۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن تيميه' به 'ابن تيميه ') |
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۵: | ||
5-انتقاد از فلاسفه: مولف در موارد عديدهاى بر آراء فلاسفه اعتراض كرده است. او كلمات فلاسفه را حول صادر اول به تفصيل آورده و بر هر كدام از آنها نقدهايى بيان مىكند و در آخر نتيجه مىگيرد كه «ان الاصل الذى فرعوا عليه هذه الكلمات هو قولهم الواحد لا يصدر عنه الا الواحد و قد بينا ضعف دلائلهم فى تقرير هذا الاصل».[7] | 5-انتقاد از فلاسفه: مولف در موارد عديدهاى بر آراء فلاسفه اعتراض كرده است. او كلمات فلاسفه را حول صادر اول به تفصيل آورده و بر هر كدام از آنها نقدهايى بيان مىكند و در آخر نتيجه مىگيرد كه «ان الاصل الذى فرعوا عليه هذه الكلمات هو قولهم الواحد لا يصدر عنه الا الواحد و قد بينا ضعف دلائلهم فى تقرير هذا الاصل».[7] | ||
6-انصاف مولف: معمولا علماء اهل سنت با شيعه به انصاف رفتار نكردهاند، بلكه خيلى از رفتارهاى آنها و افكارشان نسبت به شيعه قابل توجيه عقلانى نيست. يكى از اين امور قبول نكردن روايات شيعه است. اين امر مولف كتاب را كه خود سنى اشعرى است به تعجب واداشته و مىگويد:«و العجب من هولاء المحدثين انهم يقولون فلان متهم بالرفض فلا تقبل روايته و لم يقل احد منهم فلان مصرح بالتشبيه فكان جاهلا بربه فوجب ان لا تقبل روايته لأن الطعن فى | 6-انصاف مولف: معمولا علماء اهل سنت با شيعه به انصاف رفتار نكردهاند، بلكه خيلى از رفتارهاى آنها و افكارشان نسبت به شيعه قابل توجيه عقلانى نيست. يكى از اين امور قبول نكردن روايات شيعه است. اين امر مولف كتاب را كه خود سنى اشعرى است به تعجب واداشته و مىگويد:«و العجب من هولاء المحدثين انهم يقولون فلان متهم بالرفض فلا تقبل روايته و لم يقل احد منهم فلان مصرح بالتشبيه فكان جاهلا بربه فوجب ان لا تقبل روايته لأن الطعن فى ابوبكر و عمر لا يزيد على الطعن فى ذات الله تعالى و فى صفاته».[8] | ||
7-زيارت اهل قبور: يكى از مسائلى كه وهابىها در اسلام بدعت نهادند، حرمت زيارت قبور انبياء و اولياء و مومنين مىباشد. مولف علاوه بر اين كه استحباب اين امر را قبول دارد، از حيث عقلى نيز علت حسن آن را بيان مىكند. او براى اين امر فصلى اختصاصى دارد. «الفصل الثامن عشر فى بيان كيفية الانتفاع بزيارة الموتى و القبور».[9] | 7-زيارت اهل قبور: يكى از مسائلى كه وهابىها در اسلام بدعت نهادند، حرمت زيارت قبور انبياء و اولياء و مومنين مىباشد. مولف علاوه بر اين كه استحباب اين امر را قبول دارد، از حيث عقلى نيز علت حسن آن را بيان مىكند. او براى اين امر فصلى اختصاصى دارد. «الفصل الثامن عشر فى بيان كيفية الانتفاع بزيارة الموتى و القبور».[9] |
ویرایش