۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
نویسنده سپس فصل اول کتاب را با این عبارت آغاز نموده که مایلم در ابتدا توضیح دهم که نظرات و مواضع آموزشی و روان شناختی درستی که این کتاب مختصر مشتمل بر آن است در منابع عربی اسلامی عموماً به صورت پراکنده و متفرق و اتفاقی در جریان بحث در مسائل متعلق به فلسفه و ادب و طب و نجوم ذکر شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35826/1/7 ر.ک: متن کتاب، ص7]</ref>سپس توصیههای عتبة بن ابیسفیان وهارون الرشید به مربیان فرزندشان را متذکر شده و با نقل داستانهایی اهمیت جایگاه اجتماعی معلم را گوشزد کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35826/1/10 ر.ک: همان، ص10]</ref> | نویسنده سپس فصل اول کتاب را با این عبارت آغاز نموده که مایلم در ابتدا توضیح دهم که نظرات و مواضع آموزشی و روان شناختی درستی که این کتاب مختصر مشتمل بر آن است در منابع عربی اسلامی عموماً به صورت پراکنده و متفرق و اتفاقی در جریان بحث در مسائل متعلق به فلسفه و ادب و طب و نجوم ذکر شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35826/1/7 ر.ک: متن کتاب، ص7]</ref>سپس توصیههای عتبة بن ابیسفیان وهارون الرشید به مربیان فرزندشان را متذکر شده و با نقل داستانهایی اهمیت جایگاه اجتماعی معلم را گوشزد کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35826/1/10 ر.ک: همان، ص10]</ref> | ||
نوری، در ادامه به ذکر آراء سخنوران در جایگاه تعلیم پرداخته است. ابن سحنون (256-202ق) اولین شخصیتی است که به نظرات آموزشی او در رساله «آداب المعلمین» اشاره شده است. نویسنده با استناد به عباراتی چون «از بهترین عنایتهای استاد به شاگردان رفاقت با آنهاست» و مانند آن دیدگاه ابن سحنون را در رابطه با شیوه صحیح تعلیم و تربیت تبیین نموده و بر معلم لازم دانسته است که دائماً با مهربانی با شاگردانش برخورد کند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35826/1/12 ر.ک: همان، ص12]</ref> | نوری، در ادامه به ذکر آراء سخنوران در جایگاه تعلیم پرداخته است. ابن سحنون (256-202ق) اولین شخصیتی است که به نظرات آموزشی او در رساله «آداب المعلمین» اشاره شده است. نویسنده با استناد به عباراتی چون «از بهترین عنایتهای استاد به شاگردان رفاقت با آنهاست» و مانند آن دیدگاه ابن سحنون را در رابطه با شیوه صحیح تعلیم و تربیت تبیین نموده و بر معلم لازم دانسته است که دائماً با مهربانی با شاگردانش برخورد کند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35826/1/12 ر.ک: همان، ص12]</ref> | ||
ابن جماعه (733-639ق) از دیگر نویسندگانی است که در کتابش با عنوان «تذکرة السامع و المتکلم فی آداب العالم و المتعلم» چنین نوشته است: بر معلم لازم است که در درس و بحث و سخنرانی انصاف را رعایت کند و سؤال از درس را اگرچه کوچک باشد پاسخگو باشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35826/1/13 ر.ک: همان، ص13]</ref> | ابن جماعه (733-639ق) از دیگر نویسندگانی است که در کتابش با عنوان «تذکرة السامع و المتکلم فی آداب العالم و المتعلم» چنین نوشته است: بر معلم لازم است که در درس و بحث و سخنرانی انصاف را رعایت کند و سؤال از درس را اگرچه کوچک باشد پاسخگو باشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35826/1/13 ر.ک: همان، ص13]</ref> | ||
غزالی (507-450ق) نیز در خطاب به یکی از شاگردانش که از او درخواست کرده بود که برای او رسالهایبنویسد که در طول حیاتش همراهش باشد، مقالهای با عنوان «أیها الولد» نوشته و در آن سؤالات فراوانی را پاسخ گفته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35826/1/14 ر.ک: همان، ص14]</ref> | غزالی (507-450ق) نیز در خطاب به یکی از شاگردانش که از او درخواست کرده بود که برای او رسالهایبنویسد که در طول حیاتش همراهش باشد، مقالهای با عنوان «أیها الولد» نوشته و در آن سؤالات فراوانی را پاسخ گفته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35826/1/14 ر.ک: همان، ص14]</ref> | ||
[[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] (808-732ق) در مقدمه اش، ماوردی (1031-991م) در | |||
[[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] (808-732ق) در مقدمه اش، [[ماوردی، علی بن محمد|ماوردی]] (1031-991م) در «[[أدب الدنيا و الدين|أدب الدنیا والدین]]»، [[اخوان الصفا]] در رسائل، از دیگر نویسندگانی هستند که دیدگاههای آموزشی آنها مورد بررسی قرار گرفته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35826/1/16 ر.ک: همان، ص39-16]</ref> | |||
در فصل دوم کتاب، «جنبههای روان شناختی» مورد بررسی قرار گرفته که همانند جوانب آموزشی در منابع عربی اسلامی و کتب ادبی و فلسفی و طبی پراکنده است. این دیدگاهها متفاوت بوده و برخی با روح زمانهای که در آن زندگی میکنیم فاصله دارد؛ لذا نویسنده از ذکر آنها پرهیز کرده؛ چراکه با لفظ صائب) درست(که در عنوان کتاب آمده منافات دارد. | در فصل دوم کتاب، «جنبههای روان شناختی» مورد بررسی قرار گرفته که همانند جوانب آموزشی در منابع عربی اسلامی و کتب ادبی و فلسفی و طبی پراکنده است. این دیدگاهها متفاوت بوده و برخی با روح زمانهای که در آن زندگی میکنیم فاصله دارد؛ لذا نویسنده از ذکر آنها پرهیز کرده؛ چراکه با لفظ صائب) درست(که در عنوان کتاب آمده منافات دارد. | ||
در این موضوع نیز کتب اخوان الصفا به عنوان اولین منبع مورد مطالعه قرار گرفته است: «بدان ای برادر نیکوکار مهربان...، یکی از اغراض این رساله مواردی بود که در ابتدا بیان شد... و اما غرض دیگر آگاهی دادن نسبت به روانشناسی و ترغیب بر شناخت گوهر روح است» یا «این جسد برای این روح به منزله دکان صانع است و همه اعضای جسد برای نفس به منزله ابزار صانع در دکان اوست...».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35826/1/40 ر.ک: همان، ص41-40]</ref> | در این موضوع نیز کتب اخوان الصفا به عنوان اولین منبع مورد مطالعه قرار گرفته است: «بدان ای برادر نیکوکار مهربان...، یکی از اغراض این رساله مواردی بود که در ابتدا بیان شد... و اما غرض دیگر آگاهی دادن نسبت به روانشناسی و ترغیب بر شناخت گوهر روح است» یا «این جسد برای این روح به منزله دکان صانع است و همه اعضای جسد برای نفس به منزله ابزار صانع در دکان اوست...».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35826/1/40 ر.ک: همان، ص41-40]</ref> | ||
آخرین فصل کتاب، به ذکر نمونهها و نکتههای حاوی مضامین آموزشی مهم اختصاص یافته است. این نمونهها برگرفته از کتب ادبی مهمی چون البيان و التبيين [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، الأمالی قالی و [[سید مرتضی، علی بن حسین|شریف مرتضی]]، شرح نهجالبلاغة ابن ابیالحدید، زهر الآداب قیروانی و... است. به عنوان مثال [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] در البيان و التبيين از ابوبکر هذلی چنین نقل کرده است: نزد حسن بصری بودیم که وکیع بن ابوالاسود وارد شد و به حسن گفت: ای ابوسعید نظرت درباره خون کک که به لباس نماگزار برسد چیست؟ آیا میتواند در آن نماز بخواند. حسن گفت در تعجبم از کسی که مانند سگ خون مسلمین را مینوشد و از خون کک میپرسد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35826/1/54 ر.ک: همان، ص54]</ref> | آخرین فصل کتاب، به ذکر نمونهها و نکتههای حاوی مضامین آموزشی مهم اختصاص یافته است. این نمونهها برگرفته از کتب ادبی مهمی چون البيان و التبيين [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، الأمالی قالی و [[سید مرتضی، علی بن حسین|شریف مرتضی]]، شرح نهجالبلاغة ابن ابیالحدید، زهر الآداب قیروانی و... است. به عنوان مثال [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] در البيان و التبيين از ابوبکر هذلی چنین نقل کرده است: نزد حسن بصری بودیم که وکیع بن ابوالاسود وارد شد و به حسن گفت: ای ابوسعید نظرت درباره خون کک که به لباس نماگزار برسد چیست؟ آیا میتواند در آن نماز بخواند. حسن گفت در تعجبم از کسی که مانند سگ خون مسلمین را مینوشد و از خون کک میپرسد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35826/1/54 ر.ک: همان، ص54]</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||