رشتی، کاظم بن قاسم
نام | رشتی، کاظم بن قاسم |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | قاسم |
متولد | 1212ق |
محل تولد | رشت |
رحلت | 1259ق |
اساتید | شیخ احمد احسایى |
برخی آثار | رسالة الطبيب البهبهاني
بدائع الحکمة: (رسالة عبدالله بیک) |
کد مؤلف | AUTHORCODE15231AUTHORCODE |
سید کاظم بن قاسم رشتی (1212-1259ق)، ملقب به نجیبالاشرف، دومین رهبر شیخیه بعد از شیخ احمد احسایی بود.
ولادت
او در سال 1212ق، در رشت متولد شد.
خاندان
سید کاظم بن قاسم حسینى رشتى گیلانى حائرى، دومین رهبر شیخیه بود. اجدادش از اشراف سادات حسینى مدینه بودهاند. جدش سید احمد به علت شیوع طاعون از مدینه گریخت و به رشت رفت.
تحصیلات
سید کاظم رشتی، دروس ابتدایی را در موطن خود گذراند و طبق ادعای ابوالقاسم خان ابراهیمی، برای رسیدن به درجات عالی، با دیدن حضرت زهرا(س) در عالم رؤیا، به درس احسایی رهنمون شد[۱]. سید در جوانى به یزد رفت و به شیخ احمد احسایى پیوست[۲].
سفر به کربلا
سید کاظم سپس به کربلا رهسپار شد و تا پایان عمر در آن شهر به تدریس و ترویج مکتب شیخیه مشغول بود و بالغ بر یکصدوپنجاه جلد کتاب و رساله نوشت که غالباً رمزآسا و غیر مفهوم است.
او در کربلا مورد توجه علماى عصر خود گردید. محمود آلوسى مفتى بغداد صاحب «مقامات آلوسیه» درباره سید کاظم گوید: اگر سید در زمانى مىزیست که ممکن بود نبى مرسل و پیغمبرى باشد، من «أول من آمن» بودم؛ زیرا شرایط لازم اخلاق و علم کثیر و عمل به سجایاى معنوى در شخص او موجود است[۳].
رهبری فرقه شیخیه
درباره ارتباط بین سید کاظم و شیخ احمد چنین نوشتهاند: دوستی و نزدیک شدن رشتی با احسایی، به جایی رسید که به نقل از کریم خان کرمانی، احسایی در حق شاگرد خود گفته بود: «سید کاظم میفهمد و غیر او نمیفهمند».
احسایی برای تثبیت جایگاه رشتی بهعنوان جانشین، تلاش بسیار کرد؛ مثلاً به نقل از کرمانی، وقتی از احسایی سؤال شد که اگر دست ما به شما نرسید، از چه کسی اخذ علم کنیم؛ احسایی در پاسخ گفت: از سید کاظم بگیرید؛ زیرا او علم را از من مشافهتاً آموخته است و من از ائمه، خود مشافهتاً آموختهام...
بههرحال، بعد از مرگ احسایی، زعامت شیخیه به رشتی رسید. گرچه تلاش احسایی بر تثبیت جایگاه رشتی بهعنوان جانشین مؤثر بود، بالاتر از آن، در امان ماندن خانه رشتی از هتک حرمت توسط سپاه عثمانی، خود در تثبیت جایگاه او در میان شیخیان، حائز اهمیتِ بسیار بوده است.
البته زعامت شیخیه برای رشتی در آن عصر، چندان هم با خوشاقبالی همراه نبود؛ زیرا رشتی، زمانی به ریاست فرقه شیخیه رسید که متشرعان اثناعشری، علیه شیخیان بوده و قاطبه مجتهدان، احسایی را تکفیر میکردند؛ لذا وی در عصری سکاندار کشتی شیخیه شد که از جامعه شیعی طرد شده بودند؛ تا جایی که به ادعای رشتی، مردم چندین بار به جانش سوء قصد کرده و یک بار هم در حملهای در حرم حضرت سیدالشهدا(ع) عمامهاش را از سرش برداشتند.
بر همین اساس، وی از عالمان شیعی کینه عمیقی به دل گرفت؛ تا جایی که بر اساس گزارش تنکابنی، مبتنی بر مشاهدههای عینی خود، او عالمان را در درس خود، شتم کرده، مورد سخنان ناروا قرار میداد.
این کینه زمانی به اوج خود رسید که در مجالس متعدد مناظره، رشتی با عالمان بزرگ و سرشناس عراق، از جمله مرحوم سید مهدی طباطبایی، تفکر این مکتب کاملاً مورد خدشه و تکفیر قرار گرفت و جامعه شیخیه در عراق بهکلی رانده شد[۴].
شاگردان
از جمله شاگردان سید، حاج محمد کریم خان کرمانى و سید علیمحمد شیرازى معروف به باب است[۵].
وفات
سید در ذیحجه سال 1259ق (به قول بعضی بر اثر نوشیدن قهوه مسمومی که حاکم عثمانی به او خوراند)، درگذشت و در جوار قبر امام حسین(ع) مدفون شد[۶].
آثار
از مهمترین آثار رشتی میتوان به «شرح قصیده لامیه»، «شرح خطبه تطنجیه»، «تفسیر آیة الکرسی»، «دلیل المتحيرين»، «شرح دعاء السمات»، «الحجة البالغة» و «السلوك إلى الله» اشاره کرد[۷].
پانویس
منابع مقاله
- مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ دوم، 1372ش.
- محمدی، مسلم؛ محمدی، محمد، دیدگاههای غالیانه شیخیه در خصوص مقامات ائمه اطهار(ع) با محوریت اندیشههای شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی، انتظار موعود، بهار 1397، شماره 60، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور.