خدیوجم، سید حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ه تری ' به 'ه‌تری ')
     
    (۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۹: خط ۹:
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    | data-type="authorfatherName" |سيد على
    | data-type="authorfatherName" |سيد علی
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    خط ۲۲: خط ۲۲:
    |اساتید
    |اساتید
    | data-type="authorTeachers" |[[غلامحسین یوسفی]]
    | data-type="authorTeachers" |[[غلامحسین یوسفی]]
    [[علی‌اکبر فیاض]]
    [[محمود فرخ خراسانی]]
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    خط ۴۱: خط ۴۴:


    == ولادت ==
    == ولادت ==
    فرزند سيد على (از مردم اشكذر يزد) يزدى الاصل، در سال 1306ش در مشهد چشم به دنيا گشود.  
    فرزند سيد علی (از مردم اشكذر يزد) يزدی الاصل، در سال 1306ش در مشهد چشم به دنيا گشود.  


    == تحصیلات ==
    == تحصیلات ==
    در پنج سالگى براى فراگرفتن قرآن به مکتب خانه رفت. پس از دو سال در مکتب خانه اى دیگر خواندن و نوشتن را آموخت، سپس کلیات سعدى، کلیله و دمنه و غزلیات حافظ را نزد مکتب دار از بر کرد. پس از آن به مدرسه «بَدِر» رفت که بیشتر دانشآموزانش از طبقه مرفه بودند.
    در پنج سالگی برای فراگرفتن قرآن به مکتب خانه رفت. پس از دو سال در مکتب خانه‌ای دیگر خواندن و نوشتن را آموخت، سپس کلیات سعدی، کلیله و دمنه و غزلیات حافظ را نزد مکتب دار از بر کرد. پس از آن به مدرسه «بَدِر» رفت که بیشتر دانش‌آموزانش از طبقه مرفه بودند.
     
    رفتار تبعیض آمیز اولیای مدرسه و اختلاف طبقاتی هم‌شاگردی‌ها سبب تنفر وی از مدرسه و اولیای آن شد. در این میان، اوضاع مالی خانواده‌اش نیز نابسامان شد و او به ناچار مدرسه را رها کرد و در کارگاه نجاری مشغول به کار شد. با درگذشتِ پدرش مجبور بود بیشتر کار کند و تا بیست سالگی به مشاغلی نظیر مبل سازی، بنّایی و بزازی پرداخت. وی همزمان نزد برخی روحانیان مشهد تحصیل می‌کرد.
     
    در ۱۳۲۵ش، به مدت هفت ماه به زیارت عتبات عالیات رفت. در این سفر بر مکالمه زبان عربی تسلط پیدا کرد و پس از بازگشت به مشهد با شوق آموختن آن را دنبال کرد. او به مدت دو سال در جلسات درس [[مجمع البيان في تفسير القرآن|تفسیر مجمع البیان]] سیدهاشم میردامادی در شبستان مسجد گوهرشاد شرکت کرد.


    رفتار تبعیض آمیز اولیاى مدرسه و اختلاف طبقاتى همشاگردی ها سبب تنفر وى از مدرسه و اولیاى آن شد. در این میان، اوضاع مالى خانواده اش نیز نابسامان شد و او به ناچار مدرسه را رها کرد و در کارگاه نجارى مشغول به کار شد. با درگذشتِ پدرش مجبور بود بیشتر کار کند و تا بیست سالگى به مشاغلى نظیر مبل سازى، بنّایى و بزازى پرداخت. وى همزمان نزد برخى روحانیان مشهد تحصیل مىکرد (حسین خدیوجم، «زندگى نامه خودنوشت»، دست نویس مورخ ۱۳۶۴ش).
    در ۱۳۲۷ش، در شمار آموزگاران مدرسه مهدیه حاجی عابدزاده درآمد تا به دانش آموزان دبیرستانی زبان عربی بیاموزد. چون مدرک رسمی نداشت، پس از پایان کلاس نزد یکی از دانش آموزان حساب و هندسه و تاریخ می‌خواند تا اینکه در ۱۳۲۹ش گواهینامه دوره ابتدایی را کسب کرد. در ۱۳۳۰ش به تدریس در دبیرستانهای مشهد پرداخت و در ۱۳۳۱ش، با داشتن همسر و دو فرزند موفق به اخذ ديپلم ادبی شد.


    در ۱۳۲۵ش، به مدت هفت ماه به زیارت عتبات عالیات رفت. در این سفر بر مکالمه زبان عربى تسلط پیدا کرد و پس از بازگشت به مشهد با شوق آموختن آن را دنبال کرد. او به مدت دو سال در جلسات درس تفسیر مجمع البیان سیدهاشم میردامادى در شبستان مسجد گوهرشاد شرکت کرد (همانجا).
    در ۱۳۳۴ش، وارد اولین دوره کارشناسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه مشهد شد. در دانشگاه از محضر استادانی چون [[علی‌اکبر فیاض]] و [[یوسفی، غلامحسین|غلامحسین یوسفی]] و در خارج از دانشگاه از [[محمود فرخ خراسانی]] بهره برد.  


    در ۱۳۲۷ش، در شمار آموزگاران مدرسه مهدیه حاجى عابدزاده درآمد تا به دانش آموزان دبیرستانى زبان عربى بیاموزد. چون مدرک رسمى نداشت، پس از پایان کلاس نزد یکى از دانش آموزان حساب و هندسه و تاریخ مىخواند تا اینکه در ۱۳۲۹ش گواهینامه دوره ابتدایى را کسب کرد. در ۱۳۳۰ش به تدریس در دبیرستانهاى مشهد پرداخت و در ۱۳۳۱ش، با داشتن همسر و دو فرزند موفق به اخذ دیپلمديپلم ادبى شد(خدیوجم، همان زندگى نامه؛ مسرّت، ص ۶ـ۷).
    در ۱۳۳۸ش فارغ التحصیل شد و دوره کتابداری دانش سرای عالی مشهد را نیز با موفقیت گذراند. در ۱۳۴۰ش هم به علت درمان بیماری آسم و هم اینکه خواستار محیط فرهنگی گسترده‌تری بود راهی تهران شد و یک سال بعد به استخدام کتابخانه ملی درآمد.


    در سال 1338ش ليسانس خود را در رشته‌ى زبان و ادبيات فارسى از دانشكده ادبيات دانشگاه مشهد گرفت و از دانشگاه سن ژوزف بيروت در رشته‌ى ادبيات عرب به اخذ درجه دكترى نايل گرديد. وى مدت‌ها در دبيرستان‌هاى شهر زادگاهش به تدريس اشتغال داشت. سپس به تهران منتقل گرديد و در پژوهشكده‌ى فرهنگ ايران به تدريس پرداخت. پس از آن به عنوان محقق در كتابخانه‌ى ملى و بنياد فرهنگ مشغول به كار شد. مدتى نيز رايزن فرهنگى ايران در افغانستان بود.
    در آنجا با ایرج افشار آشنا شد و مورد تشویق وی قرار گرفت. خدیوجم در تهران، در محافل ادبی و فرهنگی و دفتر مجله‌های ادبی حضور داشت و به سبب خلق و خوی نیکش با طیف گسترده‌ای از شاعران جوان و استادان بزرگ دوستی برقرار کرد. علی دشتی و پرویز ناتل خانلری بیش از دیگران باعث پیشرفت وی در تهران شدند، چنانکه بخشی از پیشرفت علمی خدیوجم مرهون بنیاد فرهنگ ایران و حمایتهای خانلری از وی بود.


    وى سال‌هايى از عمر خود را به تحقيق و مطالعه در كتابخانه‌هاى مختلف دنيا، به ويژه كشورهاى عربى گذراند. از ايشان بيش از سى جلد كتاب در زمينه تحقيق، تصحيح و ترجمه به جا مانده است. وى از محققان آثار غزالى در ايران بود و مهمترين اثرش در اين‌باره تصحيح و ترجمه‌ى إحياء علوم الدين غزالى است كه براى آن پانزده سال عمر صرف نمود.
    او به مرور با مشاهیر ادب و سیاست همنشین شد و از حمایت اولیای وزارت فرهنگ و هنر برخوردار گردید. وی با انتشار مقالات بسیار در مجلات معتبری مانند یغما، سخن، راهنمای کتاب و نگین و شرکت در همایشهای متعدد در جامعه ادبی آن دوره به شهرت رسید.
     
    او به کشورهای اروپایی، افریقایی و آسیایی نیز سفر کرد. در اواسط دهه چهل در سفری که به لبنان رفته بود در دانشگاه سَنژوزف بیروت در مقطع دکتری رشته زبان و ادبیات عرب نامنویسی کرد. نخست بخشی از متن عربی کتاب الخراج قدامهبن جعفر* را برای دریافت کارشناسی ارشد به راهنمایی میشل آدرین آلار تصحیح کرد و سپس در ۱۳۴۹ش، تصحیح جوامع العلوم اثر شَعیابن فَریغون را به راهنمایی میشل آدرین آلار برای رساله دکتری خود برگزید، اما در میانه کار فرزند ارشدش در جوانی درگذشت و وی رسالهاش را رها کرد.
     
    در سفر به کشورهای اسلامی شمال افریقا از سوی وزارت فرهنگ و هنر، مأمور تحقیق درباره میراث مشترک فرهنگی شده بود. در مصر به دیدار [[حسین، طه|طه حسین]]، ادیب نابینای مصری، رفت. خدیوجم که پیش از این جلد اول و دوم الأیّام را به فارسی ترجمه کرده بود درباره ترجمه جلد سوم این کتاب با [[حسین، طه|طه حسین]] گفتگو کرد و [[حسین، طه|طه حسین]] نکاتی را برای ترجمه جلد سوم الأیّام به وی گوشزد کرد. دستاورد این سفر انتشارِ کتابِ میراث مشترک فرهنگی در ایران و مصر (کابل ۱۳۵۴ش) و جمع‌آوری نسخه‌های خطی برای چاپ ترجمه احیاء علوم‌الدین و کیمیای سعادت بود.


    == وفات ==
    == وفات ==
    وى در مشهد درگذشت و پيكرش در جوار بقعه‌ای که در توس به نام امام محمد غزالی است به خاک سپرده شد.
    از ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ش، به سمتِ رایزنی فرهنگی در کشور افغانستان منصوب و پس از بازگشت بازنشسته شد. پس از آن وقت خود را صرف تحقیق و ترجمه کرد تا اینکه در مهر ۱۳۶۵ براثر شدت یافتن بیماری آسم و قند در مشهد درگذشت و بنابر وصیت خودش در کنار بقعه‌ای که معروف به آرامگاه غزالی است، به خاک سپرده شد.<ref>[https://rch.ac.ir/article/Details/8474?%D8%AE%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%AC%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86 گنابادی، بهرام‌پروین، ج15]</ref>.


    == آثار==
    == آثار==
    خط ۸۳: خط ۹۴:
    {{پایان}}
    {{پایان}}


    وى همچنين در چاپ كتاب هفتاد سالگى فرخ در سال 1344ش با [[مینوی، مجتبی|مجتبى مينوى]] همكارى داشت.
    وی همچنين در چاپ كتاب هفتاد سالگی فرخ در سال 1344ش با [[مینوی، مجتبی|مجتبی مينوی]] همكاری داشت.


    وى خدمت در مطبوعات را از سال 1340 آغاز كرد و با نشريه‌هاى «سخن»، «نگين» و «راهنماى كتاب» همكارى داشت. به عربى، انگلسى و تا حدودى فرانسوى نيز آشنا بود و به بيشتر كشورهاى اروپايى، عربى و شمال آفريقا سفر كرد.
    وی خدمت در مطبوعات را از سال 1340 آغاز كرد و با نشريه‌های «سخن»، «نگين» و «راهنمای كتاب» همكاری داشت. به عربی، انگلسی و تا حدودی فرانسوی نيز آشنا بود و به بيشتر كشورهای اروپايی، عربی و شمال آفريقا سفر كرد.
     
    ==پانویس==
    <references/>


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    پايگاه اطلاع‌رسانى راسخون
    [https://rch.ac.ir/article/Details/8474?%D8%AE%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%AC%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86 دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خدیوجم، حسین»، ج15].
     


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    خط ۹۸: خط ۱۱۱:
    [[مسیر طالبی یا سفرنامه میرزا ابوطالب خان]]  
    [[مسیر طالبی یا سفرنامه میرزا ابوطالب خان]]  


    [[تاریخ قاجار: حقایق الاخبار ناصری]]  
    [[تاریخ قاجار: حقایق الاخبار ناصری]]
     
    [[كتاب الخراج و صنعة الكتابة]]
     
    [[ترجمه مفاتیح العلوم]]
     
    [[احصاء العلوم]]


    [[رسالة الأضحویة(ترجمه)]]  
    [[رسالة الأضحویة(ترجمه)]]  


    [[کیمیای سعادت]]  
    [[کیمیای سعادت]]
     
    [[روضه خلد]] 


    [[واژه نامه غزلهای حافظ]]  
    [[واژه‌نامه غزلهای حافظ]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:مرداد (99)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۴۱

    خدیو جم، حسین
    نام خدیو جم، حسین
    نام‎های دیگر
    نام پدر سيد علی
    متولد 1306 ش
    محل تولد  مشهد
    رحلت 1365 ش
    اساتید غلامحسین یوسفی

    علی‌اکبر فیاض

    محمود فرخ خراسانی

    برخی آثار إحياء علوم الدين

    مسیر طالبی یا سفرنامه میرزا ابوطالب خان

    تاریخ قاجار: حقایق الاخبار ناصری

    رسالة الأضحویة(ترجمه)

    کیمیای سعادت

    کد مؤلف AUTHORCODE04772AUTHORCODE

    سيد حسين خديوجم (1306-1365ش)، نویسنده، مترجم و محقق و غزالی پژوه معاصر

    ولادت

    فرزند سيد علی (از مردم اشكذر يزد) يزدی الاصل، در سال 1306ش در مشهد چشم به دنيا گشود.

    تحصیلات

    در پنج سالگی برای فراگرفتن قرآن به مکتب خانه رفت. پس از دو سال در مکتب خانه‌ای دیگر خواندن و نوشتن را آموخت، سپس کلیات سعدی، کلیله و دمنه و غزلیات حافظ را نزد مکتب دار از بر کرد. پس از آن به مدرسه «بَدِر» رفت که بیشتر دانش‌آموزانش از طبقه مرفه بودند.

    رفتار تبعیض آمیز اولیای مدرسه و اختلاف طبقاتی هم‌شاگردی‌ها سبب تنفر وی از مدرسه و اولیای آن شد. در این میان، اوضاع مالی خانواده‌اش نیز نابسامان شد و او به ناچار مدرسه را رها کرد و در کارگاه نجاری مشغول به کار شد. با درگذشتِ پدرش مجبور بود بیشتر کار کند و تا بیست سالگی به مشاغلی نظیر مبل سازی، بنّایی و بزازی پرداخت. وی همزمان نزد برخی روحانیان مشهد تحصیل می‌کرد.

    در ۱۳۲۵ش، به مدت هفت ماه به زیارت عتبات عالیات رفت. در این سفر بر مکالمه زبان عربی تسلط پیدا کرد و پس از بازگشت به مشهد با شوق آموختن آن را دنبال کرد. او به مدت دو سال در جلسات درس تفسیر مجمع البیان سیدهاشم میردامادی در شبستان مسجد گوهرشاد شرکت کرد.

    در ۱۳۲۷ش، در شمار آموزگاران مدرسه مهدیه حاجی عابدزاده درآمد تا به دانش آموزان دبیرستانی زبان عربی بیاموزد. چون مدرک رسمی نداشت، پس از پایان کلاس نزد یکی از دانش آموزان حساب و هندسه و تاریخ می‌خواند تا اینکه در ۱۳۲۹ش گواهینامه دوره ابتدایی را کسب کرد. در ۱۳۳۰ش به تدریس در دبیرستانهای مشهد پرداخت و در ۱۳۳۱ش، با داشتن همسر و دو فرزند موفق به اخذ ديپلم ادبی شد.

    در ۱۳۳۴ش، وارد اولین دوره کارشناسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه مشهد شد. در دانشگاه از محضر استادانی چون علی‌اکبر فیاض و غلامحسین یوسفی و در خارج از دانشگاه از محمود فرخ خراسانی بهره برد.

    در ۱۳۳۸ش فارغ التحصیل شد و دوره کتابداری دانش سرای عالی مشهد را نیز با موفقیت گذراند. در ۱۳۴۰ش هم به علت درمان بیماری آسم و هم اینکه خواستار محیط فرهنگی گسترده‌تری بود راهی تهران شد و یک سال بعد به استخدام کتابخانه ملی درآمد.

    در آنجا با ایرج افشار آشنا شد و مورد تشویق وی قرار گرفت. خدیوجم در تهران، در محافل ادبی و فرهنگی و دفتر مجله‌های ادبی حضور داشت و به سبب خلق و خوی نیکش با طیف گسترده‌ای از شاعران جوان و استادان بزرگ دوستی برقرار کرد. علی دشتی و پرویز ناتل خانلری بیش از دیگران باعث پیشرفت وی در تهران شدند، چنانکه بخشی از پیشرفت علمی خدیوجم مرهون بنیاد فرهنگ ایران و حمایتهای خانلری از وی بود.

    او به مرور با مشاهیر ادب و سیاست همنشین شد و از حمایت اولیای وزارت فرهنگ و هنر برخوردار گردید. وی با انتشار مقالات بسیار در مجلات معتبری مانند یغما، سخن، راهنمای کتاب و نگین و شرکت در همایشهای متعدد در جامعه ادبی آن دوره به شهرت رسید.

    او به کشورهای اروپایی، افریقایی و آسیایی نیز سفر کرد. در اواسط دهه چهل در سفری که به لبنان رفته بود در دانشگاه سَنژوزف بیروت در مقطع دکتری رشته زبان و ادبیات عرب نامنویسی کرد. نخست بخشی از متن عربی کتاب الخراج قدامهبن جعفر* را برای دریافت کارشناسی ارشد به راهنمایی میشل آدرین آلار تصحیح کرد و سپس در ۱۳۴۹ش، تصحیح جوامع العلوم اثر شَعیابن فَریغون را به راهنمایی میشل آدرین آلار برای رساله دکتری خود برگزید، اما در میانه کار فرزند ارشدش در جوانی درگذشت و وی رسالهاش را رها کرد.

    در سفر به کشورهای اسلامی شمال افریقا از سوی وزارت فرهنگ و هنر، مأمور تحقیق درباره میراث مشترک فرهنگی شده بود. در مصر به دیدار طه حسین، ادیب نابینای مصری، رفت. خدیوجم که پیش از این جلد اول و دوم الأیّام را به فارسی ترجمه کرده بود درباره ترجمه جلد سوم این کتاب با طه حسین گفتگو کرد و طه حسین نکاتی را برای ترجمه جلد سوم الأیّام به وی گوشزد کرد. دستاورد این سفر انتشارِ کتابِ میراث مشترک فرهنگی در ایران و مصر (کابل ۱۳۵۴ش) و جمع‌آوری نسخه‌های خطی برای چاپ ترجمه احیاء علوم‌الدین و کیمیای سعادت بود.

    وفات

    از ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ش، به سمتِ رایزنی فرهنگی در کشور افغانستان منصوب و پس از بازگشت بازنشسته شد. پس از آن وقت خود را صرف تحقیق و ترجمه کرد تا اینکه در مهر ۱۳۶۵ براثر شدت یافتن بیماری آسم و قند در مشهد درگذشت و بنابر وصیت خودش در کنار بقعه‌ای که معروف به آرامگاه غزالی است، به خاک سپرده شد.[۱].

    آثار

    1. تصحيح كيمياى سعادت
    2. جواهر القرآن و وجد و سماع (از امام محمد غزالى)
    3. تصحيح حقايق الاخبار ناصرى (تأليف محمد جعفر خورموجى)
    4. إحياء علوم الدين غزالى (ترجمه مؤيدالدين محمد خوارزمى)
    5. ترجمه احصاء العلوم (ابونصر فارابى)
    6. ترجمه آن روزها (ترجمه كتاب الايام اثر طه حسين)
    7. عقايد فلسفى ابوالعلاء فيلسوف معره (از عمر فروخ)
    8. هم‌آهنگى مردم (از احمد بن ابى يعقوب اسحاق يعقوبى)
    9. استخراج آب‌هاى پنهانى (از ابوبكر محمد بن الحسن الحاسب الكرجى)
    10. روز مادر (با همكارى مهستى بحرينى)
    11. گفت و شنودى فلسفى در زندان ابوالعلاء معرى (از طه حسين)
    12. كوشش در چاپ كتاب روضه خلد (از مجدالدين خوافى و به تصحيح مهدى فرخ)
    13. كتاب از نظر شاعران و نويسندگان
    14. روش تصحيح نسخه‌هاى خطى (از صلاح‌الدين المنجد)
    15. مفاتيح العلوم (از ابوعبدالله محمد بن يوسف كاتب خوارزمى)
    16. جبر و مقابله (از محمد بن موسى خوارزمى)
    17. مسير طالبى يا سفرنامه‌ى ابوطالب خان اصفهانى
    18. معجم شاهنامه (تأليف محمد بن الرضا بن محمد العلوى الطوسى)
    19. واژه‌نامه‌ى حافظ

    وی همچنين در چاپ كتاب هفتاد سالگی فرخ در سال 1344ش با مجتبی مينوی همكاری داشت.

    وی خدمت در مطبوعات را از سال 1340 آغاز كرد و با نشريه‌های «سخن»، «نگين» و «راهنمای كتاب» همكاری داشت. به عربی، انگلسی و تا حدودی فرانسوی نيز آشنا بود و به بيشتر كشورهای اروپايی، عربی و شمال آفريقا سفر كرد.

    پانویس

    منابع مقاله

    دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خدیوجم، حسین»، ج15.

    وابسته‌ها