۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
«كلمة حول الفقه و تطوره»، رسالهاى است كوتاه از آیتالله | «كلمة حول الفقه و تطوره»، رسالهاى است كوتاه از آیتالله [[جوادی آملی، عبدالله|جوادى آملى]] كه با نگاهى مادى و معنوى به فقه، توضيحات و مطالب جالب توجهى را در باره اين علم شريف بيان نمودهاند. | ||
اين رساله، عربى بوده و در سال 1364 ش، تأليف گرديده است. | اين رساله، عربى بوده و در سال 1364 ش، تأليف گرديده است. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
در نكته پنجم خاطرنشان شده است كه ترقى جامعه انسانى در گرو شناخت احكام الهى و عمل به آنهاست. | در نكته پنجم خاطرنشان شده است كه ترقى جامعه انسانى در گرو شناخت احكام الهى و عمل به آنهاست. | ||
در نكته ششم مىفرمايد فقه حكمتى عملى است كه سعادت دنيا و آخرت هر دو مبتنى بر آن مىباشد، سپس با اشاره به اظهار نظرى از ابوحامد غزالى كه فقه را علم دنيا مىداند، مانند علم طب، به كلام [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فيض كاشانى]] | در نكته ششم مىفرمايد فقه حكمتى عملى است كه سعادت دنيا و آخرت هر دو مبتنى بر آن مىباشد، سپس با اشاره به اظهار نظرى از ابوحامد غزالى كه فقه را علم دنيا مىداند، مانند علم طب، به كلام [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فيض كاشانى]] در ذيل كلام غزالى استناد مىكند كه فرموده: | ||
اين حرف صحيح نيست، زيرا بر خلاف تصور ابوحامد، فقه علمى است كه سرچشمهاش در آموزههاى وحى مىباشد و براى تهذيب اخلاق، عمل صحيح به احكام لازم است. | اين حرف صحيح نيست، زيرا بر خلاف تصور ابوحامد، فقه علمى است كه سرچشمهاش در آموزههاى وحى مىباشد و براى تهذيب اخلاق، عمل صحيح به احكام لازم است. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
قائلين به عدم اعتبار خبر واحد، از چه راهى به احكام شرعى دسترسى پيدا مىكنند؟ اين نكته بعدى است كه اجماع را در اين مسير به عنوان راه حلى براى منكران اعتبار خبر واحد معرفى كردهاند. اما از آنجا كه اجماع خود دليلى لبى است و اطلاقى ندارد پس با اين وجود ديگر مجالى براى تطور فقه مبتنى بر اجماع و بدون در نظر گرفتن خبرهاى واحد نخواهد بود. | قائلين به عدم اعتبار خبر واحد، از چه راهى به احكام شرعى دسترسى پيدا مىكنند؟ اين نكته بعدى است كه اجماع را در اين مسير به عنوان راه حلى براى منكران اعتبار خبر واحد معرفى كردهاند. اما از آنجا كه اجماع خود دليلى لبى است و اطلاقى ندارد پس با اين وجود ديگر مجالى براى تطور فقه مبتنى بر اجماع و بدون در نظر گرفتن خبرهاى واحد نخواهد بود. | ||
باز نتيجهاى از مباحث فوق به دست مىآيد كه مضمون نكته شانزدهم است و آن اينكه از بررسى همگونى اعتقاد [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] كه متقدم بر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] است و ابن ادريس كه متأخر از وى مىباشد، نبوغ علمى بىبديل مرحوم [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]](ره) و اينكه چرا فقه در مدرسه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] تكامل يافت اما در مدرسه آن دو بزرگوار اين اتفاق نيفتاد آشكار مىگردد؛ چنانكه مىفهميم چرا فقه در زمان افرادى چون [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، شهيدين، [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] | باز نتيجهاى از مباحث فوق به دست مىآيد كه مضمون نكته شانزدهم است و آن اينكه از بررسى همگونى اعتقاد [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] كه متقدم بر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] است و ابن ادريس كه متأخر از وى مىباشد، نبوغ علمى بىبديل مرحوم [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]](ره) و اينكه چرا فقه در مدرسه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] تكامل يافت اما در مدرسه آن دو بزرگوار اين اتفاق نيفتاد آشكار مىگردد؛ چنانكه مىفهميم چرا فقه در زمان افرادى چون [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، شهيدين، [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] و [[شيخ انصارى]] نيز متحول گرديد در حالى كه در غير زمان اين افراد چنين اتفاقى نيفتاد. | ||
آخرين نكته رساله اين است كه مدار فقاهت درايت تامه در فحواى روايات مىباشد، زيرا فقه نه مانند فلسفه بر مبناى عقل صرف است و نه مانند آنچه اخباريين پنداشتهاند نقل محض. پس عقل و نقل در كنار هم و به مدد همديگر مىتوانند فقه را سامان دهند. | آخرين نكته رساله اين است كه مدار فقاهت درايت تامه در فحواى روايات مىباشد، زيرا فقه نه مانند فلسفه بر مبناى عقل صرف است و نه مانند آنچه اخباريين پنداشتهاند نقل محض. پس عقل و نقل در كنار هم و به مدد همديگر مىتوانند فقه را سامان دهند. |
ویرایش