ابن فارس، احمد بن فارس: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
     
    (۴۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۵: خط ۵:
    ! نام!! data-type="authorName" |ابن فارس، احمد بن فارس
    ! نام!! data-type="authorName" |ابن فارس، احمد بن فارس
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    | data-type="authorOtherNames" | ابن فارس، ابوالحسین احمد
    | data-type="authorOtherNames" | ابن فارس، ابوالحسین احمد


    اب‍ن‌ ف‍ارس‌، ابوالحسین اح‍م‍د ب‍ن‌ ف‍ارس
    اب‍ن ف‍ارس‌، ابوالحسین اح‍م‍د ب‍ن ف‍ارس


    اب‍ن‌ ف‍ارس‌ ال‍ق‍زوی‍ن‍ی‌، اح‍م‍د ب‍ن‌ ف‍ارس
    اب‍ن ف‍ارس ال‍ق‍زوی‍ن‍ی‌، اح‍م‍د ب‍ن ف‍ارس


    رازی، احمد بن فارس
    رازی، احمد بن فارس
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    | data-type="authorDeathDate" |395 هـ.ق
    | data-type="authorDeathDate" |395 ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    خط ۳۵: خط ۳۵:
    |- class="articleCode"
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    |کد مؤلف
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE339AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE00339AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>


    '''اِبْن فارِس، ابوالحسين احمد بن فارس بن زكريا بن حبيب'''، نحوى، لغوى، اديب، شاعر و یکى از چهره‌هاى درخشان ادب عربى در سده‌ى 4ق


    == معرفى اجمالى ==
    == ولادت ==
    سال و محل تولد او به درستى روشن نيست؛ اما ظاهراً در یکى از روستاهاى قزوین به دنيا آمده است. نخستين آگاهى ما درباره‌ى زندگى او از آغاز تحصيلات اوست. وى در قزوین نزد پدرش زكريا بن فارس كه فقيهى شافعى مذهب و دانشمندى اهل لغت و ادب بود، دانش آموخت و چندى بعد از ايشان کتاب اصلاح المنطق ابن سكّيت را روايت كرد. در موارد ديگرى نيز از پدر خود روايت كرده است.


    == تحصیلات ==


    '''اِبْن فارِس، ابوالحسين احمد بن فارس بن زكريا بن حبيب'''، نحوى، لغوى، اديب، شاعر و يكى از چهره‌هاى درخشان ادب عربى در سده‌ى 4ق سال و محل تولد او به درستى روشن نيست؛ اما ظاهراً در يكى از روستاهاى قزوين به دنيا آمده است. نخستين آگاهى ما درباره‌ى زندگى او از آغاز تحصيلات اوست. وى در قزوين نزد پدرش زكريا بن فارس كه فقيهى شافعى مذهب و دانشمندى اهل لغت و ادب بود، دانش آموخت و چندى بعد از ايشان کتاب اصلاح المنطق ابن سكّيت را روايت كرد. در موارد ديگرى نيز از پدر خود روايت كرده است.
    وى از آغاز تشنه‌ى آموختن بود و چنانكه پيداست، در این راه از هيچ كوششى فروگذار نكرد. آوازه‌ى هر استادى را در هرجا كه شنيد، به سوى وى شتافت؛ در قزوین، همدان، زنجان، میانه، اصفهان و بغداد به تحصيل پرداخت و استادان بسيار ديد، به گونه‌اى كه اكنون نام بيش از 30 تن از استادان او در دست است كه معروف‌ترين آنها اينانند:


    وى از آغاز تشنه‌ى آموختن بود و چنانكه پيداست، در اين راه از هيچ كوششى فروگذار نكرد. آوازه‌ى هر استادى را در هرجا كه شنيد، به سوى وى شتافت؛ در قزوين، همدان، زنجان، ميانه، اصفهان و بغداد به تحصيل پرداخت و استادان بسيار ديد، به گونه‌اى كه اكنون نام بيش از 30 تن از استادان او در دست است كه معروف‌ترين آنها اينانند:
    ابوالفضل محمد بن عمید، على بن ابراهیم بن سلمه‌ى قطان، [[طبرانی، سلیمان بن احمد|ابوالقاسم سليمان ابن احمد بن ايوب طبرانى]]، [[سیرافی، حسن بن عبدالله|ابوسعيد سيرافى]] و گروهى ديگر.


    ابوالفضل محمد بن عميد، على بن ابراهيم بن سلمه‌ى قطان، [[طبرانی، سلیمان بن احمد|ابوالقاسم سليمان ابن احمد بن ايوب طبرانى]]، [[سیرافی، حسن بن عبدالله|ابوسعيد سيرافى]] و گروهى ديگر.
    چند تن از چهره‌هاى بزرگ ادبى و سياسى در سده‌ى 4ق از شاگردان او بوده‌اند. نخستين آنها بديع الزمان همدانى پایه‌گذار فن مقامه‌نویسى است كه گفته‌اند، این فن را از وى آموخت، [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] وزير دانشمند و ادب دوست ديلمیان از ديگر شاگردان او بود، ابوالفتح ابن عمید، فرزند ابوالفضل ابن عمید كه جانشين پدر در مقام وزارت شد، ابوطالب مجدالدوله. زهير عبدالمحسن سلطان فهرستى نسبتاً جامع از شاگردان وى فراهم آورده است.


    چند تن از چهره‌هاى بزرگ ادبى و سياسى در سده‌ى 4ق از شاگردان او بوده‌اند. نخستين آنها بديع الزمان همدانى پايه‌گذار فن مقامه‌نويسى است كه گفته‌اند، اين فن را از وى آموخت، [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] وزير دانشمند و ادب دوست ديلميان از ديگر شاگردان او بود، ابوالفتح ابن عميد، فرزند ابوالفضل ابن عميد كه جانشين پدر در مقام وزارت شد، ابوطالب مجدالدوله. زهير عبدالمحسن سلطان فهرستى نسبتاً جامع از شاگردان وى فراهم آورده است.
    برخى از جنبه‌هاى شخصيت ابن فارس نيز قابل تأمل است، وى به امور دنيا سخت بى‌اعتنا بود و به همین سبب همواره از رفتار هم روزگاران خویش شكوه داشت و چندان بخشنده بود كه گاه حتى جامه و فرش خانه‌ى خویش را به نيازمندان مى‌بخشيد. [[ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]] داستان جالبى در این باره نقل كرده است.


    برخى از جنبه‌هاى شخصيت ابن فارس نيز قابل تأمل است، وى به امور دنيا سخت بى‌اعتنا بود و به همين سبب همواره از رفتار هم روزگاران خويش شكوه داشت و چندان بخشنده بود كه گاه حتى جامه و فرش خانه‌ى خويش را به نيازمندان مى‌بخشيد. [[ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]] داستان جالبى در اين باره نقل كرده است.
    همه‌ى شهرت ابن فارس مرهون تأليفات او در زمینه‌ى لغت است؛ اما ثعالبى او را داراى ذوق شاعرانه نيز دانسته و [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] از اشعار فراوان و زيباى وى ياد كرده و ياقوت 12 قطعه از سروده‌هاى او را شامل 45 بيت آورده است. برخى از سروده‌هاى او نيز به عنوان ضرب‌المثل در نوشته‌هاى غير ادبى نقل شده است.


    همه‌ى شهرت ابن فارس مرهون تأليفات او در زمينه‌ى لغت است؛ اما ثعالبى او را داراى ذوق شاعرانه نيز دانسته و [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] از اشعار فراوان و زيباى وى ياد كرده و ياقوت 12 قطعه از سروده‌هاى او را شامل 45 بيت آورده است. برخى از سروده‌هاى او نيز به عنوان ضرب‌المثل در نوشته‌هاى غير ادبى نقل شده است.
    ==مذهب==


    == مذهب==
    درباره‌ى مذهب ابن فارس نيز چون بسيارى ديگر از مشاهير اختلاف است. گفته‌اند كه وى شافعى بود؛ اما پس از اقامت در رى به مذهب مالك درآمد. توجيه خود وى در باب این تغيير مذهب قابل تأمل است: چون در رى هيچ كس را پيرو مالك نديدم، غيرتم به جوش آمد و به مذهب او درآمدم؛ اما این توجيه درباره‌ى تغيير مذهب او كه ظاهراً بسيار مقيد به دين بوده است، چندان راست نمى‌آيد، به ویژه آنكه این تغيير مذهب درست در زمانى صورت گرفته است كه وى در كنف حمايت خاندانى شيعى مذهب درآمده و با [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] كه خود سخت پاى بند این مذهب بود، دوستى يافته بود. از سوى ديگر قاضى عياض به نقل از گروهى از مغربیانى كه با ابن فارس ديدار كرده بوده‌اند، مالكى بودن وى را قطعى دانسته؛ اما گفته است كه برخى از مشرقيان او را به دليل شرحى كه بر مختصر مرنى نوشته است، شافعى دانسته‌اند. این مطلب را برخى ديگر از مآخذ نيز تأييد كرده‌اند؛ اما به رغم این گفته‌ها، طوسى و به پيروى از او [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهر آشوب]] او را در شمار شیعیان دانسته‌اند و رافعى در ادامه‌ى یکى از مجالس املاى او، روايتى از امام هشتم شیعیان(ع) از او نقل كرده و در جاى ديگر به کتابى كه وى در معنى «آل» تأليف كرده، اشاره كرده است.


    برخى اشارات ديگر نيز درباره‌ى شيعه بودن وى موجود است، از جمله اينكه گفته‌اند، وى از استادان [[شيخ صدوق]] بوده و [[شيخ صدوق]] در [[كمال‌الدين و تمام النعمة (انتشارات اسلامیه)|اكمال‌الدين]] خود به این موضوع اشاره كرده است. همچنين حديثى مربوط به رؤيت امام دوازدهم(ع) نيز به وى منسوب است. بنابر آنچه گفته شد، هيچ دليل قانع كننده‌اى برای تعيين قطعى مذهب او در دست نيست. از این رو، اصحاب هر مذهب كوشيده‌اند این دانشمند بزرگ را به جرگه‌ى همكيشان خویش وارد كنند.


    درباره‌ى مذهب ابن فارس نيز چون بسيارى ديگر از مشاهير اختلاف است. گفته‌اند كه وى شافعى بود؛ اما پس از اقامت در رى به مذهب مالك درآمد. توجيه خود وى در باب اين تغيير مذهب قابل تأمل است: چون در رى هيچ كس را پيرو مالك نديدم، غيرتم به جوش آمد و به مذهب او درآمدم؛ اما اين توجيه درباره‌ى تغيير مذهب او كه ظاهراً بسيار مقيد به دين بوده است، چندان راست نمى‌آيد، به ويژه آنكه اين تغيير مذهب درست در زمانى صورت گرفته است كه وى در كنف حمايت خاندانى شيعى مذهب درآمده و با [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] كه خود سخت پاى بند اين مذهب بود، دوستى يافته بود. از سوى ديگر قاضى عياض به نقل از گروهى از مغربيانى كه با ابن فارس ديدار كرده بوده‌اند، مالكى بودن وى را قطعى دانسته؛ اما گفته است كه برخى از مشرقيان او را به دليل شرحى كه بر مختصر مرنى نوشته است، شافعى دانسته‌اند. اين مطلب را برخى ديگر از مآخذ نيز تأييد كرده‌اند؛ اما به رغم اين گفته‌ها، طوسى و به پيروى از او [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهر آشوب]] او را در شمار شيعيان دانسته‌اند و رافعى در ادامه‌ى يكى از مجالس املاى او، روايتى از امام هشتم شيعيان(ع) از او نقل كرده و در جاى ديگر به کتابى كه وى در معنى «آل» تأليف كرده، اشاره كرده است.
    ==آثار==
    === الف - چاپى: ===
    1. ابيات الاستشهاد؛ 2. الاتباع و المزاوجه‌ى؛ 3. اوجز السير لخير البشر4. تمام فصيح الكلام؛ 5. کتاب ثلاثه‌ى 6. [[الحور العين]]،؛ 7. الخضاره‌ى،؛ 8. ذم الخطأ في الشعر،؛ 9. الصاحبى في فقه اللغه‌ى و سنن العرب و كلامها.؛ 10. کتاب فتيافقيه العرب؛ 11. الفرق بين الانسان و غيره من الحيوان في اشياء من الخَلق و الخُلق، 12. اللامات؛ 13. متخيَّر الالفاظ؛ 14. المجمل في اللغه؛ 15. المذكر و المونث؛ 16. مقاله‌ى في اسماء اعضاء الانسان يا خلق الانسان؛ 17. مقاله‌ى كَلاّ و ماجاء منها في کتاب‌الله.؛ 18. مقاييس اللغه يا معجم مقاييس اللغه،؛ 19. النيروز.  


    برخى اشارات ديگر نيز درباره‌ى شيعه بودن وى موجود است، از جمله اينكه گفته‌اند، وى از استادان [[شيخ صدوق]] بوده و [[شيخ صدوق]] در [[كمال‌الدين و تمام النعمة (انتشارات اسلامیه)|اكمال‌ الدين]] خود به اين موضوع اشاره كرده است. همچنين حديثى مربوط به رؤيت امام دوازدهم(ع) نيز به وى منسوب است. بنابر آنچه گفته شد، هيچ دليل قانع كننده‌اى براى تعيين قطعى مذهب او در دست نيست. از اين رو، اصحاب هر مذهب كوشيده‌اند اين دانشمند بزرگ را به جرگه‌ى همكيشان خويش وارد كنند.
    === ب - خطى: ===
    1. اخلاق النبى(ص).؛ 2. الانواء،؛ 3. تفسير اسماء النبى(ص). 4. حليه‌ى الفقهاء، 5. رساله‌ى في فرائض العرب،؛ 6. رساله‌ى في المعاريض؛ 7. شرح ديوان الحماسه‌ى ابوتمام؛ 8. فوائد الفاظ القرآن.9. قصص النهار و سمرالليل؛ 10. اليشكريات.


    == آثار==
    === ج آثار يافت نشده: ===  
    1. اشتقاق اسماء البلدان،؛ 2. اصول الفقه؛ 3. الاضداد؛ 4. الافراد، كه همان الوجوه و النظائر؛ 5. الامالى؛ 6. الامثله‌ى الاسجاع؛ 7. الانتصار لثعلب؛ 8. التاج؛ 9. الثياب و الحلى و يا الشيات و الحلى؛ 10. جامع التأویل في تفسير القرآن؛ 11. الجوابات؛ 12. الحبير المُذهَب؛ 13. الحَجَر؛ 14. الحماسه‌ى المحدثه‌ى؛ 15. دارات العرب؛ 16. ذم الغيبه‌ى؛ 17. دو وذات؛ 18. رساله‌ى في ما و انواعها؛ 19. رساله‌ى مختصه‌ى بالفرق بين الوعد و الوعيد؛ 20. شرح رساله‌ى [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسكرى]] 21. شرح رساله‌ى الزهرى الى عبدالملك بن مروان؛ 22. علل الغريب المصنف؛ 23. العم و الخال؛ 24. غريب اعراب القرآن؛ 25. الفريده‌ى و الخريده‌ى؛ 26. فضل الصلوه‌ى على النبى؛ 27. کتاب المیره‌ى؛ 28. كفايه‌ى المتعلمین في اختلاف النحویين؛ 29. ماجاء في اخلاق المؤمنين؛ 30. مأخذ العلم؛ 31. المحصل في النحو؛ 32. محنه‌ى الاريب؛ 33. المدخل الى علم النحت؛ 34. المسائل الخمس؛ 35. المعاش و الكسب؛ 36. مقدمه‌ى الفرائض؛ 37. مقدمه‌ى في النحو؛ 38. الموازنه‌ى؛ 39. نقد الشعر، كه احتمالاً همان خضاره‌ى است؛ 40. يواقيت الحكم.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2689 سیدی، سید محمد، ج4، ص368]</ref>.


    ==پانویس==
    <references/>


    الف - چاپى: 1. ابيات الاستشهاد؛ 2. الاتباع و المزاوجه‌ى؛ 3. اوجز السير لخير البشر4. تمام فصيح الكلام؛ 5. کتاب ثلاثه‌ى 6. [[الحور العين]]،؛ 7. الخضاره‌ى،؛ 8. ذم الخطأ في الشعر،؛ 9. الصاحبى في فقه اللغه‌ى و سنن العرب و كلامها.؛ 10. کتاب فتيافقيه العرب؛ 11. الفرق بين الانسان و غيره من الحيوان في اشياء من الخَلق و الخُلق، 12. اللامات؛ 13. متخيَّر الالفاظ؛ 14. المجمل في اللغه؛ 15. المذكر و المونث؛ 16. مقاله‌ى في اسماء اعضاء الانسان يا خلق الانسان؛ 17. مقاله‌ى كَلاّ و ماجاء منها في کتاب‌الله.؛ 18. مقاييس اللغه يا معجم مقاييس اللغه،؛ 19. النيروز.
    ==منابع مقاله==


    ب - خطى: 1. اخلاق النبى(ص).؛ 2. الانواء،؛ 3. تفسير اسماء النبى(ص). 4. حليه‌ى الفقهاء، 5. رساله‌ى في فرائض العرب،؛ 6. رساله‌ى في المعاريض؛ 7. شرح ديوان الحماسه‌ى ابوتمام؛ 8. فوائد الفاظ القرآن.9. قصص النهار و سمرالليل؛ 10. اليشكريات.
    [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2689 سیدی، سید محمد، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378]


    ج آثار يافت نشده: 1. اشتقاق اسماء البلدان،؛ 2. اصول الفقه؛ 3. الاضداد؛ 4. الافراد، كه همان الوجوه و النظائر؛ 5. الامالى؛ 6. الامثله‌ى الاسجاع؛ 7. الانتصار لثعلب؛ 8. التاج؛ 9. الثياب و الحلى و يا الشيات و الحلى؛ 10. جامع التأويل في تفسير القرآن؛ 11. الجوابات؛ 12. الحبير المُذهَب؛ 13. الحَجَر؛ 14. الحماسه‌ى المحدثه‌ى؛ 15. دارات العرب؛ 16. ذم الغيبه‌ى؛ 17. دو وذات؛ 18. رساله‌ى في ما و انواعها؛ 19. رساله‌ى مختصه‌ى بالفرق بين الوعد و الوعيد؛ 20. شرح رساله‌ى [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسكرى]] 21. شرح رساله‌ى الزهرى الى عبدالملك بن مروان؛ 22. علل الغريب المصنف؛ 23. العم و الخال؛ 24. غريب اعراب القرآن؛ 25. الفريده‌ى و الخريده‌ى؛ 26. فضل الصلوه‌ى على النبى؛ 27. کتاب الميره‌ى؛ 28. كفايه‌ى المتعلمين في اختلاف النحويين؛ 29. ماجاء في اخلاق المؤمنين؛ 30. مأخذ العلم؛ 31. المحصل في النحو؛ 32. محنه‌ى الاريب؛ 33. المدخل الى علم النحت؛ 34. المسائل الخمس؛ 35. المعاش و الكسب؛ 36. مقدمه‌ى الفرائض؛ 37. مقدمه‌ى في النحو؛ 38. الموازنه‌ى؛ 39. نقد الشعر، كه احتمالاً همان خضاره‌ى است؛ 40. يواقيت الحكم.
     
    {{واژه‌پژوهی}}
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}




    == وابسته‌ها ==
    {{وابسته‌ها}}
    [[معجم مقاییس اللغة]]  
    [[معجم مقاییس اللغة]]  
    [[معجم مقاييس اللغة (ابن فارس)]]
    [[معجم المقاييس في اللغة]]


    [[مجمل اللغة]]  
    [[مجمل اللغة]]  
    [[حلیة الفقهاء]]


    [[الليل و النهار]]  
    [[الليل و النهار]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:قدیم 25 شهریور الی 24 مهر]]
    [[رده:ادیبان]]
    [[رده:واژه‌‌شناسان]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۵

    ابن فارس، احمد بن فارس
    نام ابن فارس، احمد بن فارس
    نام‌های دیگر ابن فارس، ابوالحسین احمد

    اب‍ن ف‍ارس‌، ابوالحسین اح‍م‍د ب‍ن ف‍ارس

    اب‍ن ف‍ارس ال‍ق‍زوی‍ن‍ی‌، اح‍م‍د ب‍ن ف‍ارس

    رازی، احمد بن فارس

    ابوالحسن احمد بن فارس بن زکریا

    نام پدر فارس
    متولد سده 4
    محل تولد قزوین
    رحلت 395 ق
    اساتید زکریا بن فارس، ابوسعید سیرافی،
    برخی آثار معجم مقاییس اللغة
    کد مؤلف AUTHORCODE00339AUTHORCODE

    اِبْن فارِس، ابوالحسين احمد بن فارس بن زكريا بن حبيب، نحوى، لغوى، اديب، شاعر و یکى از چهره‌هاى درخشان ادب عربى در سده‌ى 4ق

    ولادت

    سال و محل تولد او به درستى روشن نيست؛ اما ظاهراً در یکى از روستاهاى قزوین به دنيا آمده است. نخستين آگاهى ما درباره‌ى زندگى او از آغاز تحصيلات اوست. وى در قزوین نزد پدرش زكريا بن فارس كه فقيهى شافعى مذهب و دانشمندى اهل لغت و ادب بود، دانش آموخت و چندى بعد از ايشان کتاب اصلاح المنطق ابن سكّيت را روايت كرد. در موارد ديگرى نيز از پدر خود روايت كرده است.

    تحصیلات

    وى از آغاز تشنه‌ى آموختن بود و چنانكه پيداست، در این راه از هيچ كوششى فروگذار نكرد. آوازه‌ى هر استادى را در هرجا كه شنيد، به سوى وى شتافت؛ در قزوین، همدان، زنجان، میانه، اصفهان و بغداد به تحصيل پرداخت و استادان بسيار ديد، به گونه‌اى كه اكنون نام بيش از 30 تن از استادان او در دست است كه معروف‌ترين آنها اينانند:

    ابوالفضل محمد بن عمید، على بن ابراهیم بن سلمه‌ى قطان، ابوالقاسم سليمان ابن احمد بن ايوب طبرانى، ابوسعيد سيرافى و گروهى ديگر.

    چند تن از چهره‌هاى بزرگ ادبى و سياسى در سده‌ى 4ق از شاگردان او بوده‌اند. نخستين آنها بديع الزمان همدانى پایه‌گذار فن مقامه‌نویسى است كه گفته‌اند، این فن را از وى آموخت، صاحب بن عباد وزير دانشمند و ادب دوست ديلمیان از ديگر شاگردان او بود، ابوالفتح ابن عمید، فرزند ابوالفضل ابن عمید كه جانشين پدر در مقام وزارت شد، ابوطالب مجدالدوله. زهير عبدالمحسن سلطان فهرستى نسبتاً جامع از شاگردان وى فراهم آورده است.

    برخى از جنبه‌هاى شخصيت ابن فارس نيز قابل تأمل است، وى به امور دنيا سخت بى‌اعتنا بود و به همین سبب همواره از رفتار هم روزگاران خویش شكوه داشت و چندان بخشنده بود كه گاه حتى جامه و فرش خانه‌ى خویش را به نيازمندان مى‌بخشيد. ابن انبارى داستان جالبى در این باره نقل كرده است.

    همه‌ى شهرت ابن فارس مرهون تأليفات او در زمینه‌ى لغت است؛ اما ثعالبى او را داراى ذوق شاعرانه نيز دانسته و ابن خلكان از اشعار فراوان و زيباى وى ياد كرده و ياقوت 12 قطعه از سروده‌هاى او را شامل 45 بيت آورده است. برخى از سروده‌هاى او نيز به عنوان ضرب‌المثل در نوشته‌هاى غير ادبى نقل شده است.

    مذهب

    درباره‌ى مذهب ابن فارس نيز چون بسيارى ديگر از مشاهير اختلاف است. گفته‌اند كه وى شافعى بود؛ اما پس از اقامت در رى به مذهب مالك درآمد. توجيه خود وى در باب این تغيير مذهب قابل تأمل است: چون در رى هيچ كس را پيرو مالك نديدم، غيرتم به جوش آمد و به مذهب او درآمدم؛ اما این توجيه درباره‌ى تغيير مذهب او كه ظاهراً بسيار مقيد به دين بوده است، چندان راست نمى‌آيد، به ویژه آنكه این تغيير مذهب درست در زمانى صورت گرفته است كه وى در كنف حمايت خاندانى شيعى مذهب درآمده و با صاحب بن عباد كه خود سخت پاى بند این مذهب بود، دوستى يافته بود. از سوى ديگر قاضى عياض به نقل از گروهى از مغربیانى كه با ابن فارس ديدار كرده بوده‌اند، مالكى بودن وى را قطعى دانسته؛ اما گفته است كه برخى از مشرقيان او را به دليل شرحى كه بر مختصر مرنى نوشته است، شافعى دانسته‌اند. این مطلب را برخى ديگر از مآخذ نيز تأييد كرده‌اند؛ اما به رغم این گفته‌ها، طوسى و به پيروى از او ابن شهر آشوب او را در شمار شیعیان دانسته‌اند و رافعى در ادامه‌ى یکى از مجالس املاى او، روايتى از امام هشتم شیعیان(ع) از او نقل كرده و در جاى ديگر به کتابى كه وى در معنى «آل» تأليف كرده، اشاره كرده است.

    برخى اشارات ديگر نيز درباره‌ى شيعه بودن وى موجود است، از جمله اينكه گفته‌اند، وى از استادان شيخ صدوق بوده و شيخ صدوق در اكمال‌الدين خود به این موضوع اشاره كرده است. همچنين حديثى مربوط به رؤيت امام دوازدهم(ع) نيز به وى منسوب است. بنابر آنچه گفته شد، هيچ دليل قانع كننده‌اى برای تعيين قطعى مذهب او در دست نيست. از این رو، اصحاب هر مذهب كوشيده‌اند این دانشمند بزرگ را به جرگه‌ى همكيشان خویش وارد كنند.

    آثار

    الف - چاپى:

    1. ابيات الاستشهاد؛ 2. الاتباع و المزاوجه‌ى؛ 3. اوجز السير لخير البشر4. تمام فصيح الكلام؛ 5. کتاب ثلاثه‌ى 6. الحور العين،؛ 7. الخضاره‌ى،؛ 8. ذم الخطأ في الشعر،؛ 9. الصاحبى في فقه اللغه‌ى و سنن العرب و كلامها.؛ 10. کتاب فتيافقيه العرب؛ 11. الفرق بين الانسان و غيره من الحيوان في اشياء من الخَلق و الخُلق، 12. اللامات؛ 13. متخيَّر الالفاظ؛ 14. المجمل في اللغه؛ 15. المذكر و المونث؛ 16. مقاله‌ى في اسماء اعضاء الانسان يا خلق الانسان؛ 17. مقاله‌ى كَلاّ و ماجاء منها في کتاب‌الله.؛ 18. مقاييس اللغه يا معجم مقاييس اللغه،؛ 19. النيروز.

    ب - خطى:

    1. اخلاق النبى(ص).؛ 2. الانواء،؛ 3. تفسير اسماء النبى(ص). 4. حليه‌ى الفقهاء، 5. رساله‌ى في فرائض العرب،؛ 6. رساله‌ى في المعاريض؛ 7. شرح ديوان الحماسه‌ى ابوتمام؛ 8. فوائد الفاظ القرآن.9. قصص النهار و سمرالليل؛ 10. اليشكريات.

    ج آثار يافت نشده:

    1. اشتقاق اسماء البلدان،؛ 2. اصول الفقه؛ 3. الاضداد؛ 4. الافراد، كه همان الوجوه و النظائر؛ 5. الامالى؛ 6. الامثله‌ى الاسجاع؛ 7. الانتصار لثعلب؛ 8. التاج؛ 9. الثياب و الحلى و يا الشيات و الحلى؛ 10. جامع التأویل في تفسير القرآن؛ 11. الجوابات؛ 12. الحبير المُذهَب؛ 13. الحَجَر؛ 14. الحماسه‌ى المحدثه‌ى؛ 15. دارات العرب؛ 16. ذم الغيبه‌ى؛ 17. دو وذات؛ 18. رساله‌ى في ما و انواعها؛ 19. رساله‌ى مختصه‌ى بالفرق بين الوعد و الوعيد؛ 20. شرح رساله‌ى ابوهلال عسكرى 21. شرح رساله‌ى الزهرى الى عبدالملك بن مروان؛ 22. علل الغريب المصنف؛ 23. العم و الخال؛ 24. غريب اعراب القرآن؛ 25. الفريده‌ى و الخريده‌ى؛ 26. فضل الصلوه‌ى على النبى؛ 27. کتاب المیره‌ى؛ 28. كفايه‌ى المتعلمین في اختلاف النحویين؛ 29. ماجاء في اخلاق المؤمنين؛ 30. مأخذ العلم؛ 31. المحصل في النحو؛ 32. محنه‌ى الاريب؛ 33. المدخل الى علم النحت؛ 34. المسائل الخمس؛ 35. المعاش و الكسب؛ 36. مقدمه‌ى الفرائض؛ 37. مقدمه‌ى في النحو؛ 38. الموازنه‌ى؛ 39. نقد الشعر، كه احتمالاً همان خضاره‌ى است؛ 40. يواقيت الحكم.[۱].

    پانویس

    منابع مقاله

    سیدی، سید محمد، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378


    وابسته‌ها