۱۴۶٬۶۱۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه') |
||
| خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
سال تولد [[ندیم کابلی، عبدالغفور|ندیم کابلی]] در همه منابع | سال تولد [[ندیم کابلی، عبدالغفور|ندیم کابلی]] در همه منابع 1298ه.ق است. بر اساس اطلاعات ندیم کابلی در سن سی یا سیوچهار سالگی بدرود حیات گفته است. به این ترتیب سال نخست زندگانی او با دورۀ امیر عبدالرحمان خان و چهارده سال بعدی حیات او با دورۀ امیر حبیبالله خان مصادف بوده است. از قصاید و قطعاتی که در ستایش امیر حبیبالله خان و فرزند او سردار نصرالله خان، نایبالسلطنه سروده است، این معنی روشن میشود که دورۀ شاعری او که همان چهارده سال آخر است، با دوران حکومت حبیبالله خان مصادف بوده است. | ||
بر اساس اشارات طبع تهران، پدر او رجبعلی، یکی از بازرگانان درجه اول افغانستان، در دورۀ امیر شیرعلی خان بوده است. ندیم، علوم عربی و ادبی را در کابل فراگرفت. اشاراتی در دیوان او وجود دارد که نشان میدهد ندیم باید در دورهای به کارهای دیوانی اشتغال داشته باشد. در یک قطعه یا قصیدۀ او که در ستایش میرزا محمد عمرخان سروده شده، تمامی اصطلاحات قضایی زمانهاش را به کار برده است. معلوم نیست به چه دلیلی او و پدرش و برادرش به فرمان امیر حبیبالله خان به مزارشریف تبعید شدهاند. در پارهای از اشعار و قصاید او اشاراتی به دور ماندنش از دربار شهزاده نصرالله خان، نایبالسلطنه و آرزوی بازگشت به کابل و شرفیاب شدن مربوط به همین دورۀ تبعید باشد. بررسی قصاید او نشان میدهد که وی با راه و رسم ستایشگر پادشاهان و امرای وقت آشنا بوده است. قصاید او غالباً در وزن قصاید شاعران دورههای کهن سروده شده است. | بر اساس اشارات طبع تهران، پدر او رجبعلی، یکی از بازرگانان درجه اول افغانستان، در دورۀ امیر شیرعلی خان بوده است. ندیم، علوم عربی و ادبی را در کابل فراگرفت. اشاراتی در دیوان او وجود دارد که نشان میدهد ندیم باید در دورهای به کارهای دیوانی اشتغال داشته باشد. در یک قطعه یا قصیدۀ او که در ستایش میرزا محمد عمرخان سروده شده، تمامی اصطلاحات قضایی زمانهاش را به کار برده است. معلوم نیست به چه دلیلی او و پدرش و برادرش به فرمان امیر حبیبالله خان به مزارشریف تبعید شدهاند. در پارهای از اشعار و قصاید او اشاراتی به دور ماندنش از دربار شهزاده نصرالله خان، نایبالسلطنه و آرزوی بازگشت به کابل و شرفیاب شدن مربوط به همین دورۀ تبعید باشد. بررسی قصاید او نشان میدهد که وی با راه و رسم ستایشگر پادشاهان و امرای وقت آشنا بوده است. قصاید او غالباً در وزن قصاید شاعران دورههای کهن سروده شده است. | ||