۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه') |
||
| خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
شاعر بدون اندیشه دقیق در مورد حماسه و بدون اندیشه در مورد توصیه فردوسی نسبت به مرزهای داستانی، او را در ترازوی نقد قرار داده است. ظاهراً سنجیدن داستانهای حماسی که قالبی آرمانی دارند در میزان خردگرا و روشنگرای عهد مشروطه، سراینده را به اشتباه وا داشته و نقدی نه چندان منصفانه از [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامۀ فردوسی]] ارائه داده و شاید هم هدف شاعر، برجسته کردن یافتههای باستانشناسان و روشنگری تاریخ بوده است. در آخر کتاب چند حسب حال و مفاخره و نقد به حاکمیت قاجار و ناصرالدین شاه وارد کرده است. یاد از آباد بوم ایران و تأسف از اینکه ایران گرد سم ستوران قاجار شده و مردم دچار فقر، بدبختی، آوارگی و دربهدری شدهاند. آشکارترین انتقادهای آقاخان علیه [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]] است. گاهی انتقادی از ناصرالدین شاه علنی شده است. شاعر خود را دوستدار نبی و ولی میداند که طرح اتحاد اسلامی را دنبال میکند. به هر صورت هدف از سرودن باستاننامه را میتوان، احیای هویت ملی، وطندوستی و جلب توجه مردم به جغرافیایی ملی و دینی دانست و شاعر میدانسته که جانش را در این راه از دست خواهد داد. | شاعر بدون اندیشه دقیق در مورد حماسه و بدون اندیشه در مورد توصیه فردوسی نسبت به مرزهای داستانی، او را در ترازوی نقد قرار داده است. ظاهراً سنجیدن داستانهای حماسی که قالبی آرمانی دارند در میزان خردگرا و روشنگرای عهد مشروطه، سراینده را به اشتباه وا داشته و نقدی نه چندان منصفانه از [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامۀ فردوسی]] ارائه داده و شاید هم هدف شاعر، برجسته کردن یافتههای باستانشناسان و روشنگری تاریخ بوده است. در آخر کتاب چند حسب حال و مفاخره و نقد به حاکمیت قاجار و ناصرالدین شاه وارد کرده است. یاد از آباد بوم ایران و تأسف از اینکه ایران گرد سم ستوران قاجار شده و مردم دچار فقر، بدبختی، آوارگی و دربهدری شدهاند. آشکارترین انتقادهای آقاخان علیه [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]] است. گاهی انتقادی از ناصرالدین شاه علنی شده است. شاعر خود را دوستدار نبی و ولی میداند که طرح اتحاد اسلامی را دنبال میکند. به هر صورت هدف از سرودن باستاننامه را میتوان، احیای هویت ملی، وطندوستی و جلب توجه مردم به جغرافیایی ملی و دینی دانست و شاعر میدانسته که جانش را در این راه از دست خواهد داد. | ||
[[ادیب کرمانی، احمد بن حافظ|شیخ احمد بن ملاحافظ عقیلی کرمانی]] از شاعران و هنرمندان کرمانی که خط فارسی نکو مینوشت و بر دو زبان فارسی و عربی مسلط بود و در هر دو زبان آثار را به شعر به جای گذاشته و ترجمههایی هم از زبان عربی از او در دست است. تولد او نامشخص است ولی وفات او در سال 1329 | [[ادیب کرمانی، احمد بن حافظ|شیخ احمد بن ملاحافظ عقیلی کرمانی]] از شاعران و هنرمندان کرمانی که خط فارسی نکو مینوشت و بر دو زبان فارسی و عربی مسلط بود و در هر دو زبان آثار را به شعر به جای گذاشته و ترجمههایی هم از زبان عربی از او در دست است. تولد او نامشخص است ولی وفات او در سال 1329 ه.ق اتفاق افتاده است. از آثار او میتوان به دیوان فارسی، دیوان عربی، ترجمههای احمد ادیب کرمانی، دستور حکمت نام برد. | ||
سالارنامه منظومهای است در بحر متقارب، مشتمل بر حدود شش هزار و خردهای بیت، و در سه بخش است: بخش نخست سرودههای [[میرزاآقاخان کرمانی، عبدالحسین|میرزاآقاخان کرمانی]] که تا زمان حملۀ اعراب و شکست یزدگرد سوم را در برمیگیرد که شرح آن گذشت. بخش دوم و سوم را ادیب کرمانی به شعر درآورده که به ترتیب، تاریخ ایران اسلامی تا دورۀ زندیه و تاریخ قاجار تا دورۀ مظفرالدینشاه را شامل میشود دلیل نامگذاری آن به سالارنامه، این است که منظومۀ نامبرده، به نام سالار لشکر عبدالحسین میرزا ـ که از شاهزادههای عصر قاجاریه و فرمانفرمای کرمان و سیستان بوده ـ سروده شده است. این کتاب با وصف منشهای پیامبران و پادشاهان واقعی، مطالب جالبی را اظهار نموده و بقیه اثر خود را تا پایان با این عناوین مرتب ساخته، که جنبۀ تاریخ دارد: «استیلای عرب و انقراض عجم تا ابتدای ریاست آل طاهر در خراسان، حکومتهای صفاریان، سامانیان، غزنویان، آل بویه، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، اسماعیلیان، سلطنت چنگیزخان و استیلای مغولان، آمدن هلاکو به ایران و سلطنت او و فرزندانش، امیر تیمور گورکان و فرزندان وی، پادشاهان صفویه، بیان استیلای محمود افغان، گزارشی از عملکرد دیگر امیران افغانی در ایران، نادرشاه افشار و جنگهایش و اعقابش، امرای زندیه: کریمخان زند، لطفعلیخان زند و کشتهشدن او به دست آقا محمد خان قاجار... از اینجا فصل خاصی که با توحیدیهای آغاز میگردد، به دورۀ قاجاریه اختصاص دارد و بحثهایی است در بزرگداشت، جنگها و عملکرد پادشاهان این سلسله از آقا محمدخان تا مظفرالدین شاه و بالاخره سرایندۀ سخن با حمد و سپاس الهی است. | سالارنامه منظومهای است در بحر متقارب، مشتمل بر حدود شش هزار و خردهای بیت، و در سه بخش است: بخش نخست سرودههای [[میرزاآقاخان کرمانی، عبدالحسین|میرزاآقاخان کرمانی]] که تا زمان حملۀ اعراب و شکست یزدگرد سوم را در برمیگیرد که شرح آن گذشت. بخش دوم و سوم را ادیب کرمانی به شعر درآورده که به ترتیب، تاریخ ایران اسلامی تا دورۀ زندیه و تاریخ قاجار تا دورۀ مظفرالدینشاه را شامل میشود دلیل نامگذاری آن به سالارنامه، این است که منظومۀ نامبرده، به نام سالار لشکر عبدالحسین میرزا ـ که از شاهزادههای عصر قاجاریه و فرمانفرمای کرمان و سیستان بوده ـ سروده شده است. این کتاب با وصف منشهای پیامبران و پادشاهان واقعی، مطالب جالبی را اظهار نموده و بقیه اثر خود را تا پایان با این عناوین مرتب ساخته، که جنبۀ تاریخ دارد: «استیلای عرب و انقراض عجم تا ابتدای ریاست آل طاهر در خراسان، حکومتهای صفاریان، سامانیان، غزنویان، آل بویه، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، اسماعیلیان، سلطنت چنگیزخان و استیلای مغولان، آمدن هلاکو به ایران و سلطنت او و فرزندانش، امیر تیمور گورکان و فرزندان وی، پادشاهان صفویه، بیان استیلای محمود افغان، گزارشی از عملکرد دیگر امیران افغانی در ایران، نادرشاه افشار و جنگهایش و اعقابش، امرای زندیه: کریمخان زند، لطفعلیخان زند و کشتهشدن او به دست آقا محمد خان قاجار... از اینجا فصل خاصی که با توحیدیهای آغاز میگردد، به دورۀ قاجاریه اختصاص دارد و بحثهایی است در بزرگداشت، جنگها و عملکرد پادشاهان این سلسله از آقا محمدخان تا مظفرالدین شاه و بالاخره سرایندۀ سخن با حمد و سپاس الهی است. | ||