احسائی، احمد بن زین‌الدین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
    جز (جایگزینی متن - 'احسائی (ابهام زدایی)' به 'احسائی (ابهام‌زدایی)')
     
    (۴۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class="wikiInfo">
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR05807.jpg|بندانگشتی|احسائي، احمد بن زين‌الدين]]
    [[پرونده:NUR05807.jpg|بندانگشتی|احسائی، احمد بن زين‌الدين]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type="authorName" |احسائي، احمد بن زين‌الدين  
    ! نام!! data-type="authorName" |احسائی، احمد بن زين‌الدين  
    |-
    |-
    |نام‎های دیگر  
    |نام‎های دیگر  
    | data-type="authorOtherNames" |شيخ احمد احسائي
    | data-type="authorOtherNames" |شيخ احمد احسائی


    Shaykh Ahmad
    Shaykh Ahmad
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    خط ۲۶: خط ۲۵:
    | data-type="authorTeachers" |[[کاشف‌الغطاء، جعفر بن خضر|شیخ جعفر کاشف الغطاء]]
    | data-type="authorTeachers" |[[کاشف‌الغطاء، جعفر بن خضر|شیخ جعفر کاشف الغطاء]]


    [[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی|سید مهدی بحرالعلوم]]
    [[بحرالعلوم، سید محمدمهدی بن مرتضی|سید مهدی بحرالعلوم]]


    میرزا محمدمهدی شهرستانی
    میرزا محمدمهدی شهرستانی
    خط ۳۴: خط ۳۳:
    شیخ احمد بحرانی دمستانی
    شیخ احمد بحرانی دمستانی


    [[کاشف‌الغطاء، موسی|شیخ موسی]] فرزند [[کاشف‌الغطاء، جعفر بن خضر|شیخ جعفر کاشف الغطاء]]، [[آل عصفور، حسین بن محمد|شیخ حسین آل عصفور]]
    [[کاشف‌الغطاء، موسی|شیخ موسی]] فرزند [[کاشف‌الغطاء، جعفر بن خضر|شیخ جعفر کاشف الغطاء]]، [[آل عصفور، حسین بن محمد|شیخ حسین آل عصفور]]، شیخ احمد آل عصفور  
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     
    ،
     
     
     
    شیخ احمد آل عصفور  
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    خط ۵۷: خط ۳۹:


    الرساله الوعاييه  
    الرساله الوعاييه  
    |- class="articleCode"
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    |کد مؤلف
    خط ۶۳: خط ۴۴:
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    {{کاربردهای دیگر|احسائی (ابهام‌زدایی)}}
    '''احمد بن زین‌الدین بن ابراهیم احسایی''' (1166-1241ق)، عالم، حکیم و فقیه نامدار امامی که جماعت شیخیه بدو منسوبند و اساس تعالیم خود را از او گرفته‌اند. مشرب و سوانح زندگی احسایی دامنه تأثیر او را به پس از حیاتش رسانده و تحولاتی را در تاریخ امامیه به بار آورده است.<ref>ابراهیمی، زین‌العابدین، ج6، ص662</ref> وی نوعی گرایش به باطن شریعت و تأکید بر مرتبه قدسی امام داشت.


    '''احمد بن زین‎الدین بن ابراهیم أحسایی''' (1166-1241ق)، عالم، حکیم و فقیه نامدار امامی که جماعت شیخیه بدو منسوبند و اساس تعالیم خود را از او گرفته‎اند. مشرب و سوانح زندگی احسایی دامنه تأثیر او را به پس از حیاتش رسانده و تحولاتی را در تاریخ امامیه به بار آورده است.<ref>ابراهیمی، زین‎العابدین، ج6، ص662</ref> وی نوعی گرایش به باطن شریعت و تأکید بر مرتبه قدسی امام داشت.
    ==زیست‌نامه==
     
    ==زیست‎نامه==
    ===زادگاه و خاندان===
    ===زادگاه و خاندان===
    او در روستای مطیرفی واقع در منطقه احساء در شرق عربستان به دنیا آمد. سابقه تشیع در نیاکان وی به جد چهارمش «داغر» باز می‎گردد. خاندان او به دلیل دوری از شهر و نداشتن عالم در میان خودشان از معرفت احکام دین بهره‎ای نداشتند.<ref>ر.ک: همان</ref>
    او در روستای مطیرفی واقع در منطقه احساء در شرق عربستان به دنیا آمد. سابقه تشیع در نیاکان وی به جد چهارمش «داغر» باز می‌گردد. خاندان او به دلیل دوری از شهر و نداشتن عالم در میان خودشان از معرفت احکام دین بهره‌ای نداشتند.<ref>ر.ک: همان</ref>


    ===سفرها===
    ===سفرها===
    احسایی مدتی در کربلا و نجف بود و پس‎ازآن در طول عمرش به احساء، بصره، ذورق، مشهد، یزد، تهران و کرمانشاه سفرهایی کرده و در برخی این شهرها اقامت گزید. او درخواست فتحعلی شاه مبنی بر اقامت در جوار سلطان را با این عذر رد کرد که: «اگر من در اینجا بمانم، وقتی مردم نزد من از احکام دولت دادخواهی می‎کنند به‎ضرورت حمایت مسلمانان می‎باید وساطت کنم و در این حال پاسخ قبول یا رد شاه یا موجب تعطیل سلطنت است یا مایه خواری من.»<ref>ر.ک: همان، ص663</ref>
    احسایی مدتی در کربلا و نجف بود و پس‌ازآن در طول عمرش به احساء، بصره، ذورق، مشهد، یزد، تهران و کرمانشاه سفرهایی کرده و در برخی این شهرها اقامت گزید. او درخواست فتحعلی شاه مبنی بر اقامت در جوار سلطان را با این عذر رد کرد که: «اگر من در اینجا بمانم، وقتی مردم نزد من از احکام دولت دادخواهی می‌کنند به‎ضرورت حمایت مسلمانان می‌باید وساطت کنم و در این حال پاسخ قبول یا رد شاه یا موجب تعطیل سلطنت است یا مایه خواری من.»<ref>ر.ک: همان، ص663</ref>


    ===وفات===
    ===وفات===
    ظاهراً بیشترین اقامت او در یزد و کرمانشاه بوده است. اقامتش در کرمانشاه (به‎جز سفر دوساله‎اش به حج) به ده سال رسید. او از کرمانشاه رهسپار عتبات شد و چندی بعد آنجا را نیز به عزم مکه ترک کرد اما در دو منزلی مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع مدینه دفن شد.<ref>ر.ک: همان</ref>
    ظاهراً بیشترین اقامت او در یزد و کرمانشاه بوده است. اقامتش در کرمانشاه (به‌جز سفر دوساله‌اش به حج) به ده سال رسید. او از کرمانشاه رهسپار عتبات شد و چندی بعد آنجا را نیز به عزم مکه ترک کرد اما در دو منزلی مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع مدینه دفن شد.<ref>ر.ک: همان</ref>


    ==اطلاعات علمی==
    ==اطلاعات علمی==
    وی تا 20 سالگی در احساء، علوم متداول را فرا گرفت؛ اما گویا او استاد خاصی نداشته و استفاده‎‎های او از مجالس درس عالمان تحصیل به معنی متعارف نبوده است، خاصه آنکه او در جایی از آثارش به کسی به‎عنوان استاد استناد نکرده است. آنچه از اساتید او می‎دانیم این است که پدرش او را برای فراگیری مقدمات ادبیات عرب نزد یکی از اقوامشان به نام شیخ محمد بن شیخ محسن فرستاد.<ref>ر.ک: همان، ص662</ref>
    وی تا 20 سالگی در احساء، علوم متداول را فرا گرفت؛ اما گویا او استاد خاصی نداشته و استفاده‌های او از مجالس درس عالمان تحصیل به معنی متعارف نبوده است، خاصه آنکه او در جایی از آثارش به کسی به‌عنوان استاد استناد نکرده است. آنچه از اساتید او می‌دانیم این است که پدرش او را برای فراگیری مقدمات ادبیات عرب نزد یکی از اقوامشان به نام شیخ محمد بن شیخ محسن فرستاد.<ref>ر.ک: همان، ص662</ref>


    «احسایی را به وارستگی و جهد در عبادت و ریاضات شرعی ستوده‎اند. از آثار وی برمی‎آید که وی علاوه بر فقه و دیگر علوم دینی متداول در فلسفه تبحر داشته و به دانش‎های گوناگون از ریاضیات و طبیعیات قدیم و علوم غریبه نیز آگاه بوده است.»<ref>همان</ref>
    «احسایی را به وارستگی و جهد در عبادت و ریاضات شرعی ستوده‌اند. از آثار وی برمی‌آید که وی علاوه بر فقه و دیگر علوم دینی متداول در فلسفه تبحر داشته و به دانش‌های گوناگون از ریاضیات و طبیعیات قدیم و علوم غریبه نیز آگاه بوده است.»<ref>همان</ref>


    از میان علما محمد بن حسین آل عصفور بحرانی و ملا محمدتقی برغانی با عقاید او مخالفت کردند و به‎ویژه برغانی عقاید او را غلوآمیز دانست، ولی محمدابراهیم کلباسی مخالفت با او را روا نمی‎شمرد و حتی پس از مرگ او در اصفهان سه روز عزای عمومی برپا داشت.<ref>همان، ص663-664</ref>
    از میان علما محمد بن حسین آل عصفور بحرانی و ملا محمدتقی برغانی با عقاید او مخالفت کردند و به‌ویژه برغانی عقاید او را غلوآمیز دانست، ولی محمدابراهیم کلباسی مخالفت با او را روا نمی‌شمرد و حتی پس از مرگ او در اصفهان سه روز عزای عمومی برپا داشت.<ref>همان، ص663-664</ref>


    ===عقاید و آرا===
    ===عقاید و آرا===
    وصف کلی اندیشه احسایی را می‎توان در این خلاصه کرد که وی علوم و حقایق را به‎تمامی نزد پیامبر(ص) و امامان(ع) می‎داند و از دیدگاه او حکمت –که علم به حقایق اشیاء است- با باطن شریعت و نیز با ظاهر آن ازهرجهت سازگاری دارد. او معتقد است که عقل آنگاه می‎تواند به ادراک امور نائل شود که از انوار اهل‎بیت روشنی گیرد و این شرط در شناخت‎های نظری و عملی یکسان وجود دارد. درست است که تعقل در اصول و معارف دین واجب است اما ازآنجاکه حقیقت با اهل‎بیت(ع) همراهی دارد، صدق احکام عقل در گرو نوری است که از ایشان می‎گیرد.
    وصف کلی اندیشه احسایی را می‌توان در این خلاصه کرد که وی علوم و حقایق را به‌تمامی نزد پیامبر(ص) و امامان(ع) می‌داند و از دیدگاه او حکمت –که علم به حقایق اشیاء است- با باطن شریعت و نیز با ظاهر آن ازهرجهت سازگاری دارد. او معتقد است که عقل آنگاه می‌تواند به ادراک امور نائل شود که از انوار اهل‎‌بیت روشنی گیرد و این شرط در شناخت‎های نظری و عملی یکسان وجود دارد. درست است که تعقل در اصول و معارف دین واجب است اما ازآنجاکه حقیقت با اهل‎‌بیت(ع) همراهی دارد، صدق احکام عقل در گرو نوری است که از ایشان می‌گیرد.


    احسایی ضمن آنکه موضع اهل ظاهر را در اکتفا به‎ظاهر شریعت نمی‎پذیرد، مسلک متصوفه‎ای را که در پرداختن به باطن شریعت از پایبندی به‎ظاهر آن باز مانده‎اند، مردود می‎شمارد. در آثار وی معارضه‎هایی سخت با ابن عربی آمده است. وی در مقدمه شرح خود بر العرشیه صدرالدین شیرازی از او انتقاد می‎کند که به اقوال کسانی چون ابن عربی گراییده و بر پایه آن ناچار به تأویل سخن امامان شده است. او همین عیب را بر فیض کاشانی نیز می‎گیرد... احسایی می‎گوید تمسکش به اهل‎بیت(ع) در دریافت حقایق سبب شده است که در برخی مسائل با بسیاری از حکما و متکلمان مخالفت کند. وی در عین احاطه بر آرای حکما، مبانی فلسفی را تا آنجا پذیرفته است که از دید او با باطن تعالیم شریعت در تعارض نباشد. در نتیجه اصطلاحاتی هم که به‎کاربرده است در مواردی با آنچه از این اصطلاحات در حکمت رایج فهمیده می‎شود، تفاوت دارد و توجه به این نکته در فهم صحیح افکار وی سودمند است. <ref>همان، ص664</ref>
    احسایی ضمن آنکه موضع اهل ظاهر را در اکتفا به‎ظاهر شریعت نمی‌پذیرد، مسلک متصوفه‌ای را که در پرداختن به باطن شریعت از پایبندی به‎ظاهر آن باز مانده‌اند، مردود می‌شمارد. در آثار وی معارضه‌هایی سخت با ابن عربی آمده است. وی در مقدمه شرح خود بر العرشیه صدرالدین شیرازی از او انتقاد می‌کند که به اقوال کسانی چون ابن عربی گراییده و بر پایه آن ناچار به تأویل سخن امامان شده است. او همین عیب را بر فیض کاشانی نیز می‌گیرد... احسایی می‌گوید تمسکش به اهل‎‌بیت(ع) در دریافت حقایق سبب شده است که در برخی مسائل با بسیاری از حکما و متکلمان مخالفت کند. وی در عین احاطه بر آرای حکما، مبانی فلسفی را تا آنجا پذیرفته است که از دید او با باطن تعالیم شریعت در تعارض نباشد. در نتیجه اصطلاحاتی هم که به‌کاربرده است در مواردی با آنچه از این اصطلاحات در حکمت رایج فهمیده می‌شود، تفاوت دارد و توجه به این نکته در فهم صحیح افکار وی سودمند است.<ref>همان، ص664</ref>


    ===اساتید===
    ===اساتید===
    او در 1186 به کربلا و نجف مهاجرت کرد و در درس سید مهدی بحرالعلوم و آقا محمدباقر وحید بهبهانی حضور یافت. از کسانی که به احسایی اجازه روایت داده‎اند [[کاشف‌الغطاء، جعفر بن خضر|شیخ جعفر کاشف الغطاء]]، [[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی|سید مهدی بحرالعلوم]]، میرزا محمدمهدی شهرستانی، آقا [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|سید علی طباطبایی]] [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|صاحب ریاض]]، شیخ احمد بحرانی دمستانی، [[کاشف‌الغطاء، موسی|شیخ موسی]] فرزند [[کاشف‌الغطاء، جعفر بن خضر|شیخ جعفر کاشف الغطاء]]، [[آل عصفور، حسین بن محمد|شیخ حسین آل عصفور]]
    او در 1186 به کربلا و نجف مهاجرت کرد و در درس سید مهدی بحرالعلوم و آقا [[وحید بهبهانی، محمدباقر|محمدباقر وحید بهبهانی]] حضور یافت. از کسانی که به احسایی اجازه روایت داده‌اند [[کاشف‌الغطاء، جعفر بن خضر|شیخ جعفر کاشف الغطاء]]، [[بحرالعلوم، سید محمدمهدی بن مرتضی|سید مهدی بحرالعلوم]]، میرزا محمدمهدی شهرستانی، آقا [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|سید علی طباطبایی]] [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|صاحب ریاض]]، شیخ احمد بحرانی دمستانی، [[کاشف‌الغطاء، موسی|شیخ موسی]] فرزند [[کاشف‌الغطاء، جعفر بن خضر|شیخ جعفر کاشف الغطاء]]، [[آل عصفور، حسین بن محمد|شیخ حسین آل عصفور]]، شیخ احمد آل عصفور و... هستند.<ref>ر.ک: همان، ص663</ref>
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     
    ،
     
     
     
    شیخ احمد آل عصفور و... هستند.<ref>ر.ک: همان، ص663</ref>


    ===شاگردان===
    ===شاگردان===
    # سید کاظم رشتی؛
    # [[رشتی، کاظم بن قاسم|سید کاظم رشتی]]؛
    # میرزا حسن گوهر.
    # [[میرزا حسن گوهر]].
    #[[آل‌ طوق قطیفی بحرانی، احمد بن صالح|احمد بن صالح آل‌طوق قطیفی بحرانی]]


    ====صاحبان اجازه از او====
    ====صاحبان اجازه از او====
    # شیخ محمدحسن نجفی معروف به صاحب جواهر؛
    # [[صاحب جواهر، محمدحسن|شیخ محمدحسن نجفی]] معروف به صاحب جواهر؛
    # حاج محمدابراهیم کلباسی؛
    # [[کرباسی، محمدابراهیم بن محمدحسن|حاج محمدابراهیم کلباسی]]؛
    # میرزا محمدتقی نوری؛
    # [[نوری، محمدتقی بن محمدمهدی|میرزا محمدتقی نوری]]؛
    # شیخ اسدالله کاظمی شوشتری؛
    # [[شیخ اسدالله کاظمی شوشتری]]؛
    # ملاعلی برغانی؛
    # ملا [[علی برغانی]]؛
    # آقا رجبعلی یزدی؛
    # آقا [[رجبعلی یزدی]]؛
    # ملاعلی بن آقا عبدالله سمنانی؛
    # ملاعلی بن آقا عبدالله سمنانی؛
    # علی بن درویش کاظمی؛
    # علی بن درویش کاظمی؛
    خط ۱۳۶: خط ۱۰۱:
    # رساله في بعض اسرار التجوید؛
    # رساله في بعض اسرار التجوید؛
    # مختصر الرسالة الحيدرية في فقه الصلوات اليومیة؛
    # مختصر الرسالة الحيدرية في فقه الصلوات اليومیة؛
    # دست‎نوشته‎های او که مجموعه‎هایی از آن‎ها با عناوین کشکول و رسائل قابل ذکرند و...<ref>همان، ص666-667</ref>
    # دست‌نوشته‌های او که مجموعه‌هایی از آن‌ها با عناوین کشکول و رسائل قابل ذکرند و...<ref>همان، ص666-667</ref>


    ==پانویس==
    ==پانویس==
    خط ۱۴۲: خط ۱۰۷:


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    ابراهیمی، زین‎العابدین، دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، جلد ششم، مرکز دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی، تهران، چاپ اول، 1373ش.
    ابراهیمی، زین‌العابدین، دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، جلد ششم، مرکز دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی، تهران، چاپ اول، 1373ش.


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[شرح العرشية]]
    [[شرح العرشية]]


    خط ۱۵۷: خط ۱۲۴:
    [[الرجعة]]
    [[الرجعة]]


    [[صراط الیقین فی شرح تبصرة المتعلمین]]
    [[صراط اليقين في شرح تبصرة المتعلمين]]


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:25آذر الی 24 دی]]
    [[رده:قربانی-دی96]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۱۰

    احسائی، احمد بن زين‌الدين
    نام احسائی، احمد بن زين‌الدين
    نام‎های دیگر شيخ احمد احسائی

    Shaykh Ahmad

    نام پدر زین‌الدین
    متولد 1166ق
    محل تولد احساء در شرق عربستان
    رحلت / 1241ق
    اساتید شیخ جعفر کاشف الغطاء

    سید مهدی بحرالعلوم

    میرزا محمدمهدی شهرستانی

    آقا سید علی طباطبایی

    شیخ احمد بحرانی دمستانی

    شیخ موسی فرزند شیخ جعفر کاشف الغطاء، شیخ حسین آل عصفور، شیخ احمد آل عصفور

    برخی آثار شرح المشاعر

    الرساله الوعاييه

    کد مؤلف AUTHORCODE05807AUTHORCODE

    احمد بن زین‌الدین بن ابراهیم احسایی (1166-1241ق)، عالم، حکیم و فقیه نامدار امامی که جماعت شیخیه بدو منسوبند و اساس تعالیم خود را از او گرفته‌اند. مشرب و سوانح زندگی احسایی دامنه تأثیر او را به پس از حیاتش رسانده و تحولاتی را در تاریخ امامیه به بار آورده است.[۱] وی نوعی گرایش به باطن شریعت و تأکید بر مرتبه قدسی امام داشت.

    زیست‌نامه

    زادگاه و خاندان

    او در روستای مطیرفی واقع در منطقه احساء در شرق عربستان به دنیا آمد. سابقه تشیع در نیاکان وی به جد چهارمش «داغر» باز می‌گردد. خاندان او به دلیل دوری از شهر و نداشتن عالم در میان خودشان از معرفت احکام دین بهره‌ای نداشتند.[۲]

    سفرها

    احسایی مدتی در کربلا و نجف بود و پس‌ازآن در طول عمرش به احساء، بصره، ذورق، مشهد، یزد، تهران و کرمانشاه سفرهایی کرده و در برخی این شهرها اقامت گزید. او درخواست فتحعلی شاه مبنی بر اقامت در جوار سلطان را با این عذر رد کرد که: «اگر من در اینجا بمانم، وقتی مردم نزد من از احکام دولت دادخواهی می‌کنند به‎ضرورت حمایت مسلمانان می‌باید وساطت کنم و در این حال پاسخ قبول یا رد شاه یا موجب تعطیل سلطنت است یا مایه خواری من.»[۳]

    وفات

    ظاهراً بیشترین اقامت او در یزد و کرمانشاه بوده است. اقامتش در کرمانشاه (به‌جز سفر دوساله‌اش به حج) به ده سال رسید. او از کرمانشاه رهسپار عتبات شد و چندی بعد آنجا را نیز به عزم مکه ترک کرد اما در دو منزلی مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع مدینه دفن شد.[۴]

    اطلاعات علمی

    وی تا 20 سالگی در احساء، علوم متداول را فرا گرفت؛ اما گویا او استاد خاصی نداشته و استفاده‌های او از مجالس درس عالمان تحصیل به معنی متعارف نبوده است، خاصه آنکه او در جایی از آثارش به کسی به‌عنوان استاد استناد نکرده است. آنچه از اساتید او می‌دانیم این است که پدرش او را برای فراگیری مقدمات ادبیات عرب نزد یکی از اقوامشان به نام شیخ محمد بن شیخ محسن فرستاد.[۵]

    «احسایی را به وارستگی و جهد در عبادت و ریاضات شرعی ستوده‌اند. از آثار وی برمی‌آید که وی علاوه بر فقه و دیگر علوم دینی متداول در فلسفه تبحر داشته و به دانش‌های گوناگون از ریاضیات و طبیعیات قدیم و علوم غریبه نیز آگاه بوده است.»[۶]

    از میان علما محمد بن حسین آل عصفور بحرانی و ملا محمدتقی برغانی با عقاید او مخالفت کردند و به‌ویژه برغانی عقاید او را غلوآمیز دانست، ولی محمدابراهیم کلباسی مخالفت با او را روا نمی‌شمرد و حتی پس از مرگ او در اصفهان سه روز عزای عمومی برپا داشت.[۷]

    عقاید و آرا

    وصف کلی اندیشه احسایی را می‌توان در این خلاصه کرد که وی علوم و حقایق را به‌تمامی نزد پیامبر(ص) و امامان(ع) می‌داند و از دیدگاه او حکمت –که علم به حقایق اشیاء است- با باطن شریعت و نیز با ظاهر آن ازهرجهت سازگاری دارد. او معتقد است که عقل آنگاه می‌تواند به ادراک امور نائل شود که از انوار اهل‎‌بیت روشنی گیرد و این شرط در شناخت‎های نظری و عملی یکسان وجود دارد. درست است که تعقل در اصول و معارف دین واجب است اما ازآنجاکه حقیقت با اهل‎‌بیت(ع) همراهی دارد، صدق احکام عقل در گرو نوری است که از ایشان می‌گیرد.

    احسایی ضمن آنکه موضع اهل ظاهر را در اکتفا به‎ظاهر شریعت نمی‌پذیرد، مسلک متصوفه‌ای را که در پرداختن به باطن شریعت از پایبندی به‎ظاهر آن باز مانده‌اند، مردود می‌شمارد. در آثار وی معارضه‌هایی سخت با ابن عربی آمده است. وی در مقدمه شرح خود بر العرشیه صدرالدین شیرازی از او انتقاد می‌کند که به اقوال کسانی چون ابن عربی گراییده و بر پایه آن ناچار به تأویل سخن امامان شده است. او همین عیب را بر فیض کاشانی نیز می‌گیرد... احسایی می‌گوید تمسکش به اهل‎‌بیت(ع) در دریافت حقایق سبب شده است که در برخی مسائل با بسیاری از حکما و متکلمان مخالفت کند. وی در عین احاطه بر آرای حکما، مبانی فلسفی را تا آنجا پذیرفته است که از دید او با باطن تعالیم شریعت در تعارض نباشد. در نتیجه اصطلاحاتی هم که به‌کاربرده است در مواردی با آنچه از این اصطلاحات در حکمت رایج فهمیده می‌شود، تفاوت دارد و توجه به این نکته در فهم صحیح افکار وی سودمند است.[۸]

    اساتید

    او در 1186 به کربلا و نجف مهاجرت کرد و در درس سید مهدی بحرالعلوم و آقا محمدباقر وحید بهبهانی حضور یافت. از کسانی که به احسایی اجازه روایت داده‌اند شیخ جعفر کاشف الغطاء، سید مهدی بحرالعلوم، میرزا محمدمهدی شهرستانی، آقا سید علی طباطبایی صاحب ریاض، شیخ احمد بحرانی دمستانی، شیخ موسی فرزند شیخ جعفر کاشف الغطاء، شیخ حسین آل عصفور، شیخ احمد آل عصفور و... هستند.[۹]

    شاگردان

    1. سید کاظم رشتی؛
    2. میرزا حسن گوهر.
    3. احمد بن صالح آل‌طوق قطیفی بحرانی

    صاحبان اجازه از او

    1. شیخ محمدحسن نجفی معروف به صاحب جواهر؛
    2. حاج محمدابراهیم کلباسی؛
    3. میرزا محمدتقی نوری؛
    4. شیخ اسدالله کاظمی شوشتری؛
    5. ملا علی برغانی؛
    6. آقا رجبعلی یزدی؛
    7. ملاعلی بن آقا عبدالله سمنانی؛
    8. علی بن درویش کاظمی؛
    9. محمدتقی (فرزند احسایی)؛
    10. علینقی (دیگر فرزند او).[۱۰]

    آثار

    1. جوامع الكلم (در دو جلد)؛
    2. حياة النفس في حظيرة القدس (در اصول عقاید)؛
    3. شرح الزيارة الجامعة الكبيرة (معروف‎ترین و بزرگ‎ترین اثر احسایی)؛
    4. شرح العرشية (شرح عرشیه صدرالدین شیرازی)؛
    5. شرح المشاعر (شرح مشاعر صدرالدین شیرازی)؛
    6. العصمة و الرجعة (در پاسخ محمدعلی میرزا دولتشاه در دو موضوع عصمت و رجعت)؛
    7. الفوائد (مباحث عام وجود، آفرینش الهی و افعال انسان)؛
    8. مجموعة الرسائل (23 رساله در پاسخ به اشخاص)؛
    9. رسالة في رسم الفاظ القرآن الشريف؛
    10. رساله في بعض اسرار التجوید؛
    11. مختصر الرسالة الحيدرية في فقه الصلوات اليومیة؛
    12. دست‌نوشته‌های او که مجموعه‌هایی از آن‌ها با عناوین کشکول و رسائل قابل ذکرند و...[۱۱]

    پانویس

    1. ابراهیمی، زین‌العابدین، ج6، ص662
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: همان، ص663
    4. ر.ک: همان
    5. ر.ک: همان، ص662
    6. همان
    7. همان، ص663-664
    8. همان، ص664
    9. ر.ک: همان، ص663
    10. ر.ک: همان
    11. همان، ص666-667

    منابع مقاله

    ابراهیمی، زین‌العابدین، دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، جلد ششم، مرکز دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی، تهران، چاپ اول، 1373ش.

    وابسته‌ها