۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابوعلى سينا' به 'ابوعلى سينا ') |
جز (جایگزینی متن - 'ارسطو' به 'ارسطو') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
آنچه بهتر معلوم است، نهضت فرهنگى و فكرى است كه در آغاز قرن سوم هجرى و با ورود اسلام در فاراب رونق و گسترش يافته است و اين كه الجواهرى، لغتشناس معروف و مؤلف «الصحاح» يكى از معاصران برجسته او بوده است. وى فقه و حديث و تفسير قرآن را تحصيل كرد و زبان عربى و تركى و فارسى را فراگرفت. فارابى از مطالعات عقلى مانند رياضيات و فلسفه كه در عصر وى رايج بود، غافل نماند و هنگامى كه به اين مطالعات عقلى راغب شد، به آنچه در موطن خود آموخته بود، قناعت نكرد، بلكه خانه و كاشانه خويش را ترك گفت و در جستوجوى دانش بيشتر، راه ديار غربت در پيش گرفت. نمىدانيم چه وقت اين سفر را آغاز كرد؛ ولى گويا سن او از چهل گذشته بود. | آنچه بهتر معلوم است، نهضت فرهنگى و فكرى است كه در آغاز قرن سوم هجرى و با ورود اسلام در فاراب رونق و گسترش يافته است و اين كه الجواهرى، لغتشناس معروف و مؤلف «الصحاح» يكى از معاصران برجسته او بوده است. وى فقه و حديث و تفسير قرآن را تحصيل كرد و زبان عربى و تركى و فارسى را فراگرفت. فارابى از مطالعات عقلى مانند رياضيات و فلسفه كه در عصر وى رايج بود، غافل نماند و هنگامى كه به اين مطالعات عقلى راغب شد، به آنچه در موطن خود آموخته بود، قناعت نكرد، بلكه خانه و كاشانه خويش را ترك گفت و در جستوجوى دانش بيشتر، راه ديار غربت در پيش گرفت. نمىدانيم چه وقت اين سفر را آغاز كرد؛ ولى گويا سن او از چهل گذشته بود. | ||
وى از ماوراءالنهر به قصد تحصيل علوم به بغداد رفت و در حلقه درس متى بن يونس حضور يافت و چندى بعد از بغداد به حران رفت و از يوحنا بن حيلان، قسمتى از منطق را آموخت و باز به بغداد برگشت و علوم فلسفى را از آنجا فراگرفت. بر همه كتب ارسطو و منسوب به ارسطو دست يافت و بر مشكلات و نكات غامض آنها فائق آمد، ليكن اهميت او در كوششى است كه براى آشتى دادن دو روش مشايى و اشراقى در حكمت و با دين اسلام، به ويژه اصول مذهب شيعه، به خرج داده است. | وى از ماوراءالنهر به قصد تحصيل علوم به بغداد رفت و در حلقه درس متى بن يونس حضور يافت و چندى بعد از بغداد به حران رفت و از يوحنا بن حيلان، قسمتى از منطق را آموخت و باز به بغداد برگشت و علوم فلسفى را از آنجا فراگرفت. بر همه كتب [[ارسطو]] و منسوب به [[ارسطو]] دست يافت و بر مشكلات و نكات غامض آنها فائق آمد، ليكن اهميت او در كوششى است كه براى آشتى دادن دو روش مشايى و اشراقى در حكمت و با دين اسلام، به ويژه اصول مذهب شيعه، به خرج داده است. | ||
توقف فارابى در بغداد مدتى طول كشيد و غالب كتب فلسفى خود را در اين شهر تأليف كرد و سپس از بغداد به دمشق و از آنجا به مصر رفت و آنگاه به خدمت سيفالدوله تغلبى (333- 356ق) درآمد و نزد او تا آخر عمر در حلب و دمشق به تأليف و تعليم مشغول بود. زندگانى پرزرق و برق و با شكوه جلال دربار، هيچ گاه او را اغواء نكرد، بلكه در كسوت درويشى، همّ خود را مصروف كار طاقتفرساى تحقيق و تعليم كرد. مورخان اسلام متفقاند كه فارابى زهد پيشه و عزلتگزين و اهل تأمل بود. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابنخلكان]] مىگويد: «زندگى او، زندگى فلاسفه پيشين را به ياد مىآورد». | توقف فارابى در بغداد مدتى طول كشيد و غالب كتب فلسفى خود را در اين شهر تأليف كرد و سپس از بغداد به دمشق و از آنجا به مصر رفت و آنگاه به خدمت سيفالدوله تغلبى (333- 356ق) درآمد و نزد او تا آخر عمر در حلب و دمشق به تأليف و تعليم مشغول بود. زندگانى پرزرق و برق و با شكوه جلال دربار، هيچ گاه او را اغواء نكرد، بلكه در كسوت درويشى، همّ خود را مصروف كار طاقتفرساى تحقيق و تعليم كرد. مورخان اسلام متفقاند كه فارابى زهد پيشه و عزلتگزين و اهل تأمل بود. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابنخلكان]] مىگويد: «زندگى او، زندگى فلاسفه پيشين را به ياد مىآورد». | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
تقسيمبندى علوم: | تقسيمبندى علوم: | ||
روش او نيز تقريباً عين سبك اوست. امور را تقسيم و بخشهاى به دست آمده را باز به بخشهاى كوچكترى تقسيم مىكند تا آنها را متمركز ساخته و طبقهبندى كند. در بعضى از رسالات، گويى تنها هدفش تقسيم و طبقهبندى كردن است. رساله او به نام «فيما ينبغى ان يقدم قبل تعلم الفلسفة» (آنچه بايد پيش از تعلّم فلسفه آموخته شود) به صورت فهرستى از مكاتب يونانى فلسفه و معانى عناوين و اسامى بنيادگذاران آنهاست. وى همّ خود را عمدتاً در راه مطالعه غايات و سبك آثار ارسطو صرف كرد. طبقهبندى علوم وى در تاريخ انديشه اسلامى نخستين كوششى است كه دراين زمينه به عمل آمده است. | روش او نيز تقريباً عين سبك اوست. امور را تقسيم و بخشهاى به دست آمده را باز به بخشهاى كوچكترى تقسيم مىكند تا آنها را متمركز ساخته و طبقهبندى كند. در بعضى از رسالات، گويى تنها هدفش تقسيم و طبقهبندى كردن است. رساله او به نام «فيما ينبغى ان يقدم قبل تعلم الفلسفة» (آنچه بايد پيش از تعلّم فلسفه آموخته شود) به صورت فهرستى از مكاتب يونانى فلسفه و معانى عناوين و اسامى بنيادگذاران آنهاست. وى همّ خود را عمدتاً در راه مطالعه غايات و سبك آثار [[ارسطو]] صرف كرد. طبقهبندى علوم وى در تاريخ انديشه اسلامى نخستين كوششى است كه دراين زمينه به عمل آمده است. | ||
==انديشههاى فارابى== | ==انديشههاى فارابى== | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
===فلسفه:=== | ===فلسفه:=== | ||
فارابى معتقد بود كه ميان فلسفه و دين فرق هست. به نظر او فلسفه وصول به حقيقت از راه نظر و برهان بوده و دين، وصول به حقيقت از راه تمثيل و رمز است. درست است كه كندى؛ نخستين فيلسوف عرب است كه راه را گشوده؛ ولى او نتوانست مكتبى فلسفى تأسيس كند و ميان مسايلى كه مورد بحث قرار داد، وحدتى ايجاد كند؛ اما فارابى، كه به قول [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابنخلكان]] «بزرگترين فلاسفه اسلام است علىالاطلاق» توانست مكتبى كامل تأسيس كند. او در عالم اسلام همان نقشى را داشت كه فلوطين در فلسفه غرب. ابنسينا او را استاد خود شمرد و ابنرشد و ديگر حكماى اسلام و عرب شاگرد او بودند و به حق او را بعد از | فارابى معتقد بود كه ميان فلسفه و دين فرق هست. به نظر او فلسفه وصول به حقيقت از راه نظر و برهان بوده و دين، وصول به حقيقت از راه تمثيل و رمز است. درست است كه كندى؛ نخستين فيلسوف عرب است كه راه را گشوده؛ ولى او نتوانست مكتبى فلسفى تأسيس كند و ميان مسايلى كه مورد بحث قرار داد، وحدتى ايجاد كند؛ اما فارابى، كه به قول [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابنخلكان]] «بزرگترين فلاسفه اسلام است علىالاطلاق» توانست مكتبى كامل تأسيس كند. او در عالم اسلام همان نقشى را داشت كه فلوطين در فلسفه غرب. ابنسينا او را استاد خود شمرد و ابنرشد و ديگر حكماى اسلام و عرب شاگرد او بودند و به حق او را بعد از [[ارسطو]]، كه ملقب به «معلم اول» بود، «معلم ثانى» لقب دادند. | ||
===نبوت:=== | ===نبوت:=== | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
آثار فارابى را مىتوان به دو دسته تقسيم كرد: يك دسته از آنها به منطق و دسته دوم به مطالعات ديگر مربوط مىشود. آثار منطقى وى به بخشهاى مختلف ارغنون ارسطو به صورت تفسير يا تأويل مرتبط است. بسيارى از نوشتههاى وى هنوز به صورت دستنويس است و به طبيعيات، رياضيات، مابعدالطبيعه، علماخلاق و سياست مربوط مىشود. برخى از اين مصنفات مانند «فصوصالحكم» و «المفارقات» مورد ترديد است و درباره مؤلف آن، اتفاق نظر وجود ندارد. در دسته دوم از آثار فارابى، هيچ مطالعه واقعاً علمى به عمل نيامده و از طب حتى نام برده نشده است. | آثار فارابى را مىتوان به دو دسته تقسيم كرد: يك دسته از آنها به منطق و دسته دوم به مطالعات ديگر مربوط مىشود. آثار منطقى وى به بخشهاى مختلف ارغنون [[ارسطو]] به صورت تفسير يا تأويل مرتبط است. بسيارى از نوشتههاى وى هنوز به صورت دستنويس است و به طبيعيات، رياضيات، مابعدالطبيعه، علماخلاق و سياست مربوط مىشود. برخى از اين مصنفات مانند «فصوصالحكم» و «المفارقات» مورد ترديد است و درباره مؤلف آن، اتفاق نظر وجود ندارد. در دسته دوم از آثار فارابى، هيچ مطالعه واقعاً علمى به عمل نيامده و از طب حتى نام برده نشده است. | ||
آثار فارابى در قرن چهارم و پنجم قرن دهم و يازدهم در شرق به طور وسيعى نشر يافت و احتمالاً به غرب رسيد و برخى از علماى اندلسى پيرو او شدند. برخى از نوشتههاى وى نيز به زبان عبرى و لاتينى ترجمه شد و در فلسفه اهل مدرسه (اسكولاستيك) يهودى و مسيحى تأثير گذاشت. آثار مزبور در دهههاى آخر قرن نوزدهم ميلادى منتشر و به زبانهاى زنده اروپايى ترجمه شد. | آثار فارابى در قرن چهارم و پنجم قرن دهم و يازدهم در شرق به طور وسيعى نشر يافت و احتمالاً به غرب رسيد و برخى از علماى اندلسى پيرو او شدند. برخى از نوشتههاى وى نيز به زبان عبرى و لاتينى ترجمه شد و در فلسفه اهل مدرسه (اسكولاستيك) يهودى و مسيحى تأثير گذاشت. آثار مزبور در دهههاى آخر قرن نوزدهم ميلادى منتشر و به زبانهاى زنده اروپايى ترجمه شد. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
# رسالة فى مسائل متفرقة | # رسالة فى مسائل متفرقة | ||
# التعليقات | # التعليقات | ||
# كتاب الجمع بين رأيى الحكيمين: افلاطون و ارسطو | # كتاب الجمع بين رأيى الحكيمين: افلاطون و [[ارسطو]] | ||
# رسالة فيما يجب معرفتة قبل تعلم الفلسفة | # رسالة فيما يجب معرفتة قبل تعلم الفلسفة | ||
# كتاب تحصيل السعادة | # كتاب تحصيل السعادة |
ویرایش