۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''فرحة الأديب «في الرد علی إبن السیرافي في شرح أبیات سیبویة»''' اثر اسود غندجانى، ابومحمد حسن بن احمد | '''فرحة الأديب «في الرد علی إبن السیرافي في شرح أبیات سیبویة»''' اثر [[اسود غندجانی، حسن بن احمد|اسود غندجانى، ابومحمد حسن بن احمد اعرابى]]، معروف به [[اسود غندجانی، حسن بن احمد|غندجانى]] (متوفی بعد از 430ق)، در انتقاد از [[سیرافی، یوسف بن حسن|ابن سیرافی]] و رد آنچه وی در شرح ابیات [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سیبویه]]، گفته است. | ||
غندجانی در نگارش کتاب، رویکرد و روش خاصی را برگزیده که تا پایان، به آن پایبند بوده و به هیچ وجه از آن عدول نکرده است. وی هر پاراگراف از کتاب را با توضیح آنچه ابن سیرافی در شرح خود گفته، آغاز کرده و سپس، آن را با مثال مناسبی در مورد آن موضوع، دنبال نموده و پیشنهاد کرده است که در همینجا متوقف شود. وی سخنان مربوط به ابن سیرافی را با عبارت «قال ابن السیرافی...» مشخص و مطالب و سخنان مربوط به خود را با حرف «س» علامتگذاری کرده و بعد از آن، به ارائه پاسخ علمی به سخنان ابن سیرافی پرداخته است<ref>ر.ک: مقدمه، ص22</ref>. | [[اسود غندجانی، حسن بن احمد|غندجانی]] در نگارش کتاب، رویکرد و روش خاصی را برگزیده که تا پایان، به آن پایبند بوده و به هیچ وجه از آن عدول نکرده است. وی هر پاراگراف از کتاب را با توضیح آنچه ابن سیرافی در شرح خود گفته، آغاز کرده و سپس، آن را با مثال مناسبی در مورد آن موضوع، دنبال نموده و پیشنهاد کرده است که در همینجا متوقف شود. وی سخنان مربوط به [[سیرافی، یوسف بن حسن|ابن سیرافی]] را با عبارت «قال ابن السیرافی...» مشخص و مطالب و سخنان مربوط به خود را با حرف «س» علامتگذاری کرده و بعد از آن، به ارائه پاسخ علمی به سخنان ابن سیرافی پرداخته است<ref>ر.ک: مقدمه، ص22</ref>. | ||
مثالهایی که در ابتدای هر پاسخ به کار برده شده، بین شعر و نثر، متفاوت و متنوع است. این مثالها بیشتر مربوط به ضربالمثلهای اعراب بوده که در پاورقیها، به این موضوع اشاره شده است. برخی موارد اندک نیز از مثلهای جدید بوده و به نظر میرسد نزدیک به یک سوم آنها، ساخته خود [[اسود غندجانی، حسن بن احمد|غندجانی]] باشد؛ چنانکه گاه ارائه نمونههای نثری، در صورتبندی و صیاغ شعری عرضه شده است. به عنوان مثال، در فقره (40)، مثالی که در «مجمع الأمثال» به صورت: «يسقي من کل يد بکأس» (از هر دستی جامی میدهد) ذکر شده، در کتاب به شکل شعر بیان شده است: | |||
'''يسقيه من کل ید بکاس/ فالقلب بین طمع ویاس''' (از هر دستی جامی به او میدهد در حالی که دل بین حرص و ناامیدی است) | '''يسقيه من کل ید بکاس/ فالقلب بین طمع ویاس''' (از هر دستی جامی به او میدهد در حالی که دل بین حرص و ناامیدی است) | ||
این مطلب زمانی قوت میگیرد که با مطالعه و بررسی مطالب کتاب، میتوان دریافت که بیشتر ضربالمثلهای مذکور در آن، در سایر کتب معروف مربوط به مثلها، یافت نمیشود<ref>همان</ref>. | این مطلب زمانی قوت میگیرد که با مطالعه و بررسی مطالب کتاب، میتوان دریافت که بیشتر ضربالمثلهای مذکور در آن، در سایر کتب معروف مربوط به مثلها، یافت نمیشود<ref>همان</ref>. | ||
طبق نظریه محقق کتاب، غندجانی در این اثر، روشی را برگزیده که خشم سایر علما و نویسندگان را برانگیخته و باعث شده است تا آنان تیرهای انتقاد خود را به سوی او، نشانه روند. وی دلیل این امر را انتقادات شدید او که گاه رنگ طعنه و به سخره گرفتن دارد، دانسته است<ref>همان، ص23</ref>. | طبق نظریه محقق کتاب، [[اسود غندجانی، حسن بن احمد|غندجانی]] در این اثر، روشی را برگزیده که خشم سایر علما و نویسندگان را برانگیخته و باعث شده است تا آنان تیرهای انتقاد خود را به سوی او، نشانه روند. وی دلیل این امر را انتقادات شدید او که گاه رنگ طعنه و به سخره گرفتن دارد، دانسته است<ref>همان، ص23</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||