۱۰۶٬۲۹۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' مى ش' به ' میش') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
اما [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] تحولات و تغييراتى را در تبويب و تنظيم مباحث منطق اعمال كرده است كه البته [[ابن خلدون]] آنها را به منطقيان متأخر مانند امام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نسبت میدهد ولى حق آن است كه همه اين دخل و تصرفها از جانب [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] بوده است، قبل از [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، آنها را در آثار فلسفى او به خصوص اشارات مى بينيم. اكنون به بعضى از آنها اشاره مى كنيم. | اما [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] تحولات و تغييراتى را در تبويب و تنظيم مباحث منطق اعمال كرده است كه البته [[ابن خلدون]] آنها را به منطقيان متأخر مانند امام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نسبت میدهد ولى حق آن است كه همه اين دخل و تصرفها از جانب [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] بوده است، قبل از [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، آنها را در آثار فلسفى او به خصوص اشارات مى بينيم. اكنون به بعضى از آنها اشاره مى كنيم. | ||
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] موضوع منطق را در اشارات به جاى معقولات ثانيه «موصل تصورى و تصديقى» معرفى كرده است. موصل تصورى يعنى معلوم تصديقى از آن جهت كه به كشف مجهول تصديقى مى انجامد و حجت ناميده میشود به عقيده او كار منطقى در اين خلاصه میشود كه مبادى قول شارح و چگونگى تأليف آنها به صورت حد يا رسم را بشناسد و همچنين مبادى حجت و چگونگى تركيب آنها به صورت قياس، يا خود آن را بشناسد بنابراین مباحث منطق را به دو بخش تصور و تصديق تقسيم مىكند. او اساس اين تقسيم بندى مباحث مربوط به حدّ و رسم را كه در منطق [[ارسطو]]ئى در كتاب برهان از آن گفتگو | [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] موضوع منطق را در اشارات به جاى معقولات ثانيه «موصل تصورى و تصديقى» معرفى كرده است. موصل تصورى يعنى معلوم تصديقى از آن جهت كه به كشف مجهول تصديقى مى انجامد و حجت ناميده میشود به عقيده او كار منطقى در اين خلاصه میشود كه مبادى قول شارح و چگونگى تأليف آنها به صورت حد يا رسم را بشناسد و همچنين مبادى حجت و چگونگى تركيب آنها به صورت قياس، يا خود آن را بشناسد بنابراین مباحث منطق را به دو بخش تصور و تصديق تقسيم مىكند. او اساس اين تقسيم بندى مباحث مربوط به حدّ و رسم را كه در منطق [[ارسطو]]ئى در كتاب برهان از آن گفتگو میشد بر باب قضايا مقدم داشته و نهج دوم پس از بحث از كليات خمس به تعريف حد و رسم و بيان اقسام آن میپردازد تا همه مباحث مربوط به تصورات قواعد كشف مجهول تصورى يكجا و پيش از مباحث تصديقات قرار گيرد و اين تغيير مهم و ضرورى كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در منطق انجام داده مورد پذيرش دانشمندان بعد از او قرار گرفته است. از آنجا كه تمام معلومات ذهنى، اعم از تصورى و تصديقى به وسيله الفاظ از ذهنى به ذهن ديگر انتقال مى يابند و ميان لفظ و معنى ملازمه و رابطه وجود دارد و چه بسا احوال لفظ در احوال معنى اثر كند بر منطقيان لازم است كه در آغاز اين علم، بخشى عمومى از الفاظ نيز عنوان كنند و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در آثار منطقى خود بحث الفاظ را در ابتداى منطق آورده و از اقسام دلالت لفظى بحث كرده است. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در كتاب «اشارات و تنبيهات» نيز مانند «دانشنامه علائى» و «نجات» فقط به بحث برهان و مغالطه از صناعات خمس اكتفا كرده و از خطاب وجدل و شعر سخنى نگفته است. زيرا اگر هدف از فراگيرى منطق احقاق حق و اثبات واقع است و اعتقاد جازم مطابق با واقع جز از طريق برهان به دست نمىآيد و اگر منطق مى خواهد كه نه خود در تفكر گرفتار اشتباه گردد و نه مغالطه ديگران او را به اشتباهاندازد و هم گرفتار شدگان در دام مغالطات را نجات دهد، بايد لغزشگاهاى، فكر و اسباب مغالطه را بشناسد بنابراین فرا گرفتن صناعت برهان و مغالطه بر طالبان علم واجب است تا به كمك آنها حقيقت را آنچنان كه هست در يابند و از شر مغالطه و مغالطه گران امان يابند. اما صناعتهاى جدل، خطابه و شعر چون خارج از اغراض منطق (رسيدن به حقيقت و دورى از خطاى در تفكر) مى باشند و غالباً ً براى صلاح مدنيت و فايده عامه مردم است بحث از آنها در منطق ضرورتى ندارد بسيارى از دانشمندان اسلامى روش او را در غير كتاب «شفا» پسنديدهاند زيرا در «شفا» همه صناعات خمس را آورده است و از صناعات جدل، خطابه و شعر به اختصار بحث كردهاند ([[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] به روش قدما در [[أساس الاقتباس]] و منطق تجريد از همه صناعات خمس به تفصيل سخن گفته است). در بخش فلسفه نيز همانطور كه قبلا بدان اشاره شد بوعلى خواسته از فلسف مشاء فاصله بگيرد. او در اين كتاب از يكسو در جهت هماهنگ كردن مبانى فسفه مشائى با اصول و قواعد دينى و تأسيس نظام فلسفى هماهنگ با جهان بينى اسلامى و از سوى ديگر در جهت نزدیک كردن فلسفه به عرفان و تبيين اصول و مبانى عرفانى با دلايل و براهين فلسفى تلاش و مجاهدت بسيارى به خرج داده است كه تلاشهاى او گاهى به نوآوریهائى در ساختار تفكر مشائى و خلق آرا و براهين جديد به ويژه در مباحث ربوبى، و اختصاص سه نمط آخر اين كتاب به مباحث عرفانى منجر شده است. تحولات و نوآوریهائى كه براى عامّه خوانندگانى كه شيفته فلسفه مشائى بوده و به آن تعصب مى ورزيدهاند قابل تحمل نبوده و شايد يكى از عوامل كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را بر آن داشته كه مطالب اين كتاب را به صورت رمز و اشاره بيان نمايد و درباره اين كتاب به طور بى سابقهاى سفارش به امساك و خسّت (بخل ورزيدن) كند همين باشد كه او مى خواسته مباحث فلسفى و مطالب عرفانى كه در اين كتاب بيان كرده از دسترس ايشان دور نگه دارد. و بار ديگر در پايان كتاب در ذيل عنوان «خاتمه و وصيّة» براى خواننده اين كتاب شرايطى را تعيين مىكند و معاهده و پيمان مى خواهد كه اين مطالب در اختيار نا اهلان قرار نگيرد و در صورت تخلف خداى عزوجل را حكم و و كيل قرار میدهد. | ||
==نظام فلسفى كه بوعلى در كتاب اشارات== | ==نظام فلسفى كه بوعلى در كتاب اشارات== |