۱۱۲٬۰۷۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURمعنویت محمد(ص) در عرفان اسلامیJ1.jpg | عنوان =معنویت محمد(ص) در عرفان اسلامی | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = کمپانی زارع، مهدی (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =نگاه معاصر | مکان...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''معنویت محمد(ص) در عرفان اسلامی''' تألیف مهدی کمپانی | '''معنویت محمد(ص) در عرفان اسلامی''' تألیف [[کمپانی زارع، مهدی|مهدی کمپانی زارع]]، این کتاب به برخی از ابعاد معنویت پیامبر (ص) توجه دارد و میکوشد آن را از منظر پیروان و فرزندان معنوی وی یعنی عارفان و اهل معرفت مورد بررسی قرار دهد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
ملاصدرا در کتاب | [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در کتاب «[[الشواهد الربوبية في المناهج السلوكية|الشواهد الربوبیه]]» پیامبر را کسی میداند که در میانۀ عالم معقول و محسوس ایستاده و دائما در حال رفتوآمد در میان جهان صورت و معناست و با هر دو انس دارد. او هم مشتاق لقا و رضای حق است و هم مشتاق هدایت و اکمال مردم. پیامبر هرچند به معراج حقایق رسیده و قربی نادر یافته و ملکوت آسمان و زمین را مشاهده کرده، اما هر روز از نردبان آسمان پایین میآید تا دلیل راه خواستگاران حق باشد و آنان را بر بال حکمت و رحمت خود بنشاند تا در ناسوت، محرم لاهوت باشند و در خاک، هوای افلاک بپرورند. مولانا میگفت پیامبر کسی است که از نردبان آسمان بالا رفته و به معراج حق نائل شده و وصال را تجربه کرده، اما برای یاری و تعلیم دیگران بارها از این نردبان پایین میآید و مشفقانه، انسانها را یاری میکند. این همان تفاوت پیامبری با نظایر آن است. | ||
معنویت پیامبران جهان تکهتکه ما را یکپارچه میکرد و توحید معنایش همین بود که همۀ امور قرار است مرا یگانه کند؛ چنانکه پروردگارم یگانه است و این اعم از ایمان و اعتقاد و عمل و اخلاق و خوردن و آشامیدن و .... بود. | معنویت پیامبران جهان تکهتکه ما را یکپارچه میکرد و توحید معنایش همین بود که همۀ امور قرار است مرا یگانه کند؛ چنانکه پروردگارم یگانه است و این اعم از ایمان و اعتقاد و عمل و اخلاق و خوردن و آشامیدن و .... بود. | ||
شمس تبریزی بهخوبی دانسته بود که معنای توحید برای انسان، یکپارچگی وجود انسان است و آنکه به دنبال اثبات یگانگی خداست، توحید را نشناخته است: «از عالم توحید تو را چه؟ از آنکه او واحد است تو را چه؟ چو تو صد هزار بیشی. هر جزوت به طرفی. هر جزوت به عالمی. تا تو این اجزا را در واحدی او درنبازی و خرج نکنی، تا او تو را از واحدی خود همرنگ کند، سرت بماناد و سِرت! سجدۀ تو مقبول است». | [[شمس تبریزی، محمد|شمس تبریزی]] بهخوبی دانسته بود که معنای توحید برای انسان، یکپارچگی وجود انسان است و آنکه به دنبال اثبات یگانگی خداست، توحید را نشناخته است: «از عالم توحید تو را چه؟ از آنکه او واحد است تو را چه؟ چو تو صد هزار بیشی. هر جزوت به طرفی. هر جزوت به عالمی. تا تو این اجزا را در واحدی او درنبازی و خرج نکنی، تا او تو را از واحدی خود همرنگ کند، سرت بماناد و سِرت! سجدۀ تو مقبول است». | ||
معنویت پیامبران به دنبال شکوفایی انسانها در عالیترین مراتب بود؛ از اینرو به آنان توجه میدادند که بسته به نوع اندیشه و عملتان میتوانید از فرشتگان فراتر روید یا از حیوانات فروتر شوید. این شکوفایی دو محور اساسی داشت: تفکر در هستی و دانش و کنش و واکنش؛ از اینرو خلق را به اندیشه در عجایب هستی دعوت میکردند و گاه خلق را به عمل نیک در ارتباط با دیگران ترغیب مینمودند و گاه از انسانها میخواستند در مقابله با مصائب و ناملایمات حیات، دست صبر در آستین عقل برند و پای عقل در دامن قرار کشند. پیامبران سلسلهجنبانان معنویت در جهان بودند و تمام زوایای حیات را از دریچۀ معنا توصیف و تشریح کردند. | معنویت پیامبران به دنبال شکوفایی انسانها در عالیترین مراتب بود؛ از اینرو به آنان توجه میدادند که بسته به نوع اندیشه و عملتان میتوانید از فرشتگان فراتر روید یا از حیوانات فروتر شوید. این شکوفایی دو محور اساسی داشت: تفکر در هستی و دانش و کنش و واکنش؛ از اینرو خلق را به اندیشه در عجایب هستی دعوت میکردند و گاه خلق را به عمل نیک در ارتباط با دیگران ترغیب مینمودند و گاه از انسانها میخواستند در مقابله با مصائب و ناملایمات حیات، دست صبر در آستین عقل برند و پای عقل در دامن قرار کشند. پیامبران سلسلهجنبانان معنویت در جهان بودند و تمام زوایای حیات را از دریچۀ معنا توصیف و تشریح کردند. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
نقطهای که دین و عرفان در آن به گونۀ تام و تمامی به یکدیگر میرسند، باور به امکان معراج برای انسان است. علت و حکمت معراج، معراج محمد (ص) و دیگر پیامبران، ادلۀ معراج، معنای روحانی بودن معراج و ... از مباحثی است که در فصل چهارم بدان پرداخته شده است. | نقطهای که دین و عرفان در آن به گونۀ تام و تمامی به یکدیگر میرسند، باور به امکان معراج برای انسان است. علت و حکمت معراج، معراج محمد (ص) و دیگر پیامبران، ادلۀ معراج، معنای روحانی بودن معراج و ... از مباحثی است که در فصل چهارم بدان پرداخته شده است. | ||
مولانا میگوید پیامبران نایبان و خلفای حق متعالاند و چون امکان تجسم و تجسد خداوند وجود ندارد، آنان عظمت ذات و اسماء و صفات و افعال الهی را نمایندگی میکنند. این نیابت صرف انتقال پیام از طریق گفتار نیست و اعم از پیام گفترای و پیام کرداری است. اخلاق حضرت محمد (ص) اخلاق الهی است؛ زیرا خودش فرمود پروردگارم مرا به بهترین صورت ادب و تربیت کرد. دربارۀ اخلاق پیامبر و چیستی اخلاق و مباحث مربوط به آن در فصل پنجم بحث و بررسی صورت گرفته است. | [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] میگوید پیامبران نایبان و خلفای حق متعالاند و چون امکان تجسم و تجسد خداوند وجود ندارد، آنان عظمت ذات و اسماء و صفات و افعال الهی را نمایندگی میکنند. این نیابت صرف انتقال پیام از طریق گفتار نیست و اعم از پیام گفترای و پیام کرداری است. اخلاق حضرت محمد (ص) اخلاق الهی است؛ زیرا خودش فرمود پروردگارم مرا به بهترین صورت ادب و تربیت کرد. دربارۀ اخلاق پیامبر و چیستی اخلاق و مباحث مربوط به آن در فصل پنجم بحث و بررسی صورت گرفته است. | ||
در فصل ششم ابتدا به بحثی لغوی دربارل ختم و نبوت پرداخته شده و سپس ادلۀ ختم نبوت بیان شده است. معنای خاتمیت نزد عارفان دیگر موضوعی است که در این فصل بدان پرداخته شده است. | در فصل ششم ابتدا به بحثی لغوی دربارل ختم و نبوت پرداخته شده و سپس ادلۀ ختم نبوت بیان شده است. معنای خاتمیت نزد عارفان دیگر موضوعی است که در این فصل بدان پرداخته شده است. |