قاضی عبدالجبار بن احمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'المنیة و الأمل' به 'المنية و الأمل') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
(۳۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR01249.jpg|بندانگشتی|قاضی عبدالجبار بن احمد]] | [[پرونده:NUR01249.jpg|بندانگشتی|قاضی عبدالجبار بن احمد]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |قاضی عبدالجبار بن احمد | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" |عبد الجبار بن أحمد بن عبدالجبار بن أحمد بن الخليل القاضي أبوالحسن الهمذانيّ الأسدآباذي | ||
استر آبادي، عبدالجبار بن احمد | استر آبادي، عبدالجبار بن احمد | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |احمد | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" | 359ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |اسدآباد همدان | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |415ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |[[ابواسحاق ابراهیم بن عیاش]] | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[المختصر فی أصولالدین]] | ||
[[المغني في أبواب التوحيد و العدل]] | |||
[[المنية و الأمل]] | |||
[[شرح الأصول الخمسة]] | |||
[[تثبیت دلائل النبوة]] | |||
متشابه القرآن | [[متشابه القرآن]] | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE01249AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''قاضی عبدالجبار بن احمد'''، | '''قاضی عبدالجبار بن احمد''' (359 - 415ق)، پیشواى معتزلیان در عصر خود بود و در فقه، از مذهب امام شافعی پیروى مىکرد. کتاب «[[تثبيت دلائل النبوة]]»، مهمترین اثر اوست و از شاگردان او افراد بزرگی چون [[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] و [[تنوخی، علی بن محسن|ابوالقاسم تنوخی]] را میتوان نام برد. [[ابواسحاق ابراهیم بن عیاش]]، از جمله تأثیرگذارترین افراد بر وی بود. | ||
قاضی عبدالجبار بن احمد بن عبدالجبار بن احمد بن خلیل بن عبدالله قاضی ابوالحسن همدانی اسدآبادی، اهل شهر کوچکی از غرب ایران در مسیر منتهی به بغداد، واقع در جنوب غربی همدان است. به احتمال زیاد وی در اوایل دهه 930م، در خانواده | == ولادت == | ||
قاضی عبدالجبار بن احمد بن عبدالجبار بن احمد بن خلیل بن عبدالله قاضی ابوالحسن همدانی اسدآبادی، اهل شهر کوچکی از غرب ایران در مسیر منتهی به بغداد، واقع در جنوب غربی همدان است. به احتمال زیاد وی در اوایل دهه 930م، در خانواده کمبضاعتی به دنیا آمده است. | |||
در طول این دوره عبدالجبار در کلام، | == افکار و عقاید == | ||
[[ابوحیان توحیدی، علی بن محمد|ابوحیان توحیدی]] (متوفی 1023م) او را فرزند یک برزگر میخواند. بااینحال، عبدالجبار از دونپایگی به جایگاه مرتفعی بهعنوان یک نویسنده، متکلم و فقیه رسید. ذهبی (متوفی 1348م) او را «علامه متکلم» و «از بزرگان شافعیه» مینامد. اینها عبارات ستایشآمیزی از طرف کسی است که از نظر عقیدتی مخالف مکتب کلامی عبدالجبار است. سیرهنویسی مانند حکیم ابوسعد بیهقی جشمی (یا جشومی متوفی 1150م)، بیشتر با معتزله ابراز همدردی میکند و میگوید «من نمیتوانم به معنای واقعی کلمه جایگاه او را در پاکطینتی و مقام عالی او را در علم بیان کنم». | |||
اما مدایح ذهبی و جشمی در مقابل ستیزههای توحیدی قرار میگیرد. وی در کتاب «مثالب الوزيرين» خود، عبدالجبار را غلام صاحب بن عباد میخواند و او را یک مقام درباری فاسد که هیچ محذور اخلاقی ندارد، وصف میکند. توحیدی در کتاب «الإمتاع و المؤانسة» خصمانهتر برخورد میکند و او را به فساد و طمع و کندذهنی و لواط متهم میسازد. [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانی]] (متوفی 1449م) نیز تا حدی با اتکا به رأی توحیدی از عبدالجبار انتقاد میکند و او را یکی از غلات معتزله مینامد. وی در ادامه مینویسد: «عبدالجبار مال بسیاری به دست آورد؛ بهگونهای که در وسعت مال به قارون شباهت داشت. بااینحال در باطن فاسد و خبیث الاعتقاد و قلیل الیقین بود». بدین ترتیب تعارض شدیدی بر سر شخصیت عبدالجبار در منابع وجود دارد. این منابع تنها بر سر مسائل معمولی و عادی زندگی قاضی عبدالجبار با هم توافق دارند. در این زمینه توافق وجود دارد که عبدالجبار پس از ترک موطنش برای تحصیل به قزوین، رفت. عبدالجبار در سال 920م، برای ادای حج به مکه رفت (و البته دوباره در سال 989م، آن را تجدید کرد). سپس تحصیل خود را در همدان (در سال 951م) و اصفهان (956م) ادامه داد<ref>دائرةالمعارف طهور</ref>. | |||
در طول این دوره عبدالجبار در کلام، اشعریمذهب، ولی علاقه اولیهاش به فقه بود. این وضعیت پس از ورود وی به بصره در سال 958م، تغییر کرد. بصره که مرکز مکتب اعتزال بود تا مدتها پس از اینکه مرگ معتزله از لحاظ سیاسی در اوایل دوره عباسی فرارسید، هنوز بهعنوان مکان مهمی برای این مکتب کلامی باقی مانده بود. ابوبکر انباری جزو معلمان معتزلی عبدالجبار بود، اما کسی که بیشترین تأثیر را بر عبدالجبار گذاشت ابواسحاق ابراهیم بن عیاش (متوفی 996م) بود<ref>همان</ref>. | |||
==شاگردان== | |||
از شاگردان او افراد بزرگی چون سید مرتضی، شیخ طوسی و ابوالقاسم تنوخی را میتوان نام برد. حتی شیخ مفید در مجلس درس او حاضر میشد و در یکی از این مجالس بود که شیخ مفید بهمناسبت نظر قاضی درباره حدیث غدیر و غار پاسخ او را داد؛ بهگونهای که قاضی از جواب دادن به شیخ عاجز شد و در حضور علما شیخ را بهجای خود نشاند و او را به مفید ملقب کرد<ref>همان</ref>. | |||
== وفات == | |||
در ذیقعده سال 415ق درگذشت. | |||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۶۳: | خط ۸۰: | ||
# الأصول الخمسة؛ | # الأصول الخمسة؛ | ||
# تثبيت دلائل النبوة (مهمترین اثر قاضی است). | # تثبيت دلائل النبوة (مهمترین اثر قاضی است). | ||
باآنکه عبدالجبار از | باآنکه عبدالجبار از نظریهپردازان مهم اهل سنت است، به دلیل اعتقاد اعتزالی، او را متهم به بدعتگرایی و غلو کردهاند. ردیهها و شبهات او بر مبانی فکری شیعه در کتابهای المغني و تثبيت دلائل النبوة، چنان بود که سید مرتضی به تألیف کتاب الشافي پرداخت تا به وی پاسخ دهد<ref>همان</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
خط ۷۲: | خط ۸۶: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
دائرةالمعارف طهور، «فراز و فرود قاضی عبدالجبار معتزلی (سقوط عبدالجبار)»، ترجمه: سید مهدی حسینی | [http://tahoor.com/fa/Article/View/114447 دائرةالمعارف طهور، «فراز و فرود قاضی عبدالجبار معتزلی (سقوط عبدالجبار)»، ترجمه: سید مهدی حسینی اسفیدواجانی] | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[المختصر | [[المختصر في أصولالدين]] | ||
[[المغني في أبواب التوحيد و العدل]] | [[المغني في أبواب التوحيد و العدل]] | ||
[[شرح العمد]] | |||
[[المنية و الأمل]] | [[المنية و الأمل]] | ||
خط ۹۹: | خط ۱۱۴: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده: | [[رده:قاضیان]] | ||
[[رده: | [[رده:قرآنپژوهان]] | ||
[[رده:تیر (1400)]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۴۱
نام | قاضی عبدالجبار بن احمد |
---|---|
نامهای دیگر | عبد الجبار بن أحمد بن عبدالجبار بن أحمد بن الخليل القاضي أبوالحسن الهمذانيّ الأسدآباذي
استر آبادي، عبدالجبار بن احمد اسدآبادي، عبدالجبار بن احمد عبدالجبار الهمداني عبدالجبار بن احمد قاضي القضاة عبدالجبار بن احمد |
نام پدر | احمد |
متولد | 359ق |
محل تولد | اسدآباد همدان |
رحلت | 415ق |
اساتید | ابواسحاق ابراهیم بن عیاش |
برخی آثار | المختصر فی أصولالدین |
کد مؤلف | AUTHORCODE01249AUTHORCODE |
قاضی عبدالجبار بن احمد (359 - 415ق)، پیشواى معتزلیان در عصر خود بود و در فقه، از مذهب امام شافعی پیروى مىکرد. کتاب «تثبيت دلائل النبوة»، مهمترین اثر اوست و از شاگردان او افراد بزرگی چون سید مرتضی، شیخ طوسی و ابوالقاسم تنوخی را میتوان نام برد. ابواسحاق ابراهیم بن عیاش، از جمله تأثیرگذارترین افراد بر وی بود.
ولادت
قاضی عبدالجبار بن احمد بن عبدالجبار بن احمد بن خلیل بن عبدالله قاضی ابوالحسن همدانی اسدآبادی، اهل شهر کوچکی از غرب ایران در مسیر منتهی به بغداد، واقع در جنوب غربی همدان است. به احتمال زیاد وی در اوایل دهه 930م، در خانواده کمبضاعتی به دنیا آمده است.
افکار و عقاید
ابوحیان توحیدی (متوفی 1023م) او را فرزند یک برزگر میخواند. بااینحال، عبدالجبار از دونپایگی به جایگاه مرتفعی بهعنوان یک نویسنده، متکلم و فقیه رسید. ذهبی (متوفی 1348م) او را «علامه متکلم» و «از بزرگان شافعیه» مینامد. اینها عبارات ستایشآمیزی از طرف کسی است که از نظر عقیدتی مخالف مکتب کلامی عبدالجبار است. سیرهنویسی مانند حکیم ابوسعد بیهقی جشمی (یا جشومی متوفی 1150م)، بیشتر با معتزله ابراز همدردی میکند و میگوید «من نمیتوانم به معنای واقعی کلمه جایگاه او را در پاکطینتی و مقام عالی او را در علم بیان کنم».
اما مدایح ذهبی و جشمی در مقابل ستیزههای توحیدی قرار میگیرد. وی در کتاب «مثالب الوزيرين» خود، عبدالجبار را غلام صاحب بن عباد میخواند و او را یک مقام درباری فاسد که هیچ محذور اخلاقی ندارد، وصف میکند. توحیدی در کتاب «الإمتاع و المؤانسة» خصمانهتر برخورد میکند و او را به فساد و طمع و کندذهنی و لواط متهم میسازد. ابن حجر عسقلانی (متوفی 1449م) نیز تا حدی با اتکا به رأی توحیدی از عبدالجبار انتقاد میکند و او را یکی از غلات معتزله مینامد. وی در ادامه مینویسد: «عبدالجبار مال بسیاری به دست آورد؛ بهگونهای که در وسعت مال به قارون شباهت داشت. بااینحال در باطن فاسد و خبیث الاعتقاد و قلیل الیقین بود». بدین ترتیب تعارض شدیدی بر سر شخصیت عبدالجبار در منابع وجود دارد. این منابع تنها بر سر مسائل معمولی و عادی زندگی قاضی عبدالجبار با هم توافق دارند. در این زمینه توافق وجود دارد که عبدالجبار پس از ترک موطنش برای تحصیل به قزوین، رفت. عبدالجبار در سال 920م، برای ادای حج به مکه رفت (و البته دوباره در سال 989م، آن را تجدید کرد). سپس تحصیل خود را در همدان (در سال 951م) و اصفهان (956م) ادامه داد[۱].
در طول این دوره عبدالجبار در کلام، اشعریمذهب، ولی علاقه اولیهاش به فقه بود. این وضعیت پس از ورود وی به بصره در سال 958م، تغییر کرد. بصره که مرکز مکتب اعتزال بود تا مدتها پس از اینکه مرگ معتزله از لحاظ سیاسی در اوایل دوره عباسی فرارسید، هنوز بهعنوان مکان مهمی برای این مکتب کلامی باقی مانده بود. ابوبکر انباری جزو معلمان معتزلی عبدالجبار بود، اما کسی که بیشترین تأثیر را بر عبدالجبار گذاشت ابواسحاق ابراهیم بن عیاش (متوفی 996م) بود[۲].
شاگردان
از شاگردان او افراد بزرگی چون سید مرتضی، شیخ طوسی و ابوالقاسم تنوخی را میتوان نام برد. حتی شیخ مفید در مجلس درس او حاضر میشد و در یکی از این مجالس بود که شیخ مفید بهمناسبت نظر قاضی درباره حدیث غدیر و غار پاسخ او را داد؛ بهگونهای که قاضی از جواب دادن به شیخ عاجز شد و در حضور علما شیخ را بهجای خود نشاند و او را به مفید ملقب کرد[۳].
وفات
در ذیقعده سال 415ق درگذشت.
آثار
قاضی در بغداد مشغول نقل حدیث بود و آثار مهمی در فقه، کلام، حدیث و تفسیر تدوین کرد، مانند:
- الأمالي؛
- تنزيه القرآن عن المطاعن؛
- متشابه القرآن؛
- التفسير؛
- طبقات المعتزلة؛
- المغني في أبواب التوحيد و العدل؛
- الأصول الخمسة؛
- تثبيت دلائل النبوة (مهمترین اثر قاضی است).
باآنکه عبدالجبار از نظریهپردازان مهم اهل سنت است، به دلیل اعتقاد اعتزالی، او را متهم به بدعتگرایی و غلو کردهاند. ردیهها و شبهات او بر مبانی فکری شیعه در کتابهای المغني و تثبيت دلائل النبوة، چنان بود که سید مرتضی به تألیف کتاب الشافي پرداخت تا به وی پاسخ دهد[۴].