۱۱۳٬۰۴۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'اهل بیت' به 'اهلبیت') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شریفالرضی، محمد بن حسین' به 'شریف رضی، محمد بن حسین') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
کتاب آشنایی با نهجالبلاغه در یک جلد و به زبان فارسی نوشته شده است، در نوشتار این نویسنده، به ویژه در این کتاب چیزی از مغلق نویسی و ابهام زایی نمیبینیم و نگارشی ساده و روان را در کار تإلیف کرده است. و همینکه کتاب را برای جوانان تدوین کرده است نشان از آن دارد که هیچ امر مبهم و مغلقی در آن دیده نمیشود زیرا عامداً سادهنویسی را در این اثر پیشه کرده است، گر چه نویسنده در مجموع جز به ندرت سادهنویسی را روال کار خود ساخته و از دشوار نویسی هم پرهیز میکند و هم انتقاد. | کتاب آشنایی با نهجالبلاغه در یک جلد و به زبان فارسی نوشته شده است، در نوشتار این نویسنده، به ویژه در این کتاب چیزی از مغلق نویسی و ابهام زایی نمیبینیم و نگارشی ساده و روان را در کار تإلیف کرده است. و همینکه کتاب را برای جوانان تدوین کرده است نشان از آن دارد که هیچ امر مبهم و مغلقی در آن دیده نمیشود زیرا عامداً سادهنویسی را در این اثر پیشه کرده است، گر چه نویسنده در مجموع جز به ندرت سادهنویسی را روال کار خود ساخته و از دشوار نویسی هم پرهیز میکند و هم انتقاد. | ||
در این کتاب برای آنان که اثر مطوّل [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] ایشان را مرعوب میکند و از بابت دشواری و عظمت، هول و هراس در دلشان میافکند نوشتاری ساده و فراگیر را برساخته و به سادهترین وجه ممکن از محتویّات آن کتاب ارزنده چیزهایی را روایت کرده که خواندن آن میتواند شمایی کلّی و نمایی عالی از آن را به دست بدهد. | در این کتاب برای آنان که اثر مطوّل [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] ایشان را مرعوب میکند و از بابت دشواری و عظمت، هول و هراس در دلشان میافکند نوشتاری ساده و فراگیر را برساخته و به سادهترین وجه ممکن از محتویّات آن کتاب ارزنده چیزهایی را روایت کرده که خواندن آن میتواند شمایی کلّی و نمایی عالی از آن را به دست بدهد. | ||
کتاب آشنایی با نهجالبلاغه از بابت حجم مختصر است ولی در همین اختصار بیان گویا و توانایی در معرّفی نهجالبلاغه دارد. مقدّمهای مختصر سرآغاز کتاب است و بعد از آن دو معرّفی خلاصه ولی نغز و گویا دیده میشود، نخست معرّفی [[ | کتاب آشنایی با نهجالبلاغه از بابت حجم مختصر است ولی در همین اختصار بیان گویا و توانایی در معرّفی نهجالبلاغه دارد. مقدّمهای مختصر سرآغاز کتاب است و بعد از آن دو معرّفی خلاصه ولی نغز و گویا دیده میشود، نخست معرّفی [[شریف رضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] جمع کننده و مؤلّف نهجالبلاغه و دیگر [[امام علی علیهالسلام|امام علی]] که هم نیازی به معرّفی ندارد و هم نمیتوان آن را معرّفی نکرد، گرچه هر تعریفی از او نیمه و خام خواهد بود، مگر آنکه مولاناوار بر این باشیم که «مادح خورشید مدّاح خود است» و البتّه که دقیقاً همین گونه است. | ||
بعد از این دو معرّفیِ ساده و کوتاه بخشِ «بخشهای نهجالبلاغه» در پیش روست و بعد از آن استقبال از «موضوعات مهم نهجالبلاغه» مطرح میشود. بعد از آن اصول و فروع دین را از منظر نهجالبلاغه بررسی میکند و در آخر در دو بخش یکی به شروح و تفاسیر نهجالبلاغه و یکی هم به ترجمههای آن میپردازد. | بعد از این دو معرّفیِ ساده و کوتاه بخشِ «بخشهای نهجالبلاغه» در پیش روست و بعد از آن استقبال از «موضوعات مهم نهجالبلاغه» مطرح میشود. بعد از آن اصول و فروع دین را از منظر نهجالبلاغه بررسی میکند و در آخر در دو بخش یکی به شروح و تفاسیر نهجالبلاغه و یکی هم به ترجمههای آن میپردازد. | ||
نویسنده در بخشی از مقدّمه مینویسد: سخنان امام علی(ع) به سان وحی الهی و دانش نبوی است. سنگین و وزین، بلند و دست نیافتنی، شکیل و زیبا و خوش تراش، نرم و لطیف و آرامبخش، صیقلی و جلا یافته، نغز و مغز و پرمعنی. و به سان قرآن دارای ظاهر و باطن، کلماتی پیچیده و تأمّل کردنی، لایه دار و عمیق. این سخنان ژرف و عمیق از روح بلند و خروشانی برخاسته که خود نیز در عالم بشری ناشناخته است. کسی تا کنون جز خدا و رسول خدا(ص) ماهیّتش را نشناخته و به گستردگی، عمق و ژرفای آن راه پیدا نکرده است. او و کلمات و سخنانش هماره ژرف و عمیق، گسترده و دست نیافتنی، بلند و بلیغ، جامع و جاودان بوده و خواهد بود<ref>مقدمه، صص 8-7</ref>. نویسنده خود در بارهی این اثر هم مینویسد: ما در این کتاب چنانکه اشاره شد برآنیم تا با زبانی ساده از این کتاب بیمانند بگوئیم و اجمالاً مطالب آنرا و آنچه که دربارهی آن است را برای دوستان جوان و نوجوان ترسیم نمائیم <ref>مقدمه، ص 10</ref>. | نویسنده در بخشی از مقدّمه مینویسد: سخنان امام علی(ع) به سان وحی الهی و دانش نبوی است. سنگین و وزین، بلند و دست نیافتنی، شکیل و زیبا و خوش تراش، نرم و لطیف و آرامبخش، صیقلی و جلا یافته، نغز و مغز و پرمعنی. و به سان قرآن دارای ظاهر و باطن، کلماتی پیچیده و تأمّل کردنی، لایه دار و عمیق. این سخنان ژرف و عمیق از روح بلند و خروشانی برخاسته که خود نیز در عالم بشری ناشناخته است. کسی تا کنون جز خدا و رسول خدا(ص) ماهیّتش را نشناخته و به گستردگی، عمق و ژرفای آن راه پیدا نکرده است. او و کلمات و سخنانش هماره ژرف و عمیق، گسترده و دست نیافتنی، بلند و بلیغ، جامع و جاودان بوده و خواهد بود<ref>مقدمه، صص 8-7</ref>. نویسنده خود در بارهی این اثر هم مینویسد: ما در این کتاب چنانکه اشاره شد برآنیم تا با زبانی ساده از این کتاب بیمانند بگوئیم و اجمالاً مطالب آنرا و آنچه که دربارهی آن است را برای دوستان جوان و نوجوان ترسیم نمائیم <ref>مقدمه، ص 10</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
آشنایی با نهجالبلاغه در عین اختصار به بسیاری مسائل پرداخته و کلّیّتی از کتاب وزین [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] را به نمایش در آورده است. در نخستین گام از بابت سپاس به معرّفی [[ | آشنایی با نهجالبلاغه در عین اختصار به بسیاری مسائل پرداخته و کلّیّتی از کتاب وزین [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] را به نمایش در آورده است. در نخستین گام از بابت سپاس به معرّفی [[شریف رضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] پرداخته و به معرّفی او برای جوانان اهتمام نموده است تا جوانان بدانند که این کتاب گرانسنگ تألیف این دانشمند با فضیلت است و نه چنانکه برخی آن را نوشتهی [[امام علی علیهالسلام|امام علی]] میدانند. نویسنده بعد از توصیف [[شریف رضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] و بیان قدرتمندی او در دانشها و معنویت در انتها به سخنان او اشاره میکند که به کار تدوین [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] مربوط میشود. این نام را [[شریف رضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] خود انتخاب کرده و دلیل آن هم از زبان خود او چنین است: کتاب را [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] نامیدم. چه، درهای بلاغت را برای بیننده میگشاید و مطلوبش را بدو نزدیک مینماید. هرچه دانشمند و دانش آموز بخواهد در آن هست و مطلوب بلیغ و زاهد در آن موجود و نمایان است و در اثنای آن سخنان شیواست که در توحید و عدل خداست، و پاک دانستن او از همانندی به آفریدگان که نشانندهی سوزش تشنگی است و داروی بیماران، و زدایندهی هر شبههای از دلهای آنان <ref>متن، ص 16</ref>. | ||
بعد از معرّفی [[ | بعد از معرّفی [[شریف رضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] معرّفی [[امام علی علیهالسلام|امام علی]] به اختصار ولی گرانسنگ صورت گرفته است. شاید عبارتی کوتاه از این بخش در بیان موقعیّت آن حضرت بسنده باشد که گفت: [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] چنانکه از روایات و متن تاریخ معلوم است بزرگترین و بهترین شاگرد مکتب اسلام است. مستقیماً و بی واسطه از رسول خدا(ص) تعلیم گرفته و تحت نظر آن جناب لحظه به لحظه تربیت میشده است. کلماتی که رسول خدا(ص) دربارهی [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] بیان داشته حکایت از بزرگی و عظمت او دارد و مینماید که تمامیّت اسلام در وی متجلّی است و اگر قرار باشد که اسلام مجسّمهای تمام قد داشته باشد که همهی عظمت، شگفتی، بزرگی، عمق و گستردگی آن را نشان بدهد بدون شک آن فرد [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] است. او، هم تمامیّت اسلام است و هم اسلام مروّجی چون او ندارد. اینکه او باب علم و حکمت نبی است نشان از دانش بیکران او دارد و هم اینکه اگر شهر علم رسول خدا(ص) و باب علم، علی مرتضی(ع) باشد بدون ادراک و سر سپردن به [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] هرگز نمیتوان به دانش نبوی راه پیدا کرد. لذا شرط ورود به «شهر علم نبی» گذر کردن از «باب علم» آن جناب است. و اینکه او خود را در اوج یقین دانسته و بیان نموده است که: «هرآینه همهی پردهها هم به یکسو برود ذرّهای بر دانش و یقین من افزوده نمیگردد» نشان دیگری از وسعت و عمق دانش بی مانند اوست که جز نبی هیچ کس با او در این رابطه برابری نمیکند. و هم اینکه با صراحت و قدرت تمام بیان داشته که: «ای مردم! پیش از اینکه مرا از دست بدهید هر چه را که میخواهید بپرسید». نیز شاهدی بلند بر این مدّعا میتواند باشد <ref>متن، صص 18-17</ref>. | ||
بخش دیگر کتاب معرّفی بخشهای [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] است که عموماً در سه قسمت تدوین شده است که به ترتیب عبارتند از: الف: خطبهها، ب: نامهها، ج: کلمات حکمت آمیز و کوتاه. در واقع این ترتیبی است که [[ | بخش دیگر کتاب معرّفی بخشهای [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] است که عموماً در سه قسمت تدوین شده است که به ترتیب عبارتند از: الف: خطبهها، ب: نامهها، ج: کلمات حکمت آمیز و کوتاه. در واقع این ترتیبی است که [[شریف رضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] خود آن را اختیار کرده و بدین گونه آنها را ترتیب کرده است. چنانکه از زبان سیّد رشی نقل میشود که:: «و رأيت كلامه(ع) يدور على أقطاب ثلاثة: أوّلها: الخطب و الأوامر. و ثانيها: الكتب و الرّسائل. و ثالثها: الحكم و المواعظ. فأجمعت بتوفيق الله تعالى على الابتداء باختيار محاسن الخطب، ثمّ محاسن الكتب، ثمّ محاسن الحكم و الأدب مفرداً لكلّ صنف من ذلك باباً و مفصلاً فيه أوراقاً لتكون مقدّمة لاستدراك ما عساه يشذ عني عاجلاً و يقع إلي آجلاً و إذا جاء شيء من كلامه(ع) الخارج في أثناء حوار أو جواب سؤال أو غرض آخر من الأغراض في غير الأنحاء الّتي ذكرتها و قررت القاعدة عليها نسبته إلى أليق الأبواب به و أشدّها ملامحة لغرضه و ربّما جاء فيما أختاره من ذلك فصول غير متسقة و محاسن كلم غير منتظمة لأنّي أورد النّكت و اللّمع و لا أقصد التّتالي و النّسق» <ref>متن، صص 28-27</ref>. | ||
و دیدم که کلام امام(ع) حول سه اصل فراهم آمده است: اوّل: خطبهها و اوامر. دوّم: نوشتهها و نامهها. و سوّم: حکمتها و اندرزها. از این رو به توفیق خدای متعال بر این همّت گماشتم که از سخنان وی نخست خطبههای برجسته را برگزینم، سپس نامههای دلپسند را و آنگاه حکمتها و آداب نیکو را. برای هر دسته از آنها بابی جدا گشودم و در هر باب اوراقی سپید گذاشتم تا اگر زآن پس سخنی به دست آید که تا آن هنگام به آن آگاه نبوده ام، یا به گفتههایی از او واقف گردم که به هنگام گفت و گوی با کسی، یا پاسخ گفتن به پرسشی، یا منظوری دیگر بیان فرموده باشد و آن سخنان از قاعدهی نهاده بیرون باشد در آن اوراق بنویسم و سپس هریک را در بابی مناسب و نزدیکتر به هدف کتاب بگنجانم. امّا بسا که سخنی از این سخنان برگزیده، در فصلی مناسب گنجانیده نشده باشد، یا آن گفتههای زیبا را از نظر مضمون و مطلب انسجام و نظامی نباشد. زیرا منظور من آن بود که گلچینی از نکتههای بدیع و سخنان بی مانند و نورافشان آن امام(ع) را فراهم آورم و هدفم پیوستگی و نظم مطالب نبود <ref>متن، صص 29-28</ref>. | و دیدم که کلام امام(ع) حول سه اصل فراهم آمده است: اوّل: خطبهها و اوامر. دوّم: نوشتهها و نامهها. و سوّم: حکمتها و اندرزها. از این رو به توفیق خدای متعال بر این همّت گماشتم که از سخنان وی نخست خطبههای برجسته را برگزینم، سپس نامههای دلپسند را و آنگاه حکمتها و آداب نیکو را. برای هر دسته از آنها بابی جدا گشودم و در هر باب اوراقی سپید گذاشتم تا اگر زآن پس سخنی به دست آید که تا آن هنگام به آن آگاه نبوده ام، یا به گفتههایی از او واقف گردم که به هنگام گفت و گوی با کسی، یا پاسخ گفتن به پرسشی، یا منظوری دیگر بیان فرموده باشد و آن سخنان از قاعدهی نهاده بیرون باشد در آن اوراق بنویسم و سپس هریک را در بابی مناسب و نزدیکتر به هدف کتاب بگنجانم. امّا بسا که سخنی از این سخنان برگزیده، در فصلی مناسب گنجانیده نشده باشد، یا آن گفتههای زیبا را از نظر مضمون و مطلب انسجام و نظامی نباشد. زیرا منظور من آن بود که گلچینی از نکتههای بدیع و سخنان بی مانند و نورافشان آن امام(ع) را فراهم آورم و هدفم پیوستگی و نظم مطالب نبود <ref>متن، صص 29-28</ref>. | ||
آنچه که مسلّم است این است که [[ | آنچه که مسلّم است این است که [[شریف رضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] تنها کسی نیست که به جمعآوری خطبهها و سخنان امام همّت گماشته باشد، زیرا پیش از او هم کسانی به این مهم پرداخته بودند کما این که [[ابوعبید، قاسم بن سلام|ابوعبید قاسم بن سلام]] در گذشته با سال 244 هجری و [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه عبدالله بن مسلم مروزی]] درگذشته با سال 276 هجری هر دو کتابی دارند که [[غريب الحديث (ابن قتیبه)|غریب الحدیث]] نام دارد و در آنجا بخشهایی از سخنان [[امام علی علیهالسلام|امام علی]] جمع و تدوین شده است. و پیش از ایشان نیز فردی است به نام [[زیدبن وهب|زید بن وهب]] که به سال 96 هجری وفات یافته و کتابی دارد به نام [[خطب امیرالمؤمنین علی المنابر فی الجمع و الأعیاد]]. غیر از اینها کسان دیگری هم هستند که نویسنده از ایشان هم در همین کتاب مختصر یاد میکند <ref>متن، صص 31</ref>. | ||
بخش دیگر کتاب به ذکر موضوعات [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] پرداخته است و در این بین به این موضوعات توجّه شده است: خدا و توحید، آفرینش، معرّفی شخصیّت رسول خاتم، عبادت و بندگی، حکومت و عدالت و سیاست، معرّفی اهلبیت رسول خدا، بیان علم و حکمت، تاریخ و فلسفهی تاریخ، حقوق، شناخت ماهیت انسان، عالم فرشتگان، دنیا و آخرت، جنگ و جهاد، معرّفی شخصیّتها، معرّفی اهل تقوا، معرّفی حق و باطل، هدایت و ضلالت، وحی و قرآن، اخلاق و عرفان، نقد و شکایت. الینها موضوعاتی است که گزینش شده و مسلّماً خلاصه و اجمالی از آن تفصیل است و میتوان گفت که چیزی در محتوا و معنا فروگذار نشده است و تمام گفتنیها به صراحت و ظرافت مدّ نظر قرار گرفته است. | بخش دیگر کتاب به ذکر موضوعات [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] پرداخته است و در این بین به این موضوعات توجّه شده است: خدا و توحید، آفرینش، معرّفی شخصیّت رسول خاتم، عبادت و بندگی، حکومت و عدالت و سیاست، معرّفی اهلبیت رسول خدا، بیان علم و حکمت، تاریخ و فلسفهی تاریخ، حقوق، شناخت ماهیت انسان، عالم فرشتگان، دنیا و آخرت، جنگ و جهاد، معرّفی شخصیّتها، معرّفی اهل تقوا، معرّفی حق و باطل، هدایت و ضلالت، وحی و قرآن، اخلاق و عرفان، نقد و شکایت. الینها موضوعاتی است که گزینش شده و مسلّماً خلاصه و اجمالی از آن تفصیل است و میتوان گفت که چیزی در محتوا و معنا فروگذار نشده است و تمام گفتنیها به صراحت و ظرافت مدّ نظر قرار گرفته است. | ||
در بخش بعد که از اصول و فروع دین سخن رفته است، در بخش نخست: توحید و نبوّت و معاد و امامت و عدالت را مرور کرده و برای هر کدام شاهدی آورده است و در بخش دوّم که به فروع مربوط میشود به اجمالِ تمام فروع پر فروغ ده گانه را از نماز تا تبرّی از زبان نهجالبلاغه به خوبی معرّفی نموده است. در دو بخش دیگر که به شروح و ترجمهها پرداخته برخی از تفلسیر مشهور و برخی از ترجمههای در دست را نام برده که مسلّماً در هر دورهای بر حجم و تعداد آنها افزوده میشود و ما همچنان به شرح و ترجمههای نوین و روآمد نیاز داریم تا با اندیشههای آن امام همام بیش از پیش آشنا بشویم. | در بخش بعد که از اصول و فروع دین سخن رفته است، در بخش نخست: توحید و نبوّت و معاد و امامت و عدالت را مرور کرده و برای هر کدام شاهدی آورده است و در بخش دوّم که به فروع مربوط میشود به اجمالِ تمام فروع پر فروغ ده گانه را از نماز تا تبرّی از زبان نهجالبلاغه به خوبی معرّفی نموده است. در دو بخش دیگر که به شروح و ترجمهها پرداخته برخی از تفلسیر مشهور و برخی از ترجمههای در دست را نام برده که مسلّماً در هر دورهای بر حجم و تعداد آنها افزوده میشود و ما همچنان به شرح و ترجمههای نوین و روآمد نیاز داریم تا با اندیشههای آن امام همام بیش از پیش آشنا بشویم. |