متن و ترجمۀ فتح ربانی و فیض رحمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن‌ع' به 'ابن ع'
جز (جایگزینی متن - 'ل الدین' به 'ل‌الدین')
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌ع' به 'ابن ع')
خط ۳۴: خط ۳۴:
[[گیلانی، عبدالقادر|عبدالقادر گیلانی]] (470 ـ 561 ق) در سال 488 به بغداد می‌رود؛ این سال مصادف با درگذشت علامه [[ابومحمد تمیمی حنبلی]] و کناره‌گیری [[غزالی، محمد بن محمد|امام غزالی]] از تدریس در مدرسۀ نظامیه و به‌انزوا رفتن اوست. این اتفاق و فرار از مدرسه، به اندازۀ خود شخصیت [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] دارای اهمیت است.
[[گیلانی، عبدالقادر|عبدالقادر گیلانی]] (470 ـ 561 ق) در سال 488 به بغداد می‌رود؛ این سال مصادف با درگذشت علامه [[ابومحمد تمیمی حنبلی]] و کناره‌گیری [[غزالی، محمد بن محمد|امام غزالی]] از تدریس در مدرسۀ نظامیه و به‌انزوا رفتن اوست. این اتفاق و فرار از مدرسه، به اندازۀ خود شخصیت [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] دارای اهمیت است.


[[گیلانی، عبدالقادر|گیلانی]] استاد فراوان دیده و در علوم مختلف به مهارت رسیده و صاحب نظر بود و به قول خود «خشم و تندی بزرگان بسیار دیده و بر عتاب شیوخ تاب آورده»؛ ولی در ادبیات فقط پای درس [[خطیب تبریزی، یحیی بن علی|ابوزکریا یحیی بن علی بن محمد بن حسن بن بسطام الشیبانی الخطیب التبریزی]] نشسته است. در لغت هم اصولاً اهل بازی‌های زبانی نیست و آن بدایع و مهندسی‌های زبانی و استعاره‌های شگرف که برای مثال در آثار ابن‌عربی است، در کار او نمی‌توان یافت.
[[گیلانی، عبدالقادر|گیلانی]] استاد فراوان دیده و در علوم مختلف به مهارت رسیده و صاحب نظر بود و به قول خود «خشم و تندی بزرگان بسیار دیده و بر عتاب شیوخ تاب آورده»؛ ولی در ادبیات فقط پای درس [[خطیب تبریزی، یحیی بن علی|ابوزکریا یحیی بن علی بن محمد بن حسن بن بسطام الشیبانی الخطیب التبریزی]] نشسته است. در لغت هم اصولاً اهل بازی‌های زبانی نیست و آن بدایع و مهندسی‌های زبانی و استعاره‌های شگرف که برای مثال در آثار ابن عربی است، در کار او نمی‌توان یافت.


[[گیلانی، عبدالقادر|عبدالقادر گیلانی]] بیشتر مفهوم‌محور و شاگردمحور است؛ به قول خودش قشر و پوسته را دور می‌افکند و لب و مغز کلام را می‌گوید؛ یعنی میان زبان‌آوری و نقل معانی، دوم را برمی‌گیرد. او از نوادر صوفیه است که در هر سه زوایۀ مثلث «مسجد، مدرسه و خانقاه» جایگاه و پایگاه و مقامی داشت و مریدانش یک  دم دست از دامنش باز نمی‌کشیدند.
[[گیلانی، عبدالقادر|عبدالقادر گیلانی]] بیشتر مفهوم‌محور و شاگردمحور است؛ به قول خودش قشر و پوسته را دور می‌افکند و لب و مغز کلام را می‌گوید؛ یعنی میان زبان‌آوری و نقل معانی، دوم را برمی‌گیرد. او از نوادر صوفیه است که در هر سه زوایۀ مثلث «مسجد، مدرسه و خانقاه» جایگاه و پایگاه و مقامی داشت و مریدانش یک  دم دست از دامنش باز نمی‌کشیدند.