار گناه مورد استغفار، فوريّت و عدم فوريّت توبه بنا بر وجوبش، اختصاص داشتن وجوب توبه به كباير يا اعميتش از كبيره و صغيره و... ديگر مسائلى هستند كه در اين رساله مورد بررسى واقع گرديدهاند. |
نسخهٔ ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۵۹
ثلاث رسائل: العدالة، التوبة، قاعدة لاضرر | |
---|---|
پدیدآوران | طباطبایی قمی، تقی (محاضر) حاجیانی دشتی، عباس (مقرر) |
عنوانهای دیگر | ثلاث رسائل:العداله، التوبه، قاعده لاضرر العداله، التوبه، قاعده لاضرر |
ناشر | محلاتی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1362 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | توبه (اسلام)
عدالت (اسلام) قاعده لا ضرر |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 230/12 /ط2ر5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ثلاث رسائل، همان گونه كه از نامش پيداست، مشتمل بر سه رساله از آیتالله سيّد تقى طباطبايى قمى به قلم عباس حاجیانی دشتی است. در حدود سال 1403ق تأليف گرديده است. اين رسائل، به زبان عربى بوده و راجع به مبحث عدالت، توبه و قاعده لا ضرر مىباشد.
این کتاب دارای تقریظ و تشویقنامهای از طرف مرحوم آیتالله سید تقی طباطبایی قمی برای مؤلف کتاب مرحوم شیخ عباس حاجیانی میباشد که در آن تشویقنامه مؤلف با عنوان علاّمه مورد تقدیر واقع شده است.
ساختار
ابتدا مبحث عدالت، در دو بخش بيان حقيقت و ماهيت عدالت و چگونگى كشف از آن بررسى شده است. رسالهى دوّم كه چندان صبغهى فقهى و اصولى ندارد، در مورد توبه و چگونگى آن مىباشد كه در يازده جهت مورد بررسى واقع شده است. آخرين رساله دربارهى قاعدهى لا ضرر است كه در چهار جهت بررسى شده و نهايتاً تنبيهات مربوط بدان عنوان گرديده كه در ضمن هفت تنبيه مىباشد.
گزارش محتوا
رسالهى عدالت: عدالت، جايگاه خاص و قابل توجهى در فقه مسلمانان دارد، به همين دليل شناخت و چگونگى تشخيص آن، از اهم مباحث فقه مىباشد كه مؤلف در رسالهى حاضر از سه جنبه بدين موضوع پرداخته است: اول، عدالت از ديدگاه لغوىها؛ سپس بررسى اين مطلب از ديدگاه فقهاى شيعه و نهايتاً نظر مؤلف.
ايشان، از مفردات راغب نقل مىكند كه عدالت و معادله به معنى مساوات بوده و به اعتبار مضايقه استعمال مىگردد. عَدل و عِدل متقارب بوده، لكن اولى در موارد قابل ادراك با بصيرت؛ مانند احكام استعمال مىشود و عديل و عِدل در موارد قابل ادراك با حالت مانند موازنه معدودات و مكيلات.
در مجمع البحرين عدالت به معنى تسويه بين دو شىء تلقى گرديده است و...
عدالت، از ديدگاه غير فقها و غير لغوىها نيز بازگو شده تا جوانب مسئله بيش از پيش روشنتر شود. مؤلف، از عرفا نقل مىكند كه عدالت را به تعديل قواى نفسانى و تقويم افعال آن به گونهاى كه يكى بر ديگرى غلبه پيدا نكند، گرفتهاند.
ايشان، نهايتاً خود نتيجهاى مىگيرند كه حاصلش اين است كه عدالت، محافظت از اميال و جلوگيرى از افراط و تفريط مىباشد.
جهت دوّم؛ يعنى بررسى عدالت در كلمات اصحاب، در قالب بررسى چهار تعريف ارائه شده، از فقهاى نامدار تشيع مىباشد؛ اولى از شيخ طوسى(ره) در خلاف است كه فرموده: عدالت عبارت است از اسلام با عدم ظهور فسق. مؤلف، اين را از جملهاى كه در باب آداب القضاء خلاف شيخ طوسى(ره) مطرح شده، استفاده نموده است. شبيه همين از كلام شيخ مفيد(ره) برمىآيد كه گفته: عادل كسى است كه معروف به دين و ورع از محرمات الهى مىباشد. از آن جايى كه در تعريفهاى مذكور دشمنان اهلبيت(ع) و غير شیعیان استثنا نشدهاند، مورد مناقشه مؤلف واقع گرديدهاند.
معناهاى ديگرى كه براى عدالت ذكر شده، عبارتند از: حسن ظاهر، ملكه نفسانى و ترك معاصى كه اين ترك، از ملكه نفسانى سرچشمه مىگيرد.
جهت سوّم: به نظر مؤلف عدالت عبارت است از: اجتناب از همه معاصى يا اجتناب از كباير و عدم اصرار بر صغاير و خلاف مروت بدون اشتراط عدالت. در ادامه مؤلف به بررسى ادلّهى قائلين به اعتبار ملكه در عدالت و نيز به مسائلى از قبيل شرط بودن عدم ارتكاب گناهان صغيره در عدالت، شرطيت عدم اصرار بر صغاير در عدالت و... پرداخته است.
مقام دوّم بحث، مربوط به كاشف از عدالت است كه پنج مؤلفه دارد: اول، قطع وجدانى از هر طريق كه حاصل شود؛ دوّم، شهادت دو نفر عادل؛ سوّم، شهادت يك نفر عادل؛ چهارم، وثوق و اطمينان و پنجم، حسن ظاهر. امّا اين كه چه دلايلى بر اين امور خمسه وجود دارد، در ذيل هر يك بيان شده است؛ براى مثال در مورد حسن ظاهر يكى از ادّله، تسالم اصحاب بيان شده كه مؤلف تسالم را به منزلهى دليلى شرعى نمىداند و مىفرمايد: نهايت تسالم اجماع است كه خود مشكلات خاص خودش را دارد.
رسالهى توبه: دوّمين رسالهى كتاب در مورد توبه مىباشد. اوّلين جهت رساله در وجوب و عدم وجوب توبه است. مؤلف از قول اصحاب نقل مىكند كه گفتهاند توبه واجب مىباشد. ادّله وجوب توبه عبارتند از: آيه 8 سورهى تحريم كه مىفرمايد: يا ايها الذين امنوا توبوا إلى الله توبة نصوحاً عسى ربّكم أن يكفر عنكم سيئاتكم، آيهى 31 سورهى نور كه مىفرمايد: و توبوا الى الله جميعاً ايها المؤمنون لعلكم تفلحون، روايتهاى متعدد از جمله روايت معاوية بن وهب كه مىگويد: «سمعت ابا عبدالله(ع) یقول: اذا تاب العبدتوبة نصوحاً اجله الله فستر عليه فى الدنيا و الآخرة قلت و كيف يستر عليه؟ قال: ينسى ملكيه ما كتبا عليه من الذنوب... فيلقى الله حين يلقاه و ليس شىء يشهد عليه بشىءٍ من الذنوب»، اجماعى كه از علامه در تجريد، مجلسى(ره) در شرح اصول كافى و... نقل شده است، دليل عقلى كه به سه صورت تقرير شده است: 1- وجود ضرر محتمل در عدم توبه. 2- پشيمانى از انجام فعل قبيح و ترك كار حرام از مواردى است كه عقل آن را تحسين مىكند. 3- عقل به وجوب كسب سعادت حكم مىكند و رسيدن به سعادت بدون توبه از گناهان، ممكن نمىباشد.
حقيقت توبه با چه چيزى محقق مىشود، اعتبار و عدم اعتبار استغفار زبانى در توبه، ارزش تلفظ صغيه استغفار بدون پشيمانى قلبى، نياز و عدم نياز به تصميم به عدم تكرار گناه مورد استغفار، فوريّت و عدم فوريّت توبه بنا بر وجوبش، اختصاص داشتن وجوب توبه به كباير يا اعميتش از كبيره و صغيره و... ديگر مسائلى هستند كه در اين رساله مورد بررسى واقع گرديدهاند.
رسالهى لا ضرر: سوّمين رسالهى كتاب در مورد قاعدهى لا ضرر و لا ضرار مىباشد. مؤلف، ابتدا معنى ضرر و ضرار را توضيح داده و فرموده: ضرر، مقابل نفع است و در معنى ضرار اختلاف نظر وجود دارد؛ برخى گفتهاند به معنى ضرر مىباشد. جهت دوّم بحث، اين است كه آيا اضرار به غير به لحاظ تكليفى حرام است يا خير؟ ايشان، مبحث مذكور را از مباحثى مىدانند كه در كلمات اصحاب اشارهاى بدان نشده و ايشان به عنوان مبتكر مسئله، آن را مورد تحليل و بررسى قرار دادهاند. ايشان به آيات و رواياتى در كنار استدلال به عقل و اجماع در اين باره اشاره فرمودهاند.
جهت بعدى بحث، بررسى احاديثى است كه الفاظ ضرر و ضرار در آنها به چشم مىخورد. اين روايات به لحاظ متنى و سندى بررسى شدهاند.
در جهت چهارم، كار مؤلف بررسى اقوال مشهور دربارهى احاديث قاعدهى لا ضرر است؛ قول شيخ انصارى، قول آخوند خراسانى، قول شيخ الشريعهى اصفهانى و قول برخى از معاصرين از آن جمله مىباشد. بعد از توضيحات فوق در مورد قاعدهى لا ضرر، بررسى هفت تنبيه از تنبيهات قاعده، آغاز شده است كه اوّلين آنها نوعى يا شخصى بودن ضرر مرتفع در شريعت مىباشد. نسبت بين اين قاعده و ادلّهى دال بر تشريع ضررى كه عموم و خصوص من وجه مىباشد، يكى ديگر از تنبيهات هفتگانه قاعدهى لا ضرر است.