فرحة الأديب «في الرد علی إبن السیرافي في شرح أبیات سیبویة»
| فرحة الأديب «في الرد علی إبن السیرافي في شرح أبیات سیبویة» | |
|---|---|
| پدیدآوران | اسود غندجانی، حسن بن احمد (نويسنده)
سلطانی، محمد علی (محقق) سیرافی، یوسف بن حسن (نویسنده) سیبویه، عمرو بن عثمان (نویسنده) |
| عنوانهای دیگر | ابیات سبیویه. شرح ** کتاب سیبویه |
| سال نشر | 13سده |
| چاپ | 1 |
| موضوع | سیرافی، یوسف بن حسن،۳۸۵ -۳۲۰ ق -- شرح ابیات سبیویه -- نقد و تفسیر,سیبویه، عمرو بن عثمان،؟۱۸۰ - ۱۴۸ ق -- کتاب سیبویه -- نقد و تفسیر,زبان عربی - صرف و نحو |
| زبان | عربی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | PJ ۶۱۵۱/س۹،ک۲۰ ۲۵۸۲ |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
فرحة الأديب «في الرد علی إبن السیرافي في شرح أبیات سیبویة» اثر اسود غندجانى، ابومحمد حسن بن احمد اعرابى، معروف به غندجانى (متوفی بعد از 430ق)، در انتقاد از ابن سیرافی و رد آنچه وی در شرح ابیات سیبویه، گفته است.
غندجانی در نگارش کتاب، رویکرد و روش خاصی را برگزیده که تا پایان، به آن پایبند بوده و به هیچ وجه از آن عدول نکرده است. وی هر پاراگراف از کتاب را با توضیح آنچه ابن سیرافی در شرح خود گفته، آغاز کرده و سپس، آن را با مثال مناسبی در مورد آن موضوع، دنبال نموده و پیشنهاد کرده است که در همینجا متوقف شود. وی سخنان مربوط به ابن سیرافی را با عبارت «قال ابن السیرافی...» مشخص و مطالب و سخنان مربوط به خود را با حرف «س» علامتگذاری کرده و بعد از آن، به ارائه پاسخ علمی به سخنان ابن سیرافی پرداخته است[۱].
مثالهایی که در ابتدای هر پاسخ به کار برده شده، بین شعر و نثر، متفاوت و متنوع است. این مثالها بیشتر مربوط به ضربالمثلهای اعراب بوده که در پاورقیها، به این موضوع اشاره شده است. برخی موارد اندک نیز از مثلهای جدید بوده و به نظر میرسد نزدیک به یک سوم آنها، ساخته خود غندجانی باشد؛ چنانکه گاه ارائه نمونههای نثری، در صورتبندی و صیاغ شعری عرضه شده است. به عنوان مثال، در فقره (40)، مثالی که در «مجمع الأمثال» به صورت: «يسقي من کل يد بکأس» (از هر دستی جامی میدهد) ذکر شده، در کتاب به شکل شعر بیان شده است:
| يسقيه من کل ید بکاس | فالقلب بین طمع ویاس |
(از هر دستی جامی به او میدهد در حالی که دل بین حرص و ناامیدی است)
این مطلب زمانی قوت میگیرد که با مطالعه و بررسی مطالب کتاب، میتوان دریافت که بیشتر ضربالمثلهای مذکور در آن، در سایر کتب معروف مربوط به مثلها، یافت نمیشود[۲].
طبق نظریه محقق کتاب، غندجانی در این اثر، روشی را برگزیده که خشم سایر علما و نویسندگان را برانگیخته و باعث شده است تا آنان تیرهای انتقاد خود را به سوی او، نشانه روند. وی دلیل این امر را انتقادات شدید او که گاه رنگ طعنه و به سخره گرفتن دارد، دانسته است[۳].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه کتاب.