پرش به محتوا

دو رسالۀ عرفانی از مؤلفی ناشناخته و ابوعلی دقاق: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURدو رسالۀ عرفانی از مؤلفی ناشناخته و ابوعلی دقاقJ1.jpg | عنوان =دو رسالۀ عرفانی از مؤلفی ناشناخته و ابوعلی دقاق | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = ابوعلی‌ دقا‌ق‌، حسن‌ بن‌ محمد (نویسنده) [[نویسنده گمنام]...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''دو رسالۀ عرفانی از مؤلفی ناشناخته و ابوعلی دقاق'''  تألیف مؤلفی ناشناخته و ابوعلی دقاق، با تصحیح و توضیح جمشید جعفری جزه، این کتاب با مقدمه‌ای که به زندگی و اندیشه‌های دقاق پرداخته شده شروع می‌شود در ادامه دو رسالۀ عرفانی است که برای نخستین بار منتشر می‌شوند.
'''دو رسالۀ عرفانی از مؤلفی ناشناخته و ابوعلی دقاق'''  تألیف مؤلفی ناشناخته و [[ابوعلی‌ دقا‌ق‌، حسن‌ بن‌ محمد|ابوعلی دقاق]]، با تصحیح و توضیح [[جعفری جزه، جمشید|جمشید جعفری جزه]]، این کتاب با مقدمه‌ای که به زندگی و اندیشه‌های دقاق پرداخته شده شروع می‌شود در ادامه دو رسالۀ عرفانی است که برای نخستین بار منتشر می‌شوند.


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
ابوعلی دقاق از مشایخ بزرگ تصوف خراسان در قرن چهارم و پنجم هجری است که تاکنون اثری مستقل از وی به دست نیامده و اقوال پراکنده‌ای از او در متون عرفانی از قبیل رسالۀ قشیریه، تذکرۀ‌الاولیاء، کشف‌المحجوب، کشف‌الأسرار و نفخات‌الأنس نقل شده است.
[[ابوعلی‌ دقا‌ق‌، حسن‌ بن‌ محمد|ابوعلی دقاق]] از مشایخ بزرگ تصوف خراسان در قرن چهارم و پنجم هجری است که تاکنون اثری مستقل از وی به دست نیامده و اقوال پراکنده‌ای از او در متون عرفانی از قبیل [[الرسالة القشيرية|رسالۀ قشیریه]]، [[تذکرة الأولیاء|تذکرۀ‌الاولیاء]]، [[كشف المحجوب (تصنیف)|کشف‌المحجوب]]، [[كشف الأسرار و عدة الأبرار|کشف‌الأسرار]] و [[نفحات الأنس|نفحات‌الأنس]] نقل شده است.


ابوعلی حسن بن علی بن محمد بن اسحاق بن عبدالرحیم بن احمد، معروف به دقاق، از آن رو به این لقب نامیده شده که پدرش آردفروش بوده است. ابوعلی دقاق در نیشابور به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی خود را در همان شهر به پایان برد و در نحو عربی سرآمد همه شد و به ابوعلی نحوی شهرت یافت. وی سپس به علوم اصول پرداخت و بعد از آن به مرو رفت تا در علم فقه تحصیل کند. سفر دقاق به مرو هر انگیزه‌ای داشت، موجب کامیابی و توفیق او شد. او در دوران اقامت در مرو، علاوه بر اینکه در علم فقه به کمال رسید، از محضر محدّثان نامدار خراسان نیز بهره‌مند شد. ظاهراً گرایش عمیق او به تصوف و عرفان در همان سال‌های اقامت در مور آشکار شده است؛ ولی دربارۀ جزئیات زندگی معنوی او در ابتدای سیر و سلوکش چندان اطلاعی در دست نیست.
[[ابوعلی‌ دقا‌ق‌، حسن‌ بن‌ محمد|ابوعلی حسن بن علی بن محمد بن اسحاق بن عبدالرحیم بن احمد]]، معروف به دقاق، از آن رو به این لقب نامیده شده که پدرش آردفروش بوده است. ابوعلی دقاق در نیشابور به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی خود را در همان شهر به پایان برد و در نحو عربی سرآمد همه شد و به ابوعلی نحوی شهرت یافت. وی سپس به علوم اصول پرداخت و بعد از آن به مرو رفت تا در علم فقه تحصیل کند. سفر دقاق به مرو هر انگیزه‌ای داشت، موجب کامیابی و توفیق او شد. او در دوران اقامت در مرو، علاوه بر اینکه در علم فقه به کمال رسید، از محضر محدّثان نامدار خراسان نیز بهره‌مند شد. ظاهراً گرایش عمیق او به تصوف و عرفان در همان سال‌های اقامت در مور آشکار شده است؛ ولی دربارۀ جزئیات زندگی معنوی او در ابتدای سیر و سلوکش چندان اطلاعی در دست نیست.


دقاق در تصوف به مقامی بلند رسید و بزرگان از همه جا در مجلس وعظ او حاضر می‌شدند. مجالس وعظ و ارشاد دقاق بسیار پر جاذبه بوده است. دقاق در همان حال به شهرهای دیگر خراسان از جمله مرو و نسا رفت و آمد می‌کرده و در نقاط مختلف به وعظ و ارشاد می‌پرداخته است.
[[ابوعلی‌ دقا‌ق‌، حسن‌ بن‌ محمد|دقاق]] در تصوف به مقامی بلند رسید و بزرگان از همه جا در مجلس وعظ او حاضر می‌شدند. مجالس وعظ و ارشاد دقاق بسیار پر جاذبه بوده است. دقاق در همان حال به شهرهای دیگر خراسان از جمله مرو و نسا رفت و آمد می‌کرده و در نقاط مختلف به وعظ و ارشاد می‌پرداخته است.


از ارشاراتی که در منابع آمده می‌توان پی‌برد که دقاق در واپسین روزهای زندگی‌اش دچار شوریدگی و آشفتگی بوده و از همین رو وعظ‌های پرشور او جای خود را به سخنانی ابهام‌آمیز داده است. ابوعلی دقاق در ذی‌حجه یا ذی‌قعدۀ سال 405 هـ.ق در شهر نیشابور درگذشت. در برخی منابع سال وفات او را 406 ذکر کرده‌اند که درست به نظر نمی‌رسد. دقاق در شهر نیشابور دفن شد.
از ارشاراتی که در منابع آمده می‌توان پی‌برد که دقاق در واپسین روزهای زندگی‌اش دچار شوریدگی و آشفتگی بوده و از همین رو وعظ‌های پرشور او جای خود را به سخنانی ابهام‌آمیز داده است. ابوعلی دقاق در ذی‌حجه یا ذی‌قعدۀ سال 405 هـ.ق در شهر نیشابور درگذشت. در برخی منابع سال وفات او را 406 ذکر کرده‌اند که درست به نظر نمی‌رسد. دقاق در شهر نیشابور دفن شد.


نخستین و مهم‌ترین کتابی که بخش اعظم اقوال و حکایت‌های دقاق را در خود جای داده «رسالۀ قشریه» اثر شاگرد و داماد نامدار او، ابوالقاسم قشیری است. این کتاب با مقدمه‌ای که به زندگی و اندیشه‌های دقاق پرداخته شده شروع می‌شود در ادامه دو رسالۀ عرفانی است که برای نخستین بار منتشر می‌شوند. رسالۀ نخست که به زبان فارسی نوشته شده مفصل‌تر است. در این رساله به مفاهیم مختلف عرفان و تصوف ـ از تعریف صوفی و تصوف تا آداب ظاهری و باطنی آن همچون توکل، زهد، رضا، یقین، طهارت، مرقعه، خانقاه، سماع و ... پرداخته شده است. رسالۀ دوم که به زبان عربی نوشته شده کوتاه‌تر است. این رساله نیز به مفاهیم گوناگون عرفان و تصوف اختصاص دارد. نویسندۀ رسالۀ فارسی را نمی‌شناسیم اما مؤلف رسالۀ عربی ابوعلی دقاق، عارف مشهور سدۀ چهارم و پنجم است.
نخستین و مهم‌ترین کتابی که بخش اعظم اقوال و حکایت‌های دقاق را در خود جای داده «رسالۀ قشریه» اثر شاگرد و داماد نامدار او، ابوالقاسم قشیری است. این کتاب با مقدمه‌ای که به زندگی و اندیشه‌های دقاق پرداخته شده شروع می‌شود در ادامه دو رسالۀ عرفانی است که برای نخستین بار منتشر می‌شوند. رسالۀ نخست که به زبان فارسی نوشته شده مفصل‌تر است. در این رساله به مفاهیم مختلف عرفان و تصوف ـ از تعریف صوفی و تصوف تا آداب ظاهری و باطنی آن همچون توکل، زهد، رضا، یقین، طهارت، مرقعه، خانقاه، سماع و ... پرداخته شده است. رسالۀ دوم که به زبان عربی نوشته شده کوتاه‌تر است. این رساله نیز به مفاهیم گوناگون عرفان و تصوف اختصاص دارد. نویسندۀ رسالۀ فارسی را نمی‌شناسیم اما مؤلف رسالۀ عربی [[ابوعلی‌ دقا‌ق‌، حسن‌ بن‌ محمد|ابوعلی دقاق]]، عارف مشهور سدۀ چهارم و پنجم است.


رسالۀ فارسی در نسخۀ خطی پیش از رسالۀ عربی جای دارد و مفصل‌تر از رسالۀ عربی است و جمعاً شامل هفتاد و هفت ورق است که برگ چپ صفحۀ آخر سفید است و رسالۀ فارسی در برگ راست خاتمه یافته است. هر برگ رساله دوازده و گاه سیزده سطر است. تنها نسخۀ شناخته‌ شدۀ این رساله در کتابخانۀ ظاهریۀ دمشق نگهداری می‌شود. موضوع و محتوای رسالۀ فارسی عرفان و تصوف است. مؤلف در آغاز می‌گوید که این رساله را به تقاضای دوستانی فرآهم آورده که «از سر صدق مدت‌ها بود تا طبع این ضعیف را تقاضا می‌کردند تا جمعی سازم در طریقت و حالات اهل حقیقت». وی سپس فصلی در باب تعریف صوفی و فضیلت صوفیان می‌آورد و سخنان برخی از مشایخ را در این باره نقل می‌کند. شبلی، حلاج، بایزید، معروف کرخی، ابوحفص نیشابوری و امام جعفر صادق (ع) از جمله کسانی هستند که تعریف‌شان از تصوف در این فصل آمده است. مؤلف به نقل این تعارف اکتفا نمی‌کند و با بررسی آنها ده ویژگی یا صفت برای صوفی واقعی قائل می‌شود. مؤلف سخن خود را به آیه و حدیث و گفتار بزرگان و گاه حکایتی در باب ایشان می‌آراید. وی پس از بیان ویژگی‌های صوفی و فضیلت‌های صوفیان و برتری آنان بر دیگران که در واقع حکم مقدمه رساله را دارد، وارد اصل بحث خود می‌شود و فهرست مطالب رساله را بیان می‌کند.  شیوۀ مؤلف بدین‌گونه است که در آغاز هر فصل در باب اهمیت موضوع مورد بحث سخن می‌گوید و گاه آیه یا حدیثی مرتبط با آن را نیز می‌آورد و سپس با ذکر سخنان و احوال و حکایت‌های متناسب، موضوع را شرح و بسط می‌دهد. برخی نکات در باب طرز معاشرت صوفیان با یکدیگر و ... هم در متن آمده که از نظر اجتماعی و تاریخی اهمیت دارد.
رسالۀ فارسی در نسخۀ خطی پیش از رسالۀ عربی جای دارد و مفصل‌تر از رسالۀ عربی است و جمعاً شامل هفتاد و هفت ورق است که برگ چپ صفحۀ آخر سفید است و رسالۀ فارسی در برگ راست خاتمه یافته است. هر برگ رساله دوازده و گاه سیزده سطر است. تنها نسخۀ شناخته‌ شدۀ این رساله در کتابخانۀ ظاهریۀ دمشق نگهداری می‌شود. موضوع و محتوای رسالۀ فارسی عرفان و تصوف است. مؤلف در آغاز می‌گوید که این رساله را به تقاضای دوستانی فرآهم آورده که «از سر صدق مدت‌ها بود تا طبع این ضعیف را تقاضا می‌کردند تا جمعی سازم در طریقت و حالات اهل حقیقت». وی سپس فصلی در باب تعریف صوفی و فضیلت صوفیان می‌آورد و سخنان برخی از مشایخ را در این باره نقل می‌کند. شبلی، حلاج، بایزید، معروف کرخی، ابوحفص نیشابوری و امام جعفر صادق (ع) از جمله کسانی هستند که تعریف‌شان از تصوف در این فصل آمده است. مؤلف به نقل این تعارف اکتفا نمی‌کند و با بررسی آنها ده ویژگی یا صفت برای صوفی واقعی قائل می‌شود. مؤلف سخن خود را به آیه و حدیث و گفتار بزرگان و گاه حکایتی در باب ایشان می‌آراید. وی پس از بیان ویژگی‌های صوفی و فضیلت‌های صوفیان و برتری آنان بر دیگران که در واقع حکم مقدمه رساله را دارد، وارد اصل بحث خود می‌شود و فهرست مطالب رساله را بیان می‌کند.  شیوۀ مؤلف بدین‌گونه است که در آغاز هر فصل در باب اهمیت موضوع مورد بحث سخن می‌گوید و گاه آیه یا حدیثی مرتبط با آن را نیز می‌آورد و سپس با ذکر سخنان و احوال و حکایت‌های متناسب، موضوع را شرح و بسط می‌دهد. برخی نکات در باب طرز معاشرت صوفیان با یکدیگر و ... هم در متن آمده که از نظر اجتماعی و تاریخی اهمیت دارد.