۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی'''، اثر [[علی امیرخانی]] (متولد 1358ش)، نویسنده و پژوهشگر در حوزه کلام اسلامی و حدیث که به بررسی و تحلیل مفهوم معرفت اضطراری (بدیهی و فطری) خدا در سیر تحولات اندیشه اسلامی در قرون اولیه میپردازد و دیدگاههای مکاتب کلامی مختلف، بهویژه امامیه را، در این زمینه مقایسه میکند. | '''معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی'''، اثر [[امیر خانی، علی|علی امیرخانی]] (متولد 1358ش)، نویسنده و پژوهشگر در حوزه کلام اسلامی و حدیث که به بررسی و تحلیل مفهوم معرفت اضطراری (بدیهی و فطری) خدا در سیر تحولات اندیشه اسلامی در قرون اولیه میپردازد و دیدگاههای مکاتب کلامی مختلف، بهویژه امامیه را، در این زمینه مقایسه میکند. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
گفتار دوم: معرفت اضطراری در اندیشه امامیان در مدرسه کوفه: این گفتار جریان فکری امامیه در کوفه را تحلیل میکند. نویسنده گزارشهای تاریخی مربوط به آراء متکلمین کوفه مانند هشام بن حکم را بررسی کرده و دیدگاههای مختلف آنان در مورد معرفت اضطراری و اکتسابی (به معنای عام و خاص) و همچنین رابطه آن با عقل و جزئیورزی را شرح میدهد. در این مدرسه، برخی اصحاب امامیه معرفت خدا را امری ضروری و فطری میدانستند، در حالی که برخی دیگر بر نقش نظر و استدلال تأکید داشتند<ref>همان، ص118- 49</ref>. | گفتار دوم: معرفت اضطراری در اندیشه امامیان در مدرسه کوفه: این گفتار جریان فکری امامیه در کوفه را تحلیل میکند. نویسنده گزارشهای تاریخی مربوط به آراء متکلمین کوفه مانند هشام بن حکم را بررسی کرده و دیدگاههای مختلف آنان در مورد معرفت اضطراری و اکتسابی (به معنای عام و خاص) و همچنین رابطه آن با عقل و جزئیورزی را شرح میدهد. در این مدرسه، برخی اصحاب امامیه معرفت خدا را امری ضروری و فطری میدانستند، در حالی که برخی دیگر بر نقش نظر و استدلال تأکید داشتند<ref>همان، ص118- 49</ref>. | ||
گفتار سوم: معرفت اضطراری در اندیشه امامیان در مدرسه قم: این بخش دیدگاههای امامیه در مدرسه قم را مورد مطالعه قرار میدهد که بر اساس نقل و روایت حدیث استوار بود. متکلمانی چون احمد بن محمد بن عیسی، محمد بن حسن صفار | گفتار سوم: معرفت اضطراری در اندیشه امامیان در مدرسه قم: این بخش دیدگاههای امامیه در مدرسه قم را مورد مطالعه قرار میدهد که بر اساس نقل و روایت حدیث استوار بود. متکلمانی چون احمد بن محمد بن عیسی، [[صفار، محمد بن حسن|محمد بن حسن صفار قمی]]، [[اشعری، سعد بن عبدالله|سعد بن عبدالله اشعری]] و [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]] بررسی شدهاند. این مکتب عموماً معرفت اضطراری (فطری) را از طریق روایات، بخشی از معارف الهی میدانست که خداوند در فطرت انسان نهاده است. همچنین، مسئله تکلیف به معرفت پیش از نظر و استدلال در اندیشه شیخ صدوق و دیگر متقدمین قم مطرح میگردد<ref>همان، ص151- 119</ref>. | ||
گفتار چهارم: معرفت اضطراری در اندیشههای اصحاب حدیث: محتوای این گفتار به بررسی آراء اصحاب حدیث (اهلسنت) در خصوص معرفت اختصاص دارد. این گروه عمدتاً عقل را ابزار مناسبی برای استدلال نمیدانستند و بر تعبّد به ظواهر آیات و روایات تأکید داشتند. این بخش نشان میدهد که اصحاب حدیث، معرفت اضطراری (اعم از فطری و غیر اختیاری) را امری پذیرفتهشده میدانستند، اما آن را تنها از طریق حواس و امور ظاهری قابل حصول میدیدند<ref>همان، ص180- 153</ref>. | گفتار چهارم: معرفت اضطراری در اندیشههای اصحاب حدیث: محتوای این گفتار به بررسی آراء اصحاب حدیث (اهلسنت) در خصوص معرفت اختصاص دارد. این گروه عمدتاً عقل را ابزار مناسبی برای استدلال نمیدانستند و بر تعبّد به ظواهر آیات و روایات تأکید داشتند. این بخش نشان میدهد که اصحاب حدیث، معرفت اضطراری (اعم از فطری و غیر اختیاری) را امری پذیرفتهشده میدانستند، اما آن را تنها از طریق حواس و امور ظاهری قابل حصول میدیدند<ref>همان، ص180- 153</ref>. | ||
| خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
گفتار پنجم: معرفت اضطراری در اندیشه معتزله: این فصل به بررسی دیدگاه مکتب کلامی معتزله میپردازد. معتزله عموماً معرفت الهی را اکتسابی و مستلزم نظر و استدلال میدانستند و معرفت اضطراری را در مورد شناخت خدا رد میکردند. این دیدگاه، اساس نظریه «وجوب نظر» و «اولین تکلیف» (که همان کسب معرفت از راه عقل است) را تشکیل میداد. معتزله همچنین دیدگاههای متفاوتی در مورد معرفت طبیعی انسان داشتند و بر تأثیر اراده و اختیار انسان در حصول معرفت تأکید میکردند<ref>همان، ص222- 181</ref>. | گفتار پنجم: معرفت اضطراری در اندیشه معتزله: این فصل به بررسی دیدگاه مکتب کلامی معتزله میپردازد. معتزله عموماً معرفت الهی را اکتسابی و مستلزم نظر و استدلال میدانستند و معرفت اضطراری را در مورد شناخت خدا رد میکردند. این دیدگاه، اساس نظریه «وجوب نظر» و «اولین تکلیف» (که همان کسب معرفت از راه عقل است) را تشکیل میداد. معتزله همچنین دیدگاههای متفاوتی در مورد معرفت طبیعی انسان داشتند و بر تأثیر اراده و اختیار انسان در حصول معرفت تأکید میکردند<ref>همان، ص222- 181</ref>. | ||
گفتار ششم: معرفت اضطراری در اندیشه امامیان در مدرسه بغداد: این گفتار به مکتب متأخر امامیه در بغداد (شامل شیخ مفید و سید مرتضی) اختصاص دارد. این مدرسه که بیشتر متأثر از روشهای کلامی بود، دیدگاههای پیشین امامیه (کوفه و قم) در مورد معرفت اضطراری را با مفاهیم کلامی آمیخت. در این مکتب، معرفت اضطراری (به معنای عام) به تدریج جای خود را به معرفت اکتسابی داد، اگرچه سید مرتضی و شیخ مفید هنوز به نوعی از معرفت ضروری یا بدیهی (فطری) در نظام معرفتی خود معتقد بودند<ref>همان، ص246- 223</ref>. | گفتار ششم: معرفت اضطراری در اندیشه امامیان در مدرسه بغداد: این گفتار به مکتب متأخر امامیه در بغداد (شامل [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] و [[سید مرتضی، علی بن حسین|سید مرتضی]]) اختصاص دارد. این مدرسه که بیشتر متأثر از روشهای کلامی بود، دیدگاههای پیشین امامیه (کوفه و قم) در مورد معرفت اضطراری را با مفاهیم کلامی آمیخت. در این مکتب، معرفت اضطراری (به معنای عام) به تدریج جای خود را به معرفت اکتسابی داد، اگرچه [[سید مرتضی، علی بن حسین|سید مرتضی]] و [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] هنوز به نوعی از معرفت ضروری یا بدیهی (فطری) در نظام معرفتی خود معتقد بودند<ref>همان، ص246- 223</ref>. | ||
جمعبندی دیدگاهها و جمعبندی نهایی: در این بخش، دیدگاههای ششگانه مقایسه میشود و ملاک و معیار معرفت اضطراری، رابطه آن با نظر و استدلال، و همچنین مسئله تکلیف نخستین از منظر هر مکتب خلاصه میگردد. نتیجه نهایی این است که در اندیشههای امامیه اولیه، معرفت اضطراری (فطری) نقش محوری داشته که در دورههای بعدی در معرض تحول و تفسیرهای متفاوت قرار گرفته است<ref>همان، ص263- 247</ref>. | جمعبندی دیدگاهها و جمعبندی نهایی: در این بخش، دیدگاههای ششگانه مقایسه میشود و ملاک و معیار معرفت اضطراری، رابطه آن با نظر و استدلال، و همچنین مسئله تکلیف نخستین از منظر هر مکتب خلاصه میگردد. نتیجه نهایی این است که در اندیشههای امامیه اولیه، معرفت اضطراری (فطری) نقش محوری داشته که در دورههای بعدی در معرض تحول و تفسیرهای متفاوت قرار گرفته است<ref>همان، ص263- 247</ref>. | ||