۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
جز (جایگزینی متن - 'فخر رازى' به 'فخر رازى') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
اين كتاب يكى از مهمترين آثار كلامى فخر | اين كتاب يكى از مهمترين آثار كلامى [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، بلكه اشاعره محسوب مىشود. مولف از مباحث كلامى و فلسفى آنچه را كه حول عقائد بوده، در اين كتاب جمع كرده است. او موضوع كتاب خود را ذات خداوند و صفات بارى تعالى قرار مىدهد.[1] | ||
اما در مورد نبوت و معاد قائل است، هر كس كه به وجود خداوند معتقد باشد، او را لازم مىآيد كه قائل شود به اثبات نبوت، ملائكه، بعث و سائر امورى كه به طريق وحى به ما رسيده است. | اما در مورد نبوت و معاد قائل است، هر كس كه به وجود خداوند معتقد باشد، او را لازم مىآيد كه قائل شود به اثبات نبوت، ملائكه، بعث و سائر امورى كه به طريق وحى به ما رسيده است. | ||
گرچه چنين علمى در لسان علما به علم العقيده يا علم كلام و علم توحيد معروف است؛ ولى مولف از آن تعبير مىكند، به العلم الالهى و مىگويد «هذا كتابنا فى العلم الالهى و هو المسمى فى لسان اليونانيين باثولوجيا»[2] و شايد همين تعبير مولف باعث شده است كه ابن قفطى، در تاريخ الحكماء بگويد المطالب العاليه از آثار فخر رازى در موضوع حكمت مىباشد.[3] | گرچه چنين علمى در لسان علما به علم العقيده يا علم كلام و علم توحيد معروف است؛ ولى مولف از آن تعبير مىكند، به العلم الالهى و مىگويد «هذا كتابنا فى العلم الالهى و هو المسمى فى لسان اليونانيين باثولوجيا»[2] و شايد همين تعبير مولف باعث شده است كه ابن قفطى، در تاريخ الحكماء بگويد المطالب العاليه از آثار [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در موضوع حكمت مىباشد.[3] | ||
تاريخ نگارش اين كتاب كاملا مشخص نيست؛ اما آنچه مسلم است كه اين كتاب از تأليفات اواخر عمر مولف مىباشد. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] حرانى در كتاب بيان موافقة صريح المعقول مىگويد: «كتاب المطالب العالية آخر ما صنفه الامام و جمع فيه غاية علومه». | تاريخ نگارش اين كتاب كاملا مشخص نيست؛ اما آنچه مسلم است كه اين كتاب از تأليفات اواخر عمر مولف مىباشد. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] حرانى در كتاب بيان موافقة صريح المعقول مىگويد: «كتاب المطالب العالية آخر ما صنفه الامام و جمع فيه غاية علومه». | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
1- اثرى ممتاز در كلام: اين كتاب يكى از بهترين كتب فخر | 1- اثرى ممتاز در كلام: اين كتاب يكى از بهترين كتب [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، بلكه از بهترين كتب كلامى محسوب مىشود، به همين خاطر مورد توجه متكلمين واقع شده است.اين كتاب حاصل سالها تلاش علمى و تحقيقى مولف مىباشد، چنان كه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] مىگويد: «مطالب عاليه آخرين كتابى است كه امام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] تأليف نموده و او در اين كتاب غايت علومش را جمع كرده است». | ||
2-آخرين مبحث كتاب: محمد صالح زركان در كتاب «فخرالدين الرازى و آراؤه الكلامية» كتاب القضاء و القدر را از اين كتاب ندانسته و گفته كه نبوت آخرين جزء المطالب العاليه مىباشد و ظاهرا اين مطلب از نقصان نسخههاى موجود در دست ايشان ناشى شده است كه با اندك تأملى در خود كتاب قابل حل است. مولف در مقدمه كتاب هنگام ضبط ابواب كتاب مبحثى را هم به «الكلام فى القضاء و القدر» اختصاص مىدهد[4] و در مبحث نبوت، يعنى جزء 8 كتاب چنين مىگويد: «ان القول بالجبر حق و تمام الكلام فى هذا الباب سيأتى فى الكتاب التاسع». | 2-آخرين مبحث كتاب: محمد صالح زركان در كتاب «فخرالدين الرازى و آراؤه الكلامية» كتاب القضاء و القدر را از اين كتاب ندانسته و گفته كه نبوت آخرين جزء المطالب العاليه مىباشد و ظاهرا اين مطلب از نقصان نسخههاى موجود در دست ايشان ناشى شده است كه با اندك تأملى در خود كتاب قابل حل است. مولف در مقدمه كتاب هنگام ضبط ابواب كتاب مبحثى را هم به «الكلام فى القضاء و القدر» اختصاص مىدهد[4] و در مبحث نبوت، يعنى جزء 8 كتاب چنين مىگويد: «ان القول بالجبر حق و تمام الكلام فى هذا الباب سيأتى فى الكتاب التاسع». | ||
3-استقلال بعضى اجزاء كتاب: اكثر اجزاء اين كتاب مستقل بوده و در موضوع خود جامع مىباشد. از اينرو بعضى از سيرهنويسان به اشتباه بعضى از اجزاء اين كتاب؛ همچون كتاب النفس، كتاب النبوة، كتاب القضاء و القدر را به عنوان آثار مستقلى در بين آثار فخر رازى نام بردهاند، بلكه بعضى از آنها مستقلا چاپ شده است؛ مثلا كتاب القضاء و القدر با تحقيق محمد المعتصم بالله البغدادى در بيروت به عنوان كتابى مستقل از مولف به چاپ رسيده است. | 3-استقلال بعضى اجزاء كتاب: اكثر اجزاء اين كتاب مستقل بوده و در موضوع خود جامع مىباشد. از اينرو بعضى از سيرهنويسان به اشتباه بعضى از اجزاء اين كتاب؛ همچون كتاب النفس، كتاب النبوة، كتاب القضاء و القدر را به عنوان آثار مستقلى در بين آثار [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نام بردهاند، بلكه بعضى از آنها مستقلا چاپ شده است؛ مثلا كتاب القضاء و القدر با تحقيق محمد المعتصم بالله البغدادى در بيروت به عنوان كتابى مستقل از مولف به چاپ رسيده است. | ||
4-جايگاه ادلۀ گمانآور در علم كلام: يكى از بحثهايى كه بايد به عنوان مقدمۀ علم كلام مورد بحث واقع شود، ادلهاى است كه در علم كلام مىتوان از آنها استفاده كرد. | 4-جايگاه ادلۀ گمانآور در علم كلام: يكى از بحثهايى كه بايد به عنوان مقدمۀ علم كلام مورد بحث واقع شود، ادلهاى است كه در علم كلام مىتوان از آنها استفاده كرد. | ||
مولف گرچه اعتقاد دارد به اينكه ادلۀ گمانآور نمىتوانند مستند آراء اعتقادى باشند؛ اما ادلۀ ظنيه وقتى با هم جمع مىشوند از اجتماع آنها يقين حاصل مىشود، لذا استفاده از جدليات را در مسائل اعتقادى جائز مىداند[5]. فخر رازى يكى از مشكلات موجود در اعتقاديات را وجود اخبار واحدى مىداند كه موجب وجود اعتقادات ضد و نقيض شده است. او بحث مفصلى حول ادلۀ كسانى كه اخبار واحد را حجت نمىدانند، بيان كرده است و خود نيز در آخر، حرف آنها را قبول كرده و مىگويد «ما هم قبول مىكنيم كه اين اخبار صرفا گمانآور هستند و لكن وقتى دلائل عقلى بر مطلبى دلالت كردند و ظاهر آيات و روايات هم آن را تأييد كرد، يقين ما تقويت شده و شبهات زائل مىگردند.»[6] | مولف گرچه اعتقاد دارد به اينكه ادلۀ گمانآور نمىتوانند مستند آراء اعتقادى باشند؛ اما ادلۀ ظنيه وقتى با هم جمع مىشوند از اجتماع آنها يقين حاصل مىشود، لذا استفاده از جدليات را در مسائل اعتقادى جائز مىداند[5]. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] يكى از مشكلات موجود در اعتقاديات را وجود اخبار واحدى مىداند كه موجب وجود اعتقادات ضد و نقيض شده است. او بحث مفصلى حول ادلۀ كسانى كه اخبار واحد را حجت نمىدانند، بيان كرده است و خود نيز در آخر، حرف آنها را قبول كرده و مىگويد «ما هم قبول مىكنيم كه اين اخبار صرفا گمانآور هستند و لكن وقتى دلائل عقلى بر مطلبى دلالت كردند و ظاهر آيات و روايات هم آن را تأييد كرد، يقين ما تقويت شده و شبهات زائل مىگردند.»[6] | ||
5-انتقاد از فلاسفه: مولف در موارد عديدهاى بر آراء فلاسفه اعتراض كرده است. او كلمات فلاسفه را حول صادر اول به تفصيل آورده و بر هر كدام از آنها نقدهايى بيان مىكند و در آخر نتيجه مىگيرد كه «ان الاصل الذى فرعوا عليه هذه الكلمات هو قولهم الواحد لا يصدر عنه الا الواحد و قد بينا ضعف دلائلهم فى تقرير هذا الاصل».[7] | 5-انتقاد از فلاسفه: مولف در موارد عديدهاى بر آراء فلاسفه اعتراض كرده است. او كلمات فلاسفه را حول صادر اول به تفصيل آورده و بر هر كدام از آنها نقدهايى بيان مىكند و در آخر نتيجه مىگيرد كه «ان الاصل الذى فرعوا عليه هذه الكلمات هو قولهم الواحد لا يصدر عنه الا الواحد و قد بينا ضعف دلائلهم فى تقرير هذا الاصل».[7] |
ویرایش