تاریخ قم
تاریخ قم | |
---|---|
پدیدآوران | قمی، حسن بن علی (مترجم)
قمی، حسن بن محمد (نویسنده) تهرانی، جلالالدین (مصحح) |
عنوانهای دیگر | کتاب تاریخ قم بانضمام فهرست اعلام و اماکن |
ناشر | توس |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1361 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | قم - تاریخ |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 2113 /م77 ت2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاريخ قم، ترجمه حسن بن على بن حسن بن عبدالملك قمى، به تصحيح سيد جلالالدين طهرانى، چاپ اول، تهران، 1313 ش، [چاپ دوم، انتشارات طوس، تهران، 1361]؛ (هوتم شيندلر)Houtum Schindler (كتاب)8981,Eastern Irak) London) در فصلى تحت عنوان «قم نامه» به كرّات از تاريخ قم نقل قول كرده است. توسط حسن بن محمد بن حسن قمى، در سال 378 قمرى به تشويق صاحب بن عبّاد اسمعيل كافى الكفاة، در عصر فخرالدوله ديلمى به عربى تألیف شده است. اكنون هيچ نسخهاى از اصل آن در دست نيست.
اما برگردان فارسی آن توسط حسن بن على بن حسن بن عبدالملك قمى در سالهاى 805 و 806 قمرى، براى ابراهیم بن محمود بن محمد بن على الصّفى صورت گرفته است. مترجم اشاره مىكند كه متن اصلى حاوى بيست باب و پنجاه فصل بوده است. اما نسخ فارسی تاريخ قم كه تا حال ديده شده، بيش از پنج باب آن را، نداشته است.
از زندگى مؤلف آگاهى ناچيزى وجود دارد. برادر او-ابوالقاسم على بن محمّد بن الحسن الكاتبى-در دوران زندگى خود مدتى حاكم قم بوده است. او خود تحت حمايت اسماعيل بن عبّاد بن العباس بن عبّاد، وزير فخر الدّوله ابن ركن الدّوله ديلمى (387-366 ق) بوده و تاريخ قم را به او اهداء كرده است. براى اطلاع از احوال اسماعيل بن عبّاد بنگريد به: ياقوت: معجم الادباء، به كوشش مارگليوث، اوقاف گيب، 310 , ii ,Series
مؤلف در مقدمه اثر خود علاقه اسماعيل بن عباد نسبت به مردم قم به ويژه تعطّف و شفقت او نسبت به «اشراف طالبيّه و سادات فاطميّه» را توصيف مىكند. به ويژه از يكى از فضايل او بسيار به نيكى ياد مىكند و آن اين كه «كتب بسيار و دفاين بيشمار و دواوين از انواع علوم و اصناف اشعار و فنون اخبار بر طلبه و اهل علم وقف فرمود تا مطالعه آن مىنمودند و از آن فوايد برمىداشتند و نسخ برمىداشتند و مىنوشتند.» تاريخ قم ص6-5 حسن بن على قمى در ابتدا قصد تألیف دو كتاب را داشته است؛ یكى تاريخ قم و ديگر تاريخ عرب اشعريّه كه به قم نزول كردند[... ]زيرا كه ايشان آن كسى بودند كه مالك شهر قم شدند و آن را تكوير كردند و بارو كشيدند و ايشان را به قم چندين آثار و علامات[است]پس اولى آن ديدم كه آن كتاب را با اين كتاب جمع كنم و اخبار طالبيّه كه به قم آمدند و وطن ساختند ياد كنم.» همانجا، ص13-12 هدف اصلى مؤلف از تألیف اين كتاب دو چيز بوده است: يكى تصنيف اثرى مشابه با كتاب تاريخ اصفهان حمزه اصفهانى و ديگر جمعآورى اخبار و روايات قديمى درباره تاريخ قم پيش از اينكه اين اخبار از بين بروند.
پنج باب كتاب كه از طريق ترجمه فارسی آن به ما رسيده به شرح زير است:
- در ذكر قم و سبب نام نهادن قم بدين نام...، و سبب جدا كردن آن از اصفهان و وقت شهر ساختن آن و آنچه در بقعه و خطه قم داخل است و بدان تعلق دارد از ضياعها و نامهاى آن و ذكر باروى كهنه و نو... ذكر سراهاى خراج و دار الضرب و سراهاى حكام و ولات و زندانها و ذكر كاریزها و جوىها و رودخانهها و آسياها و مقاسم آبهاى آن و مساتيق آن و عدد ضياعها و رساتيق آن از اهل عرب و عجم و...
- در آن كه قم را چند نوبت مساحت كردهاند و چند نوبت مال بر آن نهادند و مبلغ خراج آن چند نوبت بوده است...
- در ذكر طالبيّه كه به قم نزول كردند و وطن ساختند و عدد فرزندان ايشان و...
- در ذكر آمدن عرب از آل ملك بن عامر اشعرى، به قم و آوه (ساوه) و وطن ساختن ايشان به قم و آوه...
- در ذكر اخبار رجال عرب اشعريان، آنهایى كه مسلمان بودند و اسلام آوردند... و اخبار دربارۀ ايشان در ايام جاهليت و ذكر قبايل و عشاير ايشان...
بنا بر فهرست بابهاى كتاب، ابواب مفقوده شامل شرح انساب عرب و به ويژه عرب يمن، افزودن بر آن جزئيات بيشتر دربارۀ تاريخ اعراب قم، ذكر جماعتى از عرب و عجم از خلفا و ساير سلاطين كه به قم والى و حاكم و صاحب مرتبه بودند... و ذكر بعضى از كتّاب ديوان كه اسامى ايشان محفوظ بوده است. ذكر قضاة، علما، شعرا، ذكر يهوديان و مجوسيان و ترسايان قم، ذكر ضياع و حصص سلطان به قم و آوه... ذكر مبلغ خراج آن و عدد سهام آن و ذكر تفحص احوال بدين حصص موقوفه و به متوليان از جهت خلفا و ولاة به قم تا آن گاه كه جمله اقطاع شدند. همانجا، ص18-17
شيوه و سبک نویسنده توصيفى است. در بسيارى موارد، روايات و گزارشهاى متعددى از يك واقعه ارائه مىكند، بدون آن كه اندك تلاشى براى ارزيابى ارزش نسبى آنها براى ترجيح يك روايت و گزارش نسبت به ديگر روايات صورت دهد. نویسنده در تألیف اثر خود از سه دسته منابع اصلى بهره برده است: اخبار و روايات محلى، تاريخهاى محلى كه بيشتر آنها اكنون در دست نيستند؛ اسناد رسمى. مؤلف قسمت اعظم اخبار مربوط به قم را در زمانى كه برادرش حاكم آن شهر بوده از كسانى كه صاحب «معرفت و خبرى و دانشى» بودهاند گرفته است. همانجا، ص13-12 تا آن جا كه به منابع مكتوب مؤلف مربوط مىشود، او بيشتر مطالب اثر خود را از کتابهاى بلدان و بنيان و تواريخ خلفا برگرفته است. او خصوصا از كتابى درباره اخبار عرب قم ياد مىكند. اين كتاب كه در «خانهاى بوده و آن خانه فرود آمده و آن كتاب در آن ميان تلف شده» همانجا، ص13-12 در اصل در تملك مردى از عرب به نام على بن حسین بن محمد بن عامر بوده كه در سال 328 ق. به قم وارد شده و در آن شهر متوطن شده بود. عمدهترين تواريخ كه به كرات از آنها نقل كرده عبارتند از: كتاب البلدان ابن فقيه، و كتاب اصفهان حمزه اصفهانى، كتاب همدان اثر ابوعلى عبدالرحمن بن عيسى بن حمّاد همدانى، كتاب رى، سير ملوك العجم ابن مقفع، و كتاب بنيان احمد بن عبدالله برقى كه از آن اخبار زيادى درباره بنيان قم و روستاهاى آن نقل شده است. مؤلف همچنين به كتابى اشاره مىكند كه براى قباد در ذكر خواص شهرهاى مختلف ایران نوشته شده و در تصرف حجاج بن يوسف بوده است. همانجا، ص91. مؤلف در خصوص نوع اقتباس خود از كتاب مزبور مىنويسد: «چنين گويد مصنف اين كتاب، حسن بن محمد، كه من از آن كتاب خواص قم برگرفتم و بدانستم و بر آن اختصار كردم.» همانجا مؤلف براى توصيف درآمد و عايدى قم تا حد زيادى به اسناد و دفاتر ثبت ديوان قم اعتماد و اتكاء مىكند. متأسفانه او از دفاتر خراج همعصر خود اطلاعات زيادى در اختيار نمىگذارد. منبع اصلى او در فصل مربوط به تاريخ اعراب اشعرى[اثر]هشام بن محمد بن سائب كلبى است. او همچنين از كتاب فتوحات اهل اسلام ابوعبيد معمر بن مثنى تيمى و كتاب رايات و علمها ابوالبحترى وهب بن وهب نقل قول مىكند.
در يك جمع بندى كلى از بررسى حاضر مىتوان گفت كه ارزش و اعتبار تاريخ قم تنها به جهت وجود مباحث مربوط به عايدات و خراج نيست بلكه اين كتاب مشتمل بر اطلاعاتى است كه تا حد زيادى تكميل كننده آگاهىهاى موجود در ديگر منابع است. همچنين حاوى گزارشهاى دقيق و تفصيلى پيرامون استقرار عربها در قم و نيز در بردارنده تاريخ اعراب اشعرى در دوران جاهليت و اوايل دوران اسلامى است. ضمن آن كه از تمايل و گرايشات اوليه آنها به تشيع نيز گزارشهایى در كتاب آمده است.
تاريخ قم حاوى گزارشهاى عديدهاى است در خصوص آمدن عربها به قم. از نظر نویسنده، آنها در طول دوران حكمرانى حجّاج بن يوسف ثقفى در عراق، به ایران آمدهاند. بنابر گزارشهاى منابع ایرانى، عربها در سال 99 ق. به ایران آمدهاند. احوص بن سعد در مهاجرت علويان به بصره و بعد از آن به حوالى قم شركت داشته است. در قم يك مالك ایرانى به نام يزدانفاذار به او در ابرشتيحان (آشتيان) زمينهایى واگذار كرده بود. سپس برادرش، عبدالله، نيز به او ملحق شده بود. به تدريج قدرت و توانمندى احوص و خانوادهاش رو به فزونى گذاشته، آنان زمينهاى بيشترى به دست مىآورند و بعد از نبرد بر سر قدرت با ساكنان ایرانى منطقه، سيطره و سلطه خود را مسجل مىسازند.
تاريخ قم همچنين دربردارنده گزارشهاى جزيى و دقيق از مهاجرت علويان و اعقاب آنها به قم است. در حدود سال 371 ق. تعداد سادات در آبه (ساوه) قم، كاشان و خورزن 331 نفر (مردها و بچهها) بوده و مواجب ماهانه هر يك از آنها 30 من نان و 10 درهم نقره بوده است.
در پايان بايد يادآور شد كه تاريخ قم از لحاظ زبان شناسى نيز حائز بسى اهميت و فايده است. زيرا حاوى واژهها و اصطلاحات اختصاصى و لغات محلى است. چنان كه در بخش مربوط به افسانههاى مرتبط با نحوه تاسيس و پايه گذارى روستاهاى قم، اسامى روستاها كه به فارسی ميانه است، به خط عربى ضبط شده است.[۱]
پانویس
- ↑ چهرازی، منصور، ص72-82
منابع مقاله