یزدی، سید محمدکاظم بن عبدالعظیم: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
|||
(۳۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
| data-type="authorTeachers" |[[نجفی اصفهانی، محمدباقر| | | data-type="authorTeachers" |[[نجفی اصفهانی، محمدباقر|شیخ محمدباقر نجفى]] | ||
آیتالله [[خوانساری، محمدباقر بن زینالعابدین| | آیتالله [[خوانساری، سید محمدباقر بن زینالعابدین|سید محمدباقرموسوى خوانسارى]] | ||
آیتالله حاج | آیتالله حاج میرزا هاشم خوانسارى | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
[[تحریر العروة الوثقی]] | [[تحریر العروة الوثقی]] | ||
[[العروة الوثقی مع تعليقة السيد علي الحسيني السيستاني]] | [[العروة الوثقی مع تعليقة السيد علي الحسيني السيستاني|العروة الوثقی مع تعلیقة السید علی الحسینی السیستانی]] | ||
[[العروة الوثقی (مع تعلیقات الفاضل اللنکراني)]] | [[العروة الوثقی (مع تعلیقات الفاضل اللنکراني)|العروة الوثقی (مع تعلیقات الفاضل اللنکرانی)]] | ||
[[تعلیقة استدلالیة علی العروة الوثقی]] | [[تعلیقة استدلالیة علی العروة الوثقی]] | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
[[تکملة العروة الوثقی]] | [[تکملة العروة الوثقی]] | ||
[[التنقیح في شرح العروة الوثقی]] | [[التنقیح في شرح العروة الوثقی|التنقیح فی شرح العروة الوثقی]] | ||
[[حاشیة المکاسب (یزدی)]] | [[حاشیة المکاسب (یزدی)]] | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
</div> | </div> | ||
{{کاربردهای دیگر|طباطبایی (ابهام زدایی)}} | {{کاربردهای دیگر|طباطبایی (ابهام زدایی)}} | ||
{{اشتباه نشود | سیدطباطبایی، | |||
''' | {{کاربردهای دیگر|یزدی (ابهام زدایی)}} | ||
{{کاربردهای دیگر|طباطبایی یزدی (ابهام زدایی)}} | |||
{{اشتباه نشود | سیدطباطبایی، سید محمدکاظم}} | |||
'''سید محمدکاظم طباطبایی یزدى''' (۱۲۴۷-۱۳۳۷ق)، فقیه، مجتهد، مرجعیت عامه شیعه بعد از رحلت [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]]، نویسنده کتاب [[العروة الوثقی و بهامشها تعليقات أعلام العصر و مراجع الشيعة الإمامية|العروة الوثقی]] | |||
== ولادت == | == ولادت == | ||
در سال 1247ق، در روستای | در سال 1247ق، در روستای «کسنویه» یزد پا به عرصه گیتى نهاد. از همان زمان، بزرگى در چهره کوچکش نمایان بود و با تولدش، رشتههاى امید را در قلب پدر و مادر خویش محکم ساخت. پدرش به تبرک نام رسول خدا(ص) و با یاد امام هفتم شیعیان، او را محمدکاظم نام نهاد. | ||
صفحات | صفحات زرین دانش، فضیلت و مبارزه به دست با کفایت مردان الهى رقم مىخورد. آنان چون خورشیدى بر تارک پرافتخار تاریخ درخشیده، پرتو نورشان گرمابخش جانهاى خسته است تا تحرکى دوباره یابد. بهرغم شعار استعمارگران مبنى بر جدایى دین از سیاست، عالمان متعهد و دینپرور با حضور در میادین سیاست، مردانه از حقوق مظلومان و ستمدیدگان حمایت کردند. آنان در جبهه نبرد با کافران گاه تا مرز شهادت پیش رفته، قلم خویش را به مرکب خون سیراب کردند. | ||
بزرگمرد دانش و جهاد آیتالله | بزرگمرد دانش و جهاد آیتالله سید محمدکاظم یزدى از یکسو در جبهه مبارزه با جهل و از سویى در نبرد با کفار سرآمد عصر خویش بود. بر فقاهتش، کتاب عروة الوثقى و بر عرفانش، مناجاتنامه بستان راز و گلستان نیاز و بر سیاستش، موضعگیرى روشنگرانه وى در انقلاب مشروطیت و همگامى او با آیتالله شهید [[نوری، فضلالله|شیخ فضلالله نورى]] و نیز شهادت فرزندش در میدان نبرد، بهترین گواه است. | ||
==تحصیلات== | ==تحصیلات== | ||
سید محمدکاظم دوران کودکى و نوجوانى را پشت سر گذاشت و با تشویقهاى پدر و مهمتر از همه عنایت خاص خداوند به علوم دینى رو آورد و حوزه علمیه «دو منار» یزد، یعنى بزرگترین حوزه آن شهر، پذیراى آن نوجوان مخلص از دودمان پاک پیامبر(ص) شد. سید محمدکاظم مدتها در درس ادبیات استاد ملا محمد ابراهیم اردکانى و زینالعابدین عقدایى شرکت کرد و از آن دو بهرههاى فراوان برد. | |||
جدیت فراوانش در کسب علوم اهلبیت(ع) او را مورد توجه اساتید مدرسه قرار داد. پس از اتمام ادبیات عرب، در درس فقه و اصول آخوند ملا هادى یزدى که از علماى بزرگ آن زمان محسوب مىشد دوره سطح را به پایان رسانید. دیرى نپایید که مقام علمیش او را در زمره نزدیکان خاص استاد جاى داد. با توصیه استاد، در ضمن فراگیرى فقه و اصول، به تدریس ادبیات پرداخت. کیفیت تدریس و شیوه بیان او، سرانجام کار را بدانجا رساند که بعد از اندک زمانى سید محمد کاظم یزدى به مثابه یکى از اساتید حوزه علمیه یزد شناخته شد. جوان یزدى پس از مشورت با دو استادش، اردکانى و عقدایى، به امید بهرهمندى از وجود مقدس امام هشتم(ع) راهى مشهد مقدس شد تا با استعانت از آن امام همام، به مقامات علمى و معنوى نایل آید. | |||
وى در مدت زمان | وى در مدت زمان کوتاهى، علم هیئت و ریاضى را آموخت و طولى نکشید که در زمره اساتید این علوم در آمد. حوزه علمیه اصفهان نیز دورانى به وجود استادى گرانقدر چون سید محمدکاظم مفتخر گردید. وى با ورودش به اصفهان در مدرسه صدر سکونت گزید. | ||
==اساتید== | ==اساتید== | ||
سید محمدکاظم، ابتدا درس علامه [[نجفی اصفهانی، محمدباقر|شیخ محمدباقر نجفى]] فرزند [[ایوان کیفی، محمدتقی بن عبدالرحیم|شیخ محمدتقى نجفى]]، نویسنده کتاب «[[هداية المسترشدين في شرح أصول معالمالدين|هدایة المسترشدین]]» را بر درس سایر علما ترجیح داد. و از محضر اساتیدى چون آیتالله [[خوانساری، سید محمدباقر بن زینالعابدین|سید محمدباقرموسوى خوانسارى]] و برادرش آیتالله حاج میرزا هاشم خوانسارى و آیتالله محمد جعفر آبادهاى استفادههاى فراوانى برد. | |||
==مهاجرت به نجف== | ==مهاجرت به نجف== | ||
سید محمدکاظم در سال 1281ق، با اجازه و معرفى استادش آیتالله شیخ محمدباقرنجفى، به همراه چند تن از علما به نجف اشرف هجرت کرد و در آنجا از محضر بزرگانى همچون آیتالله [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|سید محمدحسن شیرازى]] (میرزاى بزرگ) صاحب حکم تحریم تنباکو، آیتالله شیخ راضى و آیتالله شیخ مهدى جعفرى و آیتالله شیخ مهدى آل کاشف الغطا استفادههاى علمى و توشه معنوى فراوانى کسب نمود. | |||
استاد | استاد هیچگاه از تدریس غافل نبود. وى بعد از هجرت [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|میرزاى شیرازى]] به سامرا بهطور رسمى حوزه درس خود را در نجف تشکیل داد و به تدریس دروس خارج فقه و اصول که مرحله نهایى تحصیلات حوزوى است، پرداخت. دیرى نپایید که شاگردان زیادى در درس ایشان حاضر شدند، بهطورى که عدد آنان را تا دویست نفر ذکر کردهاند. | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
برخى از | برخى از معروفترین شاگردان وى عبارتند از: آیتالله [[حائری یزدی، عبدالکریم|شیخ عبدالکریم حائرى]] یزدى(مؤسس حوزه علمیه قم)، [[بروجردی، حسین|آیتالله سید حسین بروجردى]] (مرجع تقلید شیعیان جهان)، [[مدرس، سید حسن|آیتالله مجاهد سید حسن مدرس]]، آقا [[عراقی، ضیاءالدین|ضیاء عراقى]]، آیتالله حاج آقا حسین قمى، [[شرفالدین، سید عبدالحسین|آیتالله سید عبدالحسین شرفالدین عاملى]]، [[خوانساری، سید محمدتقی|آیتالله سید محمدتقى خوانسارى]]، [[موسوی خوانساری، سید احمد|آیتالله سید احمد خوانسارى]]، [[آل کاشفالغطاء، محمدحسین|آیتالله شیخ محمدحسین کاشف الغطا]]، [[کاشفالغطاء، احمد|آیتالله شیخ احمد کاشف الغطا،]]، [[آیتالله شيخ محمدتقى بافقى|آیتالله شیخ محمدتقى بافقى]]، [[آشتیانی، مهدی|آیتالله میرزا مهدى آشتیانى]] و... | ||
== | ==مرجعیت== | ||
استاد آیتالله | استاد آیتالله یزدى، بر مباحث فقهى تسلط کامل داشت. از اینرو مسائل مشکل و پیچیده فقهى را با بیانى روان و ساده و با استدلالى قوى، به طلاب عرضه مىکرد، بهگونهاى که شاگردان فراوانى جذب شیوه درس وى شدند. آنگونه که مورخان نوشتهاند وى با تسلط کامل و مهارت تحسین برانگیز و استدلال قوى به طرح نظرات خود مىپرداخت و ابواب مختلف فقهى را یکى پس از دیگرى به بهترین وجه و آسانترین شیوه به پایان مىرساند. | ||
او بدون استدلال قوى و قانع | او بدون استدلال قوى و قانع کننده، از مباحث علمى نمىگذشت و به مثالهاى فراوان فقهى استشهاد مىکرد. وقتى شاگردان، اشکالات و سؤالات خود را مطرح یا در مثالهاى ایشان خدشه میکردند، با سعه صدر به سخن آنان گوش مىداد و با وقار خاص به آنان مىگفت: «این اشکال به ذهن من نیز آمده! آنگاه به اشکال جواب مىداد.» | ||
آیتالله | آیتالله سید محمد کاظم یزدى، سیره علماى صالح گذشته را در زمینه مرجعیت رعایت مىکرد و با اینکه از بزرگترین علماى آن زمان به شمار مىآمد همواره از پذیرش این امر خطیر، دورى مىجست. مردم و علماى نجف که به مقام علمى و معنوى وى به خصوص پس از رحلت میرزاى بزرگ در سال 1312ق، پى برده بودند نسبت به پذیرش مرجعیت، به آن فقیه وارسته، اصرار میکردند. ایشان سرانجام با احساس مسئولیت در قبال سرنوشت اسلام و مسلمین، به این بارگران تن سپرد و با قبول مرجعیت جهان اسلام در ردیف علمایى همچون [[آخوند خراسانى]](متوفاى 1329ق) و شیخ محمد طه نجفى(متوفاى 1323ق) و دیگر مراجع آن زمان جاى گرفت. وى بعد از رحلت [[آخوند خراسانى]] و آیتالله محمد طه نجفى، زعیم بزرگ جهان تشیع گردید و به مثابه بزرگترین قدرت مذهبى و یگانه پاسدار حریم تشیع، حفظ کیان مسلمین را بر عهده گرفت. آن روز که دشمنان اسلام، کمر به نابودى اسلام بسته بودند این مرد بزرگ چونان مجاهدى نستوه و سیاستمدارى فرزانه به صحنه آمد. | ||
==رابطه او با انقلاب مشروطه== | ==رابطه او با انقلاب مشروطه== | ||
در سال 1324ق، انقلاب مشروطه در | در سال 1324ق، انقلاب مشروطه در ایران به پیروزى رسید. نخستین مجلس شوراى ملى ایران تأسیس شد، اختیارات شاه و دربار کاسته شد. مجلس شوراى ملى قوانینى براى حل مشکلهاى سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و آموزش کشور تدوین نمود. | ||
مراجع | مراجع تقلید نجف از جمله [[آخوند خراسانى]]، شیخ عبدالله مازندرانى و میرزا حسین تهرانى از ابتداى مشروطه به پشتیبانى آن بر آمدند. در ایران نیز آیتالله سید محمد طباطبایى و آیتالله سید عبدالله بهبهانى، رهبرى نهضت مشروطه را بر عهده داشتند. اما گروهى از مراجع تقلید و مجتهدان پس از مدتى که عملکرد روشنفکران غربزده و برخى از نمایندگان مجلس را در مخالفت با مذهب مشاهده نمودند، خواستار مشروطه مشروعه شدند. آیتالله شیخ فضلالله نورى رهبرى مجتهدان هوادار مشروطه مشروعه را در ایران که تعدادشان به بیست مىرسید به عهده داشت. آیتالله سید محمد کاظم یزدى نیز جزو این گروه بود. وى خواستار برپایى حکومت اسلامى و نظام مشروطه موافق با شرع اسلام بود. او از ابتدا سکوت کرد، زیرا سه تن از مراجع تقلید نجف، پشتیبان مشروعه بودند. | ||
موافقت عدهاى از عالمان سرشناس | موافقت عدهاى از عالمان سرشناس نظیر آیات والا مقام خراسانى، بهبهانى، طباطبایى، عبدالله مازندرانى و میرزا حسین تهرانى با مشروطیت، فقط نوعى همراهى و همکارى با به اصطلاح روشنفکران، در مبارزه با حکومت ظالمانه بود و در واقع حضور علماى طراز اول، پاى مردم را به صحنه کشید و انقلاب را در فراز و نشیبها یارى کرد. وگرنه روشنفکران در هیچ دوره، قدرتى همپاى قدرت علماى دین و مذهب نداشتهاند که بتوانند ملت را با سیاستها و اهداف خویش همراه سازند. | ||
علماى موافق مشروطه هر چند قصد اصلاح داشتند و درصدد | علماى موافق مشروطه هر چند قصد اصلاح داشتند و درصدد تغییر اوضاع به نفع اسلام بودند اما آیتالله سید محمد کاظم یزدى، دستى پنهان را مىدید که از آغاز، مشروطیت را از مشروعیت جدا مىکرد و براى دین و دیندارن نقشى در سیاست قائل نبود. آن فقیه دوراندیش به جمعى از شاگردانش گفته بود: عاقبت مشروطه را تاریک مىبینم، چون آقایان به اسلام و روحانیت رحم نخواهند کرد. مىبینم روزى را که عمامه از سر روحانیت برداشته، آنان را از صحنه کنار خواهند زد. | ||
بعد از اعلان قانون اساسى در دولت عثمانى، آیتالله | بعد از اعلان قانون اساسى در دولت عثمانى، آیتالله سید محمد کاظم یزدى به مخالفت با آن برخاست و به سختگیرى و آزار و اذیت مسلمانان از سوى آن دولت اعتراض نمود؛ بهطورى که حکومت عثمانى او را به تبعید خارج از عراق تهدید کرد. | ||
بعضى از مشروطهخواهان | بعضى از مشروطهخواهان ایرانى، فرصت را غنیمت شمرده، از طریق ارسال تلگراف به استانبول، تهمتهاى ناروایى به او نسبت داده، به این امید که از ناحیه حکومت عثمانى در حق وى سختگیرى شود و مورد آزار و اذیت قرار گیرد. | ||
اهمیت موضعگیرى سید در برابر خودىهاى دگراندیش وقتى آشکار مىشود که بدانیم یکى از رهبران تُرک تلاش نمود تا شاید بتواند با اقداماتش او را از نظرش منصرف سازد تا وى دست از مخالفت با قانون اساسى دولت عثمانى بردارد. از همین رو در نجف اشرف به زیارت سید شتافت و از او خواست که با فتوایش قانون اساسى آنان را مورد تأیید قرار دهد. سید پس از اندکى درنگ جواب داد: «شعار شما شعار غربى و قانون شما، گرفته شده از بیگانه است. اینها که از آزادى و دموکراسى دم مىزنند در پوشش مظاهر غربى، جز نابودى اسلام چیزى در سر ندارند.» مجاهد بیدار: | |||
زمانى | زمانى که ایتالیا نیروهایش را براى اشغال کشور لیبى به حرکت درآورد و مىرفت تا بخش عظیمى از ممالک اسلامى به اشغال بیگانگان درآید، این مرجع عالىمقام، فتواى تاریخى و سرنوشت ساز خود را درباره وضعیت مسلمانان جهان صادر کرد؛ فتواى جهاد ایشان چنین بود: | ||
==فتوای جهاد== | ==فتوای جهاد== | ||
بسم الله الرحمن | بسم الله الرحمن الرحیم | ||
در | در این ایام که دول اروپایى مانند ایتالیا به طرابلس غرب(لیبى) حمله نموده و از طرفى روسها شمال ایران را با قواى خود اشغال کردهاند و انگلیسىها نیز نیروهاى خود را در جنوب ایران پیاده کردهاند و اسلام را در معرض خطر نابوى قرار دادهاند، بر عموم مسلمین از عرب و ایرانى، واجب است که خود را براى عقب راندن کفار از ممالک اسلامى مهیا سازند و از بذل جان و مال در راه بیرون راندن نیروهاى ایتالیا از طرابلس غرب و اخراج قواى روسى و انگلیسى از ایران، هیچ فروگذار نکنند، زیرا این عمل از مهمترین فرایض اسلامى است، تا به یارى خداوند دو مملکت اسلامى از تهاجم صلیبىها محفوظ بماند. | ||
در سال 1914م(1332ق) همزمان با جنگ جهانى اول، انگلستان | در سال 1914م(1332ق) همزمان با جنگ جهانى اول، انگلستان علیه امپراتور عثمانى اعلان جنگ داد و دامنه جنگ به کشور اسلامى عراق کشیده شد. انگلیس براى تصرف بصره در شط العرب نیرو پیاده کرد. آیتالله سید محمد کاظم یزدى با فتواى خود مبنى بر وجوب جهاد، مسلمانان را به جهاد علیه کفار انگلیس ترغیب مىکرد. در اینجا بخشى از فتواى آن فقیه مبارز را مىآوریم تا خوانندگان را با روحیه ضد استعمارى آن بزرگمرد تاریخ آشنا سازیم: «... فتواى ما مبنى بر دفاع در مقابل هجوم کفار بر بلاد مسلمین در همه جا پخش شده است. از آنجا که دشمن نزدیک شده و کار سخت بالا گرفته و مشکلات زیادى پدید آورده است، بر هر کس لازم است در عقب راندن قواى دشمن و سعى در حفظ حدود و ثغور اسلام، با همه امکاناتى که دارد غفلت نورزد...». بعد از ابلاغ فتواى جهاد، جمع زیادى از علما به سوى جبهههاى جنگ شتافتند؛ از جمله سید محمد یزدى فرزند ارشد آیتالله یزدى، با حضور در جبهه، رشادت خاصى از خود نشان داد و سرانجام نیز به درجه رفیع شهادت نایل گشت. | ||
==باقیات و صالحات== | ==باقیات و صالحات== | ||
عالم | عالم پرهیزگار، آیتالله یزدى در طول عمر مبارک خود، آثار زیادى را به یادگار گذاشت و کمکهاى بسیارى به بىسرپرستان و یتیمان مبذول داشت. وى در عمران شهرها و روستاها بهویژه در ساخت مسجد، حمام و کاروانسرا، همتى والا و نسبت به رسیدگى به امور حوزههاى علمیه و طلاب علوم دینى، عنایت خاصى داشت و بناهاى زیادى را بنیاد نهاد که مهمترین آنها، مدرسه علمیه و کتابخانه ایشان در نجف اشرف است. اولین مدرسه، معروف به مدرسه سید در خیابانى بین خیابان رسول و بازار حویش قرار دارد و دومین مدرسه نیز در محله العماره واقع شده است. | ||
==فرزندان== | ==فرزندان== | ||
آیتالله | آیتالله سید محمد کاظم یزدى، داراى شش فرزند پسر بود که همگى از علما و فضلا به شمار مىآمدند. اسامى آنان بدین شرح است: | ||
# عالم مجاهد سید محمد یزدى که در میدان نبرد با استعمار، شربت شهادت نوشید. | |||
# سید احمد. | |||
# سید محسن. | |||
# سید محمود. | |||
# آقا سید على. | |||
# سید اسدالله. | |||
==اوصیا== | |||
آیتالله سید محمد کاظم یزدى با حضور رؤسا، بزرگان نجف و اولاد و بستگان خود چهار وصى معین کرد که عبارتند از: | |||
# | # آیتالله شیخ احمد کاشف الغطا. | ||
# علامه [[آل کاشفالغطاء، محمدحسین|شیخ محمدحسین کاشف الغطا]]. | |||
# | # آیتالله آقا میرزا محمود تبریزى. | ||
# | # آیتالله آقا شیخ على مازندرانى. | ||
# آقا | |||
بر اساس وصیت سید این چهار تن موظف شدند که تمام موجودى وجوهات شرعى اعم از سهم امام(ع)، سهم سادات، کفارات و مظالم را به مرجع تقلید بعدى تحویل دهند. گفتنى است در جلسه تعیین وصى یکى از نوادگان به سید محمد کاظم عرض کرد: برخى نوادگان شما یتیم هستند و تحت سرپرستى شما بودهاند، خوب است چیزى براى آنها هم تعیین کنید. سید با آن کسالت جسمى و با صداى ضعیف و رنجور که حکایت از عروجى نزدیک داشت، فرمود: «نوادگان من اگر متدین هستند، خدا روزى آنها را مىرساند و اگر نه، چگونه از مالى که از آن من نیست، به آنان کمک کنم.» | |||
==وفات== | |||
دوران زندگى او رو به پایان بود. دیگر این سرا گنجایش روح بلند سید را نداشت. سیدى که عمرى را در مظلومیت به سر برده، اینک در بستر افتاده، با همگان وداع مىکرد. او قصد هجرت داشت. ماه رجب فرا رسید. سید آن روزها قرآن بیشتر تلاوت مىکرد و همواره ذکر مىگفت. | |||
بر | هر چه از ماه رجب مىگذشت حال سید رو به وخامت مىگذاشت و رنگ رخسارش زردتر مىشد. این وضع تا شب سه شنبه 28 ماه رجب سال 1337ق، ادامه داشت. سرانجام نزدیک طلوع فجر، خورشید فقاهت، ایثار، زهد و مردانگى غروب کرد و به ملکوت اعلى پیوست. فرزندش حضرت آیتالله سید على یزدى، بر جنازه پدر نماز خواند و بدن مبارک را در صحن مطهر [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، در ایوان کبیر پشت جامع عمران، جنب در طوسى، پشت سر مبارک [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و در جوار پسر شهیدش به خاک سپردند. | ||
== | ==آثار== | ||
آثار | آثار زیادى از فقیه نامدار شیعه، آیتالله یزدى به یادگار مانده که حاصل تلاش سالهاى متمادى وى بوده است. برخى از آنها در زمان حیاتشان جمعآورى و تدوین شده و برخى نیز بعد از آن بزرگوار، به همت شاگردانش به چاپ رسیده که به شرح زیر است: | ||
# العروة الوثقى. | # العروة الوثقى. | ||
# | # حاشیه بر مکاسب. | ||
# رسالة فى التعادل و | # رسالة فى التعادل و التراجیح. | ||
# | # الصحیفة الکاظمیة. | ||
# السؤال و الجواب. | # السؤال و الجواب. | ||
# رساله اجتماع امر و نهى. | # رساله اجتماع امر و نهى. | ||
العروة الوثقى، | العروة الوثقى، مهمترین تألیف و ارزندهترین کتاب فقهى آیتالله سید محمد کاظم یزدى به حساب مىآید. این اثر فقهى به حدى معروف است که مؤلف آن نزد همگان، به خصوص علما و فضلاى حوزههاى علمیه به صاحب عروة شناخته مىشود. کتاب مزبور دربرگیرنده ابواب مختلف فقه است و احکام و مسائل شرعى را بیان مىکند. این اثر در مجموع، محتوى 3260 مسأله و در سه جلد تألیف شده است. | ||
مسائل کتاب به نحوى ترتیب یافته که دستیابى به آنها بسیار آسان و همواره مورد توجه مراجع تقلید بوده است و بسیارى از مراجع بزرگ بر آن حاشیه یا شرح نوشتهاند. | |||
در مقدمه کتاب «مستمسک العروة الوثقى» تألیف آیتالله [[حکیم، سید محسن|سید محسن طباطبایى حکیم]] که اولین شرح بر «العروة الوثقى» مىباشد آمده است: کتاب پرارزش عروة الوثقى از حیث دقت و تحقیق، بهگونهاى است که در حوزهها محور درسى بسیارى از فقها قرار مىگیرد، با اینکه قبل از آن محور درسهاى فقهى علما، کتاب «[[شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام (تحقیق بقال)|شرایع الاسلام]]» و «تبصرة المتعلمین» بود اما با ظهور کتاب عروة الوثقى، این کتاب ارزشمند محور درسى حوزههاى علمیه گردیده و شروح و تعلیقات زیادى بر آن نگاشته شده است... | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
#اعیان الشیعه، [[امین، سید محسن|سید محسن امین]] عاملى، ج 10، ص 43. | |||
# | |||
#مجله نور علم، دوره دوم،ش 3، ص 78 و85 و87،ش 12، نجوم. | #مجله نور علم، دوره دوم،ش 3، ص 78 و85 و87،ش 12، نجوم. | ||
#فوائد | #فوائد الرضویه، [[قمی، عباس|شیخ عباس قمى]]، ج 2، ص 596. | ||
#فقهاى نامدار | #فقهاى نامدار شیعه، عقیقى بخشایشى، ص402 و420. | ||
#احسن | #احسن الودیعه، ج 1، ص 152و 153. | ||
#اختران | #اختران تابناک، شیخ ذبیحالله محلاتى، ج 1، ص 389. | ||
#دوره علماء | #دوره علماء الشیعه فى مواجهة الاستعمار، ص 25 و64. | ||
# | #مستمسک العروة الوثقى، [[حکیم، سید محسن|سید محسن حکیم]]، مقدمه. | ||
#موسوعة العتبات المقدسة، ج 7، ص 167 و169. | #موسوعة العتبات المقدسة، ج 7، ص 167 و169. | ||
#معارف الرجال، محمد | #معارف الرجال، محمد حرزالدین، ج 2، ص 326. | ||
#گلشن ابرار، مرتضى بذرافشان، ج 1، ص 445. | #گلشن ابرار، مرتضى بذرافشان، ج 1، ص 445. | ||
{{سید محمد کاظم یزدی}} | |||
== وابستهها == | == وابستهها == | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
خط ۲۲۰: | خط ۲۲۶: | ||
[[العروة الوثقی (طبع قدیم، للسید الیزدی)]] | [[العروة الوثقی (طبع قدیم، للسید الیزدی)]] | ||
[[ايضاح الفتوی في شرح العروة الوثقی]] | |||
[[مقاليد الهدی في شرح العروة الوثقی الإجتهاد و التقليد]] | [[مقاليد الهدی في شرح العروة الوثقی الإجتهاد و التقليد]] | ||
خط ۲۸۲: | خط ۲۹۰: | ||
[[التعليقة على العروة الوثقى (منتظری)]] | [[التعليقة على العروة الوثقى (منتظری)]] | ||
[[الهینامه، بستان راز و گلستان نیاز]] | |||
[[فقه المضاربة]] | [[فقه المضاربة]] | ||
[[کتاب نکاح]] | [[کتاب نکاح]] | ||
[[حاشیه کتاب المکاسب]] | |||
[[العروة الوثقی مع تعلیقات (خمینی، خویی، گلپایگانی، مکارم)]] | [[العروة الوثقی مع تعلیقات (خمینی، خویی، گلپایگانی، مکارم)]] | ||
خط ۳۳۰: | خط ۳۴۲: | ||
[[العروة الوثقی (کاظم یزدی)]] | [[العروة الوثقی (کاظم یزدی)]] | ||
[[الغایة القصوی لمن رام التمسک بالعروة الوثقی]] | |||
[[تنقيح مباني العروة: كتاب الصلاة]] | [[تنقيح مباني العروة: كتاب الصلاة]] | ||
خط ۳۵۶: | خط ۳۷۰: | ||
[[طهاره النساء فی احکام الدماء: شرح علی العروه الوثقی]] | [[طهاره النساء فی احکام الدماء: شرح علی العروه الوثقی]] | ||
[[رسالة في منجزات المریض (طبع جدید)]] | [[رسالة في منجزات المریض (طبع جدید)]] | ||
خط ۳۶۳: | خط ۳۷۵: | ||
[[الحاشية علی العروة الوثقى]] | [[الحاشية علی العروة الوثقى]] | ||
[[العروة الوثقی | [[العروة الوثقی (موسوی اردبیلی)]] | ||
[[تعليقة علی کتاب العروة الوثقی]] | [[تعليقة علی کتاب العروة الوثقی]] | ||
خط ۳۷۳: | خط ۳۸۵: | ||
[[العروة الوثقى مع تعاليق الإمام الخميني (موسوعه جلد 24)]] | [[العروة الوثقى مع تعاليق الإمام الخميني (موسوعه جلد 24)]] | ||
[[سه | [[سه رساله]] | ||
[[رساله في حکم الظن في الصلاة و بيان کيفية صلاة الإحتياط]] | [[رساله في حکم الظن في الصلاة و بيان کيفية صلاة الإحتياط]] | ||
خط ۳۸۲: | خط ۳۹۴: | ||
[[العروة الوثقی]] | [[العروة الوثقی]] | ||
[[رسالة في منجزات المريض]] | |||
[[فراتر از روش «آزمون - خطا»]] | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:مراجع تقلید]] | |||
[[رده: |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۴۷
نام | یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم |
---|---|
نامهای دیگر | سید محمد کاظم یزدی
طباطبایی، محمدکاظم طباطبائی یزدی، محمدکاظم کسنوی، محمدکاظم محمدکاظم یزدی |
نام پدر | عبدالعظیم |
متولد | 1247ق |
محل تولد | روستای کسنویه یزد |
رحلت | 1337 ق |
اساتید | شیخ محمدباقر نجفى
آیتالله سید محمدباقرموسوى خوانسارى آیتالله حاج میرزا هاشم خوانسارى |
برخی آثار | مدارک العروة الوثقی فقه الشیعه: مباحث الاجتهاد و التقلید
العروة الوثقی مع تعلیقة السید علی الحسینی السیستانی العروة الوثقی (مع تعلیقات الفاضل اللنکرانی) |
کد مؤلف | AUTHORCODE00058AUTHORCODE |
سید محمدکاظم طباطبایی یزدى (۱۲۴۷-۱۳۳۷ق)، فقیه، مجتهد، مرجعیت عامه شیعه بعد از رحلت آخوند خراسانی، نویسنده کتاب العروة الوثقی
ولادت
در سال 1247ق، در روستای «کسنویه» یزد پا به عرصه گیتى نهاد. از همان زمان، بزرگى در چهره کوچکش نمایان بود و با تولدش، رشتههاى امید را در قلب پدر و مادر خویش محکم ساخت. پدرش به تبرک نام رسول خدا(ص) و با یاد امام هفتم شیعیان، او را محمدکاظم نام نهاد.
صفحات زرین دانش، فضیلت و مبارزه به دست با کفایت مردان الهى رقم مىخورد. آنان چون خورشیدى بر تارک پرافتخار تاریخ درخشیده، پرتو نورشان گرمابخش جانهاى خسته است تا تحرکى دوباره یابد. بهرغم شعار استعمارگران مبنى بر جدایى دین از سیاست، عالمان متعهد و دینپرور با حضور در میادین سیاست، مردانه از حقوق مظلومان و ستمدیدگان حمایت کردند. آنان در جبهه نبرد با کافران گاه تا مرز شهادت پیش رفته، قلم خویش را به مرکب خون سیراب کردند.
بزرگمرد دانش و جهاد آیتالله سید محمدکاظم یزدى از یکسو در جبهه مبارزه با جهل و از سویى در نبرد با کفار سرآمد عصر خویش بود. بر فقاهتش، کتاب عروة الوثقى و بر عرفانش، مناجاتنامه بستان راز و گلستان نیاز و بر سیاستش، موضعگیرى روشنگرانه وى در انقلاب مشروطیت و همگامى او با آیتالله شهید شیخ فضلالله نورى و نیز شهادت فرزندش در میدان نبرد، بهترین گواه است.
تحصیلات
سید محمدکاظم دوران کودکى و نوجوانى را پشت سر گذاشت و با تشویقهاى پدر و مهمتر از همه عنایت خاص خداوند به علوم دینى رو آورد و حوزه علمیه «دو منار» یزد، یعنى بزرگترین حوزه آن شهر، پذیراى آن نوجوان مخلص از دودمان پاک پیامبر(ص) شد. سید محمدکاظم مدتها در درس ادبیات استاد ملا محمد ابراهیم اردکانى و زینالعابدین عقدایى شرکت کرد و از آن دو بهرههاى فراوان برد.
جدیت فراوانش در کسب علوم اهلبیت(ع) او را مورد توجه اساتید مدرسه قرار داد. پس از اتمام ادبیات عرب، در درس فقه و اصول آخوند ملا هادى یزدى که از علماى بزرگ آن زمان محسوب مىشد دوره سطح را به پایان رسانید. دیرى نپایید که مقام علمیش او را در زمره نزدیکان خاص استاد جاى داد. با توصیه استاد، در ضمن فراگیرى فقه و اصول، به تدریس ادبیات پرداخت. کیفیت تدریس و شیوه بیان او، سرانجام کار را بدانجا رساند که بعد از اندک زمانى سید محمد کاظم یزدى به مثابه یکى از اساتید حوزه علمیه یزد شناخته شد. جوان یزدى پس از مشورت با دو استادش، اردکانى و عقدایى، به امید بهرهمندى از وجود مقدس امام هشتم(ع) راهى مشهد مقدس شد تا با استعانت از آن امام همام، به مقامات علمى و معنوى نایل آید.
وى در مدت زمان کوتاهى، علم هیئت و ریاضى را آموخت و طولى نکشید که در زمره اساتید این علوم در آمد. حوزه علمیه اصفهان نیز دورانى به وجود استادى گرانقدر چون سید محمدکاظم مفتخر گردید. وى با ورودش به اصفهان در مدرسه صدر سکونت گزید.
اساتید
سید محمدکاظم، ابتدا درس علامه شیخ محمدباقر نجفى فرزند شیخ محمدتقى نجفى، نویسنده کتاب «هدایة المسترشدین» را بر درس سایر علما ترجیح داد. و از محضر اساتیدى چون آیتالله سید محمدباقرموسوى خوانسارى و برادرش آیتالله حاج میرزا هاشم خوانسارى و آیتالله محمد جعفر آبادهاى استفادههاى فراوانى برد.
مهاجرت به نجف
سید محمدکاظم در سال 1281ق، با اجازه و معرفى استادش آیتالله شیخ محمدباقرنجفى، به همراه چند تن از علما به نجف اشرف هجرت کرد و در آنجا از محضر بزرگانى همچون آیتالله سید محمدحسن شیرازى (میرزاى بزرگ) صاحب حکم تحریم تنباکو، آیتالله شیخ راضى و آیتالله شیخ مهدى جعفرى و آیتالله شیخ مهدى آل کاشف الغطا استفادههاى علمى و توشه معنوى فراوانى کسب نمود.
استاد هیچگاه از تدریس غافل نبود. وى بعد از هجرت میرزاى شیرازى به سامرا بهطور رسمى حوزه درس خود را در نجف تشکیل داد و به تدریس دروس خارج فقه و اصول که مرحله نهایى تحصیلات حوزوى است، پرداخت. دیرى نپایید که شاگردان زیادى در درس ایشان حاضر شدند، بهطورى که عدد آنان را تا دویست نفر ذکر کردهاند.
شاگردان
برخى از معروفترین شاگردان وى عبارتند از: آیتالله شیخ عبدالکریم حائرى یزدى(مؤسس حوزه علمیه قم)، آیتالله سید حسین بروجردى (مرجع تقلید شیعیان جهان)، آیتالله مجاهد سید حسن مدرس، آقا ضیاء عراقى، آیتالله حاج آقا حسین قمى، آیتالله سید عبدالحسین شرفالدین عاملى، آیتالله سید محمدتقى خوانسارى، آیتالله سید احمد خوانسارى، آیتالله شیخ محمدحسین کاشف الغطا، آیتالله شیخ احمد کاشف الغطا،، آیتالله شیخ محمدتقى بافقى، آیتالله میرزا مهدى آشتیانى و...
مرجعیت
استاد آیتالله یزدى، بر مباحث فقهى تسلط کامل داشت. از اینرو مسائل مشکل و پیچیده فقهى را با بیانى روان و ساده و با استدلالى قوى، به طلاب عرضه مىکرد، بهگونهاى که شاگردان فراوانى جذب شیوه درس وى شدند. آنگونه که مورخان نوشتهاند وى با تسلط کامل و مهارت تحسین برانگیز و استدلال قوى به طرح نظرات خود مىپرداخت و ابواب مختلف فقهى را یکى پس از دیگرى به بهترین وجه و آسانترین شیوه به پایان مىرساند.
او بدون استدلال قوى و قانع کننده، از مباحث علمى نمىگذشت و به مثالهاى فراوان فقهى استشهاد مىکرد. وقتى شاگردان، اشکالات و سؤالات خود را مطرح یا در مثالهاى ایشان خدشه میکردند، با سعه صدر به سخن آنان گوش مىداد و با وقار خاص به آنان مىگفت: «این اشکال به ذهن من نیز آمده! آنگاه به اشکال جواب مىداد.»
آیتالله سید محمد کاظم یزدى، سیره علماى صالح گذشته را در زمینه مرجعیت رعایت مىکرد و با اینکه از بزرگترین علماى آن زمان به شمار مىآمد همواره از پذیرش این امر خطیر، دورى مىجست. مردم و علماى نجف که به مقام علمى و معنوى وى به خصوص پس از رحلت میرزاى بزرگ در سال 1312ق، پى برده بودند نسبت به پذیرش مرجعیت، به آن فقیه وارسته، اصرار میکردند. ایشان سرانجام با احساس مسئولیت در قبال سرنوشت اسلام و مسلمین، به این بارگران تن سپرد و با قبول مرجعیت جهان اسلام در ردیف علمایى همچون آخوند خراسانى(متوفاى 1329ق) و شیخ محمد طه نجفى(متوفاى 1323ق) و دیگر مراجع آن زمان جاى گرفت. وى بعد از رحلت آخوند خراسانى و آیتالله محمد طه نجفى، زعیم بزرگ جهان تشیع گردید و به مثابه بزرگترین قدرت مذهبى و یگانه پاسدار حریم تشیع، حفظ کیان مسلمین را بر عهده گرفت. آن روز که دشمنان اسلام، کمر به نابودى اسلام بسته بودند این مرد بزرگ چونان مجاهدى نستوه و سیاستمدارى فرزانه به صحنه آمد.
رابطه او با انقلاب مشروطه
در سال 1324ق، انقلاب مشروطه در ایران به پیروزى رسید. نخستین مجلس شوراى ملى ایران تأسیس شد، اختیارات شاه و دربار کاسته شد. مجلس شوراى ملى قوانینى براى حل مشکلهاى سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و آموزش کشور تدوین نمود.
مراجع تقلید نجف از جمله آخوند خراسانى، شیخ عبدالله مازندرانى و میرزا حسین تهرانى از ابتداى مشروطه به پشتیبانى آن بر آمدند. در ایران نیز آیتالله سید محمد طباطبایى و آیتالله سید عبدالله بهبهانى، رهبرى نهضت مشروطه را بر عهده داشتند. اما گروهى از مراجع تقلید و مجتهدان پس از مدتى که عملکرد روشنفکران غربزده و برخى از نمایندگان مجلس را در مخالفت با مذهب مشاهده نمودند، خواستار مشروطه مشروعه شدند. آیتالله شیخ فضلالله نورى رهبرى مجتهدان هوادار مشروطه مشروعه را در ایران که تعدادشان به بیست مىرسید به عهده داشت. آیتالله سید محمد کاظم یزدى نیز جزو این گروه بود. وى خواستار برپایى حکومت اسلامى و نظام مشروطه موافق با شرع اسلام بود. او از ابتدا سکوت کرد، زیرا سه تن از مراجع تقلید نجف، پشتیبان مشروعه بودند.
موافقت عدهاى از عالمان سرشناس نظیر آیات والا مقام خراسانى، بهبهانى، طباطبایى، عبدالله مازندرانى و میرزا حسین تهرانى با مشروطیت، فقط نوعى همراهى و همکارى با به اصطلاح روشنفکران، در مبارزه با حکومت ظالمانه بود و در واقع حضور علماى طراز اول، پاى مردم را به صحنه کشید و انقلاب را در فراز و نشیبها یارى کرد. وگرنه روشنفکران در هیچ دوره، قدرتى همپاى قدرت علماى دین و مذهب نداشتهاند که بتوانند ملت را با سیاستها و اهداف خویش همراه سازند.
علماى موافق مشروطه هر چند قصد اصلاح داشتند و درصدد تغییر اوضاع به نفع اسلام بودند اما آیتالله سید محمد کاظم یزدى، دستى پنهان را مىدید که از آغاز، مشروطیت را از مشروعیت جدا مىکرد و براى دین و دیندارن نقشى در سیاست قائل نبود. آن فقیه دوراندیش به جمعى از شاگردانش گفته بود: عاقبت مشروطه را تاریک مىبینم، چون آقایان به اسلام و روحانیت رحم نخواهند کرد. مىبینم روزى را که عمامه از سر روحانیت برداشته، آنان را از صحنه کنار خواهند زد.
بعد از اعلان قانون اساسى در دولت عثمانى، آیتالله سید محمد کاظم یزدى به مخالفت با آن برخاست و به سختگیرى و آزار و اذیت مسلمانان از سوى آن دولت اعتراض نمود؛ بهطورى که حکومت عثمانى او را به تبعید خارج از عراق تهدید کرد.
بعضى از مشروطهخواهان ایرانى، فرصت را غنیمت شمرده، از طریق ارسال تلگراف به استانبول، تهمتهاى ناروایى به او نسبت داده، به این امید که از ناحیه حکومت عثمانى در حق وى سختگیرى شود و مورد آزار و اذیت قرار گیرد.
اهمیت موضعگیرى سید در برابر خودىهاى دگراندیش وقتى آشکار مىشود که بدانیم یکى از رهبران تُرک تلاش نمود تا شاید بتواند با اقداماتش او را از نظرش منصرف سازد تا وى دست از مخالفت با قانون اساسى دولت عثمانى بردارد. از همین رو در نجف اشرف به زیارت سید شتافت و از او خواست که با فتوایش قانون اساسى آنان را مورد تأیید قرار دهد. سید پس از اندکى درنگ جواب داد: «شعار شما شعار غربى و قانون شما، گرفته شده از بیگانه است. اینها که از آزادى و دموکراسى دم مىزنند در پوشش مظاهر غربى، جز نابودى اسلام چیزى در سر ندارند.» مجاهد بیدار:
زمانى که ایتالیا نیروهایش را براى اشغال کشور لیبى به حرکت درآورد و مىرفت تا بخش عظیمى از ممالک اسلامى به اشغال بیگانگان درآید، این مرجع عالىمقام، فتواى تاریخى و سرنوشت ساز خود را درباره وضعیت مسلمانان جهان صادر کرد؛ فتواى جهاد ایشان چنین بود:
فتوای جهاد
بسم الله الرحمن الرحیم
در این ایام که دول اروپایى مانند ایتالیا به طرابلس غرب(لیبى) حمله نموده و از طرفى روسها شمال ایران را با قواى خود اشغال کردهاند و انگلیسىها نیز نیروهاى خود را در جنوب ایران پیاده کردهاند و اسلام را در معرض خطر نابوى قرار دادهاند، بر عموم مسلمین از عرب و ایرانى، واجب است که خود را براى عقب راندن کفار از ممالک اسلامى مهیا سازند و از بذل جان و مال در راه بیرون راندن نیروهاى ایتالیا از طرابلس غرب و اخراج قواى روسى و انگلیسى از ایران، هیچ فروگذار نکنند، زیرا این عمل از مهمترین فرایض اسلامى است، تا به یارى خداوند دو مملکت اسلامى از تهاجم صلیبىها محفوظ بماند.
در سال 1914م(1332ق) همزمان با جنگ جهانى اول، انگلستان علیه امپراتور عثمانى اعلان جنگ داد و دامنه جنگ به کشور اسلامى عراق کشیده شد. انگلیس براى تصرف بصره در شط العرب نیرو پیاده کرد. آیتالله سید محمد کاظم یزدى با فتواى خود مبنى بر وجوب جهاد، مسلمانان را به جهاد علیه کفار انگلیس ترغیب مىکرد. در اینجا بخشى از فتواى آن فقیه مبارز را مىآوریم تا خوانندگان را با روحیه ضد استعمارى آن بزرگمرد تاریخ آشنا سازیم: «... فتواى ما مبنى بر دفاع در مقابل هجوم کفار بر بلاد مسلمین در همه جا پخش شده است. از آنجا که دشمن نزدیک شده و کار سخت بالا گرفته و مشکلات زیادى پدید آورده است، بر هر کس لازم است در عقب راندن قواى دشمن و سعى در حفظ حدود و ثغور اسلام، با همه امکاناتى که دارد غفلت نورزد...». بعد از ابلاغ فتواى جهاد، جمع زیادى از علما به سوى جبهههاى جنگ شتافتند؛ از جمله سید محمد یزدى فرزند ارشد آیتالله یزدى، با حضور در جبهه، رشادت خاصى از خود نشان داد و سرانجام نیز به درجه رفیع شهادت نایل گشت.
باقیات و صالحات
عالم پرهیزگار، آیتالله یزدى در طول عمر مبارک خود، آثار زیادى را به یادگار گذاشت و کمکهاى بسیارى به بىسرپرستان و یتیمان مبذول داشت. وى در عمران شهرها و روستاها بهویژه در ساخت مسجد، حمام و کاروانسرا، همتى والا و نسبت به رسیدگى به امور حوزههاى علمیه و طلاب علوم دینى، عنایت خاصى داشت و بناهاى زیادى را بنیاد نهاد که مهمترین آنها، مدرسه علمیه و کتابخانه ایشان در نجف اشرف است. اولین مدرسه، معروف به مدرسه سید در خیابانى بین خیابان رسول و بازار حویش قرار دارد و دومین مدرسه نیز در محله العماره واقع شده است.
فرزندان
آیتالله سید محمد کاظم یزدى، داراى شش فرزند پسر بود که همگى از علما و فضلا به شمار مىآمدند. اسامى آنان بدین شرح است:
- عالم مجاهد سید محمد یزدى که در میدان نبرد با استعمار، شربت شهادت نوشید.
- سید احمد.
- سید محسن.
- سید محمود.
- آقا سید على.
- سید اسدالله.
اوصیا
آیتالله سید محمد کاظم یزدى با حضور رؤسا، بزرگان نجف و اولاد و بستگان خود چهار وصى معین کرد که عبارتند از:
- آیتالله شیخ احمد کاشف الغطا.
- علامه شیخ محمدحسین کاشف الغطا.
- آیتالله آقا میرزا محمود تبریزى.
- آیتالله آقا شیخ على مازندرانى.
بر اساس وصیت سید این چهار تن موظف شدند که تمام موجودى وجوهات شرعى اعم از سهم امام(ع)، سهم سادات، کفارات و مظالم را به مرجع تقلید بعدى تحویل دهند. گفتنى است در جلسه تعیین وصى یکى از نوادگان به سید محمد کاظم عرض کرد: برخى نوادگان شما یتیم هستند و تحت سرپرستى شما بودهاند، خوب است چیزى براى آنها هم تعیین کنید. سید با آن کسالت جسمى و با صداى ضعیف و رنجور که حکایت از عروجى نزدیک داشت، فرمود: «نوادگان من اگر متدین هستند، خدا روزى آنها را مىرساند و اگر نه، چگونه از مالى که از آن من نیست، به آنان کمک کنم.»
وفات
دوران زندگى او رو به پایان بود. دیگر این سرا گنجایش روح بلند سید را نداشت. سیدى که عمرى را در مظلومیت به سر برده، اینک در بستر افتاده، با همگان وداع مىکرد. او قصد هجرت داشت. ماه رجب فرا رسید. سید آن روزها قرآن بیشتر تلاوت مىکرد و همواره ذکر مىگفت.
هر چه از ماه رجب مىگذشت حال سید رو به وخامت مىگذاشت و رنگ رخسارش زردتر مىشد. این وضع تا شب سه شنبه 28 ماه رجب سال 1337ق، ادامه داشت. سرانجام نزدیک طلوع فجر، خورشید فقاهت، ایثار، زهد و مردانگى غروب کرد و به ملکوت اعلى پیوست. فرزندش حضرت آیتالله سید على یزدى، بر جنازه پدر نماز خواند و بدن مبارک را در صحن مطهر حضرت على(ع)، در ایوان کبیر پشت جامع عمران، جنب در طوسى، پشت سر مبارک حضرت على(ع) و در جوار پسر شهیدش به خاک سپردند.
آثار
آثار زیادى از فقیه نامدار شیعه، آیتالله یزدى به یادگار مانده که حاصل تلاش سالهاى متمادى وى بوده است. برخى از آنها در زمان حیاتشان جمعآورى و تدوین شده و برخى نیز بعد از آن بزرگوار، به همت شاگردانش به چاپ رسیده که به شرح زیر است:
- العروة الوثقى.
- حاشیه بر مکاسب.
- رسالة فى التعادل و التراجیح.
- الصحیفة الکاظمیة.
- السؤال و الجواب.
- رساله اجتماع امر و نهى.
العروة الوثقى، مهمترین تألیف و ارزندهترین کتاب فقهى آیتالله سید محمد کاظم یزدى به حساب مىآید. این اثر فقهى به حدى معروف است که مؤلف آن نزد همگان، به خصوص علما و فضلاى حوزههاى علمیه به صاحب عروة شناخته مىشود. کتاب مزبور دربرگیرنده ابواب مختلف فقه است و احکام و مسائل شرعى را بیان مىکند. این اثر در مجموع، محتوى 3260 مسأله و در سه جلد تألیف شده است.
مسائل کتاب به نحوى ترتیب یافته که دستیابى به آنها بسیار آسان و همواره مورد توجه مراجع تقلید بوده است و بسیارى از مراجع بزرگ بر آن حاشیه یا شرح نوشتهاند.
در مقدمه کتاب «مستمسک العروة الوثقى» تألیف آیتالله سید محسن طباطبایى حکیم که اولین شرح بر «العروة الوثقى» مىباشد آمده است: کتاب پرارزش عروة الوثقى از حیث دقت و تحقیق، بهگونهاى است که در حوزهها محور درسى بسیارى از فقها قرار مىگیرد، با اینکه قبل از آن محور درسهاى فقهى علما، کتاب «شرایع الاسلام» و «تبصرة المتعلمین» بود اما با ظهور کتاب عروة الوثقى، این کتاب ارزشمند محور درسى حوزههاى علمیه گردیده و شروح و تعلیقات زیادى بر آن نگاشته شده است...
منابع مقاله
- اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملى، ج 10، ص 43.
- مجله نور علم، دوره دوم،ش 3، ص 78 و85 و87،ش 12، نجوم.
- فوائد الرضویه، شیخ عباس قمى، ج 2، ص 596.
- فقهاى نامدار شیعه، عقیقى بخشایشى، ص402 و420.
- احسن الودیعه، ج 1، ص 152و 153.
- اختران تابناک، شیخ ذبیحالله محلاتى، ج 1، ص 389.
- دوره علماء الشیعه فى مواجهة الاستعمار، ص 25 و64.
- مستمسک العروة الوثقى، سید محسن حکیم، مقدمه.
- موسوعة العتبات المقدسة، ج 7، ص 167 و169.
- معارف الرجال، محمد حرزالدین، ج 2، ص 326.
- گلشن ابرار، مرتضى بذرافشان، ج 1، ص 445.
وابستهها
مدارک العروة الوثقی فقه الشیعه: مباحث الاجتهاد و التقلید
مدارك العروة الوثقی، فقه الشيعة: كتاب الطهارة
مدارك العروة الوثقی، فقه الشيعة: كتاب الإجارة
العروة الوثقی مع تعليقة السيد علي الحسيني السيستاني
العروة الوثقی (مع تعلیقات الفاضل اللنکراني)
ذخيرة العقبی في شرح العروة الوثقی
تعلیقة استدلالیة علی العروة الوثقی
سؤال و جواب: استفتائات و آراء فقیه کبیر حاج سید محمدکاظم یزدی (طابثراه) صاحب عروة الوثقی
العروة الوثقی مع تعليقات عدة من الفقهاء العظام
العروة الوثقی (طبع قدیم، للسید الیزدی)
ايضاح الفتوی في شرح العروة الوثقی
مقاليد الهدی في شرح العروة الوثقی الإجتهاد و التقليد
العمل الأبقی في شرح العروة الوثقی
غایه القصوی في ترجمه العروة الوثقی
مصباح الهدی في شرح العروة الوثقی
المعالم الزلفی في شرح العروة الوثقی
محصل المطالب في تعليقات المكاسب
تعالیق مبسوطة علی العروة الوثقی
الغایة القصوی في التعلیق علی العروة الوثقی - کتاب المضاربة
الغایة القصوی في التعلیق علی العروة الوثقی - کتاب الاجارة
الغایة القصوی في تعلیق علی العروة الوثقی - کتاب الخمس
الغایة القصوی في تعلیق علی العروة الوثقی - کتاب الصوم
الخمس في الشریعة الإسلامیة الغراء
تنقيح مباني العروة (كتاب الصوم)
الصوم في الشریعة الإسلامیة الغراء
مدارك العروة الوثقی، فقه الشيعة: كتاب الخمس
الزکاة في الشریعة الإسلامیة الغراء
مدارك العروة الوثقی، فقه الشيعة: كتاب الطهارة
بیان الفقه في شرح العروة الوثقی: الاجتهاد و التقلید
التعليقة على العروة الوثقى (منتظری)
الهینامه، بستان راز و گلستان نیاز
العروة الوثقی مع تعلیقات (خمینی، خویی، گلپایگانی، مکارم)
سند العروة الوثقی، كتاب الإجتهاد و التقلید
سند العروة الوثقی - كتاب الصلاة
سند العروة الوثقی، كتاب الطهارة
سند العروة الوثقی -كتاب النکاح
سند العروة الوثقی، صلاة المسافر
التعارض (یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم)
العروة الوثقی مع تعالیق الإمام الخمیني
القول الرشيد في الإجتهاد و التقليد
الغایة القصوی في التعلیق علی العروة الوثقی (کتاب الاجتهاد و التقلید)
حاشیة رسائل شيخ انصاري (ساباطی يزدی)
القواعد الأصولیة و الفقهیة فی المستمسک
تحلیل العروة: بحث الاجتهاد و التقلید
مقاليد الهدی في شرح العروة الوثقی الإجتهاد و التقليد
الجوهر النضید في شرح فروع التقلید من کتاب العروة الوثقی
العروه الوثقی و التعلیقات علیها
الغایة القصوی لمن رام التمسک بالعروة الوثقی
تنقيح مباني العروة: كتاب الصلاة
تنقيح مباني العروة: كتاب الزكاة و الخمس
التعلیقات علی کتاب العروة الوثقی
مفتاح البصيرة في فقه الشريعة (مدارك العروة الوثقی)
تنقيح مباني العروة (كتاب الطهارة)
العروة الوثقی (مع حاشیة السید صادق الشیرازی)
حواشي و تعليقات علی العروة الوثقی
طهاره النساء فی احکام الدماء: شرح علی العروه الوثقی
رسالة في منجزات المریض (طبع جدید)
هداية الناسکين من الحجاج و المعتمرين من رسالة نجاة العباد
العروة الوثقى مع تعاليق الإمام الخميني (موسوعه جلد 24)
رساله في حکم الظن في الصلاة و بيان کيفية صلاة الإحتياط