پرش به محتوا

تفسير القرآن الكريم (مصطفی خمیني): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فخر رازى' به 'فخر رازى'
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')')
جز (جایگزینی متن - 'فخر رازى' به 'فخر رازى')
خط ۶۹: خط ۶۹:
#:ايشان بعضى از مسائل فقهى مربوط به آيات را مانند حرمت مس كلمه الله و كلمه الرحمن، نام‌گذارى به اسم الله و اسم الرحمن و كتابت الرحمن، مورد بررسى قرار داده است؛ اما در طرح فقهى مباحث در تفسير، افراط نكرده است و براى تلفيق مباحث فقهى - تفسيرى حدى محدود قائل است.
#:ايشان بعضى از مسائل فقهى مربوط به آيات را مانند حرمت مس كلمه الله و كلمه الرحمن، نام‌گذارى به اسم الله و اسم الرحمن و كتابت الرحمن، مورد بررسى قرار داده است؛ اما در طرح فقهى مباحث در تفسير، افراط نكرده است و براى تلفيق مباحث فقهى - تفسيرى حدى محدود قائل است.
#:مصنف گاه استدلال فقهى بعضى مفسرين به بخشى از آيات قرآن را مورد نقد قرار مى‌دهد؛ به‌عنوان نمونه، استنباط بعضى فقها از عبارت ''' «الحمد لله رب العالمين» ''' مبنى بر اينكه ملاك شرعى جايز نبودن حمد و ستايش غير خداوند، آن است «كه نوعى تصرف در مال غير، بدون اذن وى است» را رد مى‌كند <ref>همان، ج1، ص247</ref>.
#:مصنف گاه استدلال فقهى بعضى مفسرين به بخشى از آيات قرآن را مورد نقد قرار مى‌دهد؛ به‌عنوان نمونه، استنباط بعضى فقها از عبارت ''' «الحمد لله رب العالمين» ''' مبنى بر اينكه ملاك شرعى جايز نبودن حمد و ستايش غير خداوند، آن است «كه نوعى تصرف در مال غير، بدون اذن وى است» را رد مى‌كند <ref>همان، ج1، ص247</ref>.
#:همچنين مؤلف، به‌عنوان نمونه‌اى ديگر از عملكرد مفسران در مباحث فقهى - تفسيرى، يك سلسله فتاواى فقهى را كه امام فخر رازى و ديگران از آيات 3 تا 5 سوره بقره استنباط كرده‌اند، ذكر مى‌كند و با تكيه بر نگرش دقيق فقهى، به دليل آنكه آيات مذكور در مقام ستايش و توصيف مؤمنانند و نه در مقام تشريع، انواع استدلالات فقهى از اين قبيل را به آيات قرآنى، مردود مى‌شمرد <ref>همان، ج2، ص319</ref>.
#:همچنين مؤلف، به‌عنوان نمونه‌اى ديگر از عملكرد مفسران در مباحث فقهى - تفسيرى، يك سلسله فتاواى فقهى را كه امام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] و ديگران از آيات 3 تا 5 سوره بقره استنباط كرده‌اند، ذكر مى‌كند و با تكيه بر نگرش دقيق فقهى، به دليل آنكه آيات مذكور در مقام ستايش و توصيف مؤمنانند و نه در مقام تشريع، انواع استدلالات فقهى از اين قبيل را به آيات قرآنى، مردود مى‌شمرد <ref>همان، ج2، ص319</ref>.
#:وى مباحث كلامى مهمى مربوط به قرآن را مانند تحدى قرآن و وجوه [[اعجاز قرآن]]، با ابتكار زيادى تحقيق مى‌كند. به نظر ايشان، آوردن آياتى مثل قرآن از محالات نيست، بلكه از ممكناتى است كه فقط قرآن قادر به انجام آن است و تكرار آيات مشابه براى نقل يك حادثه در قرآن، شاهد اين مدعاست. وى معتقد است كه [[اعجاز قرآن]] را بايد با توجه به پيامبرى رسول‌الله(ص) و خاتميت او تبيين كرد و همه اين امور مستند به كمال ذات رسول‌الله(ص) است و منشأ حقيقى دارد. خاتميت همانا اخبار به نيامدن پيامبر است، نه آنكه محال باشد <ref>همان، ج4، ص53-69</ref>.
#:وى مباحث كلامى مهمى مربوط به قرآن را مانند تحدى قرآن و وجوه [[اعجاز قرآن]]، با ابتكار زيادى تحقيق مى‌كند. به نظر ايشان، آوردن آياتى مثل قرآن از محالات نيست، بلكه از ممكناتى است كه فقط قرآن قادر به انجام آن است و تكرار آيات مشابه براى نقل يك حادثه در قرآن، شاهد اين مدعاست. وى معتقد است كه [[اعجاز قرآن]] را بايد با توجه به پيامبرى رسول‌الله(ص) و خاتميت او تبيين كرد و همه اين امور مستند به كمال ذات رسول‌الله(ص) است و منشأ حقيقى دارد. خاتميت همانا اخبار به نيامدن پيامبر است، نه آنكه محال باشد <ref>همان، ج4، ص53-69</ref>.
#:وى به احاديثى كه در شرح آيات قرآن كريم مربوط مى‌شود، اشاره كرده، بعضى از آنها را توضيح مى‌دهد و در اين باب از [[تفسير منسوب به امام حسن عسكرى(ع)]]، تفسير قمى، عياشى و در المنثور و ديگر منابع روايى خاصه و عامه نقل مى‌نمايد و معتقدند بخشى از روايات، مرسله و ضعيفند و بخش عمده‌اى نيز در صدد بيان مصداقى از معانى آيه هستند.
#:وى به احاديثى كه در شرح آيات قرآن كريم مربوط مى‌شود، اشاره كرده، بعضى از آنها را توضيح مى‌دهد و در اين باب از [[تفسير منسوب به امام حسن عسكرى(ع)]]، تفسير قمى، عياشى و در المنثور و ديگر منابع روايى خاصه و عامه نقل مى‌نمايد و معتقدند بخشى از روايات، مرسله و ضعيفند و بخش عمده‌اى نيز در صدد بيان مصداقى از معانى آيه هستند.
خط ۸۶: خط ۸۶:
#از مشخصه‌هاى ديگر تفسير ايشان، پيشنهاد حذف اسرائيليات مى‌باشد. على‌رغم آنكه در تفسير، عملا به سرفصل موضوعى اسرائيليات نرسيده است، در يكى دو مناسبت كه به اسرائيليات اشاره كرده است، حذف اسرائيليات را پيشنهاد كرده است. ايشان در مسئله تحريف قرآن تصريح مى‌كنند كه اينان از آغاز بناى تحريف قرآن را داشته‌اند و مى‌خواسته‌اند تجربه كتاب‌هاى آسمانى پيشين را در مورد قرآن كريم تكرار كنند <ref>همان، ج3، ص221</ref>.
#از مشخصه‌هاى ديگر تفسير ايشان، پيشنهاد حذف اسرائيليات مى‌باشد. على‌رغم آنكه در تفسير، عملا به سرفصل موضوعى اسرائيليات نرسيده است، در يكى دو مناسبت كه به اسرائيليات اشاره كرده است، حذف اسرائيليات را پيشنهاد كرده است. ايشان در مسئله تحريف قرآن تصريح مى‌كنند كه اينان از آغاز بناى تحريف قرآن را داشته‌اند و مى‌خواسته‌اند تجربه كتاب‌هاى آسمانى پيشين را در مورد قرآن كريم تكرار كنند <ref>همان، ج3، ص221</ref>.
#:وى معتقد است كه در مورد اسرائيليات و امثال آن، ناگزير بايد ابتدا اسناد آنها مورد فحص و بررسى قرار گيرد، آنگاه اين نكته لحاظ شود كه حجيت خبر واحد در غير احكام شرعى و مسائل وابسته به آن نزد محققان ثابت نيست؛ بنابراين، بديهى است كه محض وجود يك روايت در يك كتاب تفسير يا مجرد وجود يك رأى و نظر در يك كتاب چاپى براى اثبات حجيت آن كافى نيست. گذشته از اينكه اغلب اين اخبار، در اين‌گونه موضوعات، از نظر سند و دلالت هر دو ضعيف و عليلند و معمولا مسند و صحيح نيستند <ref>همان، ج3، ص329-330</ref>.
#:وى معتقد است كه در مورد اسرائيليات و امثال آن، ناگزير بايد ابتدا اسناد آنها مورد فحص و بررسى قرار گيرد، آنگاه اين نكته لحاظ شود كه حجيت خبر واحد در غير احكام شرعى و مسائل وابسته به آن نزد محققان ثابت نيست؛ بنابراين، بديهى است كه محض وجود يك روايت در يك كتاب تفسير يا مجرد وجود يك رأى و نظر در يك كتاب چاپى براى اثبات حجيت آن كافى نيست. گذشته از اينكه اغلب اين اخبار، در اين‌گونه موضوعات، از نظر سند و دلالت هر دو ضعيف و عليلند و معمولا مسند و صحيح نيستند <ref>همان، ج3، ص329-330</ref>.
#نقد تفسيرى، بخش عمده‌اى از كار تفسيرى مؤلف را تشكيل مى‌دهد. در اين ميان عنايت خاصى به تفسير كبير فخر رازى از حيث طراحى، تبويب و ساختار آن دارد. وى از تفاسير متعددى نقل مطلب مى‌نمايد، اما همواره ابزار نقد را به كار مى‌گيرد؛ به همين جهت نقدهاى ايشان بر تفسير فخر رازى، المنار، جامع الأحكام قرطبى، البحر المحيط ابوحيان و حتى مجمع البيان و تبيان، كم‌وبيش نمايان است.
#نقد تفسيرى، بخش عمده‌اى از كار تفسيرى مؤلف را تشكيل مى‌دهد. در اين ميان عنايت خاصى به تفسير كبير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] از حيث طراحى، تبويب و ساختار آن دارد. وى از تفاسير متعددى نقل مطلب مى‌نمايد، اما همواره ابزار نقد را به كار مى‌گيرد؛ به همين جهت نقدهاى ايشان بر تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، المنار، جامع الأحكام قرطبى، البحر المحيط ابوحيان و حتى مجمع البيان و تبيان، كم‌وبيش نمايان است.
#:وى نظم و دقت را شالوده كار خويش نموده، از هيچ نكته مثبت يا منفى، ناسنجيده و شتاب‌زده نمى‌گذرد.
#:وى نظم و دقت را شالوده كار خويش نموده، از هيچ نكته مثبت يا منفى، ناسنجيده و شتاب‌زده نمى‌گذرد.
#مؤلف، تفسير قرآن به قرآن را به‌عنوان يك مبنا در مجموعه مبانى نظرى و عملى روش خود در تفسير قرآن پذيرفته و تعريف دقيق خود از اين اصطلاح را نيز بيان كرده است. نمونه‌هايى از تفسير قرآن به قرآن يا نقد آن را مى‌توانيد در ج2، ص51-50، 318، 221، 245، 382 و ج4، ص40 مشاهده نماييد.
#مؤلف، تفسير قرآن به قرآن را به‌عنوان يك مبنا در مجموعه مبانى نظرى و عملى روش خود در تفسير قرآن پذيرفته و تعريف دقيق خود از اين اصطلاح را نيز بيان كرده است. نمونه‌هايى از تفسير قرآن به قرآن يا نقد آن را مى‌توانيد در ج2، ص51-50، 318، 221، 245، 382 و ج4، ص40 مشاهده نماييد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش