۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن مقفع' به 'ابن مقفع') |
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
بنا بر فهرست بابهاى كتاب، ابواب مفقوده شامل شرح انساب عرب و به ويژه عرب يمن، افزودن بر آن جزئيات بيشتر دربارۀ تاريخ اعراب قم، ذكر جماعتى از عرب و عجم از خلفا و ساير سلاطين كه به قم والى و حاكم و صاحب مرتبه بودند... و ذكر بعضى از كتّاب ديوان كه اسامى ايشان محفوظ بوده است. ذكر قضاة، علما، شعرا، ذكر يهوديان و مجوسيان و ترسايان قم، ذكر ضياع و حصص سلطان به قم و آوه... ذكر مبلغ خراج آن و عدد سهام آن و ذكر تفحص احوال بدين حصص موقوفه و به متوليان از جهت خلفا و ولاة به قم تا آن گاه كه جمله اقطاع شدند. همانجا، ص 18-17 | بنا بر فهرست بابهاى كتاب، ابواب مفقوده شامل شرح انساب عرب و به ويژه عرب يمن، افزودن بر آن جزئيات بيشتر دربارۀ تاريخ اعراب قم، ذكر جماعتى از عرب و عجم از خلفا و ساير سلاطين كه به قم والى و حاكم و صاحب مرتبه بودند... و ذكر بعضى از كتّاب ديوان كه اسامى ايشان محفوظ بوده است. ذكر قضاة، علما، شعرا، ذكر يهوديان و مجوسيان و ترسايان قم، ذكر ضياع و حصص سلطان به قم و آوه... ذكر مبلغ خراج آن و عدد سهام آن و ذكر تفحص احوال بدين حصص موقوفه و به متوليان از جهت خلفا و ولاة به قم تا آن گاه كه جمله اقطاع شدند. همانجا، ص 18-17 | ||
شيوه و سبك نويسنده توصيفى است. در بسيارى موارد، روايات و گزارشهاى متعددى از يك واقعه ارائه مىكند، بدون آن كه اندك تلاشى براى ارزيابى ارزش نسبى آنها براى ترجيح يك روايت و گزارش نسبت به ديگر روايات صورت دهد. نويسنده در تاليف اثر خود از سه دسته منابع اصلى بهره برده است: اخبار و روايات محلى، تاريخهاى محلى كه بيشتر آنها اكنون در دست نيستند؛اسناد رسمى. مؤلف قسمت اعظم اخبار مربوط به قم را در زمانى كه برادرش حاكم آن شهر بوده از كسانى كه صاحب «معرفت و خبرى و دانشى» بودهاند گرفته است. همانجا، ص 13-12 تا آن جا كه به منابع مكتوب مؤلف مربوط مىشود، او بيشتر مطالب اثر خود را از كتابهاى بلدان و بنيان و تواريخ خلفا برگرفته است. او خصوصا از كتابى درباره اخبار عرب قم ياد مىكند. اين كتاب كه در «خانهاى بوده و آن خانه فرود آمده و آن كتاب در آن ميان تلف شده» همانجا، ص 13-12 در اصل در تملك مردى از عرب به نام على بن حسين بن محمد بن عامر بوده كه در سال 328 ق. به قم وارد شده و در آن شهر متوطن شده بود. عمدهترين تواريخ كه به كرات از آنها نقل كرده عبارتاند از: كتاب [[البلدان (ابن الفقيه)|البلدان ابن فقيه]]، و كتاب اصفهان حمزه اصفهانى، كتاب همدان اثر ابو على عبد الرحمن بن عيسى بن حمّاد همدانى، كتاب رى، سير ملوك العجم [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]]، و كتاب بنيان احمد بن | شيوه و سبك نويسنده توصيفى است. در بسيارى موارد، روايات و گزارشهاى متعددى از يك واقعه ارائه مىكند، بدون آن كه اندك تلاشى براى ارزيابى ارزش نسبى آنها براى ترجيح يك روايت و گزارش نسبت به ديگر روايات صورت دهد. نويسنده در تاليف اثر خود از سه دسته منابع اصلى بهره برده است: اخبار و روايات محلى، تاريخهاى محلى كه بيشتر آنها اكنون در دست نيستند؛اسناد رسمى. مؤلف قسمت اعظم اخبار مربوط به قم را در زمانى كه برادرش حاكم آن شهر بوده از كسانى كه صاحب «معرفت و خبرى و دانشى» بودهاند گرفته است. همانجا، ص 13-12 تا آن جا كه به منابع مكتوب مؤلف مربوط مىشود، او بيشتر مطالب اثر خود را از كتابهاى بلدان و بنيان و تواريخ خلفا برگرفته است. او خصوصا از كتابى درباره اخبار عرب قم ياد مىكند. اين كتاب كه در «خانهاى بوده و آن خانه فرود آمده و آن كتاب در آن ميان تلف شده» همانجا، ص 13-12 در اصل در تملك مردى از عرب به نام على بن حسين بن محمد بن عامر بوده كه در سال 328 ق. به قم وارد شده و در آن شهر متوطن شده بود. عمدهترين تواريخ كه به كرات از آنها نقل كرده عبارتاند از: كتاب [[البلدان (ابن الفقيه)|البلدان ابن فقيه]]، و كتاب اصفهان حمزه اصفهانى، كتاب همدان اثر ابو على عبد الرحمن بن عيسى بن حمّاد همدانى، كتاب رى، سير ملوك العجم [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]]، و كتاب بنيان احمد بن عبدالله برقى كه از آن اخبار زيادى درباره بنيان قم و روستاهاى آن نقل شده است. مؤلف همچنين به كتابى اشاره مىكند كه براى قباد در ذكر خواص شهرهاى مختلف ايران نوشته شده و در تصرف حجاج بن يوسف بوده است. همانجا، ص 91. مؤلف در خصوص نوع اقتباس خود از كتاب مزبور مىنويسد: «چنين گويد مصنف اين كتاب، حسن بن محمد، كه من از آن كتاب خواص قم برگرفتم و بدانستم و بر آن اختصار كردم.» همانجا مؤلف براى توصيف درآمد و عايدى قم تا حد زيادى به اسناد و دفاتر ثبت ديوان قم اعتماد و اتكاء مىكند. متاسفانه او از دفاتر خراج همعصر خود اطلاعات زيادى در اختيار نمىگذارد. منبع اصلى او در فصل مربوط به تاريخ اعراب اشعرى[اثر]هشام بن محمد بن سائب كلبى است. او همچنين از كتاب فتوحات اهل اسلام ابو عبيد معمر بن مثنى تيمى و كتاب رايات و علمها ابو البحترى وهب بن وهب نقل قول مىكند. | ||
در يك جمع بندى كلى از بررسى حاضر مىتوان گفت كه ارزش و اعتبار تاريخ قم تنها به جهت وجود مباحث مربوط به عايدات و خراج نيست بلكه اين كتاب مشتمل بر اطلاعاتى است كه تا حد زيادى تكميل كننده آگاهىهاى موجود در ديگر منابع است. همچنين حاوى گزارشهاى دقيق و تفصيلى پيرامون استقرار عربها در قم و نيز در بردارنده تاريخ اعراب اشعرى در دوران جاهليت و اوايل دوران اسلامى است. ضمن آن كه از تمايل و گرايشات اوليه آنها به تشيع نيز گزارشهايى در كتاب آمده است. | در يك جمع بندى كلى از بررسى حاضر مىتوان گفت كه ارزش و اعتبار تاريخ قم تنها به جهت وجود مباحث مربوط به عايدات و خراج نيست بلكه اين كتاب مشتمل بر اطلاعاتى است كه تا حد زيادى تكميل كننده آگاهىهاى موجود در ديگر منابع است. همچنين حاوى گزارشهاى دقيق و تفصيلى پيرامون استقرار عربها در قم و نيز در بردارنده تاريخ اعراب اشعرى در دوران جاهليت و اوايل دوران اسلامى است. ضمن آن كه از تمايل و گرايشات اوليه آنها به تشيع نيز گزارشهايى در كتاب آمده است. | ||
تاريخ قم حاوى گزارشهاى عديدهاى است در خصوص آمدن عربها به قم. از نظر نويسنده، آنها در طول دوران حكمرانى حجّاج بن يوسف ثقفى در عراق، به ايران آمدهاند. بنابر گزارشهاى منابع ايرانى، عربها در سال 99 ق. به ايران آمدهاند. احوص بن سعد در مهاجرت علويان به بصره و بعد از آن به حوالى قم شركت داشته است. در قم يك مالك ايرانى به نام يزدانفاذار به او در ابرشتيحان (آشتيان) زمينهايى واگذار كرده بود. سپس برادرش، | تاريخ قم حاوى گزارشهاى عديدهاى است در خصوص آمدن عربها به قم. از نظر نويسنده، آنها در طول دوران حكمرانى حجّاج بن يوسف ثقفى در عراق، به ايران آمدهاند. بنابر گزارشهاى منابع ايرانى، عربها در سال 99 ق. به ايران آمدهاند. احوص بن سعد در مهاجرت علويان به بصره و بعد از آن به حوالى قم شركت داشته است. در قم يك مالك ايرانى به نام يزدانفاذار به او در ابرشتيحان (آشتيان) زمينهايى واگذار كرده بود. سپس برادرش، عبدالله، نيز به او ملحق شده بود. به تدريج قدرت و توانمندى احوص و خانوادهاش رو به فزونى گذاشته، آنان زمينهاى بيشترى به دست مىآورند و بعد از نبرد بر سر قدرت با ساكنان ايرانى منطقه، سيطره و سلطه خود را مسجل مىسازند. | ||
تاريخ قم همچنين دربردارنده گزارشهاى جزيى و دقيق از مهاجرت علويان و اعقاب آنها به قم است. در حدود سال 371 ق. تعداد سادات در آبه (ساوه) قم، كاشان و خورزن 331 نفر (مردها و بچهها) بوده و مواجب ماهانه هر يك از آنها 30 من نان و 10 درهم نقره بوده است. | تاريخ قم همچنين دربردارنده گزارشهاى جزيى و دقيق از مهاجرت علويان و اعقاب آنها به قم است. در حدود سال 371 ق. تعداد سادات در آبه (ساوه) قم، كاشان و خورزن 331 نفر (مردها و بچهها) بوده و مواجب ماهانه هر يك از آنها 30 من نان و 10 درهم نقره بوده است. |
ویرایش