۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ') |
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
ابو الفتح در قاهره زاده شد و هنوز كودكى بيش نبود كه در مجالس درس عالمان آنجا شركت مىجست. در اجازه نامهاى كه وى به صلاح الدين خليل بن ايبك [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] داده، به صراحت گفته است كه در 675 ق1276/ م در حالى كه چهار ساله بود، همراه پدر خود در مجالس حديث جمعى از علما شركت مىكرد كه از آن جمله شمس الدين محمد بن ابراهيم مقدسى را نام برده است ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 309/1). وى همچنين در بسيارى از صفحات عيون الاثر خود شمارى از استادان و عالمانى را كه در چهار يا پنج سالگى همراه پدر خود در درس آنان شركت كرده، نام برده است كه ابوعبدالله محمد بن نصر قرشى، امير سيف الدوله ابوعبدالله محمد بن غسان انصارى، ابوالعباس احمد بن يوسف صوفى سخاوى، ابوالفضل عبدالرحيم بن يوسف بن يحيى موصلى و ابومحمد عبدالعزيز بن عبدالمنعم حرّانى از آن جملهاند (28/1، 36، 60، 81). در 685 ق1286/ م نزد ابوبكر محمد بن احمد قسطلانى به قرائت و استماع حديث پرداخت و از استادان ديگرى نيز در مصر، اسكندريه، شام و حجاز و ديگر ولايات استماع حديث كرد ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 290/1). او اصول فقه را نزد ابوالفتح محمد بن على بن وهب قشيرى و نحو را نزد ابن نحاس آموخت (همو، اعيان، 51/11) و فقه را از ابن دقيق العيد فرا گرفت (ابن وردى، 434/2). به گفتۀ [[ذهبى]] شمار استادان وى نزديك به 1000 تن بوده است ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 291/1). جمعى از محدثان حجاز، عراق، شام، افريقيه و اندلس به او اجازۀ نقل حديث دادهاند (همان، 309/1-310) و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] او را در حديث، فقه، نحو، سيره، تاريخ و فنون ديگر سرآمد اقران دانسته است (169/14). وى اغلب با بزرگان معاشرت مىكرد ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 291/1؛[[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، 477/5)، ولى نوشتهاند كه با سفيهان و شراب خواران نيز حشر و نشر داشت و از اين رو مورد ملامت قرار مىگرفت (ابن قاضى شهبه، 392/2). | ابو الفتح در قاهره زاده شد و هنوز كودكى بيش نبود كه در مجالس درس عالمان آنجا شركت مىجست. در اجازه نامهاى كه وى به صلاح الدين خليل بن ايبك [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] داده، به صراحت گفته است كه در 675 ق1276/ م در حالى كه چهار ساله بود، همراه پدر خود در مجالس حديث جمعى از علما شركت مىكرد كه از آن جمله شمس الدين محمد بن ابراهيم مقدسى را نام برده است ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 309/1). وى همچنين در بسيارى از صفحات عيون الاثر خود شمارى از استادان و عالمانى را كه در چهار يا پنج سالگى همراه پدر خود در درس آنان شركت كرده، نام برده است كه ابوعبدالله محمد بن نصر قرشى، امير سيف الدوله ابوعبدالله محمد بن غسان انصارى، ابوالعباس احمد بن يوسف صوفى سخاوى، ابوالفضل عبدالرحيم بن يوسف بن يحيى موصلى و ابومحمد عبدالعزيز بن عبدالمنعم حرّانى از آن جملهاند (28/1، 36، 60، 81). در 685 ق1286/ م نزد ابوبكر محمد بن احمد قسطلانى به قرائت و استماع حديث پرداخت و از استادان ديگرى نيز در مصر، اسكندريه، شام و حجاز و ديگر ولايات استماع حديث كرد ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 290/1). او اصول فقه را نزد ابوالفتح محمد بن على بن وهب قشيرى و نحو را نزد ابن نحاس آموخت (همو، اعيان، 51/11) و فقه را از ابن دقيق العيد فرا گرفت (ابن وردى، 434/2). به گفتۀ [[ذهبى]] شمار استادان وى نزديك به 1000 تن بوده است ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 291/1). جمعى از محدثان حجاز، عراق، شام، افريقيه و اندلس به او اجازۀ نقل حديث دادهاند (همان، 309/1-310) و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] او را در حديث، فقه، نحو، سيره، تاريخ و فنون ديگر سرآمد اقران دانسته است (169/14). وى اغلب با بزرگان معاشرت مىكرد ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 291/1؛[[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، 477/5)، ولى نوشتهاند كه با سفيهان و شراب خواران نيز حشر و نشر داشت و از اين رو مورد ملامت قرار مىگرفت (ابن قاضى شهبه، 392/2). | ||
[[ذهبى]] او را در آنچه نقل كرده، ثبت و صاحب بصيرت نوشته (تذكرة، 1503/4) و در سيره و رجال و لغت فردى آگاه به شمار مىآورده است (همو، ذيول، 99/4). ابن سيد الناس در شعر و ادب نيز از استعدادى وافر برخوردار بود، چنانكه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] اشعار وى را مورد ستايش قرار داده است (وافى، 293/1). اشعار وى در مدح پيامبر (ص) و بزرگان قاهره و دوستانش و در خصوص مطالب متنوع ديگر است. وى خود برخى از اشعارش را براى [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] خوانده است ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 302/1-305). [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] ابيات بسيارى از او را در وافى (293/1-300) و اعيان (66/1-92) آورده كه به صورت مكاتبۀ بين آنان رد و بدل شده است. ابن شاكر در عيون (486-488) و فوات (288/3-292) و سبكى (270/9-272) و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] (480/5-481) و مقرى (596/2) نيز بسيارى از اشعار وى را نقل كردهاند. او در خط نيز استادى ماهر و زبردست ([[ذهبى]]، ذيول، 9/4) و در قرائت و کتابت بسيار سريع بود، چنانكه كلام الله مجيد را در يك جمعه نوشت و کتاب سيرۀ خود را در عرض 20 روز به پايان برد ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 290/1-293). | [[ذهبى]] او را در آنچه نقل كرده، ثبت و صاحب بصيرت نوشته (تذكرة، 1503/4) و در سيره و رجال و لغت فردى آگاه به شمار مىآورده است (همو، ذيول، 99/4). ابن سيد الناس در شعر و ادب نيز از استعدادى وافر برخوردار بود، چنانكه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] اشعار وى را مورد ستايش قرار داده است (وافى، 293/1). اشعار وى در مدح پيامبر(ص) و بزرگان قاهره و دوستانش و در خصوص مطالب متنوع ديگر است. وى خود برخى از اشعارش را براى [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] خوانده است ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 302/1-305). [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] ابيات بسيارى از او را در وافى (293/1-300) و اعيان (66/1-92) آورده كه به صورت مكاتبۀ بين آنان رد و بدل شده است. ابن شاكر در عيون (486-488) و فوات (288/3-292) و سبكى (270/9-272) و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] (480/5-481) و مقرى (596/2) نيز بسيارى از اشعار وى را نقل كردهاند. او در خط نيز استادى ماهر و زبردست ([[ذهبى]]، ذيول، 9/4) و در قرائت و کتابت بسيار سريع بود، چنانكه كلام الله مجيد را در يك جمعه نوشت و کتاب سيرۀ خود را در عرض 20 روز به پايان برد ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 290/1-293). | ||
ابن سيد الناس در كنار مطالعات علمى سمت استادى مدرسۀ ظاهريه و ابن حليقه (در كنار بركة الفيل) و مسجد الرصد را نيز به عهده داشت و خطيب جامع الخندق نيز بود و از اين راه حقوقى دريافت مىكرد. وى از شهر صفد و گويا از حلب نيز مستمرى داشت (همان، 291/1-292). جمع بسيارى از شاميان و مصريان و غير آنها از وى استماع حديث كرده و در درس وى شركت كردهاند (همو، اعيان، 51/11). از مشاهير شاگردان وى مىتوان شمس الدين [[ذهبى]] را نام برد كه در تذكرة الحفاظ (1503/34) ابن سيد الناس را در شمار شيوخ خود نام برده است. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] نيز کتابهاى ابن سيد الناس را در نزد وى قرائت و استماع كرده است ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 292/1، 293، 305-310). | ابن سيد الناس در كنار مطالعات علمى سمت استادى مدرسۀ ظاهريه و ابن حليقه (در كنار بركة الفيل) و مسجد الرصد را نيز به عهده داشت و خطيب جامع الخندق نيز بود و از اين راه حقوقى دريافت مىكرد. وى از شهر صفد و گويا از حلب نيز مستمرى داشت (همان، 291/1-292). جمع بسيارى از شاميان و مصريان و غير آنها از وى استماع حديث كرده و در درس وى شركت كردهاند (همو، اعيان، 51/11). از مشاهير شاگردان وى مىتوان شمس الدين [[ذهبى]] را نام برد كه در تذكرة الحفاظ (1503/34) ابن سيد الناس را در شمار شيوخ خود نام برده است. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] نيز کتابهاى ابن سيد الناس را در نزد وى قرائت و استماع كرده است ([[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، وافى، 292/1، 293، 305-310). | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
الف-چاپى | الف-چاپى | ||
1. بشرى اللبيب فى ذكرى الحبيب، كه قصايدى است در مدح پيامبر اسلام (ص) و قسمتى از آن به كوشش كوزگارتن( H. G. L. Kosegarten) در 1815 م در اشترالزوند( Stralsund) آلمان به چاپ رسيده است. | 1. بشرى اللبيب فى ذكرى الحبيب، كه قصايدى است در مدح پيامبر اسلام(ص) و قسمتى از آن به كوشش كوزگارتن( H. G. L. Kosegarten) در 1815 م در اشترالزوند( Stralsund) آلمان به چاپ رسيده است. | ||
2. عيون الاثر فى فنون المغازى و الشمائل و السير، اين کتاب، چنانكه از نامش پيداست، در سيرۀ پيامبر اكرم است و بيشتر شهرت ابن سيد الناس مرهون همين کتاب است، مؤلف در مقدمۀ کتاب متذكر شده كه در اين مجموعه بهترين قسمتهاى مندرج در سيرهها را برگزيده و آنها را به ترتيب تاريخ وقوع حوادث به دنبال هم قرار داده است (5/1-6). او از آثار بسيارى در تدوين سيرۀ خود استفاده كرده كه صحاح سته، سيرۀ ابن اسحاق، مغازى واقدى، طبقات ابن سعد و معجم الكبير طبرانى از آن جملهاند (همو، 342/2-347). با مطالعۀ کتاب به خوبى روشن مىشود كه ابن سيد الناس تا آنجا كه امكان داشته، حوادث را شرح داده و از نقل مطالب ضعيف دورى گزيده و گاهى حوادث را تحليل كرده است. | 2. عيون الاثر فى فنون المغازى و الشمائل و السير، اين کتاب، چنانكه از نامش پيداست، در سيرۀ پيامبر اكرم است و بيشتر شهرت ابن سيد الناس مرهون همين کتاب است، مؤلف در مقدمۀ کتاب متذكر شده كه در اين مجموعه بهترين قسمتهاى مندرج در سيرهها را برگزيده و آنها را به ترتيب تاريخ وقوع حوادث به دنبال هم قرار داده است (5/1-6). او از آثار بسيارى در تدوين سيرۀ خود استفاده كرده كه صحاح سته، سيرۀ ابن اسحاق، مغازى واقدى، طبقات ابن سعد و معجم الكبير طبرانى از آن جملهاند (همو، 342/2-347). با مطالعۀ کتاب به خوبى روشن مىشود كه ابن سيد الناس تا آنجا كه امكان داشته، حوادث را شرح داده و از نقل مطالب ضعيف دورى گزيده و گاهى حوادث را تحليل كرده است. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
3.شرح جامع الترمذى، اثرى ناتمام كه گويا بعدها به وسيلۀ زين الدين ابوالفضل عراقى تكميل شده است (اسنوى، 511/2). نسخهاى از ديباچۀ آن در کتابخانۀ گوتا (پرچم، شم (76) 2) موجود است. نيز احتمال دارد نسخۀ موجود در کتابخانۀ برلين شم 1250 مربوط به همين کتاب باشد (/169 GAL, S, I ;آلوارت، 39/ II). | 3.شرح جامع الترمذى، اثرى ناتمام كه گويا بعدها به وسيلۀ زين الدين ابوالفضل عراقى تكميل شده است (اسنوى، 511/2). نسخهاى از ديباچۀ آن در کتابخانۀ گوتا (پرچم، شم (76) 2) موجود است. نيز احتمال دارد نسخۀ موجود در کتابخانۀ برلين شم 1250 مربوط به همين کتاب باشد (/169 GAL, S, I ;آلوارت، 39/ II). | ||
4. عدة المعاد فى عروض «بانت سعاد» كعب بن زهير در مدح پيامبر (ص) كه نسخهاى از آن در دار الكتب قاهره موجود است (/77 GAL , S, II). | 4. عدة المعاد فى عروض «بانت سعاد» كعب بن زهير در مدح پيامبر(ص) كه نسخهاى از آن در دار الكتب قاهره موجود است (/77 GAL , S, II). | ||
5 و 6. القصيدة العينية و القصيدة اللاميه، با شرح آن كه نسخهاى از اين دو در رامپور موجود است (همانجا). | 5 و 6. القصيدة العينية و القصيدة اللاميه، با شرح آن كه نسخهاى از اين دو در رامپور موجود است (همانجا). |
ویرایش