پرش به محتوا

شرح و تفسیر دو رسالۀ عرفانی: سوانح العشاق شیخ احمد غزالی و لمعات شیخ فخرالدین عراقی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''شرح و تفسیر دو رسالۀ عرفانی: سوانح العشاق شیخ احمد غزالی و لمعات شیخ فخرالدین عراقی''' تألیف دکتر علی‌محمد صابری؛ نویسنده در این کتاب، ضمن شرح، نقد و تفسیر رسالة «سوانح العشاق»، نوشته «شیخ احمد غزالی توسی»، به بررسی آرا و اندیشه‌های وی دربارۀ عشق پرداخته است. همچنین در بخش دیگر کتاب رسالۀ «وصیت» به انضمام مقالة «روح» غزالی آمده است. ضمن آنکه در پایان کتاب متن هفت ‌نامة غزالی به «عین‌القضاة همدانی» آورده شده است که در پاسخ به سؤالات او نوشته است.  
'''شرح و تفسیر دو رسالۀ عرفانی: سوانح العشاق شیخ احمد غزالی و لمعات شیخ فخرالدین عراقی''' تألیف دکتر [[صابری، علی‌محمد|علی‌محمد صابری]]؛ نویسنده در این کتاب، ضمن شرح، نقد و تفسیر رسالة «[[سوانح|سوانح العشاق]]»، نوشته «[[غزالی، احمد بن محمد|شیخ احمد غزالی توسی]]»، به بررسی آرا و اندیشه‌های وی دربارۀ عشق پرداخته است. همچنین در بخش دیگر کتاب رسالۀ «وصیت» به انضمام مقالة «روح» [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] آمده است. ضمن آنکه در پایان کتاب متن هفت ‌نامۀ غزالی به «[[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‌القضاة همدانی]]» آورده شده است که در پاسخ به سؤالات او نوشته است.  


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
دو رسالۀ «سوانح العشاق» و «لمعات» بر سنت عاشقانه تألیف شده است. هر دو رساله روایت عشق است که با مرکب روح پا به عرصۀ هستی می‌گذارد. پس از تجلی حسن دل‌افروزش مرکبی برای روح عاشق می‌گردد تا آن را به کمال و تعالی برساند. این دو قصۀ پرغصه هم حسن‌انگیزند هم فتنه‌انگیز.
دو رسالۀ «[[سوانح|سوانح العشاق]]» و «[[لمعات (مصحح خواجوی)|لمعات]]» بر سنت عاشقانه تألیف شده است. هر دو رساله روایت عشق است که با مرکب روح پا به عرصۀ هستی می‌گذارد. پس از تجلی حسن دل‌افروزش مرکبی برای روح عاشق می‌گردد تا آن را به کمال و تعالی برساند. این دو قصۀ پرغصه هم حسن‌انگیزند هم فتنه‌انگیز.


شیخ احمد غزالی در علوم ظاهری و کمالات باطنی و جمال صوری و سلاست بیان در عصر خود منفرد بود. پس از جناب شیخ ابوبکر نساج مدت سی سال اریکۀ ارشاد به وجود او مزین بوده است و بزرگانی چون شیخ ابوالفضل بغدادی و عین القضات همدانی و شیخ ابونجیب‌الدین سهروردی و ... تربیت فرموده و اجازۀ ارشاد به آنان داده است. او در سال 517 خرقه تهی فرمود و امر ارشاد و هدایت خلق را به جانشین خود شیخ ابوالفضل بغدادی واگذار نمود.
[[غزالی، احمد بن محمد|شیخ احمد غزالی]] در علوم ظاهری و کمالات باطنی و جمال صوری و سلاست بیان در عصر خود منفرد بود. پس از جناب شیخ ابوبکر نساج مدت سی سال اریکۀ ارشاد به وجود او مزین بوده است و بزرگانی چون شیخ ابوالفضل بغدادی و [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضات همدانی]] و شیخ [[سهروردی، عبدالقاهر بن عبدالله|ابونجیب‌الدین سهروردی]] و ... تربیت فرموده و اجازۀ ارشاد به آنان داده است. او در سال 517 خرقه تهی فرمود و امر ارشاد و هدایت خلق را به جانشین خود شیخ ابوالفضل بغدادی واگذار نمود.


در آغاز رسالۀ «سوانح العشاق» غزالی آمده است: «این حروف مشتمل است بر فصولی چند که به معانی عشق تعلق دارد. اگرچه حدیث عشق در حروف و در کلمه نگنجد، زیرا که آن معانی ابکار است که دست حیطه حروف بر دامن خدر آن ابکار نرسد و اگرچه ما را کار آن است که ابکار معانی را به ذکور حروف دهیم در خلوت الکلام، ولیکن عبارات در این حدیث اشارت است به معانی متفاوت پس نکره و آن نکره در حق کسی که ذوقش نبود. و از این دو حدیث اصل شکافد: یکی اشارت عبارت و دیگری عبارت اشارت. و بدل حروف حدود السیف بود، اما جز به بصیرت باطن نتوان دید، و اگر در جمله این فصول چیزی رود که مفهوم نگردد از این معانی بود».
در آغاز رسالۀ «[[سوانح|سوانح العشاق]]» [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] آمده است: «این حروف مشتمل است بر فصولی چند که به معانی عشق تعلق دارد. اگرچه حدیث عشق در حروف و در کلمه نگنجد، زیرا که آن معانی ابکار است که دست حیطه حروف بر دامن خدر آن ابکار نرسد و اگرچه ما را کار آن است که ابکار معانی را به ذکور حروف دهیم در خلوت الکلام، ولیکن عبارات در این حدیث اشارت است به معانی متفاوت پس نکره و آن نکره در حق کسی که ذوقش نبود. و از این دو حدیث اصل شکافد: یکی اشارت عبارت و دیگری عبارت اشارت. و بدل حروف حدود السیف بود، اما جز به بصیرت باطن نتوان دید، و اگر در جمله این فصول چیزی رود که مفهوم نگردد از این معانی بود».


«سوانح» اولین اثر مستقل است که به زبان فارسی دربارۀ عشق نوشته شده است. این رساله با وجود اینکه یک اثر عرفانی و صوفیانۀ محض است، یک اثر ادبی نیز به شمار می‌رود. موضوع این رساله «عشق» است؛ اما نه عشق انسانی یا حتی عشق الهی، بلکه عشق مطلق یا حقیقت عشق موضوع این کتاب محسوب می‌شود. این کتاب نه‌تنها از لحاظ صوری بلکه از لحاظ معنوی نیز به طور مستقیم یا غیرمستقیم در آثار بزرگان ادب صوفیانه از جمله عین‌القضات همدانی و فخرالدین عراقی و دیگران تأثیر گذاشته است. همچنین این رساله مشتمل بر ابیات بسیاری است که بیشتر از شعرای قرن پنجم بوده و غزالی از ذکر نامشان خودداری کرده است. برخی از آنها از خود شیخ است و برخی را به ابوسعید نسبت داده‌اند.
«[[سوانح]]» اولین اثر مستقل است که به زبان فارسی دربارۀ عشق نوشته شده است. این رساله با وجود اینکه یک اثر عرفانی و صوفیانۀ محض است، یک اثر ادبی نیز به شمار می‌رود. موضوع این رساله «عشق» است؛ اما نه عشق انسانی یا حتی عشق الهی، بلکه عشق مطلق یا حقیقت عشق موضوع این کتاب محسوب می‌شود. این کتاب نه‌تنها از لحاظ صوری بلکه از لحاظ معنوی نیز به طور مستقیم یا غیرمستقیم در آثار بزرگان ادب صوفیانه از جمله عین‌القضات همدانی و فخرالدین عراقی و دیگران تأثیر گذاشته است. همچنین این رساله مشتمل بر ابیات بسیاری است که بیشتر از شعرای قرن پنجم بوده و غزالی از ذکر نامشان خودداری کرده است. برخی از آنها از خود شیخ است و برخی را به ابوسعید نسبت داده‌اند.


عجز از ادراک حقیقت عشق و جلالت او که از حد وصف و بیان و ادراک ما دور می‌ماند، نخستین قدم در این وادی دشوار شناسایی است. شیخ بر آن است که بر چهرۀ معنا و حقیقت عشق، پردۀ لفظ کشیده شده و تا کسی از قیل و قال نگذرد و به حال عشق نرسد، درک حقیقت آن برایش میسر نخواهد بود که گفته‌اند: «من لم یذق لم یدرک».
عجز از ادراک حقیقت عشق و جلالت او که از حد وصف و بیان و ادراک ما دور می‌ماند، نخستین قدم در این وادی دشوار شناسایی است. شیخ بر آن است که بر چهرۀ معنا و حقیقت عشق، پردۀ لفظ کشیده شده و تا کسی از قیل و قال نگذرد و به حال عشق نرسد، درک حقیقت آن برایش میسر نخواهد بود که گفته‌اند: «من لم یذق لم یدرک».


رسالۀ دومی که در این کتاب به شرح آن پرداخته شده، رسالۀ «لمعات» فخرالدین عراقی است. ابراهیم بن بوذرجمهر در سال 610 در روستای کمیجان از توابع اراک زاده شد. در هفده‌سالگی کلیۀ معارف سنتی رایج را کسب کرده و به تعلیم علوم قرآنی پرداخته است. تحت تأثیر یکی از بزرگان متصوفه به عرفان گرایش پیدا کرده و به سفر می‌پردازد. در هند به خدمت شیخ زکریای مولتانی رسیده و مشرف به درویشی می‌گردد. از سال 666 در قونیه اقامت کرده و در مجالس درس صدرالدین قونوی شرکت می‌کند و همچنین در مجالس ذکر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی حاضر می‌شده است. مدتی نیز در دمشق زندگی می‌کند تا در سال 687 رحلت کرده و در جوار تربت ابن عربی به خاک سپرده می‌شود.
رسالۀ دومی که در این کتاب به شرح آن پرداخته شده، رسالۀ «لمعات» فخرالدین عراقی است. ابراهیم بن بوذرجمهر در سال 610 در روستای کمیجان از توابع اراک زاده شد. در هفده‌سالگی کلیۀ معارف سنتی رایج را کسب کرده و به تعلیم علوم قرآنی پرداخته است. تحت تأثیر یکی از بزرگان متصوفه به عرفان گرایش پیدا کرده و به سفر می‌پردازد. در هند به خدمت شیخ [[زکریای مولتانی]] رسیده و مشرف به درویشی می‌گردد. از سال 666 در قونیه اقامت کرده و در مجالس درس [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|صدرالدین قونوی]] شرکت می‌کند و همچنین در مجالس ذکر [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا جلال‌الدین محمد بلخی]] حاضر می‌شده است. مدتی نیز در دمشق زندگی می‌کند تا در سال 687 رحلت کرده و در جوار تربت ابن عربی به خاک سپرده می‌شود.


مهم‌ترین کتاب عراقی، رسالۀ منثور کوچکی به نام «لمعات» به معنی پرتوها است که اثری کامل و به‌سامان در باب عشق محسوب می‌شود. آورده‌اند: «عراقی چون رساله را تمام کرد، آن را به شیخ صدرالدین قونوی عرضه نمود، شیخ تمام بخواند، بوسید و بر دیده نهاد. گفت: فخرالدین عراقی، سِرّ سخن مردان آشکار کردی و لمعات به‌حقیقت، لبّ فصوص است».
مهم‌ترین کتاب عراقی، رسالۀ منثور کوچکی به نام «[[لمعات (مصحح خواجوی)|لمعات]]» به معنی پرتوها است که اثری کامل و به‌سامان در باب عشق محسوب می‌شود. آورده‌اند: «عراقی چون رساله را تمام کرد، آن را به شیخ [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|صدرالدین قونوی]] عرضه نمود، شیخ تمام بخواند، بوسید و بر دیده نهاد. گفت: [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدین عراقی]]، سِرّ سخن مردان آشکار کردی و لمعات به‌حقیقت، لبّ فصوص است».


اگرچه رسالۀ «لمعات» از 28 فصل کوتاه و به تبعیت از 27 باب «فصوص الحکم» شیخ اکبر نگاشته شده، اما شعلۀ آتش سخن شورانگیز شیخ احمد غزالی از آن زبانه می‌کشد و می‌توان گفت در حقیقت «لمعات» ترکیبی متعادل و متوازن از آرای ابن عربی و شیخ احمد غزالی است. شاید راز جاودانگی این رساله در همین امر باشد.
اگرچه رسالۀ «لمعات» از 28 فصل کوتاه و به تبعیت از 27 باب «فصوص الحکم» شیخ اکبر نگاشته شده، اما شعلۀ آتش سخن شورانگیز شیخ احمد غزالی از آن زبانه می‌کشد و می‌توان گفت در حقیقت «لمعات» ترکیبی متعادل و متوازن از آرای ابن عربی و شیخ [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی]] است. شاید راز جاودانگی این رساله در همین امر باشد.


نگارنده با خوانش دقیق متن «سوانح» و «لمعات» و با درنظر گرفتن شروح آنها، می‌کوشد تا بر اساس هر یک از بندهای آنها، بحث عشق را از منظر این دو عارف تبیین کند. به همین دلیل ابتدا خلاصه‌ای از دو رساله آورده شده و سپس شرح دو رساله آورده شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5472 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
نگارنده با خوانش دقیق متن «[[سوانح]]» و «[[لمعات (مصحح خواجوی)|لمعات]]» و با درنظر گرفتن شروح آنها، می‌کوشد تا بر اساس هر یک از بندهای آنها، بحث عشق را از منظر این دو عارف تبیین کند. به همین دلیل ابتدا خلاصه‌ای از دو رساله آورده شده و سپس شرح دو رساله آورده شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/5472 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>