التحفة الجسيمة في ذكر حليمة و يليه جزء فيه حديث حليمة السعدية: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: واگردانی دستی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''التحفة الجسيمة في ذكر حليمة و يليه جزء فيه حديث حليمة السعدية'''، مجموعه 2 رساله از 2 دانشور جداگانه درباره اسلام آوردن، زندگی و احوال «حلیمه سعدیه» (مادر رضاعی پیامبر(ص)) است که توضیح آن خواهد آمد. پژوهشگر معاصر، [[محمد بن محمد علوان]]، این کتاب را تصحیح و تحقیق کرده و مقدمه و تعلیقاتی ارزشمند را بر آن افزوده و شخصیت و آثار پدیدآورندگان و نیز ویژگی‌ها و روش رساله‌ها را شناسانده است.
'''التحفة الجسيمة في ذكر حليمة و يليه جزء فيه حديث حليمة السعدية'''، مجموعه 2 رساله از 2 دانشور جداگانه درباره اسلام آوردن، زندگی و احوال «حلیمه سعدیه» (مادر رضاعی پیامبر(ص)) است که توضیح آن خواهد آمد. پژوهشگر معاصر، [[علوان‌، محمد|محمد بن محمد علوان]]، این کتاب را تصحیح و تحقیق کرده و مقدمه و تعلیقاتی ارزشمند را بر آن افزوده و شخصیت و آثار پدیدآورندگان و نیز ویژگی‌ها و روش رساله‌ها را شناسانده است.


==التحفة الجسيمة في ذكر حليمة==
==التحفة الجسيمة في ذكر حليمة==
این رساله از آثار حافظ، محدث، لغوى، مورخ، شاعر و نسب‌شناس قرن هشتم هجری قمری، [[ابوعبدالله علاءالدین بن قلیچ بکجری مُغلطای]]، مشهور به [[حافظ مغلطای]] (متوفای 762ق)، است که فضائل حلیمه سعدیه و اسلام و ایمان وی را تبیین می‌کند و ادعای دشمنان را مردود می‌داند.
این رساله از آثار حافظ، محدث، لغوى، مورخ، شاعر و نسب‌شناس قرن هشتم هجری قمری، [[مغلطای بن قلیچ|ابوعبدالله علاءالدین بن قلیچ بکجری مُغلطای]]، مشهور به [[مغلطای بن قلیچ|حافظ مغلطای]] (متوفای 762ق)، است که فضائل حلیمه سعدیه و اسلام و ایمان وی را تبیین می‌کند و ادعای دشمنان را مردود می‌داند.
* [[محمد بن محمد علوان]]، از [[حافظ مغلطای]] در کتاب [[الزهر الباسم في سيرة أبي‌القاسم]]، چنین نقل کرده است: سخن برخی از متأخران درباره حلیمه که مدعی شده‌اند اسلامش ثابت نشده، خوب نیست و من رساله جداگانه‌ای درباره او به نام «التحفة الجسيمة في ذكر حليمة» تنظیم کردم و در آن برای اثبات درستی و صحت اسلام حلیمه، استدلال آوردم و کلام شاذّ مخالفان را ردّ کردم<ref>ر.ک: قبل از مقدمه نویسنده، ص3</ref>.
* [[محمد بن محمد علوان]]، از [[مغلطای بن قلیچ|حافظ مغلطای]] در کتاب [[الزهر الباسم في سيرة أبي‌القاسم]]، چنین نقل کرده است: سخن برخی از متأخران درباره حلیمه که مدعی شده‌اند اسلامش ثابت نشده، خوب نیست و من رساله جداگانه‌ای درباره او به نام «التحفة الجسيمة في ذكر حليمة» تنظیم کردم و در آن برای اثبات درستی و صحت اسلام حلیمه، استدلال آوردم و کلام شاذّ مخالفان را ردّ کردم<ref>ر.ک: قبل از مقدمه نویسنده، ص3</ref>.
* حلیمه سعدیه بعد از نبوت، بر پیامبر اکرم(ص) وارد شد و اسلام آورد و بیعت کرد و شوهرش حارث هم مسلمان شد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص92</ref>.
* حلیمه سعدیه بعد از نبوت، بر پیامبر اکرم(ص) وارد شد و اسلام آورد و بیعت کرد و شوهرش حارث هم مسلمان شد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص92</ref>.


==جزء فيه حديث حليمة السعدية==
==جزء فيه حديث حليمة السعدية==
* این رساله مختصر از آثار محدّث و قاضی قرن پنجم هجری قمری، [[ابوالحسن محمد بن علی بن محمد بن صخر بصری]] (متوفای 443ق)، است که روایتی طولانی را درباره این بانوی سعادتمند نقل می‌کند.
* این رساله مختصر از آثار محدّث و قاضی قرن پنجم هجری قمری، [[بصری، محمد بن علی|ابوالحسن محمد بن علی بن محمد بن صخر بصری]] (متوفای 443ق)، است که روایتی طولانی را درباره این بانوی سعادتمند نقل می‌کند.
* [[محمد بن محمد علوان]]، تأکید کرده است: به نظرم رسید که شایسته است به «التحفة الجسيمة في ذكر حليمة»، جزء نفیسی را ضمیمه کنم که در آن، حدیث حلیمه سعدیه آمده و [[ابوالحسن محمد بن صخر بصری]]، آن را روایت کرده و تاکنون منتشر نشده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص6</ref>.
* [[علوان‌، محمد|محمد بن محمد علوان]]، تأکید کرده است: به نظرم رسید که شایسته است به «التحفة الجسيمة في ذكر حليمة»، جزء نفیسی را ضمیمه کنم که در آن، حدیث حلیمه سعدیه آمده و [[بصری، محمد بن علی|ابوالحسن محمد بن صخر بصری]]، آن را روایت کرده و تاکنون منتشر نشده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص6</ref>.
* با سند نقل کرده است از عبدالله بن عباس که گفت: حلیمه بنت ابی‌ذؤیب (حلیمه سعدیه) که به پیامبر(ص) شیر داد، می‌گفت: زمانی که دوره شیر دادن به رسول خدا(ص) تمام شد و او را از شیر گرفتم، زبان باز کرد و سخنی شگفت گفت؛ «الله أكبر كبيراً و الحمد لله كثيراً و سبحان الله بكرة و أصيلاً»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص121-122</ref>.
* با سند نقل کرده است از عبدالله بن عباس که گفت: حلیمه بنت ابی‌ذؤیب (حلیمه سعدیه) که به پیامبر(ص) شیر داد، می‌گفت: زمانی که دوره شیر دادن به رسول خدا(ص) تمام شد و او را از شیر گرفتم، زبان باز کرد و سخنی شگفت گفت؛ «الله أكبر كبيراً و الحمد لله كثيراً و سبحان الله بكرة و أصيلاً»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص121-122</ref>.