ماتریدی، محمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '،ا' به '، ا')
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR01721.jpg|بندانگشتی|ماتریدی، محمد بن محمد]]
    [[پرونده:NUR01721.jpg|بندانگشتی|ماتریدی، محمد بن محمد]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|ماتریدی، محمد بن محمد
    ! نام!! data-type="authorName" |ماتریدی، محمد بن محمد
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'|  
    | data-type="authorOtherNames" |  
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |محمد
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|
    | data-type="authorbirthDate" |
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |ماترید یا ماتریت از روستاهاى سمرقند
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|333 هـ.ق
    | data-type="authorDeathDate" |333 ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |[[ابوبكر احمد بن اسحاق جوزجانى|ابوبکر احمد بن اسحاق جوزجانى]]
     
    [[نصير بن يحيى بلخى|نصیر بن یحیى بلخى]]
     
    [[محمد بن مقاتل رازى]]
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|
    | data-type="authorWritings" |[[التوحید(ماتریدی)]]
    |-class='articleCode'
     
    |کد مولف
    [[تأویلات أهل السنة]]
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE1721AUTHORCODE
     
    [[‎‎الرسائل السبعة في العقائد و معه رسالة ذم التأويل|‎‎الرسائل السبعة فی العقائد و معه رسالة ذم التأویل]]
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE01721AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>


    '''ابومنصور محمد بن محمد بن محمود ماتریدى سمرقندى''' (متوفای 333ق) متکلم، فقیه حنفی ایرانی و مفسر قرآن، مؤسس فرقهٔ ماتریدیه، از متکلمین بزرگ قرن چهارم هجری، از مخالفان معتزله 


    ابومنصور محمدبن محمدبن محمود ماتريدى سمرقندى (م333 ه.ق) در قريه ماتريد يا ماتريت از روستاهاى سمرقند به دنيا آمد. برخى از نويسندگان نسب وى را به ابوايوب انصارى مدنى، صحابى بزرگوار پيامبر و ميزبان آن حضرت درآغاز هجرت، رسانيده‌اند، اما در اين مورد جاى ترديد وجود دارد و اين نسبت مستند به هيچ سندى نيست.
    == ولادت ==
    در قریه ماترید یا ماتریت از روستاهاى سمرقند به دنیا آمد. برخى از نویسندگان نسب وى را به ابوایوب انصارى مدنى، صحابى بزرگوار پیامبر و میزبان آن حضرت درآغاز هجرت، رسانیده‌اند، اما در این مورد جاى تردید وجود دارد و این نسبت مستند به هیچ سندى نیست.


    پيروان ماتريدى، وى را با القابى همچون «الشيخ»، «الفقيه»، «علم الهدى»، «امام الهدى»، «امام اهل السنه» و «امام المتكلمين» توصيف مى‌كنند. همه شرح حال نويسان تاريخ وفات وى را سال 333 ه.ق دانسته‌اند، اما در مورد تاريخ ولادت او سندى در دست نيست. البته تخمين‌هايى در اين مورد وجود دارد؛ مثلاً سال‌هاى 238، 248 و 258، كه با توجه به تاريخ وفات دو استاد ماتريدى؛ يعنى محمدبن مقاتل رازى (م 248 ه.ق) و نصيربن يحيى بلخى (م 268 ه.ق) است.  
    پیروان ماتریدى، وى را با القابى همچون «الشیخ»، «الفقیه»، «علم الهدى»، «امام الهدى»، «امام اهل السنه» و «امام المتکلمین» توصیف مى‌کنند. همه شرح حال نویسان تاریخ وفات وى را سال 333 ه.ق دانسته‌اند، اما در مورد تاریخ ولادت او سندى در دست نیست. البته تخمین‌هایى در این مورد وجود دارد؛ مثلاً سال‌هاى 238، 248 و 258، که با توجه به تاریخ وفات دو استاد ماتریدى؛ یعنى محمدبن مقاتل رازى (م 248 ه.ق) و نصیربن یحیى بلخى (م 268 ه.ق) است.  


    == عوامل پنهان ماندن نامِ ماتريدى ==
    == عوامل پنهان ماندن نامِ ماتریدى ==
     
     
    برخى بر اين عقيده‌اند كه شايد عدم بيان شرح حال ماتريدى (و غفلت يا اهمال در آن) چه از سوى ماتريديه و چه از سوى ديگران، به خاطر عوامل و اسباب زير باشد:
     
    1. دور بودن ماتريدى از مركز حكومت كه معمولاً محل رفت و آمد اكثر عالمان از سراسر سرزمين‌هاى اسلامى بوده است.
     
    2. در ابتداى كار، سياستمداران و نيروهاى حاكم از ماتريديه پشتيبانى نكردند برخلاف معتزله و اشاعره.
     
    3. ماتريدى به مراكز علمى در جهان اسلام مثل مكه، مدينه، بغداد و دمشق و... مسافرت نكرده است چه اين‌كه اگر وى اين شهرها را بازديد مى‌كرد و با دانشمندان آنها ملاقات مى‌نمود و با آنها مناظره‌ى علمى انجام مى‌داد، حتماً مشهور مى‌شد و همچنان در تاريخ آن سرزمين‌ها شناخته مى‌شد.
     
    4. حنفى‌ها در كتابت طبقات دانشمندانشان دير اقدام كردند و اولين كتاب آن در قرن هشتم تأليف شده كه به نام «الجواهر المضية» را به خود گرفت.
     
    ابومنصور ماتريدى در سمرقند وفات كرد و مدفن وى در قبرستان «جاكرديزه»، كه از بزرگترين قبرستان‌هاى جهان اسلام است، زيارتگاه پيروان اوست.


    برخى بر این عقیده‌اند که شاید عدم بیان شرح حال ماتریدى (و غفلت یا اهمال در آن) چه از سوى ماتریدیه و چه از سوى دیگران، به خاطر عوامل و اسباب زیر باشد:


    # دور بودن ماتریدى از مرکز حکومت که معمولاً محل رفت و آمد اکثر عالمان از سراسر سرزمین‌هاى اسلامى بوده است.
    # در ابتداى کار، سیاستمداران و نیروهاى حاکم از ماتریدیه پشتیبانى نکردند برخلاف معتزله و اشاعره.
    # ماتریدى به مراکز علمى در جهان اسلام مثل مکه، مدینه، بغداد و دمشق و... مسافرت نکرده است چه این‌که اگر وى این شهرها را بازدید مى‌کرد و با دانشمندان آنها ملاقات مى‌نمود و با آنها مناظره‌ى علمى انجام مى‌داد، حتماً مشهور مى‌شد و همچنان در تاریخ آن سرزمین‌ها شناخته مى‌شد.
    # حنفى‌ها در کتابت طبقات دانشمندانشان دیر اقدام کردند و اولین کتاب آن در قرن هشتم تألیف شده که به نام «الجواهر المضیة» را به خود گرفت.


    == استادان و شاگردان ==
    == استادان و شاگردان ==


    ابومنصور ماتریدى نزد چهارتن از علماى مشهور زمان خود که همه از شاگردان و پیروان ابوحنیفه بودند، تلمذ کرد که عبارت بودند از:


    ابومنصور ماتريدى نزد چهارتن از علماى مشهور زمان خود كه همه از شاگردان و پيروان ابوحنيفه بودند، تلمذ كرد كه عبارت بودند از:
    1. [[ابوبكر احمد بن اسحاق جوزجانى|ابوبکر احمد بن اسحاق جوزجانى]]؛ 2. [[نصير بن يحيى بلخى|نصیر بن یحیى بلخى]] (م 248 ه.ق)؛ 3. [[محمد بن مقاتل رازى]] قاضى رى (م 248 ه.ق)؛ 4. [[ابونصر احمد بن العباس]]، معروف به فقیه سمرقندى.


    1. ابوبكر احمدبن اسحاق جوزجانى؛ 2. نصيربن يحيى بلخى (م 248 ه.ق)؛ 3. محمدبن مقاتل رازى قاضى رى (م 248 ه.ق)؛ 4. ابونصر احمدبن العباس، معروف به فقيه سمرقندى.
    علامه زبیدى، که خود از ماتریدیان است، مى‌گوید: «ماتریدى نزد امام ابونصر عیاضى تلمذ کرد... و از اساتید او ابوبکر احمدبن اسحاق بن صالح جوزجانى... و محمدبن مقاتل رازى بود. دو فرد نخست از شاگردان ابوسلیمان جوزجانى بودند که خود او از شاگردان ابویوسف و محمدبن حسن شیبانى از شاگردان ابوحنیفه بودند اما استاد چهارم او، یعنى محمدبن مقاتل بدون واسطه نزد ابوحنیفه شاگردى کرده است. بنابراین، ماتریدى گاه با دو واسطه و گاه با سه واسطه به امام خود (ابوحنیفه) متصل مى‌شود.»


    علامه زبيدى، كه خود از ماتريديان است، مى‌گويد: «ماتريدى نزد امام ابونصر عياضى تلمذ كرد... و از اساتيد او ابوبكر احمدبن اسحاق بن صالح جوزجانى... و محمدبن مقاتل رازى بود. دو فرد نخست از شاگردان ابوسليمان جوزجانى بودند كه خود او از شاگردان ابويوسف و محمدبن حسن شيبانى از شاگردان ابوحنيفه بودند اما استاد چهارم او، يعنى محمدبن مقاتل بدون واسطه نزد ابوحنيفه شاگردى كرده است. بنابراين، ماتريدى گاه با دو واسطه و گاه با سه واسطه به امام خود (ابوحنيفه) متصل مى‌شود.»
    اما شاگردان وى: عده‌اى از علماى بنام حنفى نزد ماتریدى تلمّذ کرده‌اند که برخى از آنان عبارتند از:


    اما شاگردان وى: عده‌اى از علماى بنام حنفى نزد ماتريدى تلمّذ كرده‌اند كه برخى از آنان عبارتند از:
    # ابوالقاسم اسحاق بن محمد بن اسماعیل، مشهور به حکیم سمرقندى؛
    # امام ابولیث بخارى؛
    # امام ابومحمد عبدالکریم بن موسى بزدوى؛
    # امام ابوالحسن على بن سعید رُستغفنى.


    1. ابوالقاسم اسحاق بن محمد بن اسماعيل، مشهور به حكيم سمرقندى؛ 2. امام ابوليث بخارى؛ 3. امام ابومحمد عبدالكريم بن موسى بزدوى؛ 4. امام ابوالحسن على بن سعيد رُستغفنى.


    == آثار ==
    == جایگاه علمى ==
    از کتب و آثار ماتریدى پیداست که وى ذهن وقاد و استعداد سرشارى داشته است. ماتریدى با عمر طولانى و قوه عقلى توانمند خود در بسیارى از علوم شرکت تام و تبحر فراوان داشت. اما فن اصلى او علم کلام است، به گونه‌اى که حتى تفسیر او نیز صبغه کلامى به خود گرفته است.


    نویسنده کتاب الماتریدیة دراسةً و تقویما مى‌نویسد: «ماتریدى در تاریخ اندیشه اسلامى جایگاه عظیمى دارد؛ چرا که وى مؤسس یکى از مکاتب کلامى است که در جهان اسلام انتشار دارد... و هرکسى که نوشته‌هاى او را ملاحظه کند... و بر معانى نغز و دقیق، و دلایل استوارى که در آن است، واقف گردد... درمى‌یابد که وى از کرامات و مواهب الهى برخوردار بوده است.»


    ماتريدى ذهن فعال و خلّاقى داشته و در زمينه علوم مختلف ازقبيل فقه، اصول، تفسير و كلام آثارى ازخود برجاى گذاشته است كه عبارتند از:
    آرى، ماتریدى مؤسس مکتب کلامى است که شمار کثیرى از اهل سنت پیرو آنند و بسیارى از عالمان و دانشمندان اهل سنت به پیروى از وى مفتخرند و حتى بسیارى از دانشمندان اشعرى مسلک مانند عبدالقاهر بغدادى (م429) و امام الحرمین (م 478) در مباحثى همچون اثبات حدوث عالم، وجود خدا و صفات او، ارزش عقل انسان، ضرورت وحى و... از او متأثرند.


    1. كتاب التوحيد(اثر مورد بحث)،2. تأويلات اهل السنه، كه در زمينه تفسير است و با تحقيق دكتر ابراهيم عوضين در مصر چاپ شده است.3. مآخذالشريعه؛ 4. الجدل فى اصول الفقه؛ 5. كتاب المقالات؛ 6. بيان وهم المعتزله؛ 7. رد اوئل الادله للكعبى؛ 8. رد وعيد الفساق للكعبى؛ 9. رد تهذيب الجدل للكعبى؛ 10. رد اصول الخمسه للباهلى؛ 11. الرد على القرامطه؛ 12. ردالامامه لبعض الروافض؛ 13. پندنامه.
    == منشأ و مصدر آراى ماتریدى ==


    چنان‌که پیش‌تر خاطر نشان گردید، همه استادان ماتریدى از شاگردان با واسطه ابوحنیفه، یکى از چهار فقیه اهل‌سنت، بودند و از طرفى، ماتریدى خود بارها تأکید کرده است که پیرو و شاگرد ابوحنیفه است. بنابراین، منشأ و مصدر آراى ماتریدى در اصول و کلیات، ابوحنیفه است. ابوحنیفه پیش از پرداختن به فقه، از علماى علم کلام و داراى روش و آراى کلامى بود. ماتریدى که در فقه پیرو مکتب ابوحنیفه است، در کلام نیز تا حدى از او متأثر است.


    ابوزهره مى‌گوید: «از مقایسه آراى ابوحنیفه و آراى ابومنصور ماتریدى روشن مى‌گردد که این آراء در اصول باهم تلاقى دارند و از همین جهت است که علما معتقدند آراى ابوحنیفه اصلى است که آراى ماتریدى فرعى از آن است و علماى عراق و اطراف آن در فقه پیرو آراى ابوحنیفه‌اند، اما در عقاید به آراى وى توجهى نکرده و به آراى فقها و محدثان و اشاعره اکتفا کرده‌اند؛ لیکن علماى ماوراءالنهر علاوه بر عنایت به آراى فقهى ابوحنیفه، به آراى کلامى او در زمینه عقاید نیز توجه و عنایت مبذول داشته‌اند.»


    == جايگاه علمى ==
    بنابراین، روشن مى‌گردد که اساس و بنیاد اندیشه‌هاى ماتریدى برگرفته و ملهم از ابوحنیفه است، لیکن، شمس‌الدین سلفى معتقد است که ماتریدى به واسطه استادان خود برخى از اندیشه‌هایش، از جمله آموزه کلام نفسى را از ابن کلاب گرفته است و مؤید این مطلب وجود کلابیه در سمرقند است.


    اما به نظر مى‌رسد این مطلب درست نباشد؛ چرا که وجود کلابیه در سمرقند و مرو دلیل بر تأثیرپذیرى ماتریدى از آن‌ها نیست؛ چنان‌که در خراسان آن روز امامیه نیز وجود داشتند و آراى کلامى ماتریدى به آنان خیلى نزدیک است، اما ماتریدى از آن‌ها متأثر نگردید، بلکه با آن‌ها شدیدا مخالف بود.


    از كتب و آثار ماتريدى پيداست كه وى ذهن وقاد و استعداد سرشارى داشته است. ماتريدى با عمر طولانى و قوه عقلى توانمند خود در بسيارى از علوم شركت تام و تبحر فراوان داشت. اما فن اصلى او علم كلام است، به گونه‌اى كه حتى تفسير او نيز صبغه كلامى به خود گرفته است.
    درست‌تر آن است که بگوییم: اساس و بنیاد اندیشه ماتریدى، آراى ابوحنیفه است، اما در جزئیات و شیوه استدلال‌ها ذهن خلّاق و وقاد خود وى تولید اندیشه کرده است. وى با استفاده از علوم مختلفى که در خود جمع کرده بود، توانست نظام کلامى متقن و منسجمى را پى‌ریزى کند.


    نويسنده كتاب الماتريدية دراسةً و تقويما مى‌نويسد: «ماتريدى در تاريخ انديشه اسلامى جايگاه عظيمى دارد؛ چرا كه وى مؤسس يكى از مكاتب كلامى است كه در جهان اسلام انتشار دارد... و هركسى كه نوشته‌هاى او را ملاحظه كند... و بر معانى نغز و دقيق، و دلايل استوارى كه در آن است، واقف گردد... درمى‌يابد كه وى از كرامات و مواهب الهى برخوردار بوده است.»
    == روش کلامى ماتریدى و مقایسه آن با روش اشعرى ==


    آرى، ماتريدى مؤسس مكتب كلامى است كه شمار كثيرى از اهل سنت پيرو آنند و بسيارى از عالمان و دانشمندان اهل سنت به پيروى از وى مفتخرند و حتى بسيارى از دانشمندان اشعرى مسلك مانند عبدالقاهر بغدادى (م429) و امام الحرمين (م 478) در مباحثى همچون اثبات حدوث عالم، وجود خدا و صفات او، ارزش عقل انسان، ضرورت وحى و... از او متأثرند.
    روش کلامى ماتریدى که بر اساس آن نظام فکرى خود را استوار کرد، بر دو پایه عقل و نقل مى‌باشد. ماتریدى به عقل بسیار بها مى‌دهد و در عین حال از نقل هم سود مى‌برد. چنان‌که در آغاز این نوشتار اشاره گردید، ماتریدى اندیشه کلامى خود را براى صلح و آشتى میان معتزله و اهل حدیث ارائه کرده است و از این‌رو مى‌کوشد همواره راهى میان آن دو مکتب برگزیند. لابه لاى کتاب التوحید وى پر از نزاع و مجادله با دو طرف است. او گاه جانب معتزله، گاه جانب اهل حدیث و گاه طریق مخصوص به خود را در پیش مى‌گیرد.


    == منشأ و مصدر آراى ماتريدى ==
    ماتریدى در اندیشه خود تنزیهى است و هر آنچه را که مستلزم تجسیم و تشبیه خدا و یا نقص و امکان در ساحت او باشد، مردود مى‌شمارد، اما مانند معتزله هم نیست که قایل به نفى صفات باشد.


    [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]] نیز در این انگیزه که مى‌خواهد میان معتزله و اهل حدیث آشتى ایجاد کند، با ماتریدى هماهنگ است؛ وى نیز راهى میان آن دو مکتب را بر مى‌گزیند، اما تفاوت‌هایى میان وى و ماتریدى وجود دارد. بسیارى از کسانى که در باب ماتریدى سخن گفته‌اند، به مقایسه میان روش اشعرى و ماتریدى پرداخته‌اند. در این باب نظرات گوناگونى ارائه شده است:


    چنان‌كه پيش‌تر خاطر نشان گرديد، همه استادان ماتريدى از شاگردان با واسطه ابوحنيفه، يكى از چهار فقيه اهل‌سنت، بودند و از طرفى، ماتريدى خود بارها تأكيد كرده است كه پيرو و شاگرد ابوحنيفه است. بنابراين، منشأ و مصدر آراى ماتريدى در اصول و كليات، ابوحنيفه است. ابوحنيفه پيش از پرداختن به فقه، از علماى علم كلام و داراى روش و آراى كلامى بود. ماتريدى كه در فقه پيرو مكتب ابوحنيفه است، در كلام نيز تا حدى از او متأثر است.
    برخى معتقدند که میان اشعرى و ماتریدى تفاوت عمده‌اى وجود ندارد و آن دو در روش و نظر، در اهمّ مسائل علم کلام اتفاق‌نظر دارند. دکتر فتح‌الله خلیف و شمس‌الدین سلفى از طرفداران این نظریه هستند. دکتر خلیف مى‌گوید: «دو شیخ اهل‌سنت روش واحدى دارند و در اهمّ مسائل علم کلام، که مورد اختلاف فرقه‌هاى کلامى است، متفق هستند.» اما به نظر مى‌رسد این دیدگاه چندان درست نباشد؛ زیرا با ملاحظه کتب اشعرى و ماتریدى در مى‌یابیم که تفاوت در روش و رأى میان آن دو بسیار اساسى و گسترده است. اشعرى براى عقل انسان چندان ارزشى قایل نیست و بیشتر ظاهرگراست. به عنوان مثال، وى براى خدا وجه و ید اثبات مى‌کند، اما ماتریدى به عقل بیشتر بها مى‌دهد و این امور را نمى‌پذیرد.


    ابوزهره مى‌گويد: «از مقايسه آراى ابوحنيفه و آراى ابومنصور ماتريدى روشن مى‌گردد كه اين آراء در اصول باهم تلاقى دارند و از همين جهت است كه علما معتقدند آراى ابوحنيفه اصلى است كه آراى ماتريدى فرعى از آن است و علماى عراق و اطراف آن در فقه پيرو آراى ابوحنيفه‌اند، اما در عقايد به آراى وى توجهى نكرده و به آراى فقها و محدثان و اشاعره اكتفا كرده‌اند؛ ليكن علماى ماوراءالنهر علاوه بر عنايت به آراى فقهى ابوحنيفه، به آراى كلامى او در زمينه عقايد نيز توجه و عنايت مبذول داشته‌اند.»
    دیدگاه دوم، نظر احمد امین مصرى است. وى مى‌گوید: «رنگ اعتزال در مکتب اشعرى آشکارتر است و این امر بدان جهت است که اشعرى مدتى طولانى در مکتب اعتزال بوده استوى سپس براى این مدعاى خود چنین شاهد مى‌آورد که «اشعرى قایل به وجوب عقلى شناخت خداست، اما ماتریدى این امر را نمی‌پذیرد.


    بنابراين، روشن مى‌گردد كه اساس و بنياد انديشه‌هاى ماتريدى برگرفته و ملهم از ابوحنيفه است، ليكن، شمس‌الدين سلفى معتقد است كه ماتريدى به واسطه استادان خود برخى از انديشه‌هايش، از جمله آموزه كلام نفسى را از ابن كلاب گرفته است و مؤيد اين مطلب وجود كلابيه در سمرقند است.
    شگفت‌آور است که شخصى مانند احمد امین مصرى چنین اشتباهى را مرتکب شده است. گذشته از نادرستى اصل ادعاى وى، استشهاد وى دقیقا برعکس است؛ یعنى ماتریدى قایل به وجوب عقلى معرفت خدا و اشعرى قایل به وجوب نقلى آن است. بنابراین، استشهاد وى کاملاً نادرست است، چنان‌که اصل ادعاى وى نیز صحیح نیست. اشعرى، هرچند مدتى طولانى در مکتب اعتزال به سر برده است، اما این دلیل نمى‌شود که روش وى پس از عزلت از اعتزال نیز، اعتزالى باشد.


    اما به نظر مى‌رسد اين مطلب درست نباشد؛ چرا كه وجود كلابيه در سمرقند و مرو دليل بر تأثيرپذيرى ماتريدى از آن‌ها نيست؛ چنان‌كه در خراسان آن روز اماميه نيز وجود داشتند و آراى كلامى ماتريدى به آنان خيلى نزديك است، اما ماتريدى از آن‌ها متأثر نگرديد، بلكه با آن‌ها شديدا مخالف بود.
    دیدگاه سوم در این باب، که بیش‌تر محققان آن را اختیار کرده‌اند، این است که روش و آراى ماتریدى در بسیارى از مسائل اساسى علم کلام با اشعرى اختلاف دارد، چنان‌که در مواردى توافق نیز دارند. از این منظر، اختلاف آن دو از این حیث است که ماتریدى به عقل بیشتر بها مى‌دهد و به مکتب اعتزال نزدیک ‌تر است. در حقیقت، ماتریدى در نقطه میانى اشعرى و معتزله قرار دارد. امام ابوزهره مى‌گوید: «در روش ماتریدى عقل سلطه عظیمى دارد، اما اشاعره به روش نقلى مقیّدند و آن را با عقل تأیید مى‌کنند، به نحوى که براى انسان روشن مى‌گردد که اشاعره در خط بین اعتزال و اهل فقه و حدیث قرار دارد و ماتریدى در خط میان اشاعره و معتزله است.»


    درست‌تر آن است كه بگوييم: اساس و بنياد انديشه ماتريدى، آراى ابوحنيفه است، اما در جزئيات و شيوه استدلال‌ها ذهن خلّاق و وقاد خود وى توليد انديشه كرده است. وى با استفاده از علوم مختلفى كه در خود جمع كرده بود، توانست نظام كلامى متقن و منسجمى را پى‌ريزى كند.
    از جمله کسانى که دیدگاه سوم را پذیرفته‌اند، مى‌توان به استاد جعفر سبحانى، استاد [[ربانی گلپایگانی، علی|على ربانى گلپایگانى]] و شیخ محمد زاهد کوثرى اشاره کرد، لیکن شخصیت اخیر اختلاف میان اشاعره و ماتریدیه در عقاید را چندان جدى تلقّى نمى‌کند.


    == روش كلامى ماتريدى و مقايسه آن با روش اشعرى ==
    آنچنان‌که پیش‌تر اشاره شد، به نظر مى‌رسد اختلاف میان اشاعره و ماتریدیه، هم در روش و هم در بینش، اساسى و جدى باشد. ماتریدى هرچند در کتب خود بر معتزله بسیار ایراد مى‌گیرد، اما آراء و روش او به آنان بسیار نزدیک است و اشاعره به اهل حدیث نزدیک ‌تر از ماتریدیه است. بنابراین، نظریه درست همان دیدگاه سوم است و میان این دو مکتب در بسیارى از مسائل مهم کلامى نظیر حسن و قبح عقلى، که پایه و اساس بسیارى از مسائل دیگر است، تنزیه و تشبیه، اثبات و نفى صفات خبریه و... اختلاف اساسى وجود دارد.


    == وفات ==
    ابومنصور ماتریدى در سال 333ق در سمرقند وفات کرد و مدفن وى در قبرستان «جاکردیزه»، که از بزرگترین قبرستان‌هاى جهان اسلام است، زیارتگاه پیروان اوست.


    روش كلامى ماتريدى كه بر اساس آن نظام فكرى خود را استوار كرد، بر دو پايه عقل و نقل مى‌باشد. ماتريدى به عقل بسيار بها مى‌دهد و در عين حال از نقل هم سود مى‌برد. چنان‌كه در آغاز اين نوشتار اشاره گرديد، ماتريدى انديشه كلامى خود را براى صلح و آشتى ميان معتزله و اهل حديث ارائه كرده است و از اين‌رو مى‌كوشد همواره راهى ميان آن دو مكتب برگزيند. لابه لاى كتاب التوحيد وى پر از نزاع و مجادله با دو طرف است. او گاه جانب معتزله، گاه جانب اهل حديث و گاه طريق مخصوص به خود را در پيش مى‌گيرد.


    ماتريدى در انديشه خود تنزيهى است و هر آنچه را كه مستلزم تجسيم و تشبيه خدا و يا نقص و امكان در ساحت او باشد، مردود مى‌شمارد، اما مانند معتزله هم نيست كه قايل به نفى صفات باشد.
    == آثار ==
     
    ابوالحسن اشعرى نيز در اين انگيزه كه مى‌خواهد ميان معتزله و اهل حديث آشتى ايجاد كند، با ماتريدى هماهنگ است؛ وى نيز راهى ميان آن دو مكتب را بر مى‌گزيند، اما تفاوت‌هايى ميان وى و ماتريدى وجود دارد. بسيارى از كسانى كه در باب ماتريدى سخن گفته‌اند، به مقايسه ميان روش اشعرى و ماتريدى پرداخته‌اند. در اين باب نظرات گوناگونى ارائه شده است:
     
    برخى معتقدند كه ميان اشعرى و ماتريدى تفاوت عمده‌اى وجود ندارد و آن دو در روش و نظر، در اهمّ مسائل علم كلام اتفاق‌نظر دارند. دكتر فتح‌الله خليف و شمس‌الدين سلفى از طرفداران اين نظريه هستند. دكتر خليف مى‌گويد: «دو شيخ اهل‌سنت روش واحدى دارند و در اهمّ مسائل علم كلام، كه مورد اختلاف فرقه‌هاى كلامى است، متفق هستند.» اما به نظر مى‌رسد اين ديدگاه چندان درست نباشد؛ زيرا با ملاحظه كتب اشعرى و ماتريدى در مى‌يابيم كه تفاوت در روش و رأى ميان آن دو بسيار اساسى و گسترده است. اشعرى براى عقل انسان چندان ارزشى قايل نيست و بيشتر ظاهرگراست. به عنوان مثال، وى براى خدا وجه و يد اثبات مى‌كند، اما ماتريدى به عقل بيشتر بها مى‌دهد و اين امور را نمى‌پذيرد.
     
    ديدگاه دوم، نظر احمد امين مصرى است. وى مى‌گويد: «رنگ اعتزال در مكتب اشعرى آشكارتر است و اين امر بدان جهت است كه اشعرى مدتى طولانى در مكتب اعتزال بوده است.» وى سپس براى اين مدعاى خود چنين شاهد مى‌آورد كه «اشعرى قايل به وجوب عقلى شناخت خداست، اما ماتريدى اين امر را نمى پذيرد.
     
    شگفت‌آور است كه شخصى مانند احمد امين مصرى چنين اشتباهى را مرتكب شده است. گذشته از نادرستى اصل ادعاى وى، استشهاد وى دقيقا برعكس است؛ يعنى ماتريدى قايل به وجوب عقلى معرفت خدا و اشعرى قايل به وجوب نقلى آن است. بنابراين، استشهاد وى كاملاً نادرست است، چنان‌كه اصل ادعاى وى نيز صحيح نيست. اشعرى، هرچند مدتى طولانى در مكتب اعتزال به سر برده است، اما اين دليل نمى‌شود كه روش وى پس از عزلت از اعتزال نيز، اعتزالى باشد.


    ديدگاه سوم در اين باب، كه بيش‌تر محققان آن را اختيار كرده‌اند، اين است كه روش و آراى ماتريدى در بسيارى از مسائل اساسى علم كلام با اشعرى اختلاف دارد، چنان‌كه در مواردى توافق نيز دارند. از اين منظر، اختلاف آن دو از اين حيث است كه ماتريدى به عقل بيشتر بها مى‌دهد و به مكتب اعتزال نزديك‌تر است. در حقيقت، ماتريدى در نقطه ميانى اشعرى و معتزله قرار دارد. امام ابوزهره مى‌گويد: «در روش ماتريدى عقل سلطه عظيمى دارد، اما اشاعره به روش نقلى مقيّدند و آن را با عقل تأييد مى‌كنند، به نحوى كه براى انسان روشن مى‌گردد كه اشاعره در خط بين اعتزال و اهل فقه و حديث قرار دارد و ماتريدى در خط ميان اشاعره و معتزله است.»
    ماتریدى ذهن فعال و خلّاقى داشته و در زمینه علوم مختلف ازقبیل فقه، اصول، تفسیر و کلام آثارى ازخود برجاى گذاشته است که عبارتند از:


    از جمله كسانى كه ديدگاه سوم را پذيرفته‌اند، مى‌توان به استاد جعفر سبحانى، استاد على ربانى گلپايگانى و شيخ محمد زاهد كوثرى اشاره كرد، ليكن شخصيت اخير اختلاف ميان اشاعره و ماتريديه در عقايد را چندان جدى تلقّى نمى‌كند.
    # کتاب التوحید(اثر مورد بحث)،
    # تأویلات اهل السنه، که در زمینه تفسیر است و با تحقیق دکتر ابراهیم عوضین در مصر چاپ شده است.
    # مآخذالشریعه؛ 
    # الجدل فى اصول الفقه؛ 
    # کتاب المقالات؛ 
    # بیان وهم المعتزله؛ 
    # رد اوئل الادله للکعبى؛ 
    # رد وعید الفساق للکعبى؛ 
    # رد تهذیب الجدل للکعبى؛ 
    # رد اصول الخمسه للباهلى؛ 
    # الرد على القرامطه؛ 
    # ردالامامه لبعض الروافض؛
    #پندنامه.


    آنچنان‌كه پيش‌تر اشاره شد، به نظر مى‌رسد اختلاف ميان اشاعره و ماتريديه، هم در روش و هم در بينش، اساسى و جدى باشد. ماتريدى هرچند در كتب خود بر معتزله بسيار ايراد مى‌گيرد، اما آراء و روش او به آنان بسيار نزديك است و اشاعره به اهل حديث نزديك‌تر از ماتريديه است. بنابراين، نظريه درست همان ديدگاه سوم است و ميان اين دو مكتب در بسيارى از مسائل مهم كلامى نظير حسن و قبح عقلى، كه پايه و اساس بسيارى از مسائل ديگر است، تنزيه و تشبيه، اثبات و نفى صفات خبريه و... اختلاف اساسى وجود دارد.
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[التوحید(ماتریدی)]]


    == وابسته‌ها ==
    [[تأویلات أهل السنة]]  
    [[التوحید(ماتریدی)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


    [[تأویلات أهل السنة]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[‎‎الرسائل السبعة في العقائد و معه رسالة ذم التأويل]]


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:مرداد(1400)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۰۳

    ماتریدی، محمد بن محمد
    نام ماتریدی، محمد بن محمد
    نام‌های دیگر
    نام پدر محمد
    متولد
    محل تولد ماترید یا ماتریت از روستاهاى سمرقند
    رحلت 333 ق
    اساتید ابوبکر احمد بن اسحاق جوزجانى

    نصیر بن یحیى بلخى

    محمد بن مقاتل رازى

    برخی آثار التوحید(ماتریدی)

    تأویلات أهل السنة

    ‎‎الرسائل السبعة فی العقائد و معه رسالة ذم التأویل

    کد مؤلف AUTHORCODE01721AUTHORCODE

    ابومنصور محمد بن محمد بن محمود ماتریدى سمرقندى (متوفای 333ق) متکلم، فقیه حنفی ایرانی و مفسر قرآن، مؤسس فرقهٔ ماتریدیه، از متکلمین بزرگ قرن چهارم هجری، از مخالفان معتزله 

    ولادت

    در قریه ماترید یا ماتریت از روستاهاى سمرقند به دنیا آمد. برخى از نویسندگان نسب وى را به ابوایوب انصارى مدنى، صحابى بزرگوار پیامبر و میزبان آن حضرت درآغاز هجرت، رسانیده‌اند، اما در این مورد جاى تردید وجود دارد و این نسبت مستند به هیچ سندى نیست.

    پیروان ماتریدى، وى را با القابى همچون «الشیخ»، «الفقیه»، «علم الهدى»، «امام الهدى»، «امام اهل السنه» و «امام المتکلمین» توصیف مى‌کنند. همه شرح حال نویسان تاریخ وفات وى را سال 333 ه.ق دانسته‌اند، اما در مورد تاریخ ولادت او سندى در دست نیست. البته تخمین‌هایى در این مورد وجود دارد؛ مثلاً سال‌هاى 238، 248 و 258، که با توجه به تاریخ وفات دو استاد ماتریدى؛ یعنى محمدبن مقاتل رازى (م 248 ه.ق) و نصیربن یحیى بلخى (م 268 ه.ق) است.

    عوامل پنهان ماندن نامِ ماتریدى

    برخى بر این عقیده‌اند که شاید عدم بیان شرح حال ماتریدى (و غفلت یا اهمال در آن) چه از سوى ماتریدیه و چه از سوى دیگران، به خاطر عوامل و اسباب زیر باشد:

    1. دور بودن ماتریدى از مرکز حکومت که معمولاً محل رفت و آمد اکثر عالمان از سراسر سرزمین‌هاى اسلامى بوده است.
    2. در ابتداى کار، سیاستمداران و نیروهاى حاکم از ماتریدیه پشتیبانى نکردند برخلاف معتزله و اشاعره.
    3. ماتریدى به مراکز علمى در جهان اسلام مثل مکه، مدینه، بغداد و دمشق و... مسافرت نکرده است چه این‌که اگر وى این شهرها را بازدید مى‌کرد و با دانشمندان آنها ملاقات مى‌نمود و با آنها مناظره‌ى علمى انجام مى‌داد، حتماً مشهور مى‌شد و همچنان در تاریخ آن سرزمین‌ها شناخته مى‌شد.
    4. حنفى‌ها در کتابت طبقات دانشمندانشان دیر اقدام کردند و اولین کتاب آن در قرن هشتم تألیف شده که به نام «الجواهر المضیة» را به خود گرفت.

    استادان و شاگردان

    ابومنصور ماتریدى نزد چهارتن از علماى مشهور زمان خود که همه از شاگردان و پیروان ابوحنیفه بودند، تلمذ کرد که عبارت بودند از:

    1. ابوبکر احمد بن اسحاق جوزجانى؛ 2. نصیر بن یحیى بلخى (م 248 ه.ق)؛ 3. محمد بن مقاتل رازى قاضى رى (م 248 ه.ق)؛ 4. ابونصر احمد بن العباس، معروف به فقیه سمرقندى.

    علامه زبیدى، که خود از ماتریدیان است، مى‌گوید: «ماتریدى نزد امام ابونصر عیاضى تلمذ کرد... و از اساتید او ابوبکر احمدبن اسحاق بن صالح جوزجانى... و محمدبن مقاتل رازى بود. دو فرد نخست از شاگردان ابوسلیمان جوزجانى بودند که خود او از شاگردان ابویوسف و محمدبن حسن شیبانى از شاگردان ابوحنیفه بودند اما استاد چهارم او، یعنى محمدبن مقاتل بدون واسطه نزد ابوحنیفه شاگردى کرده است. بنابراین، ماتریدى گاه با دو واسطه و گاه با سه واسطه به امام خود (ابوحنیفه) متصل مى‌شود.»

    اما شاگردان وى: عده‌اى از علماى بنام حنفى نزد ماتریدى تلمّذ کرده‌اند که برخى از آنان عبارتند از:

    1. ابوالقاسم اسحاق بن محمد بن اسماعیل، مشهور به حکیم سمرقندى؛
    2. امام ابولیث بخارى؛
    3. امام ابومحمد عبدالکریم بن موسى بزدوى؛
    4. امام ابوالحسن على بن سعید رُستغفنى.


    جایگاه علمى

    از کتب و آثار ماتریدى پیداست که وى ذهن وقاد و استعداد سرشارى داشته است. ماتریدى با عمر طولانى و قوه عقلى توانمند خود در بسیارى از علوم شرکت تام و تبحر فراوان داشت. اما فن اصلى او علم کلام است، به گونه‌اى که حتى تفسیر او نیز صبغه کلامى به خود گرفته است.

    نویسنده کتاب الماتریدیة دراسةً و تقویما مى‌نویسد: «ماتریدى در تاریخ اندیشه اسلامى جایگاه عظیمى دارد؛ چرا که وى مؤسس یکى از مکاتب کلامى است که در جهان اسلام انتشار دارد... و هرکسى که نوشته‌هاى او را ملاحظه کند... و بر معانى نغز و دقیق، و دلایل استوارى که در آن است، واقف گردد... درمى‌یابد که وى از کرامات و مواهب الهى برخوردار بوده است.»

    آرى، ماتریدى مؤسس مکتب کلامى است که شمار کثیرى از اهل سنت پیرو آنند و بسیارى از عالمان و دانشمندان اهل سنت به پیروى از وى مفتخرند و حتى بسیارى از دانشمندان اشعرى مسلک مانند عبدالقاهر بغدادى (م429) و امام الحرمین (م 478) در مباحثى همچون اثبات حدوث عالم، وجود خدا و صفات او، ارزش عقل انسان، ضرورت وحى و... از او متأثرند.

    منشأ و مصدر آراى ماتریدى

    چنان‌که پیش‌تر خاطر نشان گردید، همه استادان ماتریدى از شاگردان با واسطه ابوحنیفه، یکى از چهار فقیه اهل‌سنت، بودند و از طرفى، ماتریدى خود بارها تأکید کرده است که پیرو و شاگرد ابوحنیفه است. بنابراین، منشأ و مصدر آراى ماتریدى در اصول و کلیات، ابوحنیفه است. ابوحنیفه پیش از پرداختن به فقه، از علماى علم کلام و داراى روش و آراى کلامى بود. ماتریدى که در فقه پیرو مکتب ابوحنیفه است، در کلام نیز تا حدى از او متأثر است.

    ابوزهره مى‌گوید: «از مقایسه آراى ابوحنیفه و آراى ابومنصور ماتریدى روشن مى‌گردد که این آراء در اصول باهم تلاقى دارند و از همین جهت است که علما معتقدند آراى ابوحنیفه اصلى است که آراى ماتریدى فرعى از آن است و علماى عراق و اطراف آن در فقه پیرو آراى ابوحنیفه‌اند، اما در عقاید به آراى وى توجهى نکرده و به آراى فقها و محدثان و اشاعره اکتفا کرده‌اند؛ لیکن علماى ماوراءالنهر علاوه بر عنایت به آراى فقهى ابوحنیفه، به آراى کلامى او در زمینه عقاید نیز توجه و عنایت مبذول داشته‌اند.»

    بنابراین، روشن مى‌گردد که اساس و بنیاد اندیشه‌هاى ماتریدى برگرفته و ملهم از ابوحنیفه است، لیکن، شمس‌الدین سلفى معتقد است که ماتریدى به واسطه استادان خود برخى از اندیشه‌هایش، از جمله آموزه کلام نفسى را از ابن کلاب گرفته است و مؤید این مطلب وجود کلابیه در سمرقند است.

    اما به نظر مى‌رسد این مطلب درست نباشد؛ چرا که وجود کلابیه در سمرقند و مرو دلیل بر تأثیرپذیرى ماتریدى از آن‌ها نیست؛ چنان‌که در خراسان آن روز امامیه نیز وجود داشتند و آراى کلامى ماتریدى به آنان خیلى نزدیک است، اما ماتریدى از آن‌ها متأثر نگردید، بلکه با آن‌ها شدیدا مخالف بود.

    درست‌تر آن است که بگوییم: اساس و بنیاد اندیشه ماتریدى، آراى ابوحنیفه است، اما در جزئیات و شیوه استدلال‌ها ذهن خلّاق و وقاد خود وى تولید اندیشه کرده است. وى با استفاده از علوم مختلفى که در خود جمع کرده بود، توانست نظام کلامى متقن و منسجمى را پى‌ریزى کند.

    روش کلامى ماتریدى و مقایسه آن با روش اشعرى

    روش کلامى ماتریدى که بر اساس آن نظام فکرى خود را استوار کرد، بر دو پایه عقل و نقل مى‌باشد. ماتریدى به عقل بسیار بها مى‌دهد و در عین حال از نقل هم سود مى‌برد. چنان‌که در آغاز این نوشتار اشاره گردید، ماتریدى اندیشه کلامى خود را براى صلح و آشتى میان معتزله و اهل حدیث ارائه کرده است و از این‌رو مى‌کوشد همواره راهى میان آن دو مکتب برگزیند. لابه لاى کتاب التوحید وى پر از نزاع و مجادله با دو طرف است. او گاه جانب معتزله، گاه جانب اهل حدیث و گاه طریق مخصوص به خود را در پیش مى‌گیرد.

    ماتریدى در اندیشه خود تنزیهى است و هر آنچه را که مستلزم تجسیم و تشبیه خدا و یا نقص و امکان در ساحت او باشد، مردود مى‌شمارد، اما مانند معتزله هم نیست که قایل به نفى صفات باشد.

    ابوالحسن اشعرى نیز در این انگیزه که مى‌خواهد میان معتزله و اهل حدیث آشتى ایجاد کند، با ماتریدى هماهنگ است؛ وى نیز راهى میان آن دو مکتب را بر مى‌گزیند، اما تفاوت‌هایى میان وى و ماتریدى وجود دارد. بسیارى از کسانى که در باب ماتریدى سخن گفته‌اند، به مقایسه میان روش اشعرى و ماتریدى پرداخته‌اند. در این باب نظرات گوناگونى ارائه شده است:

    برخى معتقدند که میان اشعرى و ماتریدى تفاوت عمده‌اى وجود ندارد و آن دو در روش و نظر، در اهمّ مسائل علم کلام اتفاق‌نظر دارند. دکتر فتح‌الله خلیف و شمس‌الدین سلفى از طرفداران این نظریه هستند. دکتر خلیف مى‌گوید: «دو شیخ اهل‌سنت روش واحدى دارند و در اهمّ مسائل علم کلام، که مورد اختلاف فرقه‌هاى کلامى است، متفق هستند.» اما به نظر مى‌رسد این دیدگاه چندان درست نباشد؛ زیرا با ملاحظه کتب اشعرى و ماتریدى در مى‌یابیم که تفاوت در روش و رأى میان آن دو بسیار اساسى و گسترده است. اشعرى براى عقل انسان چندان ارزشى قایل نیست و بیشتر ظاهرگراست. به عنوان مثال، وى براى خدا وجه و ید اثبات مى‌کند، اما ماتریدى به عقل بیشتر بها مى‌دهد و این امور را نمى‌پذیرد.

    دیدگاه دوم، نظر احمد امین مصرى است. وى مى‌گوید: «رنگ اعتزال در مکتب اشعرى آشکارتر است و این امر بدان جهت است که اشعرى مدتى طولانى در مکتب اعتزال بوده است.» وى سپس براى این مدعاى خود چنین شاهد مى‌آورد که «اشعرى قایل به وجوب عقلى شناخت خداست، اما ماتریدى این امر را نمی‌پذیرد.

    شگفت‌آور است که شخصى مانند احمد امین مصرى چنین اشتباهى را مرتکب شده است. گذشته از نادرستى اصل ادعاى وى، استشهاد وى دقیقا برعکس است؛ یعنى ماتریدى قایل به وجوب عقلى معرفت خدا و اشعرى قایل به وجوب نقلى آن است. بنابراین، استشهاد وى کاملاً نادرست است، چنان‌که اصل ادعاى وى نیز صحیح نیست. اشعرى، هرچند مدتى طولانى در مکتب اعتزال به سر برده است، اما این دلیل نمى‌شود که روش وى پس از عزلت از اعتزال نیز، اعتزالى باشد.

    دیدگاه سوم در این باب، که بیش‌تر محققان آن را اختیار کرده‌اند، این است که روش و آراى ماتریدى در بسیارى از مسائل اساسى علم کلام با اشعرى اختلاف دارد، چنان‌که در مواردى توافق نیز دارند. از این منظر، اختلاف آن دو از این حیث است که ماتریدى به عقل بیشتر بها مى‌دهد و به مکتب اعتزال نزدیک ‌تر است. در حقیقت، ماتریدى در نقطه میانى اشعرى و معتزله قرار دارد. امام ابوزهره مى‌گوید: «در روش ماتریدى عقل سلطه عظیمى دارد، اما اشاعره به روش نقلى مقیّدند و آن را با عقل تأیید مى‌کنند، به نحوى که براى انسان روشن مى‌گردد که اشاعره در خط بین اعتزال و اهل فقه و حدیث قرار دارد و ماتریدى در خط میان اشاعره و معتزله است.»

    از جمله کسانى که دیدگاه سوم را پذیرفته‌اند، مى‌توان به استاد جعفر سبحانى، استاد على ربانى گلپایگانى و شیخ محمد زاهد کوثرى اشاره کرد، لیکن شخصیت اخیر اختلاف میان اشاعره و ماتریدیه در عقاید را چندان جدى تلقّى نمى‌کند.

    آنچنان‌که پیش‌تر اشاره شد، به نظر مى‌رسد اختلاف میان اشاعره و ماتریدیه، هم در روش و هم در بینش، اساسى و جدى باشد. ماتریدى هرچند در کتب خود بر معتزله بسیار ایراد مى‌گیرد، اما آراء و روش او به آنان بسیار نزدیک است و اشاعره به اهل حدیث نزدیک ‌تر از ماتریدیه است. بنابراین، نظریه درست همان دیدگاه سوم است و میان این دو مکتب در بسیارى از مسائل مهم کلامى نظیر حسن و قبح عقلى، که پایه و اساس بسیارى از مسائل دیگر است، تنزیه و تشبیه، اثبات و نفى صفات خبریه و... اختلاف اساسى وجود دارد.

    وفات

    ابومنصور ماتریدى در سال 333ق در سمرقند وفات کرد و مدفن وى در قبرستان «جاکردیزه»، که از بزرگترین قبرستان‌هاى جهان اسلام است، زیارتگاه پیروان اوست.


    آثار

    ماتریدى ذهن فعال و خلّاقى داشته و در زمینه علوم مختلف ازقبیل فقه، اصول، تفسیر و کلام آثارى ازخود برجاى گذاشته است که عبارتند از:

    1. کتاب التوحید(اثر مورد بحث)،
    2. تأویلات اهل السنه، که در زمینه تفسیر است و با تحقیق دکتر ابراهیم عوضین در مصر چاپ شده است.
    3. مآخذالشریعه؛
    4. الجدل فى اصول الفقه؛
    5. کتاب المقالات؛
    6. بیان وهم المعتزله؛
    7. رد اوئل الادله للکعبى؛
    8. رد وعید الفساق للکعبى؛
    9. رد تهذیب الجدل للکعبى؛
    10. رد اصول الخمسه للباهلى؛
    11. الرد على القرامطه؛
    12. ردالامامه لبعض الروافض؛
    13. پندنامه.

    وابسته‌ها