۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ایم' به 'هایم') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'اهل بیت' به 'اهلبیت') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
کسایی را برخی محققان مداح سلطان محمود غزنوی شمردهاند و این شاید درست نباشد که اگر او مدحی گفته برای آل سامان و وزرای آنان بوده است، ولی این نکته را باید متذکر شد که اساساً کسایی را شاعر مدیحهسرا شمردن شاید روا نباشد و هرچند که او در جوانی و اوایل عمر اشعاری در مدیح برخی از بزرگان آل سامان سروده، ولی بهزودی از این کار روی برگردانیده است.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>. | کسایی را برخی محققان مداح سلطان محمود غزنوی شمردهاند و این شاید درست نباشد که اگر او مدحی گفته برای آل سامان و وزرای آنان بوده است، ولی این نکته را باید متذکر شد که اساساً کسایی را شاعر مدیحهسرا شمردن شاید روا نباشد و هرچند که او در جوانی و اوایل عمر اشعاری در مدیح برخی از بزرگان آل سامان سروده، ولی بهزودی از این کار روی برگردانیده است.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>. | ||
اخلاص و ارادت حکیم کسایی مروزی به خاندان پیامبر(ص) بهقدری والاست که سبب تخلصش را با نسبت او به تشیع و توجّه به حدیث «کسا» باید مربوط دانست؛ ازاینرو وی در یکی از قصایدش عشق و مودّت خویش را نسبت به اهلبیت(ع) در قالب ابیاتی زیبا که از ذوق سرشار و توانای او فوران میکند، به رشتهی نظم درآورده است. او در آغاز این قصیده ابتدا به ترسیم اوضاع و احوال فردی جاهل و نادان که برای به دست آوردن اندوختههای مادی بیشتر، ولو از راه شک و گمان، میپردازد؛ درحالیکه او را نهیب میزند وگوشزد میکند که زندگی خود را با تکیه بر وهم و گمان، تباه نسازد، بلکه بهسوی یقین مطلق و سیره، راه و روش صحیح زندگی پیش رود؛ چراکه همیشه در طوفان زندگی، زورق یا کشتی نجاتی که راه را بر آدمی بگشاید وجود دارد. شاعر مسیر حق را تنها نزد اهلبیت(ع) و خاندان حضرت رسول(ص) میداند و آن کشتی نجات را در توسل به خاندان پیامبر(ص) معنا میکند. تنها توسّل به | اخلاص و ارادت حکیم کسایی مروزی به خاندان پیامبر(ص) بهقدری والاست که سبب تخلصش را با نسبت او به تشیع و توجّه به حدیث «کسا» باید مربوط دانست؛ ازاینرو وی در یکی از قصایدش عشق و مودّت خویش را نسبت به اهلبیت(ع) در قالب ابیاتی زیبا که از ذوق سرشار و توانای او فوران میکند، به رشتهی نظم درآورده است. او در آغاز این قصیده ابتدا به ترسیم اوضاع و احوال فردی جاهل و نادان که برای به دست آوردن اندوختههای مادی بیشتر، ولو از راه شک و گمان، میپردازد؛ درحالیکه او را نهیب میزند وگوشزد میکند که زندگی خود را با تکیه بر وهم و گمان، تباه نسازد، بلکه بهسوی یقین مطلق و سیره، راه و روش صحیح زندگی پیش رود؛ چراکه همیشه در طوفان زندگی، زورق یا کشتی نجاتی که راه را بر آدمی بگشاید وجود دارد. شاعر مسیر حق را تنها نزد اهلبیت(ع) و خاندان حضرت رسول(ص) میداند و آن کشتی نجات را در توسل به خاندان پیامبر(ص) معنا میکند. تنها توسّل به اهلبیت مطهّر در سایهایمان به خداوند باری تعالی است که آدمی را در عرصههای مختلف زندگی یاری مینماید و او را از خطرهای شیطانی میرهاند: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
{{ب|''دست بشوی از گمان و گِرد یقین گَرد''|2=''نقرهی پاکیزه را مده به مُزَوّق''}} | {{ب|''دست بشوی از گمان و گِرد یقین گَرد''|2=''نقرهی پاکیزه را مده به مُزَوّق''}} | ||
{{ب|''غرق مکن خویش را چراکه ز طوفان''|2=''راه گشادست زی سفینه و زورق''}} | {{ب|''غرق مکن خویش را چراکه ز طوفان''|2=''راه گشادست زی سفینه و زورق''}} | ||
{{ب|''چیست سفینه جز | {{ب|''چیست سفینه جز اهلبیتِ محمّد''|2=''آنکه همیشه مطهّرند و مُصدَّق''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||