۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
| خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
نخستین و مهمترین کتابی که بخش اعظم اقوال و حکایتهای دقاق را در خود جای داده «رسالۀ قشریه» اثر شاگرد و داماد نامدار او، ابوالقاسم قشیری است. این کتاب با مقدمهای که به زندگی و اندیشههای دقاق پرداخته شده شروع میشود در ادامه دو رسالۀ عرفانی است که برای نخستین بار منتشر میشوند. رسالۀ نخست که به زبان فارسی نوشته شده مفصلتر است. در این رساله به مفاهیم مختلف عرفان و تصوف ـ از تعریف صوفی و تصوف تا آداب ظاهری و باطنی آن همچون توکل، زهد، رضا، یقین، طهارت، مرقعه، خانقاه، سماع و ... پرداخته شده است. رسالۀ دوم که به زبان عربی نوشته شده کوتاهتر است. این رساله نیز به مفاهیم گوناگون عرفان و تصوف اختصاص دارد. نویسندۀ رسالۀ فارسی را نمیشناسیم اما مؤلف رسالۀ عربی [[ابوعلی دقاق، حسن بن محمد|ابوعلی دقاق]]، عارف مشهور سدۀ چهارم و پنجم است. | نخستین و مهمترین کتابی که بخش اعظم اقوال و حکایتهای دقاق را در خود جای داده «رسالۀ قشریه» اثر شاگرد و داماد نامدار او، ابوالقاسم قشیری است. این کتاب با مقدمهای که به زندگی و اندیشههای دقاق پرداخته شده شروع میشود در ادامه دو رسالۀ عرفانی است که برای نخستین بار منتشر میشوند. رسالۀ نخست که به زبان فارسی نوشته شده مفصلتر است. در این رساله به مفاهیم مختلف عرفان و تصوف ـ از تعریف صوفی و تصوف تا آداب ظاهری و باطنی آن همچون توکل، زهد، رضا، یقین، طهارت، مرقعه، خانقاه، سماع و ... پرداخته شده است. رسالۀ دوم که به زبان عربی نوشته شده کوتاهتر است. این رساله نیز به مفاهیم گوناگون عرفان و تصوف اختصاص دارد. نویسندۀ رسالۀ فارسی را نمیشناسیم اما مؤلف رسالۀ عربی [[ابوعلی دقاق، حسن بن محمد|ابوعلی دقاق]]، عارف مشهور سدۀ چهارم و پنجم است. | ||
رسالۀ فارسی در نسخۀ خطی پیش از رسالۀ عربی جای دارد و مفصلتر از رسالۀ عربی است و جمعاً شامل هفتاد و هفت ورق است که برگ چپ صفحۀ آخر سفید است و رسالۀ فارسی در برگ راست خاتمه یافته است. هر برگ رساله دوازده و گاه سیزده سطر است. تنها نسخۀ شناخته شدۀ این رساله در کتابخانۀ ظاهریۀ دمشق نگهداری میشود. موضوع و محتوای رسالۀ فارسی عرفان و تصوف است. مؤلف در آغاز میگوید که این رساله را به تقاضای دوستانی فرآهم آورده که «از سر صدق مدتها بود تا طبع این ضعیف را تقاضا میکردند تا جمعی سازم در طریقت و حالات اهل حقیقت». وی سپس فصلی در باب تعریف صوفی و فضیلت صوفیان میآورد و سخنان برخی از مشایخ را در این باره نقل میکند. شبلی، حلاج، بایزید، معروف کرخی، ابوحفص نیشابوری و امام جعفر صادق (ع) از جمله کسانی هستند که تعریفشان از تصوف در این فصل آمده است. مؤلف به نقل این تعارف اکتفا نمیکند و با بررسی آنها ده ویژگی یا صفت برای صوفی واقعی قائل میشود. مؤلف سخن خود را به آیه و حدیث و گفتار بزرگان و گاه حکایتی در باب ایشان میآراید. وی پس از بیان ویژگیهای صوفی و فضیلتهای صوفیان و برتری آنان بر دیگران که در واقع حکم مقدمه رساله را دارد، وارد اصل بحث خود میشود و فهرست مطالب رساله را بیان میکند. شیوۀ مؤلف بدینگونه است که در آغاز هر فصل در باب اهمیت موضوع مورد بحث سخن میگوید و گاه آیه یا حدیثی مرتبط با آن را نیز میآورد و سپس با ذکر سخنان و احوال و حکایتهای متناسب، موضوع را شرح و بسط میدهد. برخی نکات در باب طرز معاشرت صوفیان با یکدیگر و ... هم در متن آمده که از نظر اجتماعی و تاریخی اهمیت دارد. | رسالۀ فارسی در نسخۀ خطی پیش از رسالۀ عربی جای دارد و مفصلتر از رسالۀ عربی است و جمعاً شامل هفتاد و هفت ورق است که برگ چپ صفحۀ آخر سفید است و رسالۀ فارسی در برگ راست خاتمه یافته است. هر برگ رساله دوازده و گاه سیزده سطر است. تنها نسخۀ شناخته شدۀ این رساله در کتابخانۀ ظاهریۀ دمشق نگهداری میشود. موضوع و محتوای رسالۀ فارسی عرفان و تصوف است. مؤلف در آغاز میگوید که این رساله را به تقاضای دوستانی فرآهم آورده که «از سر صدق مدتها بود تا طبع این ضعیف را تقاضا میکردند تا جمعی سازم در طریقت و حالات اهل حقیقت». وی سپس فصلی در باب تعریف صوفی و فضیلت صوفیان میآورد و سخنان برخی از مشایخ را در این باره نقل میکند. شبلی، حلاج، بایزید، معروف کرخی، ابوحفص نیشابوری و امام جعفر صادق(ع) از جمله کسانی هستند که تعریفشان از تصوف در این فصل آمده است. مؤلف به نقل این تعارف اکتفا نمیکند و با بررسی آنها ده ویژگی یا صفت برای صوفی واقعی قائل میشود. مؤلف سخن خود را به آیه و حدیث و گفتار بزرگان و گاه حکایتی در باب ایشان میآراید. وی پس از بیان ویژگیهای صوفی و فضیلتهای صوفیان و برتری آنان بر دیگران که در واقع حکم مقدمه رساله را دارد، وارد اصل بحث خود میشود و فهرست مطالب رساله را بیان میکند. شیوۀ مؤلف بدینگونه است که در آغاز هر فصل در باب اهمیت موضوع مورد بحث سخن میگوید و گاه آیه یا حدیثی مرتبط با آن را نیز میآورد و سپس با ذکر سخنان و احوال و حکایتهای متناسب، موضوع را شرح و بسط میدهد. برخی نکات در باب طرز معاشرت صوفیان با یکدیگر و ... هم در متن آمده که از نظر اجتماعی و تاریخی اهمیت دارد. | ||
نثر فارسی رساله، در مجموع، شبیه به نثرهای صوفیانۀ حدود قرن هشتم است. مؤلف به ایجاز گرایش دارد. این ویژگی در سخنان نقل شده از عارفان نمود بیشتری دارد. مؤلف به آرایههای ادبی و صنعتگری تمایلی ندارد و اگر از چند مورد معدود اضافۀ تشبیهی و استعارههای متداول و کنابیههای رایج هجون «بند کاهلی گشادن»، «شکفتن گل جِدّ» و ... صرفنظر کنیم آرایه و صنعتی در متن دیده نمیشود. تمایل مؤلف به استفاده از واژههای عربی آشکار است. برخی ویژگیهای واژگانی سبک خراسانی مانند به کار بردن «با» به معنی «به» هم در متن دیده میشود. | نثر فارسی رساله، در مجموع، شبیه به نثرهای صوفیانۀ حدود قرن هشتم است. مؤلف به ایجاز گرایش دارد. این ویژگی در سخنان نقل شده از عارفان نمود بیشتری دارد. مؤلف به آرایههای ادبی و صنعتگری تمایلی ندارد و اگر از چند مورد معدود اضافۀ تشبیهی و استعارههای متداول و کنابیههای رایج هجون «بند کاهلی گشادن»، «شکفتن گل جِدّ» و ... صرفنظر کنیم آرایه و صنعتی در متن دیده نمیشود. تمایل مؤلف به استفاده از واژههای عربی آشکار است. برخی ویژگیهای واژگانی سبک خراسانی مانند به کار بردن «با» به معنی «به» هم در متن دیده میشود. | ||