۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURجایی پشت واژههاJ1.jpg | عنوان =جایی پشت واژهها: گفتگو با شمس لنگرودی دربارۀ ادبیات و هنر | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = مظفری ساوجی، مهدی (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =کت...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''جایی پشت واژهها: گفتگو با شمس لنگرودی دربارۀ ادبیات و هنر''' تألیف مهدی مظفری | '''جایی پشت واژهها: گفتگو با شمس لنگرودی دربارۀ ادبیات و هنر''' تألیف [[مظفری ساوجی، مهدی|مهدی مظفری ساوجی]]؛ در این کتاب آنچه بیش از همه مدنظر بوده، وصول به ساخت و ساحت رهیافتها و دریافتها با اتکا به دیالکتیک [[شمس لنگرودی]] و نگرش هرمنوتیستی ایشان به مباحث مطروحه بوده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
گفتگو یکی از راههای برونرفت از وضعیت و موقعیت مسدود و بسته است. راهی که در حقیقت از سابقهای بس کهن برخوردار است و دستکم اینقدر هست که بخش مهمی از کتابهای افلاطون را همین روش، یعنی گفتگو شکل داده و به اصطلاح همین مکالمات به آنها انسجام و فرم بخشیده است. به عبارتی دیالکتیک چراغی بوده که طرفین مباحث و مناظرات کتابهای این فیلسوف ایونی، که نظریۀ مثل یکی از دو ایدل اصلی اوست، در پرتو آن راه خود را بیابند و آسانتر به مقصد برسند. | گفتگو یکی از راههای برونرفت از وضعیت و موقعیت مسدود و بسته است. راهی که در حقیقت از سابقهای بس کهن برخوردار است و دستکم اینقدر هست که بخش مهمی از کتابهای [[افلاطون]] را همین روش، یعنی گفتگو شکل داده و به اصطلاح همین مکالمات به آنها انسجام و فرم بخشیده است. به عبارتی دیالکتیک چراغی بوده که طرفین مباحث و مناظرات کتابهای این فیلسوف ایونی، که نظریۀ مثل یکی از دو ایدل اصلی اوست، در پرتو آن راه خود را بیابند و آسانتر به مقصد برسند. | ||
شعر، حقیقت زبان و بالاتر، حقیقت جهان است. نجاتدهندۀ انسان از ورطۀ تکرار و در واقع عادتزدای زبان و زندگی است. بر این اساس، زبان به مفهوم روزمره، کالایی است که ضمن استفاده، رفتهرفته فرسوده میشود و کیفیت و توان خود را از دست میدهد و به تعبیری تاریخ انقضای آن فرا میرسد. در این میان شعر در حقیقت همان آب حیات است که شاعر به زبان مینوشاند و آن را از نسخ و نیستی نجات میدهد. به عبارتی با تبدیل زبان به ادبیات و ادبیتبخشیدن به آن، گونهای ابدیت برایش به ارمغان میآورد و به تعبیر فردوسی وجودش را از گزند باد و باران در امان میدارد. | شعر، حقیقت زبان و بالاتر، حقیقت جهان است. نجاتدهندۀ انسان از ورطۀ تکرار و در واقع عادتزدای زبان و زندگی است. بر این اساس، زبان به مفهوم روزمره، کالایی است که ضمن استفاده، رفتهرفته فرسوده میشود و کیفیت و توان خود را از دست میدهد و به تعبیری تاریخ انقضای آن فرا میرسد. در این میان شعر در حقیقت همان آب حیات است که شاعر به زبان مینوشاند و آن را از نسخ و نیستی نجات میدهد. به عبارتی با تبدیل زبان به ادبیات و ادبیتبخشیدن به آن، گونهای ابدیت برایش به ارمغان میآورد و به تعبیر فردوسی وجودش را از گزند باد و باران در امان میدارد. | ||
در این کتاب آنچه بیش از همه مدنظر بوده، وصول به ساخت و ساحت همین رهیافتها و دریافتها با اتکا به دیالکتیک شمس لنگرودی و نگرش هرمنوتیستی ایشان به مباحث مطروحه بوده است. شاعری که هستی خود را صرف نجات زبان از نیستی و جانبخشی به کلمات کرده است و همواره بر آن بوده که گریبان زندگی را از چنگ روزمرگی و روزمرّگی بیرون بیاورد. | در این کتاب آنچه بیش از همه مدنظر بوده، وصول به ساخت و ساحت همین رهیافتها و دریافتها با اتکا به دیالکتیک [[شمس لنگرودی]] و نگرش هرمنوتیستی ایشان به مباحث مطروحه بوده است. شاعری که هستی خود را صرف نجات زبان از نیستی و جانبخشی به کلمات کرده است و همواره بر آن بوده که گریبان زندگی را از چنگ روزمرگی و روزمرّگی بیرون بیاورد. | ||
پیش از این در کتاب «آنجا که وطن بود» بیشوکم و البته به اقتضای موضوع، مباحث معطوف به ادبیات و هنر نیز به میان آمده بود و تا آنجا که ساختار آن کتاب اجازه میداد، در معرض ارزیابی و تحلیل قرار گرفت. این کتاب در واقع تفصیل آن اجمالها و به طور کلی مجموعۀ دیدگاههای شفاهی جناب شمس لنگرودی دربارۀ ادبیات و هنر است که ضمن همین گفتگوها که در سالهای 1394 ـ 1397 صورت گرفته، منعکس شده است. | پیش از این در کتاب «آنجا که وطن بود» بیشوکم و البته به اقتضای موضوع، مباحث معطوف به ادبیات و هنر نیز به میان آمده بود و تا آنجا که ساختار آن کتاب اجازه میداد، در معرض ارزیابی و تحلیل قرار گرفت. این کتاب در واقع تفصیل آن اجمالها و به طور کلی مجموعۀ دیدگاههای شفاهی جناب شمس لنگرودی دربارۀ ادبیات و هنر است که ضمن همین گفتگوها که در سالهای 1394 ـ 1397 صورت گرفته، منعکس شده است. | ||