۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '( ' به '(') |
||
| خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
در ادامۀ این معرفی نگاهی خواهیم انداخت به برخی از مقالات این کتاب: | در ادامۀ این معرفی نگاهی خواهیم انداخت به برخی از مقالات این کتاب: | ||
گفتار اول این کتاب با موضوع خطابه (در منطق)؛ «خطابه، یا سخنوری فنی است که شنونده را بدان بر منظوری ترغیب و به سخنی اقناع کنند و آن قیاسی مرکب از مقدمات مقبول یا مظنون باشد. از اینرو، خطابه به اعتبار مادۀ قیاس، یکی از صناعات خمس ( 1. برهان، 2. جدلف 3. خطابه، 4. شعر، 5. مغالطه) یا از فصول تسعۀ منطق بر شمار آمده است و این به پیروی از ارسطو یونانی است که نظراً «منطق» را فنّ اقناع یاد کرده و در کتاب «الخطابۀ» خود سخنوری را با اخلاق و سیاست مدن یا حکمت عملی مرتبط دانسته است». | گفتار اول این کتاب با موضوع خطابه (در منطق)؛ «خطابه، یا سخنوری فنی است که شنونده را بدان بر منظوری ترغیب و به سخنی اقناع کنند و آن قیاسی مرکب از مقدمات مقبول یا مظنون باشد. از اینرو، خطابه به اعتبار مادۀ قیاس، یکی از صناعات خمس (1. برهان، 2. جدلف 3. خطابه، 4. شعر، 5. مغالطه) یا از فصول تسعۀ منطق بر شمار آمده است و این به پیروی از ارسطو یونانی است که نظراً «منطق» را فنّ اقناع یاد کرده و در کتاب «الخطابۀ» خود سخنوری را با اخلاق و سیاست مدن یا حکمت عملی مرتبط دانسته است». | ||
گفتار ششم کتاب با موضوع حکیم ایرانشهری؛ ایرانشهری ابولعباس محمد بن محمد نیشابوری (سدۀ 3 هـ ق) که گذشته از کتاب دکتر محقق در شرح استادان رازی و علاوه بر یادداشت شادروان استاد [[همایی، جلالالدین|جلالالدین همایی]]، مقالۀ ممتّع دربارۀ ایرانشهری از شادوران استاد مجتبی مینوی است، که ما یکسره با استناد بر آن چیکدۀ سودمندی از نوشتههای ایشان فرا مینماییم: ایرانشهری یکی از فرزانگان گمنان ایران و «ایرانشهر» هم ولایت «ابرشهر» (نیشابور) باشد، استاد [[رازی، محمد بن زکریا|محمد زکریای رازی]] در حکمت مادی یا گیتیشناسی؛ چنان که [[ناصر خسرو]] گوید: «اصحاب هیولی چون ایرانشهری و [[رازی، محمد بن زکریا|محمد زکریا رازی]] و جز از ایشان گفتند که هیولی جوهری قدیم است و [[رازی، محمد بن زکریا|محمد بن زکریا]] پنج قدیم ثابت کرده است: یک هیولی، دو دیگر زمان، سه دیگر مکان، چهارم نفس و پنجم باری سبحانه ...». ایرانشهری، نمونۀ برجسته و والای راستین اندیشگری «فلسفی» در قالب بیان «دینی» است نه مانند متفکران جعال و قلاب اسماعیلی که شکل بیان کاذب «دینی ـ فلسفی» اَنیرانی را باب کردند. | گفتار ششم کتاب با موضوع حکیم ایرانشهری؛ ایرانشهری ابولعباس محمد بن محمد نیشابوری (سدۀ 3 هـ ق) که گذشته از کتاب دکتر محقق در شرح استادان رازی و علاوه بر یادداشت شادروان استاد [[همایی، جلالالدین|جلالالدین همایی]]، مقالۀ ممتّع دربارۀ ایرانشهری از شادوران استاد مجتبی مینوی است، که ما یکسره با استناد بر آن چیکدۀ سودمندی از نوشتههای ایشان فرا مینماییم: ایرانشهری یکی از فرزانگان گمنان ایران و «ایرانشهر» هم ولایت «ابرشهر» (نیشابور) باشد، استاد [[رازی، محمد بن زکریا|محمد زکریای رازی]] در حکمت مادی یا گیتیشناسی؛ چنان که [[ناصر خسرو]] گوید: «اصحاب هیولی چون ایرانشهری و [[رازی، محمد بن زکریا|محمد زکریا رازی]] و جز از ایشان گفتند که هیولی جوهری قدیم است و [[رازی، محمد بن زکریا|محمد بن زکریا]] پنج قدیم ثابت کرده است: یک هیولی، دو دیگر زمان، سه دیگر مکان، چهارم نفس و پنجم باری سبحانه ...». ایرانشهری، نمونۀ برجسته و والای راستین اندیشگری «فلسفی» در قالب بیان «دینی» است نه مانند متفکران جعال و قلاب اسماعیلی که شکل بیان کاذب «دینی ـ فلسفی» اَنیرانی را باب کردند. | ||