ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'رده: مرداد(98)' به '')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۲۰: خط ۲۰:
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    | data-type="authorbirthDate" |661ق
    | data-type="authorbirthDate" |661ق برابر با 1263م
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    | data-type="authorDeathDate" |728 ق
    | data-type="authorDeathDate" |728ق برابر با 1328م
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    | data-type="authorTeachers" |ابن عبدالدائم
    | data-type="authorTeachers" |ابن عبدالدائم


    مجد بن عساكر
    مجد بن عساکر


    يحيى بن الصيرفى
    یحیى بن الصیرفى


    قاسم اربلى
    قاسم اربلى
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    | data-type="authorWritings" |[[الرد علی الأخنائي قاضي المالکیة واستحباب زیارة خیرالبریة الزیارة الشرعیة لا البدعیة]]
    | data-type="authorWritings" |[[الرد علی الأخنائي قاضي المالکیة واستحباب زیارة خیرالبریة الزیارة الشرعیة لا البدعیة|الرد علی الأخنائی قاضی المالکیة واستحباب زیارة خیرالبریة الزیارة الشرعیة لا البدعیة]]


    [[شرح العقیده الاصفهانیه]]
    [[شرح العقیده الاصفهانیه]]
    |- class="articleCode"
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    |کد مؤلف
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE01733AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE01733AUTHORCODE<br>
    |}
    |}
    </div>
    </div>
     
    {{کاربردهای دیگر|شيخ‌الإسلام (ابهام زدایی)}}
    {{کاربردهای دیگر|شيخ الإسلام (ابهام زدایی)}}
    '''احمد بن عبدالحلیم بن تیمیة حرّانی''' (۶۶۱-۷۲۸ق)،  فقیه حنبلی و سلفی، محدث، مبتکر و بنیان‌گذار نظریه وهابیت، یکى از شخصیت‌هاى مشهور جهان اسلام است که در اندیشۀ دینى و معنوى عصر خود و اعصار بعد از خود اثر بسیار مهمى داشته و از افراد معدود بحث‌انگیز و مورد مناقشه در سر تا سر قرون بعد از زمان خویش بوده است.  
     
    '''احمد بن عبدالحليم بن تيمیة الحرّاني''' (۶۶۱-۷۲۸ق)،  فقیه حنبلی و سلفی، محدث، مبتکر و بنیان‌گذار نظریه وهابیت،  
     
    یکى از شخصيت‌هاى مشهور جهان اسلام است كه در انديشۀ دينى و معنوى عصر خود و اعصار بعد از خود اثر بسيار مهمى داشته و از افراد معدود بحث‌انگيز و مورد مناقشه در سر تا سر قرون بعد از زمان خویش بوده است.


    == ولادت ==
    == ولادت ==
    وى در شهر حرّان جایی میان موصل و شام كه در آن زمان از مراكز تعليمات مذهب حنبلى بود به سال 661ق در خانواده‌ای از مشایخ حنابله متولد شد.  
    شیخ‌الاسلام تقی‌الدین ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم، در شهر حرّان جایی میان موصل و شام که در آن زمان از مراکز تعلیمات مذهب حنبلى بود به سال 661ق برابر با 1263م در خانواده‌ای از مشایخ حنابله متولد شد.  


    در خانوادۀ ابن تيمیه در حرّان در قرن 6 و 7ق افراد مشهورى در مذهب حنبلى وجود داشته‌اند.  
    در خانوادۀ ابن تیمیه در حرّان در قرن 6 و 7ق افراد مشهورى در مذهب حنبلى وجود داشته‌اند.  


    == تحصیلات ==
    == تحصیلات ==
    ابن تيمیه پرورش علمى و دينى خود را ابتدا در محيط علماى حنبلى دمشق تكمیل كرد.از شيوخ او مى‌توان ابن عبدالدائم، مجد بن عساكر، يحيى بن الصيرفى، قاسم اربلى، ابن ابى اليسر، ابراهیم بن الدرجى و...را نام برد.
    ابن تیمیه پرورش علمى و دینى خود را ابتدا در محیط علماى حنبلى دمشق تکمیل کرد.از شیوخ او مى‌توان ابن عبدالدائم، مجد بن عساکر، یحیى بن الصیرفى، قاسم اربلى، ابن ابى الیسر، ابراهیم بن الدرجى و... را نام برد.
     
    ابن تيمیه در اكثر علوم متداول زمان خویش از فقه و حديث و اصول و تفسير و كلام متبحّر بود و در فلسفه و رياضيات و ملل و نحل و عقايد اديان ديگر مخصوصاً مسيحيت و يهود نيز اطلاعات فراوان داشت.وى به زودى بر اثر قدرت بيان و وسعت دانش و زهد و عبادت خود مشهور گرديد و از مراجع مهم فتوا در زمان خود شد.


    ابن تيمیه به‌سبب اظهار عقايد خاص خود نسبت به مسائل مختلف(كلامى، فقهى، عرفانى و...) و موضع‌گيرى در برابر شخصيت‌هاى برجستۀ اسلامى، مخالفان و نيز مريدان بسيارى در همان روزگار خویش يافت. از مخالفان او مى‌توان این افراد را نام برد: نصر بن سلمان ابن عمر منبجى (متوفاى 719ق)، ابوحيان اندلسى نحوى (م 745ق) و...از جمله شاگردان و مدافعان سرسخت ابن تيمیه مى‌توان [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، مؤلف «[[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية و النهایة]]» را نام برد. اما بزرگ‌ترين شاگرد و مدافع ابن تيمیه بى‌شك شمس‌الدين محمد بن ابى‌بكر بن ايوب، معروف به [[ابن‌قیم جوزیه، محمد بن ابی‌بکر|ابن قيم جوزيه]] (691-751 ق) است كه در همۀ اقوال و عقايد تابع و حامى بى‌چون و چراى او بود و نشر و بسط عقايد ابن تيمیه را در زمان حيات او و پس از مرگ او برعهده داشت.
    ابن تیمیه در اکثر علوم متداول زمان خویش از فقه و حدیث و اصول و تفسیر و کلام متبحّر بود و در فلسفه و ریاضیات و ملل و نحل و عقاید ادیان دیگر مخصوصاً مسیحیت و یهود نیز اطلاعات فراوان داشت.وى به زودى بر اثر قدرت بیان و وسعت دانش و زهد و عبادت خود مشهور گردید و از مراجع مهم فتوا در زمان خود شد.


    == وفات ==
    ابن تیمیه به‌سبب اظهار عقاید خاص خود نسبت به مسائل مختلف(کلامى، فقهى، عرفانى و...) و موضع‌گیرى در برابر شخصیت‌هاى برجستۀ اسلامى، مخالفان و نیز مریدان بسیارى در همان روزگار خویش یافت. از مخالفان او مى‌توان این افراد را نام برد: نصر بن سلمان ابن عمر منبجى (متوفاى 719ق)، ابوحیان اندلسى نحوى (م 745ق) و...از جمله شاگردان و مدافعان سرسخت ابن تیمیه مى‌توان [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن کثیر]]، مؤلف «[[البداية و النهاية (دارالفکر)|البدایة و النهایة]]» را نام برد. اما بزرگ‌ترین شاگرد و مدافع ابن تیمیه بى‌شک شمس‌الدین محمد بن ابى‌بکر بن ایوب، معروف به [[ابن قیم جوزیه، محمد بن ابی‌بکر|ابن قیم جوزیه]] (691-751 ق) است که در همۀ اقوال و عقاید تابع و حامى بى‌چون و چراى او بود و نشر و بسط عقاید ابن تیمیه را در زمان حیات او و پس از مرگ او برعهده داشت.
    سرانجام در سال 728ق در زندان قلعه دمشق وفات یافت. 
     
    ==آثار==
    ابن تيمیه هيچگاه از نوشتن و تصنيف فارغ نبود، حتى هنگامى كه به زندان افتاد به نوشتن اشتغال داشت.برخى مصنفات او را تا 300 جلد شماره كرده‌اند.از نوشته‌هاى او در باب عقايد مى‌توان به:الايمان، الاستقامة، التوسل و الوسيلة، الرسالة التدرية، العقيدة الواسطية، بيان الهدى من الضلال، بيان الفرقة الناحية، نقض المنطق، الرّدّ على المنطقيين، الواسطه بين الحق و الخلق، الرد على الأخنائي و غيره اشاره كرد.


    ==عقائد==
    ==عقائد==


    ابن تیمیه علاوه بر مذهب حنبلى که مذهب وى بود، به‌تحقیق در مذاهب فقهى و علم کلام و اصول اعتقادات نیز پرداخت و برخلاف اکثر معاصران خود فلسفه و حکمت هم آموخت و با ادیان یهود و مسیحیت آشنا شد.کسى که آثار او را مطالعه مى‌کند و اطلاعات او را در معارف اسلامى از فقه و حدیث و کلام و لغت و تفسیر مى‌بیند، انتظار دارد که در بلندنظرى و تعصّب‌ستیزى فردى برجسته باشد و گرد تعصبات و فرقه‌گرایى‌هاى زمان خود نگردد، اما او در حدود عقاید مذهب خانوادگى خود(حنبلى) محدود و محصور مانده و در مجادلات و مباحثات کلامى از راه انصاف به دور افتاده و به مخالفان خود با سلاح اتهام حمله کرده است.


    ابن تيمیه علاوه بر مذهب حنبلى كه مذهب وى بود، به‌تحقيق در مذاهب فقهى و علم كلام و اصول اعتقادات نيز پرداخت و برخلاف اكثر معاصران خود فلسفه و حكمت هم آموخت و با اديان يهود و مسيحيت آشنا شد.كسى كه آثار او را مطالعه مى‌كند و اطلاعات او را در معارف اسلامى از فقه و حديث و كلام و لغت و تفسير مى‌بيند، انتظار دارد كه در بلندنظرى و تعصّب‌ستيزى فردى برجسته باشد و گرد تعصبات و فرقرائى‌هاى زمان خود نگردد، اما او در حدود عقايد مذهب خانوادگى خود(حنبلى) محدود و محصور مانده و در مجادلات و مباحثات كلامى از راه انصاف به دور افتاده و به مخالفان خود با سلاح اتهام حمله كرده است.
    ابن تیمیه آنچه را خوانده و یاد گرفته است، در دفاع از اصول حنابله و محدثان به‌کار مى‌برد و فقط آنان را اهل نظر یا به تعبیر خودش«نظّار» مى‌خواند و بزرگان اندیشۀ جهان و حکماى بزرگ اسلام را به باد انتقادهاى سخت و عنیف مى‌گیرد و حتى بر اشعرى و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بى‌محابا مى‌تازد و تنها در بعضى از مسائل فقهى از خود استقلال رأى نشان مى‌دهد.


    ابن تيمیه آنچه را خوانده و ياد گرفته است، در دفاع از اصول حنابله و محدثان به‌كار مى‌برد و فقط آنان را اهل نظر يا به تعبير خودش«نظّار» مى‌خواند و بزرگان انديشۀ جهان و حكماى بزرگ اسلام را به باد انتقادهاى سخت و عنيف مى‌گيرد و حتى بر اشعرى و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بى‌محابا مى‌تازد و تنها در بعضى از مسائل فقهى از خود استقلال رأى نشان مى‌دهد.
    ابن تیمیه متکلمان را اهل بدعت مى‌داند و مى‌گوید فلاسفه و متکلمان حقیقتى را ثابت نکرده‌اند و اصولى را که بنیاد نهاده‌اند با حقیقت متناقض و متعارض است و آنها این اصول را بر آنچه پیامبر اسلام آورده، مقدم مى‌دارند.به گفته ابن تیمیه این گروه‌ها عقل را با نص و ظاهر قرآن و حدیث معارض مى‌دانند.او در این‌باره چهار اصل بیان مى‌کند که محور همۀ عقائد و آراء اوست:


    ابن تيمیه متكلمان را اهل بدعت مى‌داند و مى‌گوید فلاسفه و متكلمان حقيقتى را ثابت نكرده‌اند و اصولى را كه بنياد نهاده‌اند با حقيقت متناقض و متعارض است و آنها این اصول را بر آنچه پيامبر اسلام آورده، مقدم مى‌دارند.به گفته ابن تيمیه این گروه‌ها عقل را با نص و ظاهر قرآن و حديث معارض مى‌دانند.او در اين‌باره چهار اصل بيان مى‌كند كه محور همۀ عقائد و آراء اوست:
    1-عقل با قرآن و حدیث معارض نیست.2-عقل موافق قرآن و حدیث است.3-عقلیات حکما و متکلمان که با نقل و سنت معارضى باشد، باطل است.4-عقل درست و صریح و خالص با اقوال حکما و متکلمان مخالف است.به عبارت دیگر ابن تیمیه با استدلالات عقلى بدون تکیه بر قرآن و حدیث مخالف است و عقل را تنها در جایى معتبر مى‌داند که با قرآن و حدیث معارض نباشد.


    1-عقل با قرآن و حديث معارض نيست.2-عقل موافق قرآن و حديث است.3-عقليات حكما و متكلمان كه با نقل و سنت معارضى باشد، باطل است.4-عقل درست و صريح و خالص با اقوال حكما و متكلمان مخالف است.به عبارت ديگر ابن تيمیه با استدلالات عقلى بدون تكيه بر قرآن و حديث مخالف است و عقل را تنها در جايى معتبر مى‌داند كه با قرآن و حديث معارض نباشد.
    او مى‌گوید حتى در اصول دین هم باید به کتاب و سنت رجوع کرد و تنها قرآن است که برای مطالب الهى دلایل عقلى بیان مى‌کند.


    او مى‌گوید حتى در اصول دين هم بايد به کتاب و سنت رجوع كرد و تنها قرآن است كه برای مطالب الهى دلايل عقلى بيان مى‌كند.
    مبانى فکرى ابن تیمیه را در سه بخش مى‌توان خلاصه کرد:


    مبانى فكرى ابن تيمیه را در سه بخش مى‌توان خلاصه كرد:
    #حمل صفات خبرى بر معناى لغوى:در اصطلاح علم کلام، بخشى از صفات خدا را که تنها قرآن و حدیث از آنها خبر داده و خرد آنها را درک نکرده است، صفات خبرى مى‌نامند.صفاتى مانند:
    #:ید، وجه، استواى بر عرش و...شکى نیست که معانى لغوى این صفات ملازم با جسمانى بودن خداوند است و حال آن‌که خداوند منزه از این معانى است، لذا این صفات با قرائنى که در سیاق آیات آمده به نحوى تأویل می‌کردند که با واجب الوجود بودن خداوند ناسازگار نیفتد.اما ابن تیمیه اصرار دارد که این صفات با همان معناى لغوى و عرفى بر خداوند حمل مى‌شود.
    #:پس اعتقاد ابن تیمیه در توحید خداوند و اثبات صفات که اساس عقاید دینى اوست، مبتنى بر دو اصل است:1-آنچه سلف؛یعنى بزرگان صدر اسلام گفته‌اند، صحیح است و باید از آن پیروى کرد.2-تأویل آیات به معنى اصطلاحى متأخر آن صحیح نیست، بنابراین کسانى که این نوع صفات را به کمک قرائن موجود در آیات و روایات بر معانى مجازى و کنایى حمل مى‌کنند، مورد انتقاد هستند.
    #:ابن تیمیه با اعتقاد به دو اصل فوق به مسألۀ صفات که یکى از مهم‌ترین مسائل کلامى میان اشاعره و معتزله است مى‌پردازد و این مسأله از عمده‌ترین مباحث در کتب و آثار اوست.او مخالفان خود را متهم مى‌کند که صفات کمال خداوند را منکرند و او را عالم و قادر و حىّ و مرید نمى‌دانند.براساس همین مبنا ابن تیمیه خداوند را قابل اشارۀ حسّى دانسته و معتقد است که موجود قائم به نفس غیر قابل اشارۀ حسى و غیر قابل رؤیت وجود خارجى ندارد و ساخته و پرداختۀ ذهن است.این همان جسمانى بودن و مادى بودن خداست که ابن تیمیه مى‌کوشد که حنابله را از آن مبرّا سازد، لذا برای فرار از تهمت مخالفان به معانى قرآنى و لغوى و فلسفى جسم متشبّث مى‌شود و از اقرار صریح به تجسیم تحاشى مى‌کند.
    #:بنا بر این اتهام او به این عقیده که قائل به تجسیم خداوند است، از راه الزامات منطقى است که بر او وارد است.مثلاًوقتى مى‌گوید:خداوند قابل اشارۀ حسیّه است، در حقیقت جسم بودن او را پذیرفته است.
    #کاستن از مقامات پیامبر(ص):بخش دوم تفکر ابن تیمیه عادى جلوه دادن مقامات پیامبران و اولیاى الهى است و اینکه آنان پس از مرگ کوچکترین تفاوتى با افراد عادى ندارند.
    #:بر این اساس وى مى‌گوید:الف:سفر برای زیارت پیامبر حرام است.ب:کیفیت زیارت پیامبر از کیفیت زیارت اهل قبور تجاوز نمى‌کند.ج:هرنوع پناه و سایبان بر قبور حرام است.د:پس از وفات پیامبر توسل به او بدعت و شرک است.ه:سوگند به پیامبر و قرآن و یا سوگند دادن خدا به آنها شرک است.و:برگزارى مراسم جشن و شادى در تولد پیامبر بدعت به‌شمار مى‌رود.
    #:زیربناى این نظریات این است که او برای توحید و شرک، حدّ منطقى قائل نشده و روى انگیزه خاصى آنها را شرک، بدعت و یا لااقل حرام دانسته است.
    #انکار فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام:وى در کتاب «منهاج السنة» احادیثى را که دربارۀ مناقب علی علیه‌السلام و خاندان اوست، بدون ارائه مدرک ى، انکار مى‌نماید و همه را مجعول اعلام مى‌کند و بدین وسیله روح ناصبى‌گرى را پرورش مى‌دهد.


    #حمل صفات خبرى بر معناى لغوى:در اصطلاح علم كلام، بخشى از صفات خدا را كه تنها قرآن و حديث از آنها خبر داده و خرد آنها را درك نكرده است، صفات خبرى مى‌نامند.صفاتى مانند:
    دربارۀ امامت ابن تیمیه معتقد است اهم مطالب دین ایمان به خدا و رسالت حضرت رسول است و هیچ‌کس امامت را شرط لازم اسلام ندانسته است و اگر چنین بود خود حضرت رسول این مطلب را صریحا در زمان حیات خود بیان مى‌کرد.
    #:يد، وجه، استواى بر عرش و...شكى نيست كه معانى لغوى این صفات ملازم با جسمانى بودن خداوند است و حال آن‌كه خداوند منزه از این معانى است، لذا این صفات با قرائنى كه در سياق آيات آمده به نحوى تأویل می‌كردند كه با واجب الوجود بودن خداوند ناسازگار نيفتد.اما ابن تيمیه اصرار دارد كه این صفات با همان معناى لغوى و عرفى بر خداوند حمل مى‌شود.
    #:پس اعتقاد ابن تيمیه در توحيد خداوند و اثبات صفات كه اساس عقايد دينى اوست، مبتنى بر دو اصل است:1-آنچه سلف؛يعنى بزرگان صدر اسلام گفته‌اند، صحيح است و بايد از آن پيروى كرد.2-تأویل آيات به معنى اصطلاحى متأخر آن صحيح نيست، بنابراین كسانى كه این نوع صفات را به كمك قرائن موجود در آيات و روايات بر معانى مجازى و كنايى حمل مى‌كنند، مورد انتقاد هستند.
    #:ابن تيمیه با اعتقاد به دو اصل فوق به مسألۀ صفات كه یکى از مهم‌ترين مسائل كلامى میان اشاعره و معتزله است مى‌پردازد و این مسأله از عمده‌ترين مباحث در كتب و آثار اوست.او مخالفان خود را متهم مى‌كند كه صفات كمال خداوند را منكرند و او را عالم و قادر و حىّ و مريد نمى‌دانند.براساس همین مبنا ابن تيمیه خداوند را قابل اشارۀ حسّى دانسته و معتقد است كه موجود قائم به نفس غير قابل اشارۀ حسى و غير قابل رؤيت وجود خارجى ندارد و ساخته و پرداختۀ ذهن است.اين همان جسمانى بودن و مادى بودن خداست كه ابن تيمیه مى‌كوشد كه حنابله را از آن مبرّا سازد، لذا برای فرار از تهمت مخالفان به معانى قرآنى و لغوى و فلسفى جسم متشبّث مى‌شود و از اقرار صريح به تجسيم تحاشى مى‌كند.
    #:بنا بر این اتهام او به این عقيده كه قائل به تجسيم خداوند است، از راه الزامات منطقى است كه بر او وارد است.مثلاًوقتى مى‌گوید:خداوند قابل اشارۀ حسيّه است، در حقيقت جسم بودن او را پذيرفته است.
    #كاستن از مقامات پيامبر(ص):بخش دوم تفكر ابن تيمیه عادى جلوه دادن مقامات پيامبران و اولیاى الهى است و اينكه آنان پس از مرگ كوچكترين تفاوتى با افراد عادى ندارند.
    #:بر این اساس وى مى‌گوید:الف:سفر برای زيارت پيامبر حرام است.ب:كيفيت زيارت پيامبر از كيفيت زيارت اهل قبور تجاوز نمى‌كند.ج:هرنوع پناه و سايبان بر قبور حرام است.د:پس از وفات پيامبر توسل به او بدعت و شرك است.ه:سوگند به پيامبر و قرآن و يا سوگند دادن خدا به آنها شرك است.و:برگزارى مراسم جشن و شادى در تولد پيامبر بدعت به‌شمار مى‌رود.
    #:زيربناى این نظريات این است كه او برای توحيد و شرك، حدّ منطقى قائل نشده و روى انگيزه خاصى آنها را شرك، بدعت و يا لااقل حرام دانسته است.
    #انكار فضائل اهل‌بيت عليهم‌السلام:وى در کتاب «منهاج السنة» احاديثى را كه دربارۀ مناقب علی عليه‌السلام و خاندان اوست، بدون ارائه مدرک ى، انكار مى‌نمايد و همه را مجعول اعلام مى‌كند و بدين وسيله روح ناصبى‌گرى را پرورش مى‌دهد.


    دربارۀ امامت ابن تيمیه معتقد است اهم مطالب دين ايمان به خدا و رسالت حضرت رسول است و هيچ‌كس امامت را شرط لازم اسلام ندانسته است و اگر چنين بود خود حضرت رسول این مطلب را صريحا در زمان حيات خود بيان مى‌كرد.
    ==نقد دیدگاه‌هاى ابن تیمیه==


    ==نقد ديدگاه‌هاى ابن تيمیه==
    حمل صفات خبرى بر معناى لغوى توسط ابن تیمیه ملازم با قول به تجسیم ذات بارى تعالى است.آیاتى که دستاویز ابن تیمیه است دو نوع ظهور دارد:یکى ظهور إفرادى و تصورى و دیگرى ظهور جملى و تصدیقى.مجسّمه و از جمله ابن تیمیه در تفسیر این نوع آیات از ظهور نخست پیروى کرده و دومى را به دست فراموشى سپرده‌اند، در صورتى که کلام عرب، و مخصوصاً فصیحان و بلیغان مالامال از مجاز و کنایه است و در این صورت باید پس از ظهور افرادى و تصورى به دنبال ظهور جملى و تصدیقى آن رفت و آن را گرفت.گذشته از این، این نوع از آیات، آیات متشابهى هستند که باید با مراجعه به آیات محکمات تفسیر شوند.


    اما دیدگاه ابن تیمیه دربارۀ زیارت مرقد پیامبر اکرم صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌و‌سلم، با روایات زیادى که از پیامبر(ص) دربارۀ استحباب زیارت قبور مؤمنان به‌ویژه شخصیت‌هاى بزرگ اسلامى و شخص رسول اکرم(ص)نقل شده در تعارض آشکار قرار دارد.این روایات نشان‌گر آن است که زیارت مرقد پیامبر(ص) به هیچ وجه بدعت نیست بلکه نشانۀ مهرورزى مؤمنان به پیامبر و علامت ایمان ایشان است.این معنا زیارت قبور امامان اهل‌بیت علیهم‌السلام و صالحان و نیکان را نیز در بر مى‌گیرد.


    حمل صفات خبرى بر معناى لغوى توسط ابن تيمیه ملازم با قول به تجسيم ذات بارى تعالى است.آياتى كه دستاویز ابن تيمیه است دو نوع ظهور دارد:یکى ظهور إفرادى و تصورى و ديگرى ظهور جملى و تصديقى.مجسّمه و از جمله ابن تيمیه در تفسير این نوع آيات از ظهور نخست پيروى كرده و دومى را به دست فراموشى سپرده‌اند، در صورتى كه كلام عرب، و مخصوصاً فصيحان و بليغان مالامال از مجاز و كنايه است و در این صورت بايد پس از ظهور افرادى و تصورى به دنبال ظهور جملى و تصديقى آن رفت و آن را گرفت.گذشته از اين، این نوع از آيات، آيات متشابهى هستند كه بايد با مراجعه به آيات محكمات تفسير شوند.
    اما ابن تیمیه برای نخستین بار در آغاز قرن هشتم هجرى، رساله‌اى پیرامون زیارت بیت المقدس نوشت و در آن به حرمت و ممنوعیت سفرهاى زیارتى حکم کرد.وى در مقام اثبات مدعاى خویش به روایت منسوب به پیامبر(ص) استناد کرد. روایت مذکور به سه صورت مختلف نقل شده است:


    اما ديدگاه ابن تيمیه دربارۀ زيارت مرقد پيامبر اكرم صلى‌اللّه‌عليه‌وآله‌و‌سلم، با روايات زيادى كه از پيامبر(ص) دربارۀ استحباب زيارت قبور مؤمنان به‌ویژه شخصيت‌هاى بزرگ اسلامى و شخص رسول اكرم(ص)نقل شده در تعارض آشكار قرار دارد.اين روايات نشان‌گر آن است كه زيارت مرقد پيامبر(ص) به هيچ وجه بدعت نيست بلكه نشانۀ مهرورزى مؤمنان به پيامبر و علامت ايمان ايشان است.اين معنا زيارت قبور امامان اهل‌بيت عليهم‌السلام و صالحان و نیکان را نيز در بر مى‌گيرد.
    # تشدّ الرّحال الى ثلاثة مساجد:المسجد الحرام و المسجد الاقصى و مسجدى هذا.
    # إنما یسافر الى ثلاثة مساجد:مسجد الکعبة و مسجدى و مسجد إیلیاء.
    # لا تشدّ الرحال إلاّ الى ثلاثة مساجد:مسجدى هذا و المسجد الحرام و المسجد الأقصى.


    اما ابن تيمیه برای نخستين بار در آغاز قرن هشتم هجرى، رساله‌اى پيرامون زيارت بيت المقدس نوشت و در آن به حرمت و ممنوعيت سفرهاى زيارتى حكم كرد.وى در مقام اثبات مدعاى خویش به روايت منسوب به پيامبر(ص) استناد كرد.روايت مذكور به سه صورت مختلف نقل شده است:
    ابن تیمیه از این حدیث نتیجه گرفت که اگر کسى نذر کند به زیارت قبر حضرت ابراهیم(ع) یا پیامبر(ص) برود، نذر او به اتفاق پیشوایان مذاهب اربعه باطل است، زیرا سفر او به این مراکز به قصد زیارت حرام است.


    1-تشدّ الرّحال الى ثلاثة مساجد:المسجد الحرام و المسجد الاقصى و مسجدى هذا.
    اما این حدیث هیچ گونه پیوندى با مدعاى ابن تیمیه ندارد و به گفتۀ [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] در «احیاء العلوم» با این حدیث هرگز نمى‌توان تحریم سفر به سوى سایر مساجد را اثبات کرد، زیرا لسان حدیث،


    2-إنما يسافر الى ثلاثة مساجد:مسجد الكعبة و مسجدى و مسجد إيلياء.
    لسان ارشاد و راهنمایى به این نکته است که چون تمام مساجد، غیر از این سه مسجد، از نظر فضیلت یکسان هستند، صحیح نیست مسلمانى رنج سفر را بر خود هموار کند و به زیارت سایر مساجد و یا اقامۀ نماز در آنها بپردازد.


    3-لا تشدّ الرحال إلاّ الى ثلاثة مساجد:مسجدى هذا و المسجد الحرام و المسجد الأقصى.
    اما دربارۀ تحریم سفر به اماکن دیگر برای زیارت نیز این روایات هیچ گونه دلالتى ندارد زیرا حدیث، دربارۀ مساجد سخن مى‌گوید و بر فرض دلالت، باید سفر برای سایر مساجد را تحریم کند نه سفر برای سایر اماکن برای زیارت قبور اولیاى خدا، زیرا آنچه محور بحث است، نفیا و اثباتا، همان مساجد است، نه قبور صالحان.بنابراین چنانچه ناروایى سفر به سایر مساجد را بپذیریم، این امر دلیل بر ناروایى سایر مسافرتها که اصلا داخل در موضوع بحث نیستند، نخواهد بود.


    ابن تيمیه از این حديث نتيجه گرفت كه اگر كسى نذر كند به زيارت قبر حضرت ابراهیم(ع) یا پيامبر(ص) برود، نذر او به اتفاق پيشوايان مذاهب اربعه باطل است، زيرا سفر او به این مراكز به قصد زيارت حرام است.
    گذشته از این، اگر این حدیث ناظر به زیارت پیامبران و صالحان باشد، طبعا در برابر سیرۀ مسلمین، حدیث منسوخ و یا مؤوّلى خواهد بود، زیرا پیش از عصر ابن تیمیه همۀ مسلمانان جهان به زیارت قبر پیامبر(ص) مى‌شتافتند و این سیرۀ عملیه، بزرگترین حجت بر جواز و نیز استحباب قصد سفر برای زیارت پیامبران و اولیاى الهى است.


    اما این حديث هيچ گونه پيوندى با مدعاى ابن تيمیه ندارد و به گفتۀ [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] در «احياء العلوم» با این حديث هرگز نمى‌توان تحريم سفر به سوى ساير مساجد را اثبات كرد، زيرا لسان حديث،
    در پایان یادآور مى‌شویم:اگر فرض شود که این حدیث(احادیث) از دلالت گسترده‌اى برخوردار است؛یعنى علاوه بر تحریم سفر به سایر مساجد، سفر به اماکن را نیز تحریم مى‌کند، در این صورت هم مقصود تحریم سفرهایى است که برای تعظیم مکان خاصى انجام مى‌گیرد، اما اگر هدف از سفر به این اماکن، تعظیم انسانى باشد که در آن مکان مدفون است و خداوند او را بزرگ شمرده است و ما را به تکریم و محبت او دعوت نموده، چنین سفرى به هیچ وجه داخل در مدلول روایت نخواهد بود.


    لسان ارشاد و راهنمايى به این نكته است كه چون تمام مساجد، غير از این سه مسجد، از نظر فضيلت یکسان هستند، صحيح نيست مسلمانى رنج سفر را بر خود هموار كند و به زيارت ساير مساجد و يا اقامۀ نماز در آنها بپردازد.
    == وفات ==
    سرانجام در سال 728ق برابر با 1328م در زندان قلعه دمشق وفات یافت. 


    اما دربارۀ تحريم سفر به اماكن ديگر برای زيارت نيز این روايات هيچ گونه دلالتى ندارد زيرا حديث، دربارۀ مساجد سخن مى‌گوید و بر فرض دلالت، بايد سفر برای ساير مساجد را تحريم كند نه سفر برای ساير اماكن برای زيارت قبور اولیاى خدا، زيرا آنچه محور بحث است، نفيا و اثباتا، همان مساجد است، نه قبور صالحان.بنابراین چنانچه ناروايى سفر به ساير مساجد را بپذيريم، این امر دليل بر ناروايى ساير مسافرتها كه اصلا داخل در موضوع بحث نيستند، نخواهد بود.
    ==آثار==
     
    ابن تیمیه هیچگاه از نوشتن و تصنیف فارغ نبود، حتى هنگامى که به زندان افتاد به نوشتن اشتغال داشت.برخى مصنفات او را تا 300 جلد شماره کرده‌اند.از نوشته‌هاى او در باب عقاید مى‌توان به کتابهای زیر اشاره کرد.
    گذشته از اين، اگر این حديث ناظر به زيارت پيامبران و صالحان باشد، طبعا در برابر سيرۀ مسلمین، حديث منسوخ و يا مؤوّلى خواهد بود، زيرا پيش از عصر ابن تيمیه همۀ مسلمانان جهان به زيارت قبر پيامبر(ص) مى‌شتافتند و این سيرۀ عمليه، بزرگترين حجت بر جواز و نيز استحباب قصد سفر برای زيارت پيامبران و اولیاى الهى است.
    {{ستون-شروع|2}}
     
    در پایان يادآور مى‌شویم:اگر فرض شود كه این حديث(احاديث) از دلالت گسترده‌اى برخوردار است؛يعنى علاوه بر تحريم سفر به ساير مساجد، سفر به اماكن را نيز تحريم مى‌كند، در این صورت هم مقصود تحريم سفرهایى است كه برای تعظيم مكان خاصى انجام مى‌گيرد، اما اگر هدف از سفر به این اماكن، تعظيم انسانى باشد كه در آن مكان مدفون است و خداوند او را بزرگ شمرده است و ما را به تكريم و محبت او دعوت نموده، چنين سفرى به هيچ وجه داخل در مدلول روايت نخواهد بود.


    # الایمان
    # الاستقامة
    #منهاج السّنة النَّبَوِيَّة فِي نقض كَلَام الشِّيعَة والقدرية
    # التوسل و الوسیلة
    #مقدمة في أصول التفسير
    # الرسالة التدریة
    #الفتوى الحموية
    #الصارم المسلول على شاتم الرَّسُول
    #اقْتِضَاء الصِّرَاط الْمُسْتَقيم فِي الرَّد على أَصْحَاب الْجَحِيم
    #دفع الملام عَن الْأَئِمَّة الْأَعْلَام
    #السياسة الشَّرْعِيَّة في إصْلَاح الرَّاعِي والرعية
    #شرح عقيدة الْأَصْفَهَانِي
    #شرح مسَائِل من الْأَرْبَعين للرازي
    #شرح الْمُحَرر
    #شرح حديث النزول
    # العقیدة الواسطیة
    #نقد مراتب الإجماع
    #الْكَلَام على إِرَادَة الرب وَقدرته نَحْو مائَة ورقة
    #الأزهرية بضع وَعِشْرُونَ ورقة
    # بیان الهدى من الضلال
    # بیان الفرقة الناحیة
    # نقض المنطق
    #البغدادية
    #مسَائِل فِي الشكل والنقط
    #الصعيدية
    # الرّدّ على المنطقیین
    # الواسطه بین الحق و الخلق
    # الرد على الأخنائی و غیره
    {{پایان}}


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}


    [[رسالة ابن تيمية في الأحرف السبعة]]


    [[الرد علی الأخنائي قاضي المالکیة واستحباب زیارة خیرالبریة الزیارة الشرعیة لا البدعیة]]  
    [[الرد علی الأخنائي قاضي المالکیة واستحباب زیارة خیرالبریة الزیارة الشرعیة لا البدعیة]]  
    خط ۱۳۷: خط ۱۶۰:


    [[نظرة في كتاب منهاج السنة النبوية لإبن تيمية الحراني]]
    [[نظرة في كتاب منهاج السنة النبوية لإبن تيمية الحراني]]
    [[فصول في اصول الفقه]]
    [[شرح فتوح الغيب للإمام الرباني عبدالقادر الجیلاني]]
    [[التفسير الكامل و هو تفسير آي القرآن الكريم]]
    [[التفسير الكبير]]
    [[تفسير آيات أشکلت علي کثير من‌ العلما‌ء حتي‌ لا يوجد في‌ طا‌ئفة‌...]]
    [[تفسير الآية الکريمة لا إله‌ إلا أنت‌ سبحا‌نک‌ إني‌ کنت‌ من‌ الظا‌لمين‌]]
    [[اقتضاء الصراط المستقيم مخالفة أصحاب الجحيم]]


    [[الرد علی المنطقيين]]  
    [[الرد علی المنطقيين]]  


    [[منهاج السنه النبویه]]  
    [[رأس الحسین]]  


    [[رساله ابن تیمیه فی الاحرف السبعه]]  
    [[منهاج السنه النبویه]]
     
    [[بيان تلبيس الجهمية في تأسيس بدعهم الكلامية]]
     
    [[رسالة ابن تيمية في الأحرف السبعة]]  


    [[مقدمه فی اصول التفسیر]]  
    [[مقدمه فی اصول التفسیر]]  
    خط ۱۵۱: خط ۱۹۲:


    [[کتاب منهاج السنة النبویه في نقض کلام الشيعة و القدريه]]  
    [[کتاب منهاج السنة النبویه في نقض کلام الشيعة و القدريه]]  
    [[التفسير الکامل و هو تفسير آي القرآن الکريم]]


    [[الجواب الصحيح لمن بدل دين المسيح]]  
    [[الجواب الصحيح لمن بدل دين المسيح]]  
    خط ۱۶۳: خط ۲۰۲:


    [[عرش الرحمن و ما ورد فيه من الآيات و الأحاديث؛ و يليه مجموعة الرسائل و المسائل لشيخ الإسلام و هي ثلاثة أقسام]]  
    [[عرش الرحمن و ما ورد فيه من الآيات و الأحاديث؛ و يليه مجموعة الرسائل و المسائل لشيخ الإسلام و هي ثلاثة أقسام]]  
    [[اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة أصحاب الجحیم]]


    [[مجموعة الفتاوی]]  
    [[مجموعة الفتاوی]]  

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۴۱

    ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم
    نام ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم
    نام‌های دیگر اب‍ن ‌ت‍ی‍م‍ی‍ه‌، ت‍ق‍ی‌ال‍دی‍ن اب‍وال‍ع‍ب‍اس‌

    اب‍ن ت‍ی‍م‍ی‍ه‌، ش‍ه‍اب‌ال‍دی‍ن اح‍م‍د ب‍ن ع‍ب‍د ال‍ح‍ل‍ی‍م‌

    اب‍ن ‌ت‍ی‍م‍ی‍ه‌، ش‍ی‍خ‌الاس‍لام ت‍ق‍ی‌ال‍دی‍ن اب‍وال‍ع‍ب‍اس‌

    ح‍ران‍ی‌، اح‍م‍د ب‍ن ع‍ب‍د ال‍ح‍ل‍ی‍م‌

    ش‍ی‍خ‌الاس‍لام ت‍ق‍ی‌ال‍دی‍ن اب‍ن ‌ت‍ی‍م‍ی‍ه‌

    نام پدر عبدالحلیم
    متولد 661ق برابر با 1263م
    محل تولد حرّان
    رحلت 728ق برابر با 1328م
    اساتید ابن عبدالدائم

    مجد بن عساکر

    یحیى بن الصیرفى

    قاسم اربلى

    برخی آثار الرد علی الأخنائی قاضی المالکیة واستحباب زیارة خیرالبریة الزیارة الشرعیة لا البدعیة

    شرح العقیده الاصفهانیه

    کد مؤلف AUTHORCODE01733AUTHORCODE

    احمد بن عبدالحلیم بن تیمیة حرّانی (۶۶۱-۷۲۸ق)،  فقیه حنبلی و سلفی، محدث، مبتکر و بنیان‌گذار نظریه وهابیت، یکى از شخصیت‌هاى مشهور جهان اسلام است که در اندیشۀ دینى و معنوى عصر خود و اعصار بعد از خود اثر بسیار مهمى داشته و از افراد معدود بحث‌انگیز و مورد مناقشه در سر تا سر قرون بعد از زمان خویش بوده است.

    ولادت

    شیخ‌الاسلام تقی‌الدین ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم، در شهر حرّان جایی میان موصل و شام که در آن زمان از مراکز تعلیمات مذهب حنبلى بود به سال 661ق برابر با 1263م در خانواده‌ای از مشایخ حنابله متولد شد.

    در خانوادۀ ابن تیمیه در حرّان در قرن 6 و 7ق افراد مشهورى در مذهب حنبلى وجود داشته‌اند.

    تحصیلات

    ابن تیمیه پرورش علمى و دینى خود را ابتدا در محیط علماى حنبلى دمشق تکمیل کرد.از شیوخ او مى‌توان ابن عبدالدائم، مجد بن عساکر، یحیى بن الصیرفى، قاسم اربلى، ابن ابى الیسر، ابراهیم بن الدرجى و... را نام برد.

    ابن تیمیه در اکثر علوم متداول زمان خویش از فقه و حدیث و اصول و تفسیر و کلام متبحّر بود و در فلسفه و ریاضیات و ملل و نحل و عقاید ادیان دیگر مخصوصاً مسیحیت و یهود نیز اطلاعات فراوان داشت.وى به زودى بر اثر قدرت بیان و وسعت دانش و زهد و عبادت خود مشهور گردید و از مراجع مهم فتوا در زمان خود شد.

    ابن تیمیه به‌سبب اظهار عقاید خاص خود نسبت به مسائل مختلف(کلامى، فقهى، عرفانى و...) و موضع‌گیرى در برابر شخصیت‌هاى برجستۀ اسلامى، مخالفان و نیز مریدان بسیارى در همان روزگار خویش یافت. از مخالفان او مى‌توان این افراد را نام برد: نصر بن سلمان ابن عمر منبجى (متوفاى 719ق)، ابوحیان اندلسى نحوى (م 745ق) و...از جمله شاگردان و مدافعان سرسخت ابن تیمیه مى‌توان ابن کثیر، مؤلف «البدایة و النهایة» را نام برد. اما بزرگ‌ترین شاگرد و مدافع ابن تیمیه بى‌شک شمس‌الدین محمد بن ابى‌بکر بن ایوب، معروف به ابن قیم جوزیه (691-751 ق) است که در همۀ اقوال و عقاید تابع و حامى بى‌چون و چراى او بود و نشر و بسط عقاید ابن تیمیه را در زمان حیات او و پس از مرگ او برعهده داشت.

    عقائد

    ابن تیمیه علاوه بر مذهب حنبلى که مذهب وى بود، به‌تحقیق در مذاهب فقهى و علم کلام و اصول اعتقادات نیز پرداخت و برخلاف اکثر معاصران خود فلسفه و حکمت هم آموخت و با ادیان یهود و مسیحیت آشنا شد.کسى که آثار او را مطالعه مى‌کند و اطلاعات او را در معارف اسلامى از فقه و حدیث و کلام و لغت و تفسیر مى‌بیند، انتظار دارد که در بلندنظرى و تعصّب‌ستیزى فردى برجسته باشد و گرد تعصبات و فرقه‌گرایى‌هاى زمان خود نگردد، اما او در حدود عقاید مذهب خانوادگى خود(حنبلى) محدود و محصور مانده و در مجادلات و مباحثات کلامى از راه انصاف به دور افتاده و به مخالفان خود با سلاح اتهام حمله کرده است.

    ابن تیمیه آنچه را خوانده و یاد گرفته است، در دفاع از اصول حنابله و محدثان به‌کار مى‌برد و فقط آنان را اهل نظر یا به تعبیر خودش«نظّار» مى‌خواند و بزرگان اندیشۀ جهان و حکماى بزرگ اسلام را به باد انتقادهاى سخت و عنیف مى‌گیرد و حتى بر اشعرى و غزالى و فخر رازى بى‌محابا مى‌تازد و تنها در بعضى از مسائل فقهى از خود استقلال رأى نشان مى‌دهد.

    ابن تیمیه متکلمان را اهل بدعت مى‌داند و مى‌گوید فلاسفه و متکلمان حقیقتى را ثابت نکرده‌اند و اصولى را که بنیاد نهاده‌اند با حقیقت متناقض و متعارض است و آنها این اصول را بر آنچه پیامبر اسلام آورده، مقدم مى‌دارند.به گفته ابن تیمیه این گروه‌ها عقل را با نص و ظاهر قرآن و حدیث معارض مى‌دانند.او در این‌باره چهار اصل بیان مى‌کند که محور همۀ عقائد و آراء اوست:

    1-عقل با قرآن و حدیث معارض نیست.2-عقل موافق قرآن و حدیث است.3-عقلیات حکما و متکلمان که با نقل و سنت معارضى باشد، باطل است.4-عقل درست و صریح و خالص با اقوال حکما و متکلمان مخالف است.به عبارت دیگر ابن تیمیه با استدلالات عقلى بدون تکیه بر قرآن و حدیث مخالف است و عقل را تنها در جایى معتبر مى‌داند که با قرآن و حدیث معارض نباشد.

    او مى‌گوید حتى در اصول دین هم باید به کتاب و سنت رجوع کرد و تنها قرآن است که برای مطالب الهى دلایل عقلى بیان مى‌کند.

    مبانى فکرى ابن تیمیه را در سه بخش مى‌توان خلاصه کرد:

    1. حمل صفات خبرى بر معناى لغوى:در اصطلاح علم کلام، بخشى از صفات خدا را که تنها قرآن و حدیث از آنها خبر داده و خرد آنها را درک نکرده است، صفات خبرى مى‌نامند.صفاتى مانند:
      ید، وجه، استواى بر عرش و...شکى نیست که معانى لغوى این صفات ملازم با جسمانى بودن خداوند است و حال آن‌که خداوند منزه از این معانى است، لذا این صفات با قرائنى که در سیاق آیات آمده به نحوى تأویل می‌کردند که با واجب الوجود بودن خداوند ناسازگار نیفتد.اما ابن تیمیه اصرار دارد که این صفات با همان معناى لغوى و عرفى بر خداوند حمل مى‌شود.
      پس اعتقاد ابن تیمیه در توحید خداوند و اثبات صفات که اساس عقاید دینى اوست، مبتنى بر دو اصل است:1-آنچه سلف؛یعنى بزرگان صدر اسلام گفته‌اند، صحیح است و باید از آن پیروى کرد.2-تأویل آیات به معنى اصطلاحى متأخر آن صحیح نیست، بنابراین کسانى که این نوع صفات را به کمک قرائن موجود در آیات و روایات بر معانى مجازى و کنایى حمل مى‌کنند، مورد انتقاد هستند.
      ابن تیمیه با اعتقاد به دو اصل فوق به مسألۀ صفات که یکى از مهم‌ترین مسائل کلامى میان اشاعره و معتزله است مى‌پردازد و این مسأله از عمده‌ترین مباحث در کتب و آثار اوست.او مخالفان خود را متهم مى‌کند که صفات کمال خداوند را منکرند و او را عالم و قادر و حىّ و مرید نمى‌دانند.براساس همین مبنا ابن تیمیه خداوند را قابل اشارۀ حسّى دانسته و معتقد است که موجود قائم به نفس غیر قابل اشارۀ حسى و غیر قابل رؤیت وجود خارجى ندارد و ساخته و پرداختۀ ذهن است.این همان جسمانى بودن و مادى بودن خداست که ابن تیمیه مى‌کوشد که حنابله را از آن مبرّا سازد، لذا برای فرار از تهمت مخالفان به معانى قرآنى و لغوى و فلسفى جسم متشبّث مى‌شود و از اقرار صریح به تجسیم تحاشى مى‌کند.
      بنا بر این اتهام او به این عقیده که قائل به تجسیم خداوند است، از راه الزامات منطقى است که بر او وارد است.مثلاًوقتى مى‌گوید:خداوند قابل اشارۀ حسیّه است، در حقیقت جسم بودن او را پذیرفته است.
    2. کاستن از مقامات پیامبر(ص):بخش دوم تفکر ابن تیمیه عادى جلوه دادن مقامات پیامبران و اولیاى الهى است و اینکه آنان پس از مرگ کوچکترین تفاوتى با افراد عادى ندارند.
      بر این اساس وى مى‌گوید:الف:سفر برای زیارت پیامبر حرام است.ب:کیفیت زیارت پیامبر از کیفیت زیارت اهل قبور تجاوز نمى‌کند.ج:هرنوع پناه و سایبان بر قبور حرام است.د:پس از وفات پیامبر توسل به او بدعت و شرک است.ه:سوگند به پیامبر و قرآن و یا سوگند دادن خدا به آنها شرک است.و:برگزارى مراسم جشن و شادى در تولد پیامبر بدعت به‌شمار مى‌رود.
      زیربناى این نظریات این است که او برای توحید و شرک، حدّ منطقى قائل نشده و روى انگیزه خاصى آنها را شرک، بدعت و یا لااقل حرام دانسته است.
    3. انکار فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام:وى در کتاب «منهاج السنة» احادیثى را که دربارۀ مناقب علی علیه‌السلام و خاندان اوست، بدون ارائه مدرک ى، انکار مى‌نماید و همه را مجعول اعلام مى‌کند و بدین وسیله روح ناصبى‌گرى را پرورش مى‌دهد.

    دربارۀ امامت ابن تیمیه معتقد است اهم مطالب دین ایمان به خدا و رسالت حضرت رسول است و هیچ‌کس امامت را شرط لازم اسلام ندانسته است و اگر چنین بود خود حضرت رسول این مطلب را صریحا در زمان حیات خود بیان مى‌کرد.

    نقد دیدگاه‌هاى ابن تیمیه

    حمل صفات خبرى بر معناى لغوى توسط ابن تیمیه ملازم با قول به تجسیم ذات بارى تعالى است.آیاتى که دستاویز ابن تیمیه است دو نوع ظهور دارد:یکى ظهور إفرادى و تصورى و دیگرى ظهور جملى و تصدیقى.مجسّمه و از جمله ابن تیمیه در تفسیر این نوع آیات از ظهور نخست پیروى کرده و دومى را به دست فراموشى سپرده‌اند، در صورتى که کلام عرب، و مخصوصاً فصیحان و بلیغان مالامال از مجاز و کنایه است و در این صورت باید پس از ظهور افرادى و تصورى به دنبال ظهور جملى و تصدیقى آن رفت و آن را گرفت.گذشته از این، این نوع از آیات، آیات متشابهى هستند که باید با مراجعه به آیات محکمات تفسیر شوند.

    اما دیدگاه ابن تیمیه دربارۀ زیارت مرقد پیامبر اکرم صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌و‌سلم، با روایات زیادى که از پیامبر(ص) دربارۀ استحباب زیارت قبور مؤمنان به‌ویژه شخصیت‌هاى بزرگ اسلامى و شخص رسول اکرم(ص)نقل شده در تعارض آشکار قرار دارد.این روایات نشان‌گر آن است که زیارت مرقد پیامبر(ص) به هیچ وجه بدعت نیست بلکه نشانۀ مهرورزى مؤمنان به پیامبر و علامت ایمان ایشان است.این معنا زیارت قبور امامان اهل‌بیت علیهم‌السلام و صالحان و نیکان را نیز در بر مى‌گیرد.

    اما ابن تیمیه برای نخستین بار در آغاز قرن هشتم هجرى، رساله‌اى پیرامون زیارت بیت المقدس نوشت و در آن به حرمت و ممنوعیت سفرهاى زیارتى حکم کرد.وى در مقام اثبات مدعاى خویش به روایت منسوب به پیامبر(ص) استناد کرد. روایت مذکور به سه صورت مختلف نقل شده است:

    1. تشدّ الرّحال الى ثلاثة مساجد:المسجد الحرام و المسجد الاقصى و مسجدى هذا.
    2. إنما یسافر الى ثلاثة مساجد:مسجد الکعبة و مسجدى و مسجد إیلیاء.
    3. لا تشدّ الرحال إلاّ الى ثلاثة مساجد:مسجدى هذا و المسجد الحرام و المسجد الأقصى.

    ابن تیمیه از این حدیث نتیجه گرفت که اگر کسى نذر کند به زیارت قبر حضرت ابراهیم(ع) یا پیامبر(ص) برود، نذر او به اتفاق پیشوایان مذاهب اربعه باطل است، زیرا سفر او به این مراکز به قصد زیارت حرام است.

    اما این حدیث هیچ گونه پیوندى با مدعاى ابن تیمیه ندارد و به گفتۀ غزالى در «احیاء العلوم» با این حدیث هرگز نمى‌توان تحریم سفر به سوى سایر مساجد را اثبات کرد، زیرا لسان حدیث،

    لسان ارشاد و راهنمایى به این نکته است که چون تمام مساجد، غیر از این سه مسجد، از نظر فضیلت یکسان هستند، صحیح نیست مسلمانى رنج سفر را بر خود هموار کند و به زیارت سایر مساجد و یا اقامۀ نماز در آنها بپردازد.

    اما دربارۀ تحریم سفر به اماکن دیگر برای زیارت نیز این روایات هیچ گونه دلالتى ندارد زیرا حدیث، دربارۀ مساجد سخن مى‌گوید و بر فرض دلالت، باید سفر برای سایر مساجد را تحریم کند نه سفر برای سایر اماکن برای زیارت قبور اولیاى خدا، زیرا آنچه محور بحث است، نفیا و اثباتا، همان مساجد است، نه قبور صالحان.بنابراین چنانچه ناروایى سفر به سایر مساجد را بپذیریم، این امر دلیل بر ناروایى سایر مسافرتها که اصلا داخل در موضوع بحث نیستند، نخواهد بود.

    گذشته از این، اگر این حدیث ناظر به زیارت پیامبران و صالحان باشد، طبعا در برابر سیرۀ مسلمین، حدیث منسوخ و یا مؤوّلى خواهد بود، زیرا پیش از عصر ابن تیمیه همۀ مسلمانان جهان به زیارت قبر پیامبر(ص) مى‌شتافتند و این سیرۀ عملیه، بزرگترین حجت بر جواز و نیز استحباب قصد سفر برای زیارت پیامبران و اولیاى الهى است.

    در پایان یادآور مى‌شویم:اگر فرض شود که این حدیث(احادیث) از دلالت گسترده‌اى برخوردار است؛یعنى علاوه بر تحریم سفر به سایر مساجد، سفر به اماکن را نیز تحریم مى‌کند، در این صورت هم مقصود تحریم سفرهایى است که برای تعظیم مکان خاصى انجام مى‌گیرد، اما اگر هدف از سفر به این اماکن، تعظیم انسانى باشد که در آن مکان مدفون است و خداوند او را بزرگ شمرده است و ما را به تکریم و محبت او دعوت نموده، چنین سفرى به هیچ وجه داخل در مدلول روایت نخواهد بود.

    وفات

    سرانجام در سال 728ق برابر با 1328م در زندان قلعه دمشق وفات یافت. 

    آثار

    ابن تیمیه هیچگاه از نوشتن و تصنیف فارغ نبود، حتى هنگامى که به زندان افتاد به نوشتن اشتغال داشت.برخى مصنفات او را تا 300 جلد شماره کرده‌اند.از نوشته‌هاى او در باب عقاید مى‌توان به کتابهای زیر اشاره کرد.

    1. الایمان
    2. الاستقامة
    3. منهاج السّنة النَّبَوِيَّة فِي نقض كَلَام الشِّيعَة والقدرية
    4. التوسل و الوسیلة
    5. مقدمة في أصول التفسير
    6. الرسالة التدریة
    7. الفتوى الحموية
    8. الصارم المسلول على شاتم الرَّسُول
    9. اقْتِضَاء الصِّرَاط الْمُسْتَقيم فِي الرَّد على أَصْحَاب الْجَحِيم
    10. دفع الملام عَن الْأَئِمَّة الْأَعْلَام
    11. السياسة الشَّرْعِيَّة في إصْلَاح الرَّاعِي والرعية
    12. شرح عقيدة الْأَصْفَهَانِي
    13. شرح مسَائِل من الْأَرْبَعين للرازي
    14. شرح الْمُحَرر
    15. شرح حديث النزول
    16. العقیدة الواسطیة
    17. نقد مراتب الإجماع
    18. الْكَلَام على إِرَادَة الرب وَقدرته نَحْو مائَة ورقة
    19. الأزهرية بضع وَعِشْرُونَ ورقة
    20. بیان الهدى من الضلال
    21. بیان الفرقة الناحیة
    22. نقض المنطق
    23. البغدادية
    24. مسَائِل فِي الشكل والنقط
    25. الصعيدية
    26. الرّدّ على المنطقیین
    27. الواسطه بین الحق و الخلق
    28. الرد على الأخنائی و غیره

    وابسته‌ها

    رسالة ابن تيمية في الأحرف السبعة

    الرد علی الأخنائي قاضي المالکیة واستحباب زیارة خیرالبریة الزیارة الشرعیة لا البدعیة

    شرح العقیده الاصفهانیه

    شرح منهاج الکرامة في معرفة الإمامة و الرد علی منهاج السنة لإبن التیمیة

    نظرة في كتاب منهاج السنة النبوية لإبن تيمية الحراني

    فصول في اصول الفقه

    شرح فتوح الغيب للإمام الرباني عبدالقادر الجیلاني

    التفسير الكامل و هو تفسير آي القرآن الكريم

    التفسير الكبير

    تفسير آيات أشکلت علي کثير من‌ العلما‌ء حتي‌ لا يوجد في‌ طا‌ئفة‌...

    تفسير الآية الکريمة لا إله‌ إلا أنت‌ سبحا‌نک‌ إني‌ کنت‌ من‌ الظا‌لمين‌

    اقتضاء الصراط المستقيم مخالفة أصحاب الجحيم

    الرد علی المنطقيين

    رأس الحسین

    منهاج السنه النبویه

    بيان تلبيس الجهمية في تأسيس بدعهم الكلامية

    رسالة ابن تيمية في الأحرف السبعة

    مقدمه فی اصول التفسیر

    المقامات و الأحوال المسماة التحفة العراقية

    المسودة في أصول الفقه

    کتاب منهاج السنة النبویه في نقض کلام الشيعة و القدريه

    الجواب الصحيح لمن بدل دين المسيح

    درء تعارض العقل و النقل أو، موافقة صحيح المنقول لصريح المعقول

    شرح حديث أنزل القرآن علي سبعة أحرف

    کتاب النبوات

    عرش الرحمن و ما ورد فيه من الآيات و الأحاديث؛ و يليه مجموعة الرسائل و المسائل لشيخ الإسلام و هي ثلاثة أقسام

    مجموعة الفتاوی

    نقض أساس التقدیس