نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
| زبان = | | زبان = | ||
| کد کنگره = /ش9 ن4041 / 104 B | | کد کنگره = /ش9 ن4041 / 104 B | ||
| موضوع = فيلسوفان - | | موضوع = فيلسوفان - سرگذشتنامه | ||
فيلسوفان اسلامي - | فيلسوفان اسلامي - سرگذشتنامه | ||
فيلسوفان ايراني - | فيلسوفان ايراني - سرگذشتنامه | ||
فيلسوفان يوناني - | فيلسوفان يوناني - سرگذشتنامه | ||
فلسفه - تاريخ - متون | فلسفه - تاريخ - متون قدیمی تا قرن ?? | ||
فلسفه اسلامي - تاريخ - متون | فلسفه اسلامي - تاريخ - متون قدیمی تا قرن 14 | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر = شرکت انتشارات علمی و فرهنگی | | ناشر = شرکت انتشارات علمی و فرهنگی | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)''' ترجمه کتاب «[[تاريخ الحكماء قبل ظهور الإسلام و بعده «نزهة الأرواح و روضة الأفراح»]]» اثر [[شهروزی، محمد بن محمود|شمسالدین شهروزی]] (ت 511ق) است. | |||
''' | |||
اصل این کتاب، به زبان عربی است و در اوایل سده یازدهم (1011- 1014ق)، دانشمند، حکیم و عارف ایرانی، [[تبریزی، مقصودعلی|مقصود علی تبریزی]]، در هند آن را به دستور جهانگیر گورکانی، به فارسی ترجمه کرده که نهتنها گزارشی از اندیشههای فلسفی و سخنان حکمتآمیز و پندهای دلپذیر است، بلکه متنی زیبا، روان و کم مانند از فارسی آن روزگار را نیز به دست میدهد. <ref>مقدمه محمد سرور مولایی ص «یا»،«ید»)</ref> | اصل این کتاب، به زبان عربی است و در اوایل سده یازدهم (1011- 1014ق)، دانشمند، حکیم و عارف ایرانی، [[تبریزی، مقصودعلی|مقصود علی تبریزی]]، در هند آن را به دستور جهانگیر گورکانی، به فارسی ترجمه کرده که نهتنها گزارشی از اندیشههای فلسفی و سخنان حکمتآمیز و پندهای دلپذیر است، بلکه متنی زیبا، روان و کم مانند از فارسی آن روزگار را نیز به دست میدهد. <ref>مقدمه محمد سرور مولایی ص «یا»،«ید»)</ref> | ||
مترجم به هنگام ترجمه، در جایجای کتاب، نکتههایى از خویش در تفسیر احادیث نبوى و توضیح اقوال حکما و داورى آراى آنان افزوده است که نشان میدهد آنچه از فضل، علم و بینش عارفانه وی گفتهاند سخنى گزافه نبوده است که ازجمله | مترجم به هنگام ترجمه، در جایجای کتاب، نکتههایى از خویش در تفسیر احادیث نبوى و توضیح اقوال حکما و داورى آراى آنان افزوده است که نشان میدهد آنچه از فضل، علم و بینش عارفانه وی گفتهاند سخنى گزافه نبوده است که ازجمله مىتوان به صفحات 6، 7، 8، 9، 10، 18، 33، 174، 175 و... مراجعه کرد. این افزودهها نهتنها نشانههاى دست داشتن او در حکمت، فلسفه و علوم دیگر است، بلکه ذوق عرفانى او را نیز نشان مىدهد.<ref>همان، ص«ید»</ref> | ||
با آنکه این ترجمه، در ساخت عبارت و جمله از متن عربى شهرزورى و منابع دیگر متأثر است- و شاید این مقدار تأثیر به علت دشوارى ترجمه، رعایت امانت و دقت در کلام حکما بوده است- ازنظر زبان فارسى و ویژگیهاى آن در قرن دهم و یازدهم، از نثرهاى روان و پاکیزه این روزگار به شمار مىآید؛ زیرا در این دوره که به نظر ناقدان سخنسنج، پارسى آشفته است و فارسىگویان از هند تا عثمانى آشفته گوی، زبان مقصود على تا حدود زیادی از آن آشفتگیها برکنار مانده است و اگر این ترجمه آزادتر صورت مىگرفت، شاید کار از گونهاى دیگر مىبود، چنانکه در صفحات 150، 320- 321 و 473 نمونههاى آن را مىتوان دید. <ref>همان</ref> | با آنکه این ترجمه، در ساخت عبارت و جمله از متن عربى شهرزورى و منابع دیگر متأثر است- و شاید این مقدار تأثیر به علت دشوارى ترجمه، رعایت امانت و دقت در کلام حکما بوده است- ازنظر زبان فارسى و ویژگیهاى آن در قرن دهم و یازدهم، از نثرهاى روان و پاکیزه این روزگار به شمار مىآید؛ زیرا در این دوره که به نظر ناقدان سخنسنج، پارسى آشفته است و فارسىگویان از هند تا عثمانى آشفته گوی، زبان مقصود على تا حدود زیادی از آن آشفتگیها برکنار مانده است و اگر این ترجمه آزادتر صورت مىگرفت، شاید کار از گونهاى دیگر مىبود، چنانکه در صفحات 150، 320- 321 و 473 نمونههاى آن را مىتوان دید. <ref>همان</ref> | ||
خط ۴۵: | خط ۴۳: | ||
بارى، این ترجمه گویاى علم، فضل و توانایى مقصود على تبریزى در دو زبان تازى و درى است. بررسى اجمالى فهرست لغات و ترکیبات و مقایسه آن با آثار معاصران او تا حدودى ویژگیهاى زبان او را روشن مىگرداند. <ref>همان</ref> | بارى، این ترجمه گویاى علم، فضل و توانایى مقصود على تبریزى در دو زبان تازى و درى است. بررسى اجمالى فهرست لغات و ترکیبات و مقایسه آن با آثار معاصران او تا حدودى ویژگیهاى زبان او را روشن مىگرداند. <ref>همان</ref> | ||
در نثر او، جملههاى وصفى مانند «ملاحظه کردار و اطوار مردم کرده او را به یارى و دوستى بگزینید، نظر بر گفتار او کرده اختیار مکنید» | در نثر او، جملههاى وصفى مانند «ملاحظه کردار و اطوار مردم کرده او را به یارى و دوستى بگزینید، نظر بر گفتار او کرده اختیار مکنید» <ref>ص93</ref> برخلاف نثرهاى رایج این دوره بسیار اندک است. <ref>همان</ref> | ||
وی در پارهاى از موارد، جملات مسجّع بهکاربرده است که نشانه تصرفهاى ادیبانه اوست ازجمله: | وی در پارهاى از موارد، جملات مسجّع بهکاربرده است که نشانه تصرفهاى ادیبانه اوست ازجمله: | ||
«دیروز آمدید و امروز در کارید و فردا با آز و آرزو یارید» <ref>ص70</ref>. | |||
«کسى که مشفق و مهربانست به شما، از رهگذر آن بدگمانست به شما» <ref>ص71</ref>. | «کسى که مشفق و مهربانست به شما، از رهگذر آن بدگمانست به شما» <ref>ص71</ref>. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۵: | ||
و نیز صفحات 184، 192، 365، 431، 442 و 445. <ref>همان</ref> | و نیز صفحات 184، 192، 365، 431، 442 و 445. <ref>همان</ref> | ||
از ویژگیهاى دیگر نثر این ترجمه، مطابقت صفت و موصوف به پیروى از عربى در تأنیث و تذکیر است مانند: ملت اسلامیه | از ویژگیهاى دیگر نثر این ترجمه، مطابقت صفت و موصوف به پیروى از عربى در تأنیث و تذکیر است مانند: ملت اسلامیه <ref>ص32</ref>، منزلت رفیعه <ref>ص190</ref>، مسئله مطلوبه <ref>ص90</ref> تکریمات عظیمه <ref>ص190</ref>. <ref>همان، ص«یه»</ref> | ||
زبان مترجم از تأثیر فارسى رایج آن روزگار هند، چه در واژگان و چه در برخى از ساختهاى دستورى، برکنار نمانده است، بهعنوان نمونه: | زبان مترجم از تأثیر فارسى رایج آن روزگار هند، چه در واژگان و چه در برخى از ساختهاى دستورى، برکنار نمانده است، بهعنوان نمونه: | ||
خط ۶۳: | خط ۶۱: | ||
الف- نمونههایى از لغات و ترکیبات: | الف- نمونههایى از لغات و ترکیبات: | ||
بازى خوردن | بازى خوردن <ref>ص143، 160، 180 و...</ref>، بازى دادن: فریب دادن <ref>ص119، 245، 373</ref>؛ بندى: زندانى <ref>ص50</ref>؛ بندىبان: زندانبان <ref>ص113، 209</ref>؛ بندی خانه:زندان<ref>ص113، 116، 209</ref>؛ جرم کردن: جریمه کردن <ref>ص108</ref>؛ جرمى: گناهکار <ref>ص75</ref>؛ چرکنت: چرکى، پلیدى <ref>ص308</ref>؛ خاتمبندى: خاتمکارى <ref>ص263</ref>؛ خدا داری: خداشناسى <ref>ص94</ref>؛ خوش کردن: پسندیدن <ref>ص72، 318، 436</ref>؛ دکه (به فتح اول و دوم): صدمه آسیب <ref>ص470</ref>؛ روان گردانیدن: فرستادن <ref>ص282</ref> و... | ||
ب- ویژگیهاى دستورى: | ب- ویژگیهاى دستورى: | ||
#متعدى با (آنى): دانانیدن <ref>ص316</ref>؛ شناسانیدن: فهماندن، حالى کردن <ref>ص235، 340، 341</ref>؛ کنانیدن <ref>ص345</ref>؛ گیرانیدن: دستگیر کردن<ref>ص447، 449</ref>. | |||
#وجه التزامى مضارع با مى+ ریشه فعل+ باشد: میکرده باشد: بکنید <ref>ص43</ref>؛ مىبوده باشید: باشید <ref>ص46</ref>؛ مىداشته باشد: بدارد <ref>ص93</ref>؛ مىگرفته باشند: بگیرند <ref>ص103</ref>؛ مىکرده باشد: بکند <ref>ص121، 268</ref>؛ مىساخته باشى: بسازى <ref>ص181</ref>؛ مىنموده باشد: بنماید <ref>ص199، 268</ref>، مىرفته باشند: بروند <ref>ص279</ref>؛ مىداده باشد: بدهد <ref>ص285، 287، 341</ref>؛ مىشنیده باشد: بشنود <ref>ص292</ref>؛ مىآمده باشد: بیاید <ref>ص354</ref>. <ref>همان، ص«یو»</ref> | |||
وضعیت کتاب | وضعیت کتاب | ||
خط ۹۷: | خط ۹۴: | ||
[[رده:فلسفه، مذهب و روانشناسی]] | [[رده:فلسفه، مذهب و روانشناسی]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی شده1]] | [[رده:مقالات بازبینی شده1]] | ||
[[رده: | [[رده: مهر (1401)]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۵
نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء) ترجمه کتاب «تاريخ الحكماء قبل ظهور الإسلام و بعده «نزهة الأرواح و روضة الأفراح»» اثر شمسالدین شهروزی (ت 511ق) است.
نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء) | |
---|---|
پدیدآوران | شهروزی، محمد بن محمود (نویسنده)
دانشپژوه، محمدتقی (محقق) مولایی، محمدسرور (محقق) تبریزی، مقصودعلی (مترجم) |
ناشر | شرکت انتشارات علمی و فرهنگی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1365ش |
چاپ | یکم |
موضوع | فيلسوفان - سرگذشتنامه
فيلسوفان اسلامي - سرگذشتنامه فيلسوفان ايراني - سرگذشتنامه فيلسوفان يوناني - سرگذشتنامه فلسفه - تاريخ - متون قدیمی تا قرن ?? فلسفه اسلامي - تاريخ - متون قدیمی تا قرن 14 |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ش9 ن4041 / 104 B |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اصل این کتاب، به زبان عربی است و در اوایل سده یازدهم (1011- 1014ق)، دانشمند، حکیم و عارف ایرانی، مقصود علی تبریزی، در هند آن را به دستور جهانگیر گورکانی، به فارسی ترجمه کرده که نهتنها گزارشی از اندیشههای فلسفی و سخنان حکمتآمیز و پندهای دلپذیر است، بلکه متنی زیبا، روان و کم مانند از فارسی آن روزگار را نیز به دست میدهد. [۱]
مترجم به هنگام ترجمه، در جایجای کتاب، نکتههایى از خویش در تفسیر احادیث نبوى و توضیح اقوال حکما و داورى آراى آنان افزوده است که نشان میدهد آنچه از فضل، علم و بینش عارفانه وی گفتهاند سخنى گزافه نبوده است که ازجمله مىتوان به صفحات 6، 7، 8، 9، 10، 18، 33، 174، 175 و... مراجعه کرد. این افزودهها نهتنها نشانههاى دست داشتن او در حکمت، فلسفه و علوم دیگر است، بلکه ذوق عرفانى او را نیز نشان مىدهد.[۲]
با آنکه این ترجمه، در ساخت عبارت و جمله از متن عربى شهرزورى و منابع دیگر متأثر است- و شاید این مقدار تأثیر به علت دشوارى ترجمه، رعایت امانت و دقت در کلام حکما بوده است- ازنظر زبان فارسى و ویژگیهاى آن در قرن دهم و یازدهم، از نثرهاى روان و پاکیزه این روزگار به شمار مىآید؛ زیرا در این دوره که به نظر ناقدان سخنسنج، پارسى آشفته است و فارسىگویان از هند تا عثمانى آشفته گوی، زبان مقصود على تا حدود زیادی از آن آشفتگیها برکنار مانده است و اگر این ترجمه آزادتر صورت مىگرفت، شاید کار از گونهاى دیگر مىبود، چنانکه در صفحات 150، 320- 321 و 473 نمونههاى آن را مىتوان دید. [۳]
بارى، این ترجمه گویاى علم، فضل و توانایى مقصود على تبریزى در دو زبان تازى و درى است. بررسى اجمالى فهرست لغات و ترکیبات و مقایسه آن با آثار معاصران او تا حدودى ویژگیهاى زبان او را روشن مىگرداند. [۴]
در نثر او، جملههاى وصفى مانند «ملاحظه کردار و اطوار مردم کرده او را به یارى و دوستى بگزینید، نظر بر گفتار او کرده اختیار مکنید» [۵] برخلاف نثرهاى رایج این دوره بسیار اندک است. [۶]
وی در پارهاى از موارد، جملات مسجّع بهکاربرده است که نشانه تصرفهاى ادیبانه اوست ازجمله:
«دیروز آمدید و امروز در کارید و فردا با آز و آرزو یارید» [۷].
«کسى که مشفق و مهربانست به شما، از رهگذر آن بدگمانست به شما» [۸].
«و گفت باید که به انکار کافر نعمتان، بازندارى خود را از احسان» [۹].
و نیز صفحات 184، 192، 365، 431، 442 و 445. [۱۰]
از ویژگیهاى دیگر نثر این ترجمه، مطابقت صفت و موصوف به پیروى از عربى در تأنیث و تذکیر است مانند: ملت اسلامیه [۱۱]، منزلت رفیعه [۱۲]، مسئله مطلوبه [۱۳] تکریمات عظیمه [۱۴]. [۱۵]
زبان مترجم از تأثیر فارسى رایج آن روزگار هند، چه در واژگان و چه در برخى از ساختهاى دستورى، برکنار نمانده است، بهعنوان نمونه:
الف- نمونههایى از لغات و ترکیبات:
بازى خوردن [۱۶]، بازى دادن: فریب دادن [۱۷]؛ بندى: زندانى [۱۸]؛ بندىبان: زندانبان [۱۹]؛ بندی خانه:زندان[۲۰]؛ جرم کردن: جریمه کردن [۲۱]؛ جرمى: گناهکار [۲۲]؛ چرکنت: چرکى، پلیدى [۲۳]؛ خاتمبندى: خاتمکارى [۲۴]؛ خدا داری: خداشناسى [۲۵]؛ خوش کردن: پسندیدن [۲۶]؛ دکه (به فتح اول و دوم): صدمه آسیب [۲۷]؛ روان گردانیدن: فرستادن [۲۸] و...
ب- ویژگیهاى دستورى:
- متعدى با (آنى): دانانیدن [۲۹]؛ شناسانیدن: فهماندن، حالى کردن [۳۰]؛ کنانیدن [۳۱]؛ گیرانیدن: دستگیر کردن[۳۲].
- وجه التزامى مضارع با مى+ ریشه فعل+ باشد: میکرده باشد: بکنید [۳۳]؛ مىبوده باشید: باشید [۳۴]؛ مىداشته باشد: بدارد [۳۵]؛ مىگرفته باشند: بگیرند [۳۶]؛ مىکرده باشد: بکند [۳۷]؛ مىساخته باشى: بسازى [۳۸]؛ مىنموده باشد: بنماید [۳۹]، مىرفته باشند: بروند [۴۰]؛ مىداده باشد: بدهد [۴۱]؛ مىشنیده باشد: بشنود [۴۲]؛ مىآمده باشد: بیاید [۴۳]. [۴۴]
وضعیت کتاب از ترجمه حاضر، نسخههاى خطى متعددى در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران موجود است که متن حاضر باراهنمایی استاد دانشپژوه، بر اساس نسخه کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به شماره 85- ب، تاریخ نگارش 1037 تهیهشده است و براى رفع کاستیها و فروافتادگیها، از 3 نسخه خطى دیگر متعلق به کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران استفادهشده است.[۴۵]
در ترجمه حاضر، از ضبط تفصیلى اختلاف نسخهها، جز مواردى که ضرورت داشته، صرفنظر شده و آنچه در متن گنجانیده شده است، بیشتر با توجه به متن عربى «نزهه الارواح» بوده که این مهم و تصحیح تصحیفهاى حیرتآور، در نامهاى حکما و برخى از اماکن، به یمن همت استاد محمدتقی دانشپژوه صورت کمالیافته است.[۴۶]
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست احادیث، بیتها و مصراعهای فارسی، اصطلاحات، نام کتابهایی که در متن آمده است، لغات و ترکیبات، نامهای افراد و نام جایها، در انتهای کتاب آمده است.
پانويس
- ↑ مقدمه محمد سرور مولایی ص «یا»،«ید»)
- ↑ همان، ص«ید»
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ ص93
- ↑ همان
- ↑ ص70
- ↑ ص71
- ↑ ص151
- ↑ همان
- ↑ ص32
- ↑ ص190
- ↑ ص90
- ↑ ص190
- ↑ همان، ص«یه»
- ↑ ص143، 160، 180 و...
- ↑ ص119، 245، 373
- ↑ ص50
- ↑ ص113، 209
- ↑ ص113، 116، 209
- ↑ ص108
- ↑ ص75
- ↑ ص308
- ↑ ص263
- ↑ ص94
- ↑ ص72، 318، 436
- ↑ ص470
- ↑ ص282
- ↑ ص316
- ↑ ص235، 340، 341
- ↑ ص345
- ↑ ص447، 449
- ↑ ص43
- ↑ ص46
- ↑ ص93
- ↑ ص103
- ↑ ص121، 268
- ↑ ص181
- ↑ ص199، 268
- ↑ ص279
- ↑ ص285، 287، 341
- ↑ ص292
- ↑ ص354
- ↑ همان، ص«یو»
- ↑ همان، ص«یا»
- ↑ همان، ص«یب»
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب